در هفته گذشته علی لاریجانی با ۲۳۷ رأی رئیس مجلس دهم شد برای سال اول. همزمان مسعود پزشکیان ۱۵۸ رأی و علی مطهری با ۱۳۳ رأی نایب رئیس اول و دوم مجلس دهم شدند.
از ۱۲ کرسی هیئت رئیسه، اصولگرایان حامی علی لاریجانی علاوه بر کرسی ریاست دو کرسی دبیری و دو کرسی ناظر، یعنی مجموعاً ۵ کرسی هیئت رئیسه را کسب کردند.
۵ کرسی هیئت رئیسه را هم فراکسیون امید شامل نمایندگان حامی دولت و اصلاحطلبان به دست آورد. یعنی همان دو کرسی نایب رئیس به علاوه دو دبیر و یک ناظر.
میماند دو کرسی دبیری که به اصولگرایان حامی جبهه پایداری رسید. آمار ترکیب هیئت رئیسه مجلس را میتوان به این گونه ساده کرد: اصولگرایان حامی علی لاریجانی ۵، فراکسیون امید ۵ و اصولگرایان مخالف دولت ۲.
نتیجهای که از سویی سبب اعلام پیروزی اصلاحطلبان و حامیان دولت شده و از سویی دیگر موجب انواع هشدارگوییهای مطبوعات اصولگرایان مخالفت دولت.
هفته گذشته همچنین سرانجام تکلیف کلاف سردرگم آرای باطل اعلام شده مینو خالقی منتخب سوم اصفهان معلوم شد. علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران نظر هیئت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه را پذیرفت.
نظری که مؤید عملکرد شورای نگهبان و ابطال آرای مینو خالقی بود. مینو خالقی با بیش از ۲۰۰ هزار رأی مردم اصفهان از راه یافتن به مجلس دهم بازماند.
نتیجهای که شورای نگهبان آن را قانونی و مشروع میداند اما اصلاحطلبان و حامیان دولت آن را یک بدعت به شمار میآورند.
مجلس دهم بیشتر شاهد رویارویی نمایندگان جناحها و فراکسیونها خواهد بود یا ناظر همکاری آنها؟
چه شد که رهبر جمهوری اسلامی ایران به نفع ابطال آرای مینو خالقی رأی داد؟
حداکثر دستاورد مجلس دهم برای جامعه ایران چه میتواند باشد؟
این پرسشها را با دو میهمان این هفته برنامه دیدگاهها مطرح کردم. علی مزروعی نماینده اصفهان در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی و فعال سیاسی جناح اصلاحطلب در بروکسل و سعید برزین تحلیلگر و جامعهشناس سیاسی در لندن.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای مزروعی، بپردازیم به نتیجه انتخاب هیئت رئیسه. علی لاریجانی در سمت رئیس، مسعود پزشکیان، علی مطهری در جایگاه نایب رئیس. با این ترکیب هیئت رئیسه مجلس دهم این مجلس چگونه مجلسی است؟
علی مزروعی: ابتدا بایستی به این توجه کنیم که ورود اصلاحطلبان به انتخابات مجلس چگونه بود و الان با این ترکیب هیئت رئیسه چقدر از آن هدفی را که آنها میخواستند تحقق پیدا کرد.
میدانیم که در ایام انتخابات نامزدهای بسیاری از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شدند و اصلاحطلبان در شرایط بسیار دشواری برای انتخاب نامزد قرار گرفتند. با همه این احوال ترجیح دادند که با شعار تشکیل مجلس کمتر تندرو نسبت به مجلس نهم وارد این انتخابات شوند و با همین هدف فهرستی را تنظیم کردند که این هدف را تحقق ببخشد.
به همین دلیل فهرست آنها شامل برخی افراد اصولگرای میانه رو هم میشد. و میدانیم که در حدود هفتاد کرسی هم آنها نتوانستند نامزدی را معرفی کنند.
اما نتیجه انتخابات بسیار فراتر از هدفی بود که اصلاحطلبان داشتند. در واقع آنها توانستند یک تعداد کرسی قابل توجه را در مجلس به دست بیاورند. الان با توجه به انتخابات اولی که برای هیئت رئیسه موقت شد معلوم شد که آنها یک فراکسیونی دارند که حداقل ۱۰۳ عضو پایدار دارد، این فراکسیون میتواند تا ۱۳۰، ۱۴۰ نفر هم افزایش پیدا کند.
