روزهای پایانی سال ۲۰۲۰ درست زمانی که ساکنان بریتانیا خود را برای جشنهای آخر سال آماده میکردند، اتفاق تازهای افتاد که شگفتیهای پاندمی کرونا را بازهم افزونتر کرد.
شاید برای خود وزیر سلامت بریتانیا هم وقتی که اواسط دسامبر بر صفحه تلویزیونها ظاهر میشد تا اعلام کند که سویه جدید ویروس از کنترل خارج شده است، هنوز روشن نبود که در روزهای آینده چه اتفاقات وحشتناکی خواهد افتاد که به دست گرفتن مجدد کنترل اپیدمی را بسیار سختتر خواهد کرد.
اما همین حرفها به اضافه کنفرانس مطبوعاتی ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰ نخستوزیر به همراه مشاوران علمیاش کافی بود تا موج جدیدی از ترس را در جامعه ایجاد کند.
این در حالی بود که همه داشتند خودشان را برای پایان تدریجی قرنطینهای که از پنجم نوامبر همان سال در بریتانیا آغاز شده بود، حاضر میکردند چون رعایت محدودیتها در طی چند هفته پی در پی، باعث کاهش موارد جدید به زیر ۱۵ هزار نفر، و کاهش تعداد مرگومیر به زیر۴۳۰ نفر (در چهارم دسامبر) شده بود.
اما در ناحیه کِنت (KENT) که در جنوب شرقی بریتانیا قرار دارد، انگار وضعیت چندان هم در کنترل نبود و مسیر حرکت اپیدمی کاملاً برعکس سایر نقاط کشور بود.
چرا سویه جدید در برابر اقدامات کنترلی مقاومت میکرد؟
پاسخ به این سؤال به کمی قبلتر و اواسط ماه سپتامبر باز میگردد؛ موقعی که سویه جدید ویروس کرونا در همین منطقه شناسایی شد. گونهای که امروز ما آن را به نام B.1.1.7 میشناسیم. البته برای ساده شدن، رسانهها بیشتر آن را به نام گونه انگلیسی معرفی میکنند. گونهای که در عرض کمتر از چهار ماه و درست در پایان موج دوم در بریتانیا،۶۰ درصد آلودگیها را به خود اختصاص داده بود و عملاً به ویروس کرونای غالب پاندمی در آنجا بدل شده بود.
علاوه بر بریتانیا این گونه تا لحظه نگارش این یادداشت در ۸۳ کشور دیگر دنیا شناسایی شده و جالب اینکه در بعضی کشورهای دیگر مانند برزیل و آفریقای جنوبی هم نمونههایی از آن (البته با اندکی تغییر ماهیت) مشاهده شده است.
اهمیت ظهور این گونه جدید به حدی بود که بریتانیا نه تنها برنامه محدودیتها را در پایان سال کاهش نداد، بلکه بر دامنه و عمق آنها نیز افزود و هنوز هم علیرغم شروع برنامه گسترده واکسیناسیون و همه این اقدامات، تعداد افراد مبتلای جدید و مرگومیر نسبتاً بالاست (به عنوان نمونه، تعداد موارد جدید روزانه ابتلا به کرونا در بریتانیا در پیک موج ناشی از ویروس جهش یافته در روز ۹ ژانویه ۲۰۲۱ به ۵۹ هزار و ۸۲۸ رسید. همچنین تعداد مرگومیر در روز ۲۲ ژانویه به هزار و ۲۴۵ نفر رسید).
این شرایط رو به بحران، اکثر کشورهای دنیا و سازمان بهداشت جهانی را به شدت نگران کرده است. زیرا به قول پرفسور ژان فرانسوا دِلفرِسی، رئیس شورای علمی کنترل اپیدمی فرانسه، شرایط بهگونهای در حال تغییر است که انگار در دل اپیدمی کووید-۱۹ یک ایپدمی جدید دارد اتفاق میافتد!
اما چرا سویههای جدید اینگونه باعث نگرانی شدهاند؟
برای فهمیدن اهمیت این موضوع باید کمی بیشتر چگونگی پیدایش سویهها را توضیح داد. وقتی که ویروسها وارد بدن فرد (یا هر ارگانیسم زنده دیگری) میشوند، به سرعت تعداد آنها در نتیجه تکثیر در درون سلولها افزایش پیدا میکند.
