«علیرغم تمایل شدید، من هنوز ایالات متحده را از توافق اتمی ایران بیرون نکشیدهام. در عوض، من دو راه را پیش رو قرار دادهام: یا معایب فاجعهآمیز این قرارداد رفع میشود و یا اینکه ایالات متحده از آن خارج خواهد شد.»
این عبارتی بود که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، سخنانش را با آن آغاز کرد و سپس اعلام کرد که «برای آخرین بار» با «تعلیق تحریمهای اتمی» موافقت میکند تا مطمئن شود معایب آن توسط «متحدان اروپایی اصلاح خواهد شد». وی تاکید میکند که «این آخرین شانس است» و ایالات متحده دیگر تحریمها را برای ماندن در قرارداد اتمی تعلیق نخواهد کرد». رئیس جمهور آمریکا میگوید «هر لحظه که احساس کنم معامله بی عیب و نقصی موجود نیست «بلافاصله از توافق خارج میشوم و هیچکس نباید روی حرف من تردید کند».
گرچه خطاب دونالد ترامپ به کنگره آمریکا و به متحدان اروپایی است ولی آنچه وی از کنگره میخواهد در حقیقت تحقق مؤلفههایی است که یک طرف اجرایی آن ایران و طرف دیگر آن کشورهای اروپایی، چین و روسیه هستند.
دونالد ترامپ به چهار مؤلفه حیاتی اشاره میکند:
- اجازه بازرسی فوری از تمام اماکن که توسط بازرسان بین المللی درخواست شده است.
- حصول اطمینان از این که ایران بههیچوجه به سلاح هستهای نزدیک نخواهد شد.
- حذف تاریخ انقضا [اشاره به شرط غروب]، تا همه راههای دسترسی ایران به سلاح هستهای – نه فقط برای ده سال – بلکه برای همیشه مسدود شود؛ و اگر ایران از هریک از این موارد تخلف کند، تحریمهای هستهای آمریکا بطور اتوماتیک قابل اجرا باشند.
- مصوبهای که رئیس جمهور انتظار تصویب آنرا توسط کنگره دارد، باید -برای نخستین بار- بهطور علنی در قوانین ایالات متحده برنامه موشکهای دور برد و برنامه سلاح هستهای را از هم تفکیک ناپذیربداند؛ وهمچنین برای توسعه و آزمایش موشکها توسط ایران تحریمهای سختی پیش بینی کند.
- دو روی سکه
اعلام تعلیق تحریمها (هر چهار ماه یکبار)، در کنار تائید پایبندی ایران به تعهدات خود در چارچوب توافق اتمی (هر سه ماه یکبار)، کاری است که باید توسط دولت آمریکا به عنوان یک طرف قرارداد انجام بشود تا ایران بتواند از مزایای این پیمان چند ملیتی بهرهمند گردد. اگر چنین اقدامی انجام نشود به معنی خروج آمریکا از پیمان اتمی و برابر است با ضربه ای مُهلک به ایران. تا پیش از امضای پیمان اتمی («برجام») در سال ۱۳۹۴، ایالات متحده قوانین تحریمی بسیار گستردهای را تقریبا در همه نقاط دنیا اجرا میکرد که مانع تعاملات اقتصادی با ایران میشد. به عنوان یک مکانیسم تضمینی که بتوان از طریق آن متعهد ماندن ایران را در چارچوب «برجام» کنترل کند، آمریکا توانایی خود را از طریق ضرورت گزارش به کنگره و تعلیق دورهای تحریمها حفظ کرد.
به این ترتیب میتوانیم نتیجه بگیریم که «برجام»، خواسته یا ناخواسته، تحریمهایی را که توسط آمریکا اعمال میشدند تبدیل به اهرمی کرد که برای تعدیل عملکرد ایران قابل استفاده است. تفسیر ساده قضیه این است که عملکرد ایران فقط در چارچوب اجرای مکانیکی شرایط «برجام» و خودداری از هرگونه اقدام غیر متعارف در فعالیتهای اتمی، و عدم اقدام به تولید مواد اتمی دارای کاربرد نظامی است.
طبیعی است که از این دیدگاه فقط آژانس بینالمللی انرژی هستهای «نگهبان» و مسئول راستیآزمایی آن باشد، اما واقعیت چنین نیست و اگر به شرایط و اوضاع احوالی که «برجام» در محیط آن شکل قانونی پیدا کرد و مُهر تائیدی که در آخرین لحظات (و ظاهراً با ابتکار ایران) شورای امنیت سازمان ملل بر آن زد، و حواشی دیگر مانند قطعنامه ۲۲۳۱ ( در مورد موشکها) و سایر جزئیات نگاه کنیم، متوجه میشویم که قضیه به همین سادگیها هم نیست و میتواند از منظر بازیگران مختلف تعابیر مختلفی پیدا کند. سادهترین تعبیر همین شکلی است که در حال حاضر پیدا کرده و رئیسجمهوری جدیدی در آمریکا روی کار آمده که میگوید اگر چنین و چنان نشود آمریکا آن تحریمها را بر میگرداند و خود از پیمان خارج میشود.
