افراد و گروههای زیادی در اعتراض به سرکوب بدن زن یا بدن زنانه تا به حال از روش برهنگی یا برهنه شدن در جمع و در ملأ عام استفاده کردهاند. حرکت مناقشهبرانگیزی که عمدتاً از کشورهای اروپایی و جوامعی مثل اوکراین شروع شد، در جریان انقلابهای جهان عرب در مصر و تونس ادامه پیدا کرد و واکنشهای مثبت و منفی زیادی هم برانگیخت.
طرفداران برهنگی میگویند با این اقدام تابوی بدن و به طور خاص بدن زنانه را در هم میشکنند و بیاعتبار میکنند و مخالفانشان میگویند این روشهای اعتراضی سطحی و غیرمؤثر است، و گاه حتی آن را غیراخلاقی توصیف میکنند.
این هفته در تابو زینب پیغمبرزاده، دانشآموخته «مطالعات اجتماعی جنسیت» از دانشگاه سوئد و محبوبه عباسقلیزاده فعال حقوق زنان در همین باره بحث میکنند.
Your browser doesn’t support HTML5
خانم عباسقلیزاده تا چه حد این روش به نظر شما روش مناسبی برای اعتراض به اجبار پوشش و حذف بدن زنانه در جامعه ایرانی میتواند باشد؟
محبوبه عباسقلیزاده: این که برهنگی را به عنوان یک پرفورمنس یا نمایش یا تاکتیک برای مبارزات مدنی و اعلام نارضایتی بدانیم، در واقع خیلی برمیگردد به شرایط سیاسی و اجتماعی که ما داریم در آن زندگی میکنیم. مثلا به تجربههایی که «فمن» داشته در اوکراین یا تجربهای که دختران جوان در آمریکا داشتند در اعتراض به این که چرا بالاتنه مردان میتواند بیرون باشد اما زنان اگر سینههاشان بیرون باشد باید جریمه بدهند، یا مثلا در کشورهای اروپایی وقتی خواستهاند جلب توجه کنند در صف جلوی تظاهرات حتی برای مسائل مربوط به مهاجران و زنان، همیشه چند نفر با بدن برهنه و نقاشیکرده راه میافتند…
این چیزها، این مثالها خیلی برمیگردد به این که در چه چارچوبی دارد طراحی میشود. ولی مهمترین پیامی که این تصاویر ایجاد میکند این است که بخواهد در بیننده شوک ایجاد کند. در ایران این روش جواب نمیدهد. نهتنها جواب نمیدهد بلکه ضدپیام است. دلیلش هم خیلی روشن است. شما وقتی که میخواهی جامعه را شوکه کنی، نمیخواهی که به آن زهر بدهی. میخواهی چیزی بدهی که جامعه را به فکر وادار کند.
از نظر من این اقدام نه تنها مثبت نیست بلکه در جامعه خیلی واکنش منفی ایجاد میکند و هیچ حمایت اجتماعی را هم برای آن آدم نخواهد داشت.
خانم پیغمبرزاده خانم عباسقلیزاده میبینیم که از عبارت «زهر دادن به جامعه» در توصیف این روش اعتراضی استفاده کردند و خب پای شرم اجتماعی هم به میان میآید طبیعتا که ایشان میگویند سبب میشود که برهنگی به مثابه اعتراض نهتنها موثر نباشد بلکه پس زده شود. شما در این برنامه به عنوان طرفدار برهنگی برای اعتراض شرکت کردهاید. چه پاسخی به این نکات میدهید و استدلالتان در دفاع از برهنگی از چه نقطهای آغاز میشود؟
زینب پیغمبرزاده: حق برهنگی در جامعهای مثل مثلا آمریکا و سوئد ممکن است این باشد که زنان بگویند ما هم میخواهیم همانطور که مردان سینهشان را لخت میکنند لخت کنم، در جامعه دیگری ممکن است این باشد که زن هم بخواهد برود در دریا شنا کند یا این که قسمت دیگری از بدناش را که در آن جامعه تابو محسوب میشود بتواند در معرض تماشا قرار بدهد و مجبور نباشد بدن خودش را سانسور کند.
