- آبیاری زمینهای کشاورزی با فاضلاب چه تاثیری بر وضعیت محیط زیست و سلامت مردم میگذارد؟
- روز دریای خزر با حضور کشورهایی که آلودهکننده خزر هستند.
این دو موضوع سیودومین برنامه محیط زیست رادیو فردا هستند.
هوای آلوده، بنزین آلوده، آب آلوده، خاک آلوده، برنج و ماهی آلوده و حالا سبزی و ترهبار آلوده در تهران؛ زمینهای زیرکشتی که با فاضلاب آبیاری میشوند و قرار است از محصولات کشاورزیشان سر سفره شهروندان تهرانی برود که نمیدانند با هر برگ سبزی و میوهای که به امید سلامت و دریافت ویتامین میخورند، احتمال ابتلا به بیماریهای تنفسی، مسمویت و سرطان را در خودشان بالا میبرند. خبرگزاریها میگویند، دو هزار هکتار از زمینهای کشاورزی در تهران به جای آب پاک، فاضلاب میگیرند تا احتمالا انواع فلزات آلی و سمهای صنعتی را به جان و ریشه سبزی و میوه ترهباری برسانند که گاهی ارزانتر از نوع آبیاری غیرفاضلابی هستند. وزارت بهداشت میگوید، جنوب تهران، شهرری و ورامین بیشترین سطح زیرکشت با فاضلاب را دارد.
در اردیبهشتماه ۹۳ بود که هزاران ماهی در سد فشافویه تهران به دلیل ورود فاضلاب خام تلف شدند. این ماهیهای پرورشیافته در فاضلاب، از سال ۸۶ سر سفره غذای مردم میرفتند. پایتخت تنها نیست؛ آنطور که یکی از مسئولان وزارت بهداشت میگوید، بسیاری از کلانشهرهای ایران کشاورزی با آب فاضلاب را تجربه میکنند و زمینهای کشاورزیشان با همین آب آلوده و تیره و سیاه، سیراب میشود.
چرا این روش آبیاری در کنار بیماریهای فراوانی که با خود میآورد و اثر عمیقی که بر محیط زیست میگذارد، تبدیل به یک روش مرسوم در کشاورزی کشور شده؟ دلایلش را از اعظم بهرامی، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته محیط زیست و فیزیک انرژیهای تجدیدپذیر در ایتالیا که در مورد آلودگی آب در ایران پژوهش کرده، توضیح میدهد: «یک موضوع خشکسالی و کمبود آب است و در سوی دیگر سودجوییها و منفعتطلبی افرادی است که نمیخواهند حق آب پرداخت کنند. یک مورد هم که اتفاقا در مجلس هم به آن اشاره شده بود این است که نظارت قانونی به جا و اندازه وجود ندارد. یعنی افرادی که این کار را انجام میدهند میبینند که در نهایت شاید با یک جریمه اندکی دوباره میتوانند به همین توزیع و برداشت همین نوع محصول ادامه دهند.»
محمدحسین قربانی، سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نهم به روزنامه شهروند گفته است: «در قانون برنامه پنجم، بهطور شفاف وزارت بهداشت و جهاد کشاورزی موظف شدهاند تا درباره سم موجود در محصولات کشاورزی اقدام کنند. وزارت جهاد کشاورزی، موظف است تا بر سم تولیدی و وارداتی را نظارت کند.»
یکی از اعضای هیأت مدیره اتحادیه صادرکنندگان میوه و ترهبار هم به روزنامه شهروند گفته: «برخی از میوهها و سبزیها مانند سیب و کرفس زمانی که صادر میشوند، بازمانده سموم دارند و برگردانده میشوند.»
