برنامه این هفته پیک فرهنگ ویژه بررسی نقش هنر در رویدادها و اعتراضهای یک سال گذشته در ایران است. در گفتوگو با آریانا برکشلی، پیانیست، مانا نیستانی، کاریکاتوریست و حمید دباشی، ناقد فرهنگی و جامعهشناس.
آنها که با تصویر نقش و نگار و خطوط سر و کار دارند، ماجرای خود را داشته و دارند. آزی، مازی، پدرشان آقای درگیر و همسر او اشرف و البته پدربزرگ اعضای خانواده درگیر در نزدیک هفتاد رشته کارتونی که در سایت مردمک بازتاب یافته، حتی پیش از انتخابات هم به دنبال تغییر و نگران نتیجه بودند.
همین نگرانی بود که با اعلام نتیجه انتخابات اول شگفتی و بعد خشم آنها را در پی داشت. کار حتی به حبس هم کشید و بیم اعدام پدربزرگ و البته هشدار دادن پدر که این کارها آخر و عاقبت ندارد. اما کو گوش شنوا، حتی گوش اشرف خانم.
خالق این چهرهها و کاریکاتورها که اکنون مدتی است در کوالالامپور و مقیم مالزی است، مانا نیستانی است؛ میهمان دیگر پیک فرهنگ این هفته.
آقای نیستانی، به فاصله کمی پس از این گفتوگو به عنوان برنده «نشان شجاعت» سال ۲۰۱۰ از سوی شبکه بینالمللی مدافع حقوق کارتونیستها معرفی شد.
پیشنهاد از طرف سایت مردمک بود که میخواستند ستون کارتون داشته باشند. من خودم متمایل بودم که این ستون کارتون با لمتون و کارهایی از آن دست متفاوت باشد. پیشنهاد مردمک بود که یک کاراکتر ثابت طراحی شود. آنها تأکید بر یک کاراکتر زن داشتند. من پیشنهاد کردم که این را گسترش بدهند و خانواده کنند. طیفهای متنوعتری از اقشار جامعه را بشود در آن جای داد که نتیجهاش خانواده درگیر شد.
از طریق صوت و رادیو سخت است که آدم تصور کند چه چیزی توی اینها هست، من نمونههایی را انتخاب کردهام که روی اینها نگاه کنیم.
عصبانی شدن بابا بزرگ از مجری مناظره به خاطر پایان وقت. اعلام نتیجه انتخابات در حالی که بابا بزرگ هنوز دارد رأیش را به صندوق میاندازد و واکنش او، شرکت خانواده درگیر در تظاهرات سکوت با پلاکارد رأی من کو و مجاب شدن خانواده با سر و صورت زخمی در مورد سلامت انتخابات، ابراز پشیمانی یکی از مثلاً هواداران موبلند موسوی از رأی دادن به او در تظاهرات ۹ دی و اشاره پدر بزرگ به ساندیس، بازداشت درگیرها و حکم اعدام و تغییر حکم به حبس تعزیری برای پدربزرگ و مازی، پلاکارد خانم درگیر در تظاهرات هشتم مارس با مضمون زن مساوی با مرد و البته آقامون مساوی با من، پیوستن پدربزرگ به کمپین من مجید توکلی هستم با روسری، شرکت او در تظاهرات ۲۲ بهمن و ماجرای اسب تروا تا الان که از دست تلویزیون به خاطر پخش حرف های شوهر شیرین عبادی به آن ترتیب حرص میخورد.
حقیقتش این است که خیلی هر موضوعی برای من انگیزه نمیشود که کار کنم. میچرخم ببینم که کدام جذابتر است و هم اینکه بیشتر به بطن جامه مربوط است. سعی میکنم که خیلی درگیر حواشی نشوم، حواشی گولزننده که گه گدار اینترنت و فضای مجازی ایجاد میکند.