بنابراین اصلاحطلبان در درجه اول در مجلس دارای یک فراکسیون خوب و قوی شدند و در انتخاب هیئت رئیسه دایم هم آنها توانستند بیش از نیمی از اعضای هیئت رئیسه را به خودشان اختصاص بدهند.
من فکر میکنم با توجه به اینکه آقای لاریجانی هم مورد حمایت لیست امید در انتخابات بود این هیئت رئیسه میتواند برآیند خوبی از ترکیب نمایندگان مجلس باشد و به عبارت دیگر میشود گفت که هیئت رئیسه برایندی از مجموعه نیروهای اصلاحطلب حامی دولت در مجلس دهم است. و قطعا میشود انتظار داشت که این مجلس در همراهی با دولت حرکت کند و دولت بتواند با خیال آسودهتری لوایح خودش را برای تصویب به مجلس بفرستد.
به هر حال من فکر میکنم بیشتر از آن هدفی که اصلاحطلبان داشتند در ابتدا برای حضور در انتخابات تحقق پیدا کرده و میشود امیدوار بود که مجلس دهم در فضای سیاسی ایران آرامش و تلاش بهتری را به نمایش بگذارد.
آقای برزین، آقای مزروعی صحبت از آرامش میکنند. به نظر شما نتیجه انتخاب هیئت رئیسه مجلس تا چه حد مساعد است برای قطبی شدن مجلس دهم و یا برعکس برای تعاملی شدن آن؟ با توجه به اینکه روزنامه اصلاحطلب اعتماد از حضور یک اقلیت قوی در برابر یک اکثریت شکننده در مجلس سخن به میان آورده و روزنامه اصولگرای جوان نوشته که شانههای مطهری به مثابه پله سکولارها به کار گرفته نشود.
سعید برزین: در انتخابات هیئت رئیسه به نظر من چند حرکت مهم قابل تشخیص است. مهمتر از همه اینکه اعتدالیون و اصلاحطلبان خیلی خیلی قوی شدند. آنها در مجلس قبلی فقط ۶ درصد از کل کرسیها را داشتند. اما انتخابات هیئت رئیسه نشان داد که الان میتوانند حدود ۵۰ درصد از رأی را کنترل کنند. به اضافه اینکه انتخابات نشان داد که اصولگرایان میانهرو یعنی طرفداران آقای علی لاریجانی موقعیت خودشان را حفظ کردند.
یعنی لاریجانی توانست بار دیگر اکثریت مجلس را پشت سر خودش داشته باشد. یادتان هست که در انتخابات قبلتر لاریجانی با همین تعداد رأی رئیس مجلس شد. پس میشود جمعبندی کرد که اصولگرایان میانهرو موقعیت خودشان را در مجلس حفظ کردند.
این مسئله به لحاظ توازن جناحها خیلی مهم است. یعنی به نظر من گره سخت سیاست در ایران امروز این است که آیا آقای لاریجانی و اصولگرایان میانهرو میتوانند رهبری اردوی اصولگرا را به دست بگیرند یا نه.
رهبری اردوی اصولگرا خیلی مهم است. در واقع به نظر من مسئله اصلی سیاست در ایران امروز این است. همچنین دقت کنید که این انتخابات نشان داد که تندروها دچار یک افت اساسی در مجلس شدند.
چهارسال پیش آقای حدادعادل نماینده تندروها بود. رقیب اصلی آقای لاریجانی بود. آن موقع در انتخابات هیئت رئیسه ۱۰۰ رای آورد. اما امسال تندروها نتوانستند در سطح ریاست مجلس نامزد داشته باشند. در واقع شاید بشود با اطمینان گفت که حال و هوای این جریان تندرو در مجلس اصلاً خوب نیست.
خب در چنین وضعی با چنین اوضاعی احتمال قطببندی در مجلس کم است. چون تندروها عملاً ضعیف شدند. تندروها هم در جناح اصولگرا و هم در جناح اصلاحطلب ضعیف شدند. لیست امید یک لیست اعتدالی بود. لیست ایدئولوژیکی نبود. ماهیت پراگماتیک داشت. یعنی ما شاهد شرایطی مثل مجلس ششم نخواهیم بود.
من فکر میکنم که مجلس فعلی خیلی وسواس به خرج خواهد داد، تشنج ایجاد نخواهد کرد، قطب بندی ایجاد نخواهد کرد. پشتیبانی عملی از برنامه اقتصادی دولت خواهد داشت. و توافق نظر در این مورد وجود دارد و مجلس خیلی پراتیک و عملگرا خواهیم داشت.