طرف دیگر این سکه ایران است. در بدترین حالت واکنش مشخصی که تهران میتواند به آن دست بزند این است که مهلت ترامپ را به عنوان توجیهی برای خروج از توافقنامه اتمی تفسیر کرده و برنامه هستهای خود را مجدداً احیا کند. در مقابل این دو نهایت، یعنی خروج آمریکا و خروج ایران، و پیامدهای آن، باید توجه داشت که بازیگران دیگری نیز در صحنه حضور دارند که واکنشهای آنان میتواند این سکه به ظاهر دو رو را به یک نمایش بسیار پیچیده بینالمللی تبدیل کند.
کنگره آمریکا
همزمانی این تصمیمگیریها با شورشهای اخیر در ایران زمینه مناسبی ایجاد کرده که نه تنها نمایندگان حزب جمهوریخواه بلکه مجموعهای از نمایندگان دو حزب در کنگره آمریکا آنرا فرصت مناسبی برای اعمال فشار به ایران تلقی کنند. مثلاً باب کورکر سناتور جمهوریخواه معتقد است میتوان با همکاری سایر اعضا از دو حزب «راهی برای رسیدگی به اشکالات توافق پیدا کرد بدون اینکه تعهدات آمریکا نقض شود.»
اِد رویس، سناتور جمهوریخواه دیگری است که فکر میکند این پروسه میتواند به مصوبهای برای «مقابله با فعالیتهای موشکی ایران، بیثباتسازی در خاورمیانه و نقض حقوق بشر» بیانجامد.
در حالیکه الیوت انگل، که خود عضو ارشد کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان و از اعضای حزب دموکرات است، ادامه تعلیق و ضرورت پیگیری موضوع را تائید میکند، ولی معتقد است که باید از راهی وارد شد که فضای مناسبتری برای گفتگو در مورد شرایط و بندهای جدید فراهم کند. از نظر «وی زورگویی به دیگر کشورها و تعیین ضربالاجلهای غیر قابل اجرا» مسیر درستی نخواهد بود.
سناتورهای جمهوریخواه دیگری مانند جیم اینهاف، مارکو روبیو و تد کروز هریک با زبانی مشابه بر جنبههایی از مؤلفههای چهارگانه مهر تائید میزنند. در مقابل ستنی هویر(دموکرات) و لئونارد لنس، (جمهوریخواه)، بر جنبههای حقوق بشری و لزوم حمایت و دفاع از مردم ایران در برابر سرکوب نیروهای دولتی تاکید بیشتری دارند و مایلند از فرصت ایجاد شده نه تنها برای دفاع از مردم ایران و حمایت از حقوق بشر بلکه برای محدود کردن فعالیتهای بی ثباتسازی ایران در منطقه استفاده شود. مجموعه این واکنشها نشان میدهد که کنگره نسبت به آنچه رئیس جمهوری پیشنهاد کرده است موضعگیری مثبت تری نسبت به دور قبل دارد و باید منتظر شد که موضوع در دستور کار کنگره قرار بگیرد.
چه چیز تغییر کرده است؟
وقتی سه ماه پیش دونالد ترامپ از کنگره خواست که در این مورد دخالت و قانونگذاری کند، کنگره به شدت درگیر دو بحث مهم بود که برای ماهها انرژی موجود در میان اعضا را به خود اختصاص داده و تا آن زمان بی نتیجه مانده بود. یکی بحث برنامه موسوم به «اوباما کر» (بیمه بهداشت عمومی اوباما) و دیگری لایحه اصلاح مالیاتی. اکنون با تصویب لایحه اصلاح مالیاتی و تاثیراتی که خود این قانون به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر بیمه درمانی دوره اوباما، موسوم به «اوباما کـِر» گذاشته است بار بزرگی از دوش کنگره برداشته شده و کنگره آمادگی حرکت به سوی قانونگذاری در مورد توافق اتمی ایران خواهد داشت. امضای مصوبه اصلاح مالیاتی کنگره که قبل از پایان سال گذشته توسط رئیسجمهور تبدیل به قانون شد روابط بسیاری از اعضای جمهوریخواه را با ترامپ بهبود بخشید.