طنز و کاریکاتور هم میتواند ابزار چزاندن و اصطلاحاً به ریش کسی خندیدن باشد و هم میتواند اصطلاحاً حالتی داشته باشد که با هم به هم بخندیم. یعنی کسی که به او انتقاد شده، فرصت کند به خودش بخندد.
به نظر من بستگی دارد به اینکه سوژهای که دربارهاش کار میکنید در چه ردهبندی جای بگیرد. یک وقتی هست که شما درباره کسی کار میکنید که خیلی حسن نیت ندارد که با شما بخندد. با شما نمیخندد. شما را میزند. من فکر میکنم یک جاهایی نیاز هست که توپ و تشر تندتر باشد و یک جاهایی نیاز هست که با ملایمت بیشتری باشد.
به نظر من وقتی که یک صاحب قدرت را میخواهید مطرح کنید اگر در شرایطی باشید که به خطر نیافتید بد نیست با توپ پرتر وارد ماجرا بشوید و وقتی میخواهید از مردمی نقد کنید که پشت و پناهی ندارند، مسلماً سعی میکنید یک مقدار در اتخاذ لحن مراعات بیشتری بکنید.
خیلی شرایط آرمانی و دست نیافتنی به نظر میآید. من فکر میکنم شاید این موقع موقعی باشد که درگیرها در گیرها نباشند. چون من احساس میکنم یک مقدار از مشکل از درون خود درگیرها نشأت میگیرد و بخشی از آن شاید بیرونی باشد. من امیدوار هستم که همه چیز رو به بهبود برود، همه چیز رو به فضای بهتری برود و درگیرها هم بتوانند خودشان را اصلاح کنند و خودشان را اندکی معتدلتر کنند تا به خوشبختی واقعی دست پیدا کنند و آن چیزی که میخواهند.
کارهای خیلی زیادی صورت گرفته. البته یک مقداری را دیدیم و میتوانیم راجع به آن صحبت کنیم که در اینترنت میتوانیم پیگیری کنیم و ببینیم چه کارهایی کردهاند و چه کارهایی اتفاق افتاده است. مسلماً خیلی از آثار دارد خلق میشود که امکان نمایش پیدا نمیکنند. من بیشتر آن جنبه را علاقهمند هستم که تأثیر عمیقتری روی هنرمندان میگذارد و نشست میکند این وقایع در ذهنشان و در کارهای عمیقتر خودشان را نشان میدهد.
خیلی از کارها هم داشتیم که حالت هشداردهنده، به هیجانآورنده و حالت مقطعی داشتند. خیلی از کارها را هم دیدیم که بازتابدهنده شرایط بودند، چه از نظر عکس چه از نظر عکسهای خبری یا پوسترهایی که ساخته شده. برای مناسبتهای مختلف مثل ۲۲ خرداد با ۲۲ بهمن. خیلی کارهای گرافیکی جالب و خوبی انجام شده. از طرف هنرمندانی که خیلی اسم و رسم چندانی نداشتند.
به نظر من مواد تصویری خیلی خوبی در این مدت ساخته شده و بعضیهایش ماندگارتر است وقتی هیجان فرو بنشیند، بعضیها هم مدتی ذهن را مشغول میکند و فراموش میشود طبعاً. من فکر میکنم که در طول این مدت باید ببینیم که چه تأثیری خواهد گذاشت در دیدگاه هنرمندان ایرانی و بعدها رو شود که چه کارهایی در داخل کشور صورت گرفته است که ما متأسفانه امکان تماشا یا استفاده از آنها را فعلاً نداریم به خاطر شرایط داخل ایران.
آنها که با تصویر نقش و نگار و خطوط سر و کار دارند، ماجرای خود را داشته و دارند. آزی، مازی، پدرشان آقای درگیر و همسر او اشرف و البته پدربزرگ اعضای خانواده درگیر در نزدیک هفتاد رشته کارتونی که در سایت مردمک بازتاب یافته، حتی پیش از انتخابات هم به دنبال تغییر و نگران نتیجه بودند.