ولی به صورت کلی برهنگی در همه جوامع تابو است. مخصوصا برهنگی اندامهایی که اندامهای جنسی محسوب میشوند و خودِ این که [برهنگی] هنوز به عنوان روش اعتراض در کشورهای غربی استفاده میشود و همانطور که محبوبه گفت به جامعه شوک وارد میکند هم [نشانه] همین است که این تابو هیچ جای دنیا از بین نرفته و مدام هم توسط رسانههای جریان اصلی تولید و بازتولید میشود. تعریف خاصی از مخصوصا بدن زن وجود دارد؛ بدن کالایی که باید کلی روی آن کار شود تا قابل نمایش شود و آن تصویر در جامعه ایران و بین قشر متوسط ایرانی، مخصوصا در فضاهای مجازی؛ مثلا اینستاگرام خیلی قوی است و به نظر من اتفاقا این یکی از دلایلی است که لازم است به این نوع نمایش بدن زن اعتراض شود و بدن زنی که در این الگوها نمیگنجد هم توسط فعالان نمایش داده شود.
من فکر میکنم که خیلی مهم است که همان اندازهای که جامعه دارد مدام با این الگوها مواجه میشود که بدن به خاطر ارزشهای اخلاقی و اسلامی باید سانسور شود یا این که بدن باید تبدیل به ابزاری برای نمایش طبقه اجتماعی و اقتصادی شود؛ همین اندازه هم باید جامعه آموزش ببیند که بدن هیچ کدام از اینها نیست و قرار است ما در بدنمان راحت باشیم و بدنمان را همان طور که هست بپذیریم یعنی بدن زنی که مو دارد، بدن زنی که چروک است، بدن انسانی که معلول است، بدن انسانی که در الگوهای زیبایی نمیگنجد؛ مثلا خیلی چاق یا زیادی لاغر محسوب میشود… این بدنها هم باید دیده شود. یعنی مثلا موی زیر بغل زن همه جای دنیا تابو است و این نوع نمایش از برهنگی است که میتواند جامعه را به فکر وادار کند و باعث شود که افراد درک دیگری نسبت به بدن پیدا کنند.
خب خانم عباسقلیزاده ممکن است شنونده برنامه ما الان بپرسد که آیا این روش تنها یا بهترین روش است برای اعتراض به بدن کالایی یا اعتراض به سرکوب بدن؟ یعنی برهنه کردن همان بدنی که امر مسلط میکوشد سرکوب و ای بسا حذفش کند. این میتواند از روشهای موثر اعتراض باشد؟
عباسقلیزاده: میتواند خیلی چیزهای دیگر باشد، برهنگی هم در میان آنها هست. برهنگی به نظر من یک استراتژی خیلی غربی است برای این که همه چیز [در جامعه غربی] با جار و جنجال و با رسانه میچرخد. رسانه جریان اصلی عاشق این است که هیجان درست کند برای جامعه و بفروشد در نتیجه میآید خبرهایی را پوشش میدهد که خبرهایی باشد که مردم را به هیجان میآورند، این میتواند یک روش باشد ولی آیا این بهترین روش است؟
در یک جامعهای مثل جامعه ایران که ما رسانه آزاد نداریم که بخواهد این قدر جلب توجه کند و اصلا بخواهد سراغ این چیزها برود و اصلا سیستم مثل جوامع سرمایهداری کالایی نیست؛ خیلی راههای دیگر وجود دارد که تو بتوانی این همدردی را ایجاد کنی. آن راهها راههایی است که با عرف اجتماعی هم نزدیکتر محسوب میشوند.
خانم پیغمبرزاده اینجا صحبت از هیجان غیرموثر به میان میآید. اقدامی که میتواند هیجان ایجاد کند اما نمیتواند اثربخش باشد یا تغییری ایجاد کند و خانم عباسقلیزاده البته از عرف جامعه هم حرف میزنند که من نمیدانم اساسا تا چه حد فاکتور مهمی است در مبارزات اجتماعی. با این حال به نظر شما آیا در جامعهای که درصد قابل توجهی از آن افراد سنتی هستند این روش میتواند با شهروندان ارتباط برقرار کند؟
پیغمبرزاده: خب من فکر میکنم که همه تغییرات اجتماعی در پی یک هیجان اجتماعی است که به وجود میآید و هیجان اجتماعی به وجود آوردن به خودی خود چیز بدی نیست و هر تغییر اجتماعی که اتفاق میافتد مجبور است از رسانههای جریان اصلی و از فضای مجازی کمک بگیرد و دیده شود. و اگر افراد بتوانند حق خودشان را بر بدنشان با استفاده از بدنشان بیان کنند به نظر من طبیعیترین نوع اعتراض است و خب قاعدتا در هر جامعهای محتوای آن متفاوت است و قرار نیست که دقیقا همان اتفاقی که در جامعه آمریکا یا در کشورهای اروپایی میافتد در ایران بیفتد. و این خیلی مهم است که یک نمایش آلترناتیو و متفاوت هم از بدن زن وجود داشته باشد؛ برای اعتراض به این دید کالایی که نسبت به بدن زن وجود دارد. چه در نظام سرمایهداری و چه در نگاه سنتی مثلا اسلام.