این سمها در محصولات کشاورزی و خاک و بدن دام و انسان چه خواهند کرد: از اعظم بهرامی بشنویم که سال گذشته در اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو درباره آلودگی آب در ایران سخنرانی کرده است: «این آب آلوده هم میتواند باعث آلودگی خاک شود، یعنی به مرور خاک غیرقابل استفاده میشود و حیات مصرفکنندهها، چه دامی چه انسانی را به شدت مورد تاثیر قرار میدهد. تاثیرات منفی درازمدت و کوتاه مدتی دارد. این شیرابههای مسموم نفوذ پیدا میکند به آبهای ذخیره شده زیرزمینی که سطحش هم بسیار پایین آمده و مقدارش هم به طور قابل تاملی کاهش پیدا کرده و همین اندک آب را هم آلوده میکند. چه بسا که نفوذ میکند حتی به آب آشامیدنی که جمعیت ساکن آن منطقه از آن استفاده میکنند. آلایندههایی که موجود هستند در فاضلابهایی که اینجا در این مورد مشخص از آن استفاده شده، میتوانند حاوی مواد بسیار سمی مثل ارسنیک، جیوه و کادمیوم باشند که در درازمدت میتواند باعث ابتلا به سرطان شود. سال ۹۱ کارشناسهای رسمی محیط زیست اعلام کردند که بین سرطان معده که ایران در آن سال رتبه اول را در آن داشت و افزایش استفاده از سموم کشاورزی یک رابطه کاملاً مستقیمی وجود دارد.»
تهران تصفیهخانه فاضلاب ندارد
بعضی از کارشناسان میگویند این فاضلاب برای کشاورزان هم دردسرساز میشود. زمین زیرکشت بعد از مدتی به شرایطی میرسد که باید لایروبی شود. فاضلاب زمین را خراب میکند و نگاه کوتاهمدت برای آبیاری کار دست تولیدکننده محصولات هم میدهد. اعظم بهرامی که در مورد همین موضوع در ایران تحقیق کرده، میگوید راهحلها از آموزش شروع میشود چرا که برخی از این کشاورزان اصلا در مورد مضرات این نوع آبیاری، آگاه نیستند: «اگر کشاورز بداند که با تولید محصول سالم میتواند به اندازه زحمتی که میکشد و سرمایهای که داشته، نتیجه دارد و محصولش به فروش میرسد و اگر محصول بهتری عرضه کند، نتیجه بهتری خواهد دید، مطمئناً دست از این سودجویی برمیدارد و سعی میکند محصول سالمی تولید کند.»
او ادامه میدهد: «من فکر میکنم مسئله آموزش بسیار مهم است. به خاطر این که جای خالیاش را در بخش ترویج داریم. چون جهاد کشاورزی همیشه پرداخته به بخشهای منفعتطلبانه مثل سدسازی، فروش سموم بیشتر. برای اینکه بازار دلالی برای صادرات این محصول به وجود آمده. من فکر میکنم این چرخه بیماری است که در نهایت کشاورز به عنوان تولید کننده و شهروندان به عنوان مصرف کننده هیچ کدام سود نمیبرند. و تنها مدیریت این چرخه است که به شکل بیماری ادامه پیدا میکند. تصفیه خانهای باید وجود داشته باشد در آن منطقه که این آبهای فاضلابهایی که قابل تصفیه هستند، مثل فاضلابهای خانگی یا کارخانههایی که مواد سمی و صنعتی تولید نمیکنند را بتواند تصفیه کند و قابل استفاده کند برای مواردی مثل موارد کشاورزی.»
کودهای شیمیایی سرطانزا هستند. بعضی از این سمها و کودها سالهاست که در کشورهای توسعهیافته ممنوع شدهاند. فاضلابی که به گفته کارشناسان همراه با سم و کودهای مختلف است، چند سالی است ابتدای تابستان در زمینهای کشاورزی، خبرساز و بعد از مدتی از خبرها ناپدید میشود. اما بیماریها و نشانههای زیستمحیطیاش همچنان پابرجاست.
۲۱ مردادماه روز دریای خزر؛ خزر آلوده به نفت و مواد شیمیایی و صنعتی
دریای خزر یا کاسپین، که روی نقشه ایران شمال کشور را دربرگرفته، محلی که