جناب مزروعی چند نکته عنوان کردند. تذکر دادند که اصلاحطلبان در شرایط دشواری قرار داشتند قبل از انتخابات ولی دستاوردهای آنها قابل توجه بود.
یکی از کلیدهای موفقیت نیروهای اصلاحطلب پذیرش عنصر اعتدالی در مثام رهبری بود. این هم در انتخابات ۹۲ مشخص بود و هم در انتخابات ۹۴ و من فکر میکنم که اصلاحطلبان متوجه این نکته هستند که باید این ترکیب سیاسی را حفظ کنند.
اگر این برتری و رهبری عنصر اعتدالی در جبهه طرفداران دولت مورد چالش قرار گیرد میتواند شرایط را کاملا به هم بزند. من هم نظر جناب مزروعی را تایید میکنم در مورد اینکه آرامش و تلاش بهتری را در مجلس شاهد خواهیم بود.
آقای مزروعی، روزنامه کیهان بعد از انتخاب هیئت رئیسه مجلس نوشت «اکثریت پنداری مدعیان اصلاحات عارف را قربانی کرد»، شما هم نماینده سابق مجلس هستید و هم از اصلاحطلبان. آیا به باور شما، اصلاحطلبان این بار تمهیداتی اندیشیدهاند برای اینکه دچار آنچه کیهان «خوداکثریت پنداری» نامیده، نشوند و غره نشوند به خودشان در فراکسیون عمومی؟
علی مزروعی: ابتدا باید دید که منظور کیهان از اصلاحطلبان چیست؟ اگر منظور اصلاحطلبان تعریف شده هستند که در لیست امید بودند، گفتم که این اکثریت الان در مجلس نیستند. ولی یک فراکسیون اقلیت قوی را تشکیل دادهاند و اتفاقاً رأی آقای عارف یکی از پیامدهایش همین بود که حضور این اصلاحطلبان را در مجلس تأیید و تثبیت کرد، که حداقل ۱۰۳ نفر پای کار اصلاحطلبی هستند و البته فکر میکنم که این تعداد تا ۱۳۰-۴۰ نفر هم افزایش دارد. چون یک عدهای تحلیلاً به آقای عارف رأی ندادند و به آقای لاریجانی رأی دادند.
اما آنچه که کیهان ازش غافل است این است که هدف اصلاحطلبان این نبود که واقعاً در مجلس یک اکثریت به دست بیاورند. هدف اصلاحطلبان به همراه اعتدالگرایان این بود که اکثریت حامی دولت را در مجلس به دست بیاورند و الان پیشبینی میشود که این حاصل شده.
میشود گفت بیش از ۲۰۰ نفر از نمایندگان همراه و حامی دولت خواهند بود. یعنی اکثریتی که شامل اصلاحطلبان، نیروهای مستقل و همینطور اعتدالگرایان میانهرو میشود. بنابراین هدفی را که اصلاحطلبان میخواستند کاملاً تحقق پیدا کرده و البته کیهان بایستی یک چنین حرفی را بزند.
آقای مزروعی، شما به دلیل گستردگی ارتباطاتتان با فعالان سیاسی جناح اصلاحطلب در سراسر کشور و همینطور با فعالان سیاسی اصفهان، میتوانید بگویید چرا تلاش دولت و رئیس جمهور برای پیشگیری از ابطال آرای مینو خالقی، منتخب سوم اصفهان بینتیجه ماند و رهبر جمهوری اسلامی ایران پس از دریافت نظر هیئت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سهگانه تصمیم گرفت که موجب شد مینو خالقی از راه یافتن به مجلس دهم باز بماند؟
علی مزروعی: واقعیت این است که تا امروز دقیقاً روشن نشده که شورای نگهبان به چه دلایلی انتخاب خانم مینو خالقی را ابطال کرده. خب این یک بدعت تازهای هم بود که شورای نگهبان گذاشته. اما طبیعی است که در ساختار حقوقی موجود دست بالا را شورای نگهبان دارد و در واقع شورای حل اختلاف هم با شورای نگهبان همراهی کرده چون برخی از اعضایش عضو شورای نگهبان هم هستند. نهایتاً تلاش دولت و وزارت کشور هم به جایی نرسید.
به هر حال این یک مشکل حقوقی است و من فکر میکنم شورای نگهبان بدعتی گذاشته که گسترش دامنه نظارت استصوابی است و قطعاً این مجلس دهم باید در این باره وارد عمل شود و دست به شفاف سازی و اصلاح قانون انتخابات در این باره بزند که در دورههای آینده دیگر شاهد چنین موضوعی نباشیم.
آقای برزین نظر شما در این باره چیست؟ چرا به رغم امید بستن بعضی از تحلیلگران به اینکه مداخله رهبر جمهوری اسلامی ایران به نفع مینو خالقی میتواند تمام شود، نتیجه برعکس شد؟ منظور من تحلیلگرانی مثل خود شما است که همیشه دیگر تحلیلگران و فعالان سیاسی را برحذر میدارید از ذاتی پنداشتن بالقوه جناحها یا رهبر جمهوری اسلامی ایران به این صورت که آنها فقط به یک ترتیب خاص میتوانند عمل کنند و به جز آن هم نمیتوانند عمل کنند. چون شما ذاتگرا نیستید این سووال را از شما میپرسم.
سعید برزین: بله. من مطمئن نیستم که از اول چقدر امید وجود داشت در این مورد و به نظر من از همان اول طرفداران دولت دودل بودند در مورد مسئله خانم مینو خالقی. البته آقای روحانی گفته بود که در این مورد ناامید نیست و وزارت کشور هم گفته بود که باید جلوی به اصطلاح بدعت شورای نگهبان را گرفت. چون یک بدعت خطرناکی است.
اما از طرف دیگر نظر آقای مطهری و برخی از آقایان دیگر این بود که به هیئت حل اختلاف از نظر ایشان امیدی نیست و در واقع حدسشان هم درست از آب درآمد. و دیدیم که هیئت به نفع شورای نگهبان رأی داد و آقای خامنهای هم رأی آنها را قبول کرد.
یک اصطلاح عامیانه است که میگویند بازی اشکنک دارد، سرشکستنک دارد. حالا این بازی سر خانم مینو خالقی هم از نظر اصلاحطلبان همین قضیه است. یعنی در سیاست گاهی میبرید گاهی میبازید. بازی گاهی برنده دارد گاهی ندارد. بازی سخت میشود خب سرشکستنک دارد.
خب در شرایطی که بازی سخت شده، در مورد این قضیه خاص، سؤالی که به لحاظ سیاسی مطرح است، این است که یک نیروی سیاسی باید چطور موضع بگیرد که تهدیدها را به حداقل برساند و فرصتها را افزایش دهد. یعنی خطر حداقل فرصت حداکثر.
در چنین وضعی طرفداران دولت باید موضع حق به جانب میگرفتند و ژست سیاسی میگرفتند و مردم باید آنها را در موضع تهاجمی میگرفتند که صدمه برای دولت روحانی و حامیانش کم شود. همینطور هم شد. البته مسئله در مورد آقای خامنهای فرق کرد. یعنی بازی که آقای خامنهای در این مورد کرد.
یکی از بازیهای سیاسی آقای خامنهای به نظر بنده این است که ایشان سی میکند قاعدههای قابل پیشبینی و مدیریت ایجاد کند. البته من نمیگویم که همیشه بازی سیاسی آقای خامنهای چنین است. خیر. بعضی وقتها بازی آقای خامنهای خیلی هم قاعده را به هم میزند و تشنج آفرینی هم میکند. اما حداقل در این مورد خاص در مورد نماینده انتخاب شده از طرف مردم اصفهان به نظر من آقای خامنهای تسلیم هیئت شد.
من حدس میزنم البته صد در صد نمیدانم که اگر هیئت رأی دیگری هم داده بود باز هم آقای خامنهای آن را قبول میکرد. صرف نظر از اینکه رأی چه بوده. هدف این بود که موقعیت هیئت را تقویت کند و قاعدههای قابل پیشبینی در سیاست ایران به وجود بیاورد.
مجلس یکی از نهادهای تصمیمگیرنده در جمهوری اسلامی ایران است. با توجه به این با ترکیب جناحی مجلس، حامیان دولت و اصلاحطلبان و فراکسیون امید از یک طرف و مستقلها از طرف دیگر و اصولگراهای منتقد دولت از سوی دیگر، حداکثر دستاوردی که مجلس دهم میتواند برای جامعه داشته باشد، چیست؟ آقای مزروعی؟
علی مزروعی: مهمترین دستاوردی که مجلس دهم میتواند برای جامعه داشته باشد، به نظر من این است که مثل مجالس هفتم و هشتم و نهم مزاحمت برای مردم ایجاد نمیکند. یعنی مصوباتی را تصویب نمی کند که اسباب زحمت برای زندگی مردم باشد.
این از نظر من مهمترین دستاورد است. دوم این که تاثیری که در فضای سیاسی کشور میگذارد با توجه به ترکیبی که دارد فضای آرامش بخش است. فضای تنش زدا است و فکر میکنم که اکثیریت غالب این مجلس دنبال این هستند که فضای امنیتی را که در سالهای گذشته به وجود آمده به تدریج به فضای سیاسی مدنی تبدیل کنند.
پیامد دیگرش هم این است که همراه با دولت خواهند بود و دولت به نحو بهتری میتواند لوایح خودش را به مجلس ببرد و تصویب شود و همین طور اگر لازم بود در کابینه تغییراتی ایجاد کند تغییرات ایجاد کند و کشور را بهتر اداره کند.
من فکر میکنم اینها دستاوردهای بسیار خوبی است. ضمن اینکه احتمالا این مجلس نقش نظارتی خودش را هم جدی تر خواهد گرفت و بر عملکرد نهادها و قوای حاکم نظارت مستمری خواهد داشت و طبعا این میتواند به بهبود اداره کشور کمک کند.
آقای برزین، نظر شما چیست با توجه به تعدد نهادها که مجلس تنها یکی از آنها است، حداکثر دستاوردی که مجلس میتواند برای جامعه داشته باشد چیست و چالشهای پیش رو کدام است؟
سعید برزین: به نظر من رفتار مجلس را باید در این حوزه دنبال کرد. یکی اینکه با مردم چطوری تعامل میکند، یکی اینکه با دولت چگونه تعامل میکند و یکی اینکه روابط درونی مجلس چگونه خواهد بود. همه اینها مهم اند. ولی به اعتقاد من شاید تعامل با مردم یک مقدار حساستر و ناشناخته تر است به معنایی.
یعنی مجلس میتواند نشان دهد که نسبت به افکار عمومی و مطالبات مردم حساس است. به اصطلاح با خودآگاهی سیاسی و خودآگاهی اجتماعی مردم هماهنگی دارد. مردم احساس کنند که مجلس صدای آنها است. نماینده مجلس وکیل مدافع آنها است. نماینده مجلس حافظ منافع آنها است. بین مجلس و مردم اعتماد برقرار شود. این دیوار بی اعتمادی کوتاهتر شود. البته هر دو طرف قضیه مسئولند هم مردم هم مجلس. باید واقع بین بود.
اما از نظر من رابطه مجلس با مردم از همه مهمتر است. یعنی اگر مجلس بتواند در چهار سال آینده اعتماد مردم را بیست درصد سی در صد اضافه کند به نظر من خوب بازی کرده.
من هم نظر جناب مزروعی را تأیید میکنم که در قبال دولت هم باید مجلس کمک کند، پشتیبانی دهد، ایدئولوژیکی نکند، چوب لای چرخ نگذارد. به هر حال مملکت برنامه میخواهد. مملکت قانون میخواهد، فکر بلندمدت میخواهد. مجلس اینجا وظیفه دارد.
برنامه روحانی از روز اول این بود که اول حل مسئله هستهای، بهبود وضع اقتصادی و سپس اصلاحات اجتماعی. خب فصل اول را به معنایی تمام کرده. مسئله هستهای را کمابیش با شکنندگی خاص خودش حل کرده و یک قدم مهم پیش برده. حالا وقت رسیدگی به وضع اقتصادی مردم است. به معیشت مردم است. ولی وقت کم است. امکانات کم است. قیمت نفت پایین رفته. مشکلات از دولت آقای احمدینژاد باقی مانده. باید فکر کرد و عاقلانه برنامه ریزی کرد. مجلس دهم اینجا میتواند کمک کنند.
نکته آخر هم مربوط به فعالیت جناحی و حزبی داخل مجلس است. به نظر من میرسد که نظم و انضباط حزبی میتواند بیشتر شود. کار تشکیلاتی میتواند بهتر باشد. وظیفه سازمانی میتواند جدیتر تلقی شود. نهادینه کردن تحزب در ایران یک ضرورت است. عقبماندگی سیاسی عقب ماندگی حزبی یک بیماری مزمن در ایران است و وکلای این مجلس میتوانند در این زمینه خوب بازی کنند.