خب وقتی ما میخواهیم عرف اجتماعی را به چالش بکشیم لازم نیست با عرف اجتماعی هماهنگ باشیم. اصلا معنی ندارد عرف اجتماعی را طوری به چالش بکشیم که با آن هماهنگ باشیم وگرنه باید تن بدهیم به این که مثلا مثل اصلاحطلبان بخواهیم در یک پروسه صدساله یک تغییر کوچک را ایجاد کنیم. کار فرهنگی و کار تغییر اجتماعی قرار است عرف جامعه را به چالش بکشد و قرار است که در این عرف اجتماعی تغییر ایجاد کند. من فکر میکنم که این تجربه، تجربه موفقی بوده است.
عباسقلیزاده: ببینید شکستن عرف که فقط این نیست که ما سینهچاکی بکنیم. ما در فرهنگ و ادبیات ایرانی خودمان این را داریم که وقتی کسی به یک هیجان خیلی بالا میرسد لباساش را میدرد. مثلا شما وقتی میبینید که بعضی از زنان در شرایطی که دارند عزاداری میکنند، حجابشان را از سرشان میکِشند یا لباسشان را میدرند، هیچ کس نمیآید بگوید تو چرا داری این کار را میکنی. با او همراهی میکنند ولی موضوع اینجاست که برهنه شدن به همان میزانی میتواند عرف را تغییر دهد که خوانندگی یک زن باحجاب.
چند سال پیش زنی بود که با حجاب کامل خیلی شیک در یکی از تلویزیونهای خارج از کشور در یکی از رقابتهای خوانندگی شروع کرد به خواندن و این خب جامعه را به شوک وادار کرد که تو چهطور میتوانی هم خودت را بپوشانی و هم صدایت را نشان مردم بدهی یا مثلا شما تصور کنید که ما عکسهایی داریم از زنانی که با این که روسری سرشان است دارند همدیگر را میبوسند. این هم خودش یک شوک است، در رابطه با حقوق زنانی که هم میخواهند مسلمان باشند و هم تمایل به همجنس خودشان دارند. این را میشکند. عرف شکستن روشهای خیلی مختلفی دارد که میتواند سمپاتی ایجاد کند.
برهنگی در فضای ایران [جواب نمیدهد]. به خاطر این که ما یک فرهنگ غنی از شرم داریم. شما حتی وقتی هم پوشیده هستید باید چارچوب خاصی را ارائه بدهید. رفتار یک زن عفیف را ارائه بدهید و این اتفاق دارد میافتد بدون این که جامعه لازم باشد که تمام باورهای سنتی و اسلامیاش را کنار بگذارد.
ما نباید جامعه را به جایی برسانیم که بین مذهب و فرهنگ غنی خودش و مترقی بودن یکی را انتخاب کند. یکی از مهمترین چیزها خانم فهیمه عزیز این است که ما جامعه مدنی یا جامعه فرهیختهای که پشتبند یک حرکت اعتراضی یا هیجانی آن را تبیین بکند نداریم. مشکل اصلی ما همین است. دختران انقلاب موقعی که رفتند بالا و روسریشان را روی چوب زدند میخواستند بگویند که خب تو میگویی من روسری داشته باشم؟ من نمیخواهم داشته باشم. آن مویی که تو میگویی بپوشانم من نمیخواهم بپوشانم. جامعه را همراه کرد با خودش اما یک دنبالهای از یک کمپین پیگیر و منسجمی که بتواند در واقع این نمایش را تبدیل به یک شعور و انتخاب اجتماعی بکند در کار نیست. ما باید سیستماتیک نگاه کنیم به حرکتهای اعتراضی. نمیتوانیم فقط با یک پرفورمنس یا یک حرکت نمایشی که میخواهد عرف را بشکند بخواهیم تغییر ایجاد کنیم.
