جرج بوش پدر، چهلویکمین رئیسجمهوری آمریکا، که روز جمعه ۹ آذرماه در سن ۹۴ سالگی درگذشت، تنها رئیسجمهور چهل سال اخیر بود که تنها یک دوره به کاخ سفید راه یافت.
با این حال دوران چهار ساله ریاستجمهوری او شاهد تلاطمهای بسیار جدی در خاورمیانه بود که بر سرنوشت این بخش از جهان اثرات عمیق گذاشت.
اگر بسیاری از ایرانیان جرج بوش پدر را به عنوان کسی به یاد میآورند که در مقام معاون رئیسجمهوری، به ویلیام راجرز، فرمانده ناو وینسنس (عامل ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران) مدال شجاعت داد، اما قویترین خاطره جمعی مردم خاورمیانه از دوران او احتمالا به حمله ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق بر میگردد که در پی حمله صدام حسین به کویت صورت گرفت.
در رهگذر این اوراق از تاریخ پرتلاطم خاورمیانه است که کویتیها بیش از دیگران خاطره نیکی از او به یاد دارند؛ منجی رهایی کشوری نفتخیز و ثروتمند و بازگرداندن آن به دامان حکومتی همپیمان غرب.
جرج هربرت واکر بوش، جوانترین خلبان نیروی دریایی آمریکا در جنگ جهانی دوم و یکی از کارکشتهترین دیپلماتهای جمهوریخواه در اوایل دهه ۷۰ میلادی سفیر کشورش در سازمان ملل شد، سپس سفیر در چین و یک دوره رئیس سیآیای، و سرانجام نیز معاون رئیسجمهوری آمریکا؛ امری که به طور طبیعی او را نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۸ کرد تا با غلبه بر مایکل دوکاکیس، نامزد وقت دمکراتها، کلیددار کاخ سفید بعد از ریاستجمهوری رونالد ریگان باشد، رئیسجمهوری که بوش هشت سال وفادارانه به او خدمت کرده بود.
چهار سال بعد که بیل کلینتون جوان از حزب دمکرات به رقابت با بوش اول برخاست، این کلینتون کم نام و نشان بود که توانست دوران ریاستجمهوری بوش را به چهار سال محدود کند؛ هر چند که جرج بوش پسر، هشت سال بعد در رقابت با ال گور دمکرات، معاون وقت کلینتون، به کاخ سفید راه یافت، تا با گذشت بعد از حدود ۱۸۰ سال که از خاندان آدامز پدر و پسری رئیسجمهوری آمریکا بودند، این خاندان بوش باشند که این افتخار را نصیب خود میکنند.
تمامی دوران ریاستجمهوری جرج بوش اول با امور خاورمیانه گره خورد. یکی از فوریترین این بحرانها از ۲۰ ژانویه ۱۹۸۹ که وارد کاخ سفید شد، غائله طولانی گروگانگیری در لبنان بود، بحرانی که از زمان ریاستجمهوری ریگان آغاز شده و با شروع به کار ریاستجمهوری جرج بوش اول به اوج خود رسیده بود.
در دهه ۸۰ میلادی دهها شهروند خارجی، عمدتا از کشورهای غربی، در لبنان ربوده و برخی از آنها در اسارت کشته شدند؛ حزبالله لبنان که از اوایل دهه هشتاد میلادی در لبنان تاسیس شده و متهم به انفجار مقر تفنگداران دریایی آمریکا و سپس انفجار سفارت آمریکا در بیروت و کشتن حدود ۳۰۰ آمریکایی و فرانسوی بود، در مظان اتهام به آدمربایی بود.
زمانی که بوش پدر هنوز معاون ریگان بود، بحران گروگانهای لبنان، آمریکا و فرانسه را به نقض سیاستی کشاند که بر اساس آن مذاکره با آدم ربایان و امتیازدهی به آنها برای آزاد کردن شهروندان ممنوع بود؛ اما مذاکرات محرمانه با ایران در زمان رونالد ریگان با هدف رساندن اسلحه اسرائیلی به ایران در برابر آزادی گروگانها، به ماجرایی پرعقوبت مبدل شد.
سرانجام نیز شمار زیادی از گروگانها جان سالم به در نبردند و ترس شدید غربیها در لبنان از به گروگان گرفته شدن تنها با آغاز ریاستجمهوری بیل کلینتون پایان یافت.
جرج بوش اول و دولت او بر این باور بودند که ایران پشت پرده گروگانگیری آمریکاییها و غربیها در لبنان نقش اساسی دارد و لذا، تحریمها علیه تهران را که از ایام گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در سفارتشان در تهران توسط رونالد ریگان برقرار شده بود، در محدوده گستردهتری اجرایی کردند.