همین نگرانی بود که با اعلام نتیجه انتخابات اول شگفتی و بعد خشم آنها را در پی داشت. کار حتی به حبس هم کشید و بیم اعدام پدربزرگ و البته هشدار دادن پدر که این کارها آخر و عاقبت ندارد. اما کو گوش شنوا، حتی گوش اشرف خانم.
خالق این چهرهها و کاریکاتورها که اکنون مدتی است در کوالالامپور و مقیم مالزی است، مانا نیستانی است؛ میهمان دیگر پیک فرهنگ این هفته.
آقای نیستانی، به فاصله کمی پس از این گفتوگو به عنوان برنده «نشان شجاعت» سال ۲۰۱۰ از سوی شبکه بینالمللی مدافع حقوق کارتونیستها معرفی شد.
- آقای نیستانی چه شد که به فکر این سریال کاریکاتورهای خانواده درگیر افتادید؟
پیشنهاد از طرف سایت مردمک بود که میخواستند ستون کارتون داشته باشند. من خودم متمایل بودم که این ستون کارتون با لمتون و کارهایی از آن دست متفاوت باشد. پیشنهاد مردمک بود که یک کاراکتر ثابت طراحی شود. آنها تأکید بر یک کاراکتر زن داشتند. من پیشنهاد کردم که این را گسترش بدهند و خانواده کنند. طیفهای متنوعتری از اقشار جامعه را بشود در آن جای داد که نتیجهاش خانواده درگیر شد.
از طریق صوت و رادیو سخت است که آدم تصور کند چه چیزی توی اینها هست، من نمونههایی را انتخاب کردهام که روی اینها نگاه کنیم.
عصبانی شدن بابا بزرگ از مجری مناظره به خاطر پایان وقت. اعلام نتیجه انتخابات در حالی که بابا بزرگ هنوز دارد رأیش را به صندوق میاندازد و واکنش او، شرکت خانواده درگیر در تظاهرات سکوت با پلاکارد رأی من کو و مجاب شدن خانواده با سر و صورت زخمی در مورد سلامت انتخابات، ابراز پشیمانی یکی از مثلاً هواداران موبلند موسوی از رأی دادن به او در تظاهرات ۹ دی و اشاره پدر بزرگ به ساندیس، بازداشت درگیرها و حکم اعدام و تغییر حکم به حبس تعزیری برای پدربزرگ و مازی، پلاکارد خانم درگیر در تظاهرات هشتم مارس با مضمون زن مساوی با مرد و البته آقامون مساوی با من، پیوستن پدربزرگ به کمپین من مجید توکلی هستم با روسری، شرکت او در تظاهرات ۲۲ بهمن و ماجرای اسب تروا تا الان که از دست تلویزیون به خاطر پخش حرف های شوهر شیرین عبادی به آن ترتیب حرص میخورد.
- روزانه در برابر چند گزینه قرار میگیرید که یکی را از میان همه انتخاب میکنید؟
حقیقتش این است که خیلی هر موضوعی برای من انگیزه نمیشود که کار کنم. میچرخم ببینم که کدام جذابتر است و هم اینکه بیشتر به بطن جامه مربوط است. سعی میکنم که خیلی درگیر حواشی نشوم، حواشی گولزننده که گه گدار اینترنت و فضای مجازی ایجاد میکند.
طنز و کاریکاتور هم میتواند ابزار چزاندن و اصطلاحاً به ریش کسی خندیدن باشد و هم میتواند اصطلاحاً حالتی داشته باشد که با هم به هم بخندیم. یعنی کسی که به او انتقاد شده، فرصت کند به خودش بخندد.