مسایل حقوق بشری و آزادیهای فردی و اجتماعی در ایران، ناآرامیهایی که با سرکوب نیروهای امنیتی اکنون خاکستر کمعمقی را بر آتشها پاشیده است، عامل دیگری است که هر دو جناح دموکرات وجمهوریخواه کنگره را در برابر موضوعی قرار داده که نسبت به آن احساس نزدیکی رأی و عقیده میکنند. اگرچه به دلیل استعفا و انتخاب اعضای جدید ترکیب و تعداد اعضای دو حزب و سناتورهای مستقل دستخوش تغییرات مختصری شده ولی به نظر نمیرسد در خصوص موضوع فعلی اختلاف نظر عمدهای وجود داشته باشد.
روسیه و چین
آمریکا و روسیه در مورد ایران اختلاف دارند. این اختلاف علاوه بر برنامه جامع اقدام مشترک («برجام») شامل نقش مشترک روسیه و ایران درسوریه و حمایت روسیه از ایران در سازمان ملل و شورای امنیت نیز میشود. از طرفی بخش قابل ملاحظهای از جامعه آمریکا اعتقاد دارد که روسیه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا مداخله کردهاست. گرچه روسیه پیوسته منکر مداخله در انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. برای اولین بار دو حزب کنگره بر سر یک سری تحریمهای اقتصادی علیه مسکو به توافق رسیده و در ماه اوت سال گذشته مجموعهای از تحریمها را تصویب کردند که در عین حال توانایی رئیس جمهوری را برای لغو آنان محدود میکند. منابع روسی پیشبینی میکنند دو گزارش دیگر در ماه فوریه منتشر و به همراه آن تحریمهای جدیدی علیه روسیه اعمال شود. مقامات روسی از جمله معاون وزیر خارجه، سرگئی ریابکوف مدعی هستند این تحریمها با هدف تاثیر گذاری بر انتخابات ریاست جمهوری مسکو در ماه مارس خواهد بود که انتظار میرود برای مدت شـش سال دیگر مقام ریاست جمهوری روسیه را در دست ولادیمیر پوتین بگذارد. البته برای پوتین در این انتخابات رقیب حائز اهمیتی نیز وجود ندارد.
صرفنظر از اختلافاتی که بین روسیه و آمریکا در مسایل دو جانبه وجود دارد، روسیه پیوسته از توافق اتمی حمایت کرده است. سر گئی ریابکف، معاون وزیر خارجه روسیه همچنین گفته است که تصمیم برای خروج از «برجام» «می تواند یکی از بزرگترین اشتباهات واشینگتن در عرصه سیاست خارجی باشد». روسیه از اتحادیه اروپا خواسته از «برجام» حمایت کند.
بلافاصله پس از تعیین مهلت برای اصلاح توافق اتمی از سوی رئیس جمهور آمریکا، مقامات چینی واکنش نشان داده و خواهان ایفای نقش سازنده در حفظ واجرای توافق شدند. وزیر خارجه چین در یک تماس تلفنی با محمد جواد ظریف ادامه اجرای توافق را مسئولیت همه طرفهای توافق و جامعه بینالمللی دانست. چین و آمریکا در بسیاری مسایل اقتصادی و منطقهای با یکدیگر اختلاف دارند و آمریکا معتقد است چینیها همکاری کافی و لازم را در قبال مهار جریان اتمی شدن کره شمالی انجام نمی دهد.
هر دو کشور چین و روسیه میتوانند در مورد مساله کره شمالی تاثیر گذار باشند و در عین حال هر دو کشور معتقدند «برجام» توافقی در راستای منع گسترش تسلیحات اتمی است و باید به همین صورت باقی بماند. طبعاً برداشته شدن فشار تحریم از ایران موجب احیای روابط اقتصادی بین چین، روسیه و ایران شده و متضمن منافع اقتصادی قابل ملاحظه ای برای آن دوکشور است.
اتحادیه اروپا
علیرغم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا به نظر نمیرسد در ضرورت حفظ «برجام» بین بریتانیا و دیگر کشورهای اروپایی اختلاف عمدهای وجود داشته باشد. اما هریک از کشورهای اروپایی مسایل خاص خود را با ایران دارند و منافع ملی خود را -که الزاماً همسوی سایر کشورهای اروپایی نیست- در رابطه با ایران دنبال میکنند. مثلاً بازداشت شهروندان دو ملیتی در ایران موضوعی است که بیش از همه دست اندرکاران سیاست خارجی در بریتانیا را تحت فشار داخلی قرار داده در حالیکه ممکن است سایر کشورها چنین مشکلی با ایران نداشته و یا راههای محرمانهای برای حل و فصل آن پیدا کرده باشند.