بیشتر در این باره: آیا گونه جدید ویروس کرونا خطرناکتر از گونه قبلی است؟اما مسئله اینجاست که ویروسها در جریان تولید مثل (مثل بقیه جانداران) برای جهش (MUTATION) شانس بالایی دارند. این جهشها که کاملاً اتفاقی و بدون هیچ هدف خاصی بروز میکنند، میتواند باعث تغییر در ژنوم ویروس شوند (حتی برخی از این جهشها میتوانند به ضرر ویروس عمل کنند). از طرفی بسیاری از این جهشها هیچ تغییر ماهیتی در ویروس ایجاد نمیکنند و چون بیاهمیت هستند چندان هم مورد توجه قرار نمیگیرند؛ مثلاً از آوریل تا دسامبر سال ۲۰۲۰ تعداد چهار هزار جهش در کرونای عامل بیماری کووید-۱۹ شناسایی شده است.
اما برخی از این جهشها مهم هستند چون باعث تغییر در رفتار ویروس میشوند که آنها را به نام VOC یا سویههای نگرانکننده (VARIANT OF CONCERN) نامگذاری میکنیم که متأسفانه در جریان جهش ویروس در بریتانیا (VOC اول دسامبر ۲۰۲۰) هم همین اتفاق افتاد. به این ترتیب که تغییرات ژنوم واریانت جدید ویروس کرونا باعث تغییراتی در پروتئین اسپیکول (SPICULE) که دورادور غشای آن را احاطه کرده و مثل یک کلید برای ورود ویروس به داخل سلول عمل میکند، شد.
این جهش ژنتیکی باعث شده که ویروس راحتتر وارد سلول شود. به همین دلیل، دانشمندان معتقدند عفونتزایی آن ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده است و البته این همه داستان نیست زیرا آنها همچنین معتقدند که این موضوع، میزان کشندگی ویروس را ۳۰ درصد افزایش داده است.
افزایش شدت انتشار و قدرت کشندگی، چه تأثیری بر پاندمی خواهد گذاشت؟
در طول چند هفته گذشته که بحث سویههای نگرانکنندهای مانند انگلیسی، برزیلی و آفریقای جنوبی در رسانهها داغ شده، هشدارهای متفاوتی درباره خطرات بالقوه آنها مطرح شده است. اما یکی از جالبترین آنها بر مبنای یک مدل ریاضی است که ریاضیدان و اپیدمیولوژیست بریتانیایی بنام آدام کوچارسکی (ADAM KUCHARSKI) آن را مطرح کرده است. او در این مدل نشان داده که چرا ویروسی شدت انتشار بالا دارد، میتواند خطرناکتر از ویروسی باشد که قدرت کشندگی بالاتری دارد.
با اینکه توضیح ریاضی آن ممکن است کمی گیجکننده باشد اما برای درک بهتر نتایج، چارهای نداریم جز اینکه آن را به صورت کلی مرور کنیم.
او برای داشتن مدلی که بتواند تعداد کل مرگها (MT) را برآورد نماید، از چند فاکتور (یا متغیر) اصلی اپیدمی به شرح زیر استفاده کرد:
(L) درصد کشندگی ویروس؛ در حال حاضر ۸ دهم درصد جمعیت آلوده به ویروس جان خود را از دست میدهند.
(P) جمعیت آلوده به ویروس
(R0) فاکتور پایه مولد ویروس؛ که عبارت است از تعداد متوسط افرادی که توسط یک بیمار کووید-۱۹ به ویروس آلوده میشوند که در حال حاضر بدون هیچ گونه اقدامی مانند فاصلهگذاری اجتماعی یا ماسک بین ۲.۵ تا ۳ نفر است، اما با رعایت همه توصیههای بهداشتی این متغیر در ابتدای سال ۲۰۲۱ و قبل از شروع واکسیناسیون در فرانسه حدود ۱.۱ نفر بود.
(TG) یا زمان نسلی؛ که بیانگر زمان لازم برای ایجاد عفونت در یک فرد تا انتقال ویروس به فرد دیگر است. این دوره به صورت متوسط شش روز است. برای محاسبه آن، کوچارسکی در مدل خودش آن را در یک بازه زمانی ۳۰ روزه در نظر گرفت که ۵ بار تکرار شده بود. این عدد در مدل طراحی شده به شکل یک توان ثابت برای R0 عمل میکند.
پس به طور کلی فرمول کوچارسکی به صورت زیر خواهد بود:
MT = L x RO(TG) x P
به عنوان نمونه پایه میتوانیم مشخصات ویروس کرونایی که در اولین قرنطینه فرانسه در ماه مارس ۲۰۲۰ شکل غالب در اپیدمی را داشت به این مدل وارد کنیم، در اینصورت اگر هنوز همه چیز را مثل آن زمان و بدون وجود سویهها در نظر بگیریم، برای ۱۰ هزار نفر آلوده شده به ویروس با R0 حدود ۱.۱ نفر و کشندگی ۸ دهم درصد تعداد ۱۲۹ نفر در بازه زمانی ۳۰ روزه فوت خواهند کرد.