خانم پیغمبرزاده با این نمونههایی که خانم عباسقلیزاده مثال زدند میشود پرسید حالا کدام روش؟ اعتراض به سرکوب بدن زن با پوشش حجاب که اتفاقا یکی از ابزارهای مهم کنترل بدن و هویت زنانه است یا اعتراض با برهنه کردنِ این بدن؟
پیغمبرزاده: مسئلهای که هست من فکر نمیکنم که ما یک فرهنگ غنی اسلامی یا ایرانی یا سنتی در هر جامعه دیگری داریم که قرار است آن را حتما حفظ کنیم. من فکر میکنم که همه جوامع یک فرهنگ مردسالار سرکوبگری دارند که این فرهنگها قرار است تغییر کند و ما الزامی نداریم برای این که حتما این بخش از فرهنگ را حفظ کنیم. [الزامی نداریم] به این که مدام بیاییم این فرهنگ را بازتولید کنیم برای این که جامعه ما را بپذیرد و برای این که یک بخشی از خواستههامان را مطرح کنیم بیاییم آن بخش دیگر را که حالا اسلامی یا سنتی یا ملی است بازتولید کنیم.
مثلا وقتی که زنان میآیند از حق برهنه کردن سینههاشان صحبت میکنند این نگاه دوگانهای را که به بدن زن و مرد وجود دارد به چالش میکشند. آن چیزی که در نظریه کوییر از آن صحبت میشود. یعنی دارند آن نظم جنسیتی را واژگون میکنند و من فکر نمیکنم ما مجبوریم که مدام در اعتراضهای اجتماعی که داریم گذشته را بازتولید کنیم و به جای تمرکز روی این که چه کار کنیم که جامعه ما را بپذیرد و کم کم این تغییرات اجتماعی طوری اتفاق بیفتد که حالا جامعه با آن ارتباط برقرار کند باید بنیانهای باورهای اجتماعی را به چالش بکشیم.
خب ما یک مثال داریم در این زمینه و آن وقتی بود کهگلشیفته فراهانی بازیگر سینما عکسهای برهنه خود را منتشر کرد، کسانی معتقد بودند این عکسها و این اقدام بیش از صد مقاله از سرکوب بدن زن گفته و آن را به رخ کشیده است. مخالفان اما بهشدت به او تاختند. حالا مستقل از این که خانم فراهانی اصلا هدف اعتراضی داشته یا نداشته میخواهم از شما بپرسم که آیا چنین اقدامی را هم در شکسته شدن تابوی بدن زن موثر میدانید؟
پیغمبرزاده: من فکر میکنم که بله این تاثیر زیادی روی جامعه دارد. نه به این دلیل که الزاما فراد میپذیرند این کار را بلکه به این دلیل که بحث اجتماعی و همان طور که محبوبه گفت شوک ایجاد میکند. مهم است که جامعه مدنی آمادگی این را داشته باشد که از این شوکی که به وجود آمد بتواند استفاده کند و از این فضای بحث استفاده کند برای به چالش کشیدن ارزشهای اجتماعی یا ساختارهای سرکوبگر اجتماعی.
خانم عباسقلیزاده خانم پیغمبرزاده میگویند برای اعتراض اتفاقا باید رادیکال بود. یعنی مثلا همین روشهای اعتراضی مثل برهنگی. شاید بخواهید به این نکته پاسخ بدهید و نکتهای هم که من با شما مطرح خواهم کرد این است که مخالفان برهنگی به مثابه اعتراض به تفکیک حوزه عمومی و خصوصی اشاره میکنند؛ در این مورد شما نکتهای دارید؟
عباسقلیزاده: جامعه به اینجا رسیده که رادیکال بودن باعث انقطاع من از فرهنگام میشود. باعث بیریشه شدن من میشود. چه اشکالی دارد که من در عین حال بخواهم یک چیزهایی را که از نظر جامعه عرفی است بیارم داخل زندگی خودم و در عین حال هم بخواهم یک زندگی آزاد داشته باشم. وقتی که جامعه به اینجا میرسد که الان رسیده است در ایران و دختران هم میایستند در اینستاگرام میرقصند و هم عاشورا و تاسوعا بشود میروند شلهزرد میخورند و سینهزنی را هم نگاه میکنند.
