در چند روز اخیر جنگ یمن وارد مرحله جدید و پیچیدهای شده که پایان آن و سرنوشت مردم یمن را هرچه بیشتر تیره و غیر قابل پیشبینی میکند. گرچه در چند دهه اخیر جنگ اعراب با اعراب بی سابقه نبوده ولی اکنون با چرخشی که در جنگ یمن مشاهده شدهاست درحقیقت نیروهای ائتلاف ضد حوثیهای یمن در چرخشی غیر منتظره به جنگ با یکدیگر پرداختهاند.
درگیریهای چند روز اخیر بین جدایی طلبان جنوب یمن و متحدین آنهاست. در حقیقت نیروهایی که به عربستان سعودی وفادارند و از آن طریق حمایت میشوند با نیروهایی که از طرف امارات متحده عربی حمایت میشوند درگیر شدهاند. به عبارت دیگر و در تصویری بزرگتر، اتحادی از نیروها که حمایت آمریکا را هم پشت سر دارند و دور محور عبدربه منصور هادی، رئیسجمهوری قانونی یمن تشکیل شده بودند تا با حوثیها بجنگند، در عدن توسط گروهی از درون همان اتحاد که جداییطلب هستند و خود را «شورای انتقالی جنوب» مینامند درگیر شدهاند.
یمن شمالی، یمن جنوبی
عیدروس الزبیدی، که زمانی فرماندار عدن بود سال گذشته توسط عبدربه منصور هادی از کار برکنار شد ولی بلافاصله با همکاری معاون سابق خود که او هم برکنار شده بود شورای انتقالی جنوب را تشکیل داد. هر دو نفر روابط محکمی با امارات متحده عربی دارند و از طرف آن کشور حمایت میشوند. امارات یکی از اعضای ائتلاف ضد حوثیها است ولی در یک رابطه موازی از شورای انتقلالی جنوب که گروه تجزیهطلب محسوب میشود نیز حمایت میکند. همین امر پیچیدگی روابط درونی اعراب منطقه را بهخوبی نشان میدهد.
در نتیجه این در گیری جنگ علیه حوثیهای شمال یمن اکنون شاخه جدیدی پیدا کرده و یک جبهه جدید در درون یمنیهای جنوب به وجود آمدهاست. این شورا خواهان بازگشت به وضعیت قبل از ۱۹۹۰ است که یمن به شکل تجزیه شده آن، یعنی یمن جنوبی و یمن شمالی، وجود داشت و تقریبا همزمان با پیوستن دو آلمان به یکدیگر و سقوط اتحاد جماهیر شوروی، با سر و صدای کمتری به هم پیوست و متحد شد.
یمن جنوبی که پایتخت آن عدن بود، از سال ۱۹۶۷ و به دنبال خاتمه نفوذ استعمار بریتانیا به عنوان یک کشور مستقل تشکیل شده بود و به سیستم سوسیالیستی اداره میشد. در حالیکه یمن شمالی که پایتخت آن صنعا بود پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی از ۱۹۱۸ به بعد، معمولاً توسط یک دولت اسلامی محافظهکار اداره میشد. فرمول تقسیم بندی رایج شمال (کمونیستی) و جنوب (ضد کمونیستی) در مورد دو یمن معکوس شده بود و وقتی دو کشور در ۱۹۹۰ مستقل شدند، شمال که از نظر اقتصادی وضعیت بهتری داشت قدرت بیشتری پیدا کرد و هدایت یمن متحد را به مدت ۲۵ سال در دست گرفت.
از تابستان سال گذشته نارضایتیهایی ازفساد درمیان اطرافیان «احمد بن دغر» نخست وزیر یمن و اعضای کابینه وی مطرح میشد و جدایی طلبان جنوب به شخص عبدربه منصور هادی رئیس جمهور قانونی یمن مهلت داده بودند که به نخست وزیری وی پایان داده و فساد را مهار کند. این مهلت چند روز پیش خاتمه یافت و مصنور هادی با نادیده گرفتن این مهلت در واقع موجب شد جداییطلبان علیه نیروهای مورد حمایت عربستان جبهه جدیدی باز کنند. هرچند که جداییطلبان در طول سه سال جنگ یمن با نیروهای عبدربه منصور هادی که مورد حمایت عربستان سعودی است متحد بودند و در کنار هم علیه حوثیهای شمال جنگیدهاند.
عبدربه منصور هادی خواهان جنگ با حوثیها و یکپارچه نگاهداشتن یمن است و این استراتژی دست کم تا همین اواخر با اهداف جداییطلبان جنوب انطباق داشت چرا که در آن صورت عدن به عنوان پایتخت یمن دست نخورده و مصون از تعرض و اشغال حوثیها باقی میماند. به عبارت دیگر وجود یک هدف و دشمن مشترک، جدایی طلبان جنوب را با جریان تحت رهبری عبدربه منصور هادی متصل میکرد، در حالیکه منابع مالی و تسلیحاتی این دو گروه از یکدیگر جدا بود. اما پس از اینکه منصور هادی مهلت آنان برای تغییر نخست وزیر و اعضای کابینه ر ا که به زعم آنان فاسد هستند نادیده گرفت، جنوبیها پایتخت را هدف قرار داده و به دنبال چند روز درگیری خونین، کنترل آنرا در دست گرفتد.