- چه میشود که بعضی وقتها آن نوع کاریکاتور نوع اول انتخاب میشود و بعضی وقتها نوع دوم و بعضیها نوع اول را بیشتر انتخاب میکنند و بعضیها نوع دوم؟
به نظر من بستگی دارد به اینکه سوژهای که دربارهاش کار میکنید در چه ردهبندی جای بگیرد. یک وقتی هست که شما درباره کسی کار میکنید که خیلی حسن نیت ندارد که با شما بخندد. با شما نمیخندد. شما را میزند. من فکر میکنم یک جاهایی نیاز هست که توپ و تشر تندتر باشد و یک جاهایی نیاز هست که با ملایمت بیشتری باشد.
به نظر من وقتی که یک صاحب قدرت را میخواهید مطرح کنید اگر در شرایطی باشید که به خطر نیافتید بد نیست با توپ پرتر وارد ماجرا بشوید و وقتی میخواهید از مردمی نقد کنید که پشت و پناهی ندارند، مسلماً سعی میکنید یک مقدار در اتخاذ لحن مراعات بیشتری بکنید.
- شرایطی در ذهنتان متصور هست که پدربزرگ دیگر حرص نخورد و خانواده درگیر از بزرگ و کوچک از زندگی شان به صورت شهروندان عادی لذت ببرند؟
خیلی شرایط آرمانی و دست نیافتنی به نظر میآید. من فکر میکنم شاید این موقع موقعی باشد که درگیرها در گیرها نباشند. چون من احساس میکنم یک مقدار از مشکل از درون خود درگیرها نشأت میگیرد و بخشی از آن شاید بیرونی باشد. من امیدوار هستم که همه چیز رو به بهبود برود، همه چیز رو به فضای بهتری برود و درگیرها هم بتوانند خودشان را اصلاح کنند و خودشان را اندکی معتدلتر کنند تا به خوشبختی واقعی دست پیدا کنند و آن چیزی که میخواهند.
- این از درگیرها. ولی این اعتراضات یک ساله پیامدهایی هم داشته برای شما و کسان دیگری که در کار گرافیک و کارتون و تجسمی هستند به طور کلی. سهم این هنرها به ویژه روی اینترنت در بازتاب دادن و جهت دادن به رویدادهای سال گذشته کم نبوده. از حجم و میانگین کیفیت و شرایط آدمهایی مثل خودتان در این یک ساله بگویید.
کارهای خیلی زیادی صورت گرفته. البته یک مقداری را دیدیم و میتوانیم راجع به آن صحبت کنیم که در اینترنت میتوانیم پیگیری کنیم و ببینیم چه کارهایی کردهاند و چه کارهایی اتفاق افتاده است. مسلماً خیلی از آثار دارد خلق میشود که امکان نمایش پیدا نمیکنند. من بیشتر آن جنبه را علاقهمند هستم که تأثیر عمیقتری روی هنرمندان میگذارد و نشست میکند این وقایع در ذهنشان و در کارهای عمیقتر خودشان را نشان میدهد.
خیلی از کارها هم داشتیم که حالت هشداردهنده، به هیجانآورنده و حالت مقطعی داشتند. خیلی از کارها را هم دیدیم که بازتابدهنده شرایط بودند، چه از نظر عکس چه از نظر عکسهای خبری یا پوسترهایی که ساخته شده. برای مناسبتهای مختلف مثل ۲۲ خرداد با ۲۲ بهمن. خیلی کارهای گرافیکی جالب و خوبی انجام شده. از طرف هنرمندانی که خیلی اسم و رسم چندانی نداشتند.
به نظر من مواد تصویری خیلی خوبی در این مدت ساخته شده و بعضیهایش ماندگارتر است وقتی هیجان فرو بنشیند، بعضیها هم مدتی ذهن را مشغول میکند و فراموش میشود طبعاً. من فکر میکنم که در طول این مدت باید ببینیم که چه تأثیری خواهد گذاشت در دیدگاه هنرمندان ایرانی و بعدها رو شود که چه کارهایی در داخل کشور صورت گرفته است که ما متأسفانه امکان تماشا یا استفاده از آنها را فعلاً نداریم به خاطر شرایط داخل ایران.