طیفی از منافع عمدتاً اقتصادی موجب میشود که اروپائیان درمقابل هرگونه فشاری که موجب فروپاشی «برجام» شود از آمریکا فاصله بگیرند. مثلاً برای ایتالیا انگیزههای اقتصادی درجه اول اهمیت را دارد. در حالیکه آلمان علاوه بر منافع اقتصادی با ایران مایل است نقش برتر خود را در داخل اتحادیه حفظ کند و یا حد اقل نگذارد طرفداری از «برجام» بر نقش آلمان به عنوان قدرت برتر در داخل اتحادیه سایه بیافکند. به همین لحاظ در زمینه مسایل گسترده تری مانند نقش منطقه ای ایران و یا برنامههای موشکی ایران با اروپا همسو است. فرانسه، با رهبری که در کار سیاست نوگرا است و در بسیاری موارد با آمریکا و حتی اروپا تفاوت دید و نظر دارد نیز «برجام» را فرصتی برای کشور خود میبیند که گستره ارزشمند اقتصادی برای صادرات کالا و تولیدات صنعتی به ایران را بهرویش باز میکند. در عین حال کوشش میکند آنچه را که فعالیتهای بی ثباتساکننده ایران در منطقه نامگذاری شده از مقوله «برجام» دور نگه دارد. در عین حال مناسبات دیرینه فرانسه و اسرائیل و تماسهایی که نخست وزیر اسرائیل در مورد لزوم اصلاح «برجام» با فرانسه داشته است در کنار مناسبات دیرینه با عربستان سعودی را نباید از نظر دور داشت. آقای نتانیاهو در یک تماس تلفنی با امانوئل مکرون از او خواسته است «اظهارات رئیس جمهور آمریکا را جدی بگیرد». وی همچنین «بهبود» شرایط «برجام» را امری خردگرایانه تلقی کرده است.
اما، آنچه در طول چند هفته اخیر اروپا و آمریکا را به هم نزدیکتر کرده اوضاع داخلی، نارضایتی عمیق بخشهایی از جامعه از عملکرد اقتصادی، اجتماعی، و محدودیتهای اعمال شده بر حقوق و آزادیهای فردی در ایران است. اما معلوم نیست مجموعه ای که در اروپا از «برجام» بهره میبرد خواهان این باشد که همه این مسایل را به صورت امری مرتبط با «برجام» مورد بررسی و اقدام قرار دهد. بی شک ترجیح اروپا همچنان حفظ «برجام» است.
انتخابهای ایران
عواملی که شرح داده شد دست به دست هم داده انتخابهای ایران را محدود و آن را در موضع ضعف و دفاعی قرار میدهد. از فحوای کلام رئیس جمهور آمریکا چنین به به نظر میرسد که هدف دولت ترامپ ورود به مذاکره مستقیم با ایران نیست، بلکه مایل است این مذاکرات بین اروپا و ایران صورت بگیرد و نتایج آن به آمریکا گزارش شود. این مکانیسم به آمریکا اجازه میدهد بدون روبهرو شدن با ایران بر جهتگیری و محتوای مذاکره اثر بگذارد. البته وزیر خارجه ایران در واکنش فوری نسبت به شرایط آمریکا، توافق اتمی را غیر قابل مذاکره مجدد دانسته است، و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفته است که «ایران یک سر سوزن از سیاستهای موشکی خود عقب نشینی نمی کند».
اما، اگر علاقهای به مذاکره در ایران وجود باشد میتواند (الف) از اهرم اروپا بیشترین استفاده را بکند و (ب) از قضیه بیعلاقگی آمریکا به مذاکره مستقیم بهرهبرداری مثبت کند و آنرا به عنوان عدم مذاکره مستقیم با آمریکا به اصولگرایان بفروشد و در عین حال به نوعی مذاکرات بسیار طولانی اقدام کند تا فضای بینالمللی یا فضای سیاسی آمریکا تغییر کند.
در عین حال این احتمال را هم نباید منتفی دانست که به نظر میرسد بخش مهمی از اصولگرایان خواهان خروج کامل از «برجام» و بازگشت به مرحله پیش از «برجام» و بهراه انداختن فعالیتهای غنی سازی اورانیوم باشند. به هر صورت آنها پیوسته با «برجام» خصومت داشتهاند و این مسیر مناسبی برای تحقق آن «آرزوها» است. البته هنوز راه طرح دعوی در کمیسیون مشترک «برجام» که از نمایندگان کلیه اعضا تشکیل میشود باز است ولی اگر ایران از توافق خارج شود و به تولید اورانیوم غنی بپردازد، باید خود را با واکنش نظامی در کنار تحریم اقتصادی نیز آماده کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشتها و گفتارها نظرات و آرای نویسندگان خود را بازتاب میدهند. آنها بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.