آمریکا و طیفی گسترده از کشورهای غربی و عربی که در جنگ ایران و عراق آشکار و نهان حامی صدام حسین و ارتش او بودند، با پایان این طولانیترین جنگ قرن بیستم در خاورمیانه، خود را با صدامی روبهرو دیدند که در سودای تحقق رویاهایش بود. او در میان ناباوری حکومتهای عربی و امیرنشینهای خلیج فارس که او را در جنگ با ایران تقویت کرده بودند، به کویت حمله کرد.
در حالی که اندکی از پایان جنگ ایران و عراق سپری نشده بود، صدام با این استدلال که او عملا به نیابت از کشورهای عربی با ایران جنگیده و در حالی که سود این جنگ به امیرنشینهای خلیج فارس رسیده ولی عراق متحمل هزینه سنگین شده است، درصدد برآمد امیرنشینها را متقاعد کند که بدهی دهها میلیارد دلاری عراق را بر او ببخشایند و چون کویت مقاومت کرد، ارتش عراق با بیاعتنایی به اخطارها و قطعنامههای شورای امنیت، در میانه تابستان ۱۹۹۰ کویت را اشغال کرد.
با حمله عراق به کویت، تمامی امور ریاستجمهوری جرج بوش اول تحت تاثیر این وضعیت قرار گرفت و او همه تلاش خود را به تشکیل ائتلافی بینالمللی برای وادار کردن عراق به خروج از کویت معطوف کرد.
این ائتلاف در فوریه ۱۹۹۱، حدود هفت ماه بعد از «انضمام کویت به خاک عراق» عملیات «طوفان صحرا» را که به عنوان «جنگ اول خلیج فارس» نیز ثبت شده است، آغاز کرد.
صدام که شکست خود را پیشبینی میکرد، در صدد بر آمد جنگ را به جدال یهودی و عربی مبدل کند تا از حمایت اعراب ضد یهودی و ضد اسرائیل برخوردار شود؛ این نخستین بار بعد از جنگ ۱۹۶۷ بود که عراق عملا در جنگی علیه اسرائیل شرکت میکرد؛ صدام در طول آن صد ساعتی که ارتش عراق در کویت زیر ضربههای شدید ائتلاف بود، ۳۹ فروند موشک اسکاد زمین به زمین نیز به سوی اسرائیل شلیک کرد.
اسحاق شامیر، نخستوزیر وقت و موشه آرنز، وزیر دفاع وقت اسرائیل با درخواستهای جیمز بیکر، وزیر خارجه در دولت جرج بوش اول، از واکنش به صدام خودداری کردند؛ صبوری اسرائیل البته برایش خیر مالی آورد؛ عراق ناچار شد غرامت سنگینی به این کشور بپردازد؛ همانگونه که غرامت تعرض خود به کویت را تا سالها بعد پرداخت در حالی که ایران هنوز غرامتی از عراق نگرفته است.
دولت جرج بوش اول برای به هزیمت کشاندن صدام هزینه مالی زیادی کرد، اما خود او در آمریکا از محبوبیتی کمنظیر برخوردار شد و کشورهای عربی را نیز وامدار خود کرد.
نظر به این موقعیت پرقدرت، او و و وزیر خارجهاش به بهرهگیری سریع از موفقیتها روی آوردند؛ هنوز چند ماه از شکست صدام نگذشته بود که آمریکا در تابستان ۱۹۹۱ با رویای برقراری صلح اسرائیل- عربی- فلسطینی، کنفرانس صلح مادرید را برگزار کرد و از یک سو نمایندگان اسحاق شامیر و از سوی دیگر، حافظ اسد سرسخت را پای میز مذاکره آورد؛ این کوششها دو سال بعد زمانی ثمر داد که بیل کلینتون در کاخ سفید بود و میزبان امضای پیمان سیاسی میان اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین شد؛ امری که سرآغاز تشکیل حکومت خودگردان فلسطینی و تغییرات بعدی منطقه بود.
جرج بوش کهنسال ۲۰ سال بعد از جنگ اول خلیج فارس گفت، از اینکه آن نبرد به ساقط کردن حکومت صدام منجر نشد، متاسف نیست، زیرا ممکن بود تلفات سنگینی به آمریکا و همپیمانانش وارد کند؛ این باراک اوبامای دمکرات بود که در بیستمین سال عملیات «طوفان صحرا» مدال آزادی را که بالاترین نشان آمریکا است، به جرج بوش پدر داد.
ریاستجمهوری جرج بوش اول گرچه با خاطره فروپاشی شوروی و بسیاری از حکومتهای کمونیستی اروپا در پایان جنگ سرد نیز در یادها میماند، اما سیاستهای آمریکا در این چهار سال در قبال خاورمیانه را زمینهساز استقرار گسترده نظامیان آمریکا در منطقه میدانند؛ امری که تا سه دهه بعد همچنان آمریکا و همه روسایجمهوری آن کشور و از جمله پسر خود او را بهشدت درگیر کرد و هزینه چند تریلیون دلاری برای آمریکا به بار آورد.