روانشناس ایرانی مقیم بلژیک
ايدئولوگ های نظام حاکم بر ايران، مهم ترين بهانه ی خود را برای دخالت در امور فردی و خصوصی، از قلب ايدئولوژی اسلامی شان بيرون کشيدند. نظام سياسی در ايران، اين حق را برای خود محفوظ نگاه داشته تا به حريم خصوصی افراد سرکشی کند و در صورت مشاهده تخلف، هم متخلف و هم امر خلاف را به پهنه ی همگانی کشانده، از يک سو از فرد هتک حيثيت نمايد و از سوی ديگر او را به مجازات برساند.
در رژيم جمهوری اسلامی تنها ميتوان محيط خانواده را از لحاظ حقوقی به آنچه در عرف مغرب زمين فضای خصوصی مينامند نزديک دانست. محيط خانواده نيز در چنين رژيمی در درجه ی نخست با مکان مسکونی و محل زندگی افراد تعريف می شود. معنای حقوقی اين امر اين است که محل زندگی خانواده مهمترين و به يک مفهوم شايد حتی تنها فضايی باشد که حکومت برای دخالت در امورش خود را موظف به داشتن دليل و مهمتر از آن مجوز قانونی ميداند.
گسترش حداکثری فضای عمومی موجب ميشود تا ماموران دولتی و امنيتی بتوانند بدون داشتن مجوز و حتی دلايل موجه به هر کدام از اين مکانها که ميخواهند وارد شده هر که و هر چه را که لازم می شمارند کنترل کنند. چنين امری بالاجبار از شهروند موجودی ميسازد در درجه ی اول متعلق به پهنه ی عمومی چرا که بيشترين وقتش در اين فضا صرف می شود. بدين ترتيب يکی از خواست های مهم نظام تماميت خواه گسترش پهنه ی همگانی و از اين طريق تبديل شهروند به موجودی همگانی است که به نظارت دائم قدرت بر زندگی اش خو گرفته باشد.
در حوزه ی دين برای اولين بار، نه متوليان رسمی و سنتی دين بلکه "روشنفکران دينی" بودند که خشونت را در پهنه ی زندگی عمومی و اجتماعی تئوريزه کردند و از طريق ايجاد پيوند ميان خشونت با مفاهيم اسلام شيعی، استفاده ی ابزاری از آن را به مثابه يکی از مهمترين روش های مبارزه با استبداد سياسی، فراهم آوردند.
آيا ميتوان فردی معمولی را در برابر دوربين و فقط به دليل ضروريات يک مسابقه ی تلويزيونی، به آدم کش تبديل کرد؟ دو خبرنگار فرانسوی سعی کردند تا به پرسش بالا در یک مسابقه تلویزیونی پاسخ دهند.
شايد ساده ترين تعريف از مفهوم خشونت آنی باشد که خشونت را بکارگيری قهر در رابطه ميان افراد تعريف می کند. با اين حال در همين تعريف ساده و مختصر نکته ی مهمی وجود دارد: اين که خشونت را در رابطه و در نتيجه در زمينه و موقعيتی که در آن روی ميدهد بايد فهميد. بدين معنا که برای فهم آن و دلايل رخ دادش، شناخت رابطه ميان طرفين و علاوه بر آن، زمينه و شرايطی که خشونت در بطن آن روی ميدهد از اهميت بسيار برخوردار است.
خشونت در نظام تعاملی ميان حکومت و شهروندان ايرانی نيز به يکی از مهمترين ابزارها برای دست يابی به آرمان های کاملا زمينی و عرفی ("امنيت" و "عدالت") تبديل شده است. يکی از خاصيت های اعدام های علنی که در اماکن عمومی و در مقابل چشم شهروندان انجام می شود، ايجاد پيوند ميان "اجرای عدالت" با خشونت دولتی است. خشونت، وقتی به شکلی علنی و نمايشی در خدمت "عدالت" قرار بگيرد، آستانه ی تحمل و بردباری مردم را در برابر انواع و اقسام خشونت (بويژه از نوع دولتی اش) افزايش می دهد.