در سه سال گذشته یمن در گیر جنگ داخلی و خارجی بودهاست. اما بر اساس گزارشات متعدد این آخرین درگیری دست کم ۴۰ نفر کشته و قریب ۲۰۰ نفر زخمی داشتهاست. با پایان مهلت، توپخانه و مسلسلهای جدایی طلبان و نیروهای طرفدار مصنور هادی شروع به شلیک به سوی همدیگر کردند و منطقهای که کاخ ریاست جمهوری عدن در آن واقع شده به تصرف جدایی خواهان درآمد.
گرچه بنا بر خبرهای آژانس خبری یمن (صبا)، احمد بن دغر اعلام آتشبس کرده و از نیروهای دولت خود خواستهاست که به پادگانهایشان برگردند، ولی معلوم نیست این حرکت برای برقراری آرامش کافی باشد. به نقل از خبرگزاری رویترز پیش از این درگیری، احمد بن دغر حرکت جداییطلبان را یک کودتا نامیده بود که «موجب جنگی تمام عیار میشود و هدیه ای مستقیم برای حوثیها و ایران است.» بن دغر، امارات متحده عربی را به حمایت از جدایی طلبان متهم میکند.
این در شرایطی است که به گزارش اسوشیتدپرس عربستان سعودی عملا منصور هادی، پسرش، و عده ای ازفرماندهان، معاونان و مشاورانش را در ریاض پایتخت عربستان سعودی در حصر خانگی نگه داشتهاست. از طرفی، دولت محلی و متحدین هادی تنها یک پنجم خاک یمن را تحت کنترل دارند. ادامه عملیات شورای جدایی طلب جنوب میتواند این وضعیت را خطیرتر، شکنندهتر و پیچیدهتر، و همین دولت کوچک را نیز کاملاً زمینگیر کند.
سناریوهای موجود
هادی در طول دو دهه اخیر پیوسته رابطه خصومتآمیزی با اماراتیها داشته است. به گزارش روزنامه النهار، عبدربه منصور هادی و اطرافیانش دائماً شاکی بودهاند که «امارات متحده عربی مانند یک اشغالگر عمل میکند»؛ در حالی که اماراتیها از اتحاد بین منصور هادی با دشمن اماراتیها یعنی حزب اصلاح، که شاخه یمنی اخوان المسلمین است، خشمگین و ناراحت هستند.
مشکل اساسی این است که دولت هادی یا از روی استیصال و اجبار و یا به علت محاسبات غلط به این نتیجه رسیده بود که ائتلاف با جداییطلبان به نوعی برایش یک امتیاز استراتژیک تلقی میشود چرا که در واقع تجسم و تداوم حاکمیت در تبعید وی در داخل یمن است. تداوم کنترل عدن برای منصور هادی پیوسته اهمیت فوق العادهای داشته ولی اگر حوادث اخیر منتهی به از دست دادن قطعی عدن بشود و جنگ به سایر شهرها گسترش یابد، بیتردید تنها گروههای افراطی منطقه یعنی القاعده و دارو دسته خلافت اسلامی (داعش) از آن بهرهمند خواهند شد. طبیعتاً این وضعیت موجب افزایش قدرت حوثیها نیز میشود که خود سیکل منازعه را تداوم بخشیده و امکان دستیابی به یک راه حل سیاسی را منتفی میکند.
اگر عبدربه منصور هادی بتواند از حصر عربستان سعودی خلاص شود امکان دارد تسلیم فشارهای امارات متحده عربی شده و متحدین سعودی خود را رها کند و به سمت امارات گرایش پیدا کند. نیروهای ائتلاف از امکان ایجاد این خلاء قدرت آگاهند و به همین دلیل تاکنون در مقابل شورای جداییطلبان موضعگیری مشخصی نداشته و بر عکس از منصور هادی خواستهاند که مشکل را حل کند.
از طرف دیگر وجود نیروهای همسو در داخل سرزمین یمن و حضور فیزیکی همراه با کنترل پایتخت، امتیاز مهمی تلقی میشود به این معنی که اگر جنگی با حوثیها رخ بدهد نیروهای ائتلاف با عربستان سعودی میتوانند به نفع آنان مداخله کنند. اما، بروز اختلاف بین جداییطلبان و دولت رسمی عبدربه منصور هادی موجب بطلان این محاسبات شدهاست.
البته هنوز خیلی زود است که امکان معامله جدایی طلبان با حوثیها و علیه نیروهای وفادار به عربستان سعودی را بتوان به عنوان سناریوی محتمل دیگر در نظر گرفت ضمن اینکه نمیتوان کاملاً آنرا منتفی دانست. عربستان سعودی هنوز راهحلهای آزمون نشدهای را در دست دارد. از آن جمله میتوان به آخرین توئیت ژنرال پیشین سعودی انور اشکی اشاره کرد که طرفین را به تشکیل دو واحد خود مختار در شمال و جنوب تحت یک فدراسیون فراگیر به ریاست منصور هادی دعوت میکند. ضمن اینکه اعاده قدرت منصور هادی، هدف اصلی عربستان سعودی در طول سه سال جنگی بوده که ده هزار کشته داشتهاست. در نهایت، تجزیه گروههای درگیر در جنگ یمن پدیدهای است که اوضاع بد این کشور را بدتر میکند. هنوز مشخص نیست ایران نقش «مستشاری» خود را چگونه با شرایط جدید تطبیق دهد… ولی در هر صورت به هیچ وجه نمیتوان امیدوار بود که جنگ یمن به پایان خود نزدیک شده باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشتها و گفتارها نظرات و آرای نویسندگان خود را بازتاب میدهند. آنها بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.