حسن نصرالله که عصر جمعه ششم مهرماه در حملۀ هوایی اسرئیل به مرکز فرماندهی او در بیروت کشته شد، بیش از سه دهه بود که دبیرکلی حزبالله لبنان را در دست داشت و سالها بود که برای فرار از حملات احتمالی اسرائیل به زندگی مخفی روی آورده بود.
حزبالله لبنان یک گروه شبهنظامی و در عین حال یک حزب سیاسی است که بخش بزرگی از جنوب لبنان را تحت کنترل دارد.
حسن نصرالله که دشمن قسمخوردهٔ اسرائیل بود، از زمان جنگ بین حزبالله و ارتش اسرائیل در تابستان ۲۰۰۶، بهندرت در انظار عمومی ظاهر میشد و محل زندگی او نیز بهشدت مخفی نگه داشته میشد.
با این حال، او دیدارهایی را بهویژه با رهبران گروههای فلسطینی متحد خود و همچنین مقامات جمهوری اسلامی در بیروت برگزار و تصاویرش را هم منتشر میکرد.
برخی روزنامهنگاران و شخصیتهایی که با او ملاقات کرده بودند، گفتهاند که نیروهای حزبالله آنان را برای دیدار با نصرالله با خودروهایی پوشیده از پردههای ضخیم و با تدابیر امنیتی شدید به مکانی نامشخص هدایت میکردند.
همچنین سخنرانیهای نصرالله نیز گرچه بهطور زنده انجام میشد، اما حضوری نبود و با ارتباط ویدئویی پخش میشد.
ایالات متحده حزبالله را یک سازمان تروریستی میداند، اما اتحادیه اروپا شاخهٔ نظامی آن را در فهرست سیاه قرار داده و شاخهٔ سیاسیاش را تروریستی نمیداند. حزب سیاسی حزبالله در پارلمان لبنان هم نمایندگانی دارد.
پوشش خبری زنده عملیات زمینی «محدود» اسرائیل در لبنان؛ بلینکن: جهان بدون نصرالله امنتر استنصرالله، قدرتمندترین چهرهٔ تاریخ حزبالله لبنان
در مورد حسن نصرالله ۶۴ ساله همچون دیگر رهبران تمامیتخواه و غیردموکراتیک، پدیده کیش شخصیت بهویژه در میان پیروانش در جامعهٔ مسلمانان شیعه لبنان موضوعیت دارد.
او ۳۱ اوت ۱۹۶۰ در منطقه برج حمود در حومه بیروت و در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمده است. پدرش، عبدالکریم، خواربارفروش و از اعضای حزب سوسیال ناسیونالیست سوریه بود.
با آغاز جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۷۵، خانوادهٔ او مجبور شدند به روستای خود در نزدیکی شهر صور در جنوب لبنان مهاجرت کنند.
نصرالله در آنجا بود که تصمیم گرفت به جنبش امل (امید) که یک سازمان سیاسی و شبهنظامی شیعی است، بپیوندد.
او مدتی برای تحصیل حوزوی به شهر نجف عراق رفت و در آنجا، محمدباقر صدر، بنیانگذار حزب الدعوه، او را به شاگرد لبنانی خود عباس موسوی معرفی کرد.
در سال ۱۹۷۸ و با تشدید محدودیتها علیه روحانیون شیعه در عراق، او مجبور شد به لبنان بازگردد.
در بازگشت به لبنان، بهعنوان نمایندهٔ سیاسی جنبش امل در منطقه بقاع انتخاب شد و به عضویت دفتر سیاسی مرکزی این حزب درآمد.
اما در سال ۱۹۸۲، یعنی در ۲۲ سالگی، موسوی و نصرالله امل را ترک کردند تا به حزبالله، سازمان جدید شیعی لبنان که تحت حمایت جمهوری اسلامی تشکیل شد، بپیوندند.
در آن زمان، نصرالله گرچه جزو بنیانگذاران حزبالله به شمار میرفت اما در سطح رهبری این گروه نبود.
پس از مدتی، در سال ۱۹۸۹ برای تحصیل راهی شهر قم در ایران شد، اما با جنگ نیروهای حزبالله و امل با یکدیگر مجبور شد به لبنان برگردد.
در سال ۱۹۹۲ و پس از ترور عباس موسوی، رهبر وقت حزبالله، حسن نصرالله بهعنوان رهبر این گروه انتخاب شد.
جذب بیشترین حمایتهای مالی و تسلیحاتی ایران
در دوران رهبری نصرالله، حزبالله توانست بهمرور حمایتهای مالی و تسلیحاتی بیشتری از سوی جمهوری اسلامی به دست آورد و به یک نیروی سیاسی قابل توجه در لبنان نیز تبدیل شود، به گونهای که هم در مجلس و هم در دولت نماینده داشته باشد.
نصرالله علاوه بر توسعه انبارهای تسلیحاتی حزبالله، ازجمله موشکهای با دقت بالا، تعداد اعضای شبهنظامی این گروه را نیز افزایش داد. بر اساس برخی گزارشها، حزبالله دارای ۱۰۰ هزار نیروی شبهنظامی است.
حزبالله تنها گروه شبهنظامی لبنان است که سلاحهای خود را پس از پایان جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۹۰ به بهانه «مقاومت در برابر اسرائیل» حفظ کرده است.
نصرالله که در طول تنشها و درگیریهای مداوم بین اعضای حزبالله و ارتش اسرائیل توانست خود را در قدرت نگاه دارد، به مرور به چهرهای کاریزماتیک در حزبالله تبدیل شد.
کشته شدن هادی، پسر ارشد حسن نصرالله، در سال ۱۹۹۷ محبوبیت او را در میان هوادارانش بیشتر کرد.
مهمترین رویداد مرتبط با این گروه شبهنظامی در سال ۲۰۰۰ میلادی رخ داد؛ زمانی که حزبالله در دوران رهبری حسن نصرالله، سرانجام نیروهای اسرائیلی را از جنوب لبنان بیرون راند و به یک اشغال ۱۸ ساله پایان داد.
جنگ حزبالله با اسرائیل در تابستان ۲۰۰۶ نیز که ۳۳ روز به طول انجامید، به نصرالله اجازه داد قدرت نظامی خود را به نمایش بگذارد؛ هر چند این جنگ باعث کشته شدن ۱۲۰۰ لبنانی عمدتاً غیرنظامی و ۱۶۰ اسرائیلی عمدتاً سرباز شد.
همچنین حزبالله پس از ترور رفیق حریری، نخستوزیر وقت لبنان، در سال ۲۰۰۵ متهم به دست داشتن در این ترور شد.
نصرالله، در پی گسترش نفوذ خارجی
حسن نصرالله در دوران رهبری خود نه تنها نفوذ خود را در لبنان گسترش داد بلکه در پی افزایش این نفوذ در منطقه و مداخلات در دیگر نقاط دنیا بود.
این نفوذ، بهویژه در سال ۲۰۱۳، با اعلام حمایت از رژیم بشار اسد در جنگ داخلی سوریه بیشتر شد.
حزبالله در دوران رهبری نصرالله همچنین با برخورداری از حمایت کامل رهبران جمهوری اسلامی و نیروی قدس سپاه پاسداران، گروههای تحت حمایت تهران در کشورهای منطقه را آموزش داده است؛ از عراق و یمن تا گروههای فلسطینی.
کشورهای عربی مثل بحرین، کویت، مراکش و حتی جمهوری آذربایجان از نفوذ حزبالله در خاک خود برای تحریک گروههای شیعه ناراضیاند و اظهار نگرانی کردهاند.
از زمان آغاز جنگ کنونی در غزه، حزبالله با پرتاب راکت و پهپاد به شمال اسرائیل موجب آوارگی بسیاری از غیرنظامیان ساکن در دو سوی مرز اسرائیل و لبنان شده است.
حزبالله که مدعی است این اقدام را برای حمایت از فلسطینیان انجام میدهد، تا کنون سعی داشته در عین حال از شکلگیری جنگی تمامعیار با اسرائیل هم جلوگیری کند.
پولشویی، مواد مخدر و زندگی شخصی
حزبالله که تحت تحریمهای تحریمهای مالی آمریکا قرار دارد، در دوران حسن نصرالله بارها به پولشویی و قاچاق مواد مخدر از سوی کشورهای مختلف متهم شده است.
آمریکا بارها افراد و شرکتهایی را که در پولشویی به شبکه مالی حزبالله لبنان کمک میکنند، تحریم کرده است.
همچنین کشورهای منطقه و برخی دیگر کشورها بارها از نقش حزبالله در قاچاق مواد مخدر خبر دادهاند؛ از اردن گرفته تا ایتالیا.
حسن نصرالله که متأهل بود و دارای پنج فرزند، فارسی را روان صحبت میکرد، علاقهٔ زیادی به فوتبال داشت و علاقۀ خود به مارادونا را هم پنهان نمیکرد.
حسن نصرالله و قاسم سلیمانی
نصرالله پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه، گفته بود از حدود بیست سال پیش از آن ارتباطش با او شکل گرفته بود: «همیشه او بود که میآمد و من را ملاقات می کرد، من فقط دفعات کمی به دیدار او رفتم.»
حسن نصرالله ارتباط و دوستی با قاسم سلیمانی را از «بزرگترین موهبتها» توصیف کرده و گفته بود: «مانند دو برادر واقعی بودیم. همیشه آماده بودم جانم را فدای حاج قاسم کنم.»
قاسم سلیمانی ۱۳ دی ۱۳۹۸ در نزدیکی فرودگاه بغداد بهدستور دونالد ترامپ و در یک عملیات پهپادی کشته شد. حسن نصرالله عصر جمعه ششم مهرماه ۱۴۰۳ در حملۀ هوایی اسرائیل به مرکز فرماندهی او در بیروت کشته شد.