از این نظر من رادیکالیسم را کلا زیر سوال میبرم. لازم نیست که اگر من در جهان خصوصی خودم روابطی دارم که این روابط از نظر فرهنگ تنانگی من خیلی با معیار آدمی که در همسایگی من وجود دارد فرق دارد؛ من بروم صاف بایستم و جلوی او آن کاری که او مخالفش است انجام دهم و شوک ایجاد کنم برایش.
برهنگی یعنی این که تو اجازه میدهی به معنی دیگر که یکی وارد حوزه خصوصی تو بشود. برهنگی یعنی این که تو در حالی که سکس داری پنجرهها را باز کنی که بقیه نگاهت کنند. برهنگی یعنی که وقتی داری حمام میکنی بگویی که خب دیگر این منم دیگر، چه لزومی دارد که حتما چراغ را خاموش کنم یا در و پنجرهها را ببندم. یعنی این که من دارم یک قسمت از خودم را که خصوصی است در معرض عمومی قرار بدهم. من میتوانم خصوصی باشم ولی رها باشم.
خانم عباسقلیزاده البته من این نکته را هم بگویم که در بحث عمومی و خصوصی نمیتوان هژمونی امر مسلط یا حکومت ایدئولوژیک را که زندگی خصوصی و عمومی شهروندان را بهشدت کنترل میکند نادیده گرفت. یعنی خصوصی و عمومی را فرد نیست که تعیین میکنه. امر مسلط از قبل همه چیز را تعریف کرده. با این حال اجازه بدهید ببینیم خانم پیغمبرزاده در پاسخ چه خواهند گفت؟
پیغمبرزاده: بله من فکر میکنم که خیلی مهم است که در نظر بگیریم که آن تعریفی که ما از حوزه خصوصی و عمومی در نظر داریم تعریفی است که مدام تغییر کرده. همهمان هم میدانیم که این تعریف هم تعریفی است مردانه و لیبرال که یک سری از مسائل را خصوصی و شخصی تلقی میکند.
در مثالهایی که محبوبه زد ما میبینیم که مدام پیشنهاد داده میشود که گروههای به حاشیه رانده شده خودشان را سانسور کنند برای این که گروههایی که مسلطاند بتوانند هژمونیشان را ادامه دهند، برای این که با گروههایی که در جامعه مسلط هستند و مدام دارند از طریق رسانهها و نهادهای آموزشی زندگی خصوصیشان را و شیوه هنجارمندِ زندگی دگرجنسیتگرای همانجنسمحورشان را تبلیغ میکنند و به ما تحمیل میکنند وارد چالش نشویم.
یا در مثال دیگری که محبوبه زد در مورد سکس در ملا عام من فکر میکنم که اصلا این برمیگردد به درکی که ما از برهنگی داریم. برهنگی برای خیلی از گروههایی که طرفدار برهنگیاند در مورد این نیست که ما بیاییم سکسمان را وارد حوزه عمومی کنیم؛ در مورد این است که اصلا بدن را به عنوان یک شیء جنسی نبینیم. همان طور که مثلا دست من الزاما یک اندام جنسی نیست، قسمتهای دیگر بدن من هم کارکردهای دیگری دارد به جز این که اندام جنسی باشد.
من فکر میکنم که آن تغییری که محبوبه از آن با عنوان این که «دوره رادیکالیسم سر آمده» متأسفانه تا اندازه زیادی درست است ولی آن درکی که من دارم این است که این یک «بکلش» اجتماعی است، یک بازگشت به سنتها و جامعهای است که افراد را بیشتر کنترل میکند و باعث میشود که یک سری حقوقی که افراد با تلاش زیادی به دست آورده بودند در معرض خطر قرار بگیرد و یک سری جنبشهای اجتماعی که محافظهکاراند دوباره قدرت بگیرند.
فکر میکنم که این ناشی از این است که عملهای رادیکالی که اکتیویستها داشتند به حاشیه رانده شده و دیگر در جنبشهای اجتماعی پی گرفته نمیشود. بنابراین من هنوز رادیکالیسم را یک امر مثبت و لازم برای تغییرات اجتماعی میبینم.
خب در دقایق پایانی برنامه هستیم. جمعبندی شما را بشنویم خانم عباسقلیزاده.
عباسقلیزاده: من دارم این طوری نگاه میکنم به جامعهای که الان رادیکال نیست، در جوامع آمریکایی اروپایی این طوری است که یک ارتدکس یهودی در کنار یک زوج همجنسگرا در کنار یک زوج سفید و یک زوج سیاه و لاتین - دارم تمام اقلیتها را میگویم - اینها با هم مهمانی میدهند و به حقوق هم احترام میگذارند.
اینها چیزهایی است که ما حدود دو سه دهه قبل در این جوامع نداشتیم و برای همین هم شما میدید که کسانی که به برهنگی اعتقاد داشتند جزیره خودشان را داشتند، گِیها کافههای خودشان را داشتند اما الان داریم میبینیم که اینها همه با هم ترکیب میشود.
آیا این بازگشت به عقب است یا رفتن به جلو است؟ آیا ما به عنوان کنشگر برای این که در رابطه با حجاب و بدن که یک کنترل سیستماتیک از طرف حکومت برای نشان دادن هویت اسلامی خودش است، فقط باید استراتژیمان این باشد که برویم سینهچاکی کنیم یا برویم مثلا روسریمان را دربیاوریم؟
آیا ما باید کل آن سیستم را در نظر بگیریم و یک مبارزه سیستماتیک در مقابل آن بکنیم یا این که فقط یک حرکت واکنشی بکنیم و بگوییم من میخواهم این قسمت از بدنم را عریان کنم که به جامعه شوک وارد کنم. خب شوک وارد کنم به جامعهای که دارد یک سیستم فاندامنتالیسم (بنیادگرا) سالهاست دارد به آن حکومت میکند؟ آیا فقط از این طریق است؟
من اینها را دارم میگویم. من میگویم این طوری نیست که ما خیلی ساده به تغییرات نگاه کنیم و بگوییم که عورت من شبیه دست من است پس بنابراین باید دیده شود. خب دیده شود. خب که چه؟ که چه؟ در جامعهای که الان دارد رنج میبرد از استبداد و دیکتاتوری و فاصله اقتصادی که چه؟ آیا این برای جامعه فلکزدهای که دارد سه تا موز را ۹هزار تومان یا ده هزارتومان میخرد و میخورد لوکس نیست؟
خانم پیغمبرزاده بد نیست از شما برای جمعبندی بحثتان همین را بپرسم. همین که خانم عباسقلیزاده پرسیدند: «که چه»؟
پیغمبرزاده: متاسفانه صحبتهای محبوبه من را یاد یک گفتمان ضدفمینیسمی انداخت که میگوید آیا مشکل فقط موی جوانان ماست یا آیا الان فقط مشکل این است که مثلا زنان حجاب داشته باشند یا نداشته باشند؟ ما مشکلات اجتماعی دیگر داریم. ما مسائل اقتصادی داریم. من فکر میکنم که مشکل هر قشری از جامعه متفاوت است و هر گروهی حق دارد خودش تعیین کند که اولویتها و استراتژیهای مبارزهاش چیست و اگر دهههاست که ایرانیان برای حق کنترلشان بر بدنشان دارند میجنگند من فکر میکنم این به این معنی است که برای ایرانیان این مهم است. من فکر نمیکنم که حجاب یا کلا لباس یک موضوع حاشیهای است.
من فکر میکنم که این یک بخش خیلی اساسی از مردسالاری و همان طور که فوکو میگوید کنترل بدن انسان است. من فکر میکنم که نباید این موضوع را تقلیل داد به یک موضوع فرعی و اتفاقا ارتباط دارد با این که چه کسی میتواند بیشتر لذت ببرد و حق کنترل بر بدناش داشته باشد. کسی که در جایگاه فرادست اقتصادی قرار گرفته میتواند یک حوزه خصوصی برای خودش ایجاد کند که آن طور که میخواهد از بدن خودش لذت ببرد و این حق به کسی که فقیر است یا کسی که آن امتیازهای اجتماعی را ندارد داده نمیشود. [به این ترتیب] حقوق اقلیتهای مورد خطر قرار میگیرد.
فکر میکنم که «بکلش» (عقبگردی)که از آن صحبت کردم خیلی جدی دارد در یک سری جوامع اتفاق میافتد و ما نباید فکر کنیم که همه چیز دارد به خوبی پیش میرود و نگران نباشیم. در کل فکر میکنم که برهنگی یکی از اشکال اعتراض به سرکوب است و قاعدتا تنها شکل نیست. بحث سر حق برهنگی است و وظیفه جامعه مدنی برای به دست آوردن این حق و به رسمیت شناختن این حق.
سپاسگزارم این هفته با تابو همراه بودید؛ زینب پیغمبرزاده و محبوبه عباسقلیزاده.