حال اگر شرایطی را فرض کنیم که یک ویروس جهش یافته (VOC) با کشندگی ۵۰ درصد بیشتر، یعنی با L حدود ۲.۱ درصد غالب شود، در همان بازه زمانی ۳۰ روزه ۱۹۳ نفر فوت خواهند کرد.
در حالت سوم اگر فرض کنیم که اینبار R0 با ۵۰ درصد افزایش به ۱.۶۵ نفر برسد (شبیه به سویه انگلیسی که در پایان سال ۲۰۲۰ شناسایی شد) براساس فرمول پیشگفت تعداد ۹۷۸ نفر در بازه زمانی ۳۰ روزه فوت خواهند کرد.
پس بر اساس این فرمولاسیون میبینیم که در بازه زمانی کوتاه هرچه ویروسی شدت انتقالپذیری آن بیشتر باشد، منجر به مرگ تعداد بیشتری از افراد مبتلا خواهد شد و از این لحاظ میتوان آن را خطرناکتر از یک ویروس با قدرت کشندگی بالاتر تلقی کرد.
در جدول زیر نمونههای متعددی از حالت و شرایط مختلف متغیرها در این مدل ۳۰ روزه نمایش داده شده است. سمت راست جدول، مربوط به حالتی است که شدت انتقالپذیری ویروس افزایش پیدا میکند و سمت چپ آن، حالتی را نشان میدهد که قدرت کشندگی ویروس افزایش پیدا میکند.
البته تأثیرات متقابل این متغیرها در یک بازه زمانی طولانیمدت (مثلاً ۳۰۰ روزه) بسیار پیچیدهتر از آن است که با فرمول کوچارسکی بتوان نتایج آن را بررسی کرد و رسیدن به پاسخی روشن تنها با انجام محاسبات لگاریتمی امکانپذیر است که توضیح آن از حوصله و هدف اصلی این یاداشت خارج است.
نتایج این مدلهای ریاضی چه ساده و چه پیچیده، خوشبختانه! سرنوشت محتوم نیستند و همیشه با همان قطعیت ریاضی در جامعه حقیقی رخ نمیدهند زیرا با رعایت پروتکلها و اخیراً وارد شدن فاکتور بسیار مهمی مانند واکسیناسیون میتوانیم متغییرها را به نفع کاهش موارد ابتلای به بیماری و مرگومیر، تحت تأثیر قرار دهیم اما در برخی جوامع که متأسفانه سیاستهای کنترلی جدی در پیش نگرفتهاند و از همه بدتر آنکه هنوز برنامه واکسیناسیون خود علیه کرونا را آغاز نکردهاند R0 یا همان قدرت تولید مثل ویروس همچنان بالای ۱.۶ نفر (و شاید هم بیشتر) است و همین میتواند باعث شرایطی شود که از نظر مرگومیر تا حدود زیادی تابع همین محاسبات باشند.
بنابراین این مدلها و نتایج احتمالی آنها را باید به چشم هشدار نگریست، نه مکانیسم عمل ویروسها و یا پیشگویی در مورد اپیدمی، به همین دلیل هم هست که توصیه اکثر کارشناسان بهداشتی و سازمانهای جهانی، پیشگیری از انتشار و گسترش سویههای نگرانکننده به هر قیمت ممکن است (با هر ویژگی، قدرت کشندگی بالاتر یا شدت و سرعت انتقال بیشتر).
در پایان یادآور میشود که جلوگیری از تبدیل سویههای نگرانکننده به فرم ویروس غالب در جامعه (و سطح جهان)، به سه دلیل زیر واجد اهمیت فراوان است:
یکم: هرچه شدت انتقال ویروسی بیشتر باشد کنترل آن در مقیاس بزرگ و واقعی سختتر خواهد بود
دوم: هرچه که ویروسها فرصت تولید مثل داشته باشند، شانس بروز سویههای نگرانکننده بیشتر خواهد شد، زیرا هر ویروسی که تولید میشود میتواند حامل جهشی خطرناک و مهلک باشد.
سوم: مطالعات متعددی نشان دادهاند که سویههای نگرانکننده روی سطح ایمنی ایجاد شده توسط واکسنها اثر میگذارند و اگر این مسئله به حدی برسد که اثربخشی واکسنها را کاهش دهند، کنترل پاندمی از آنچه بود به مراتب سختتر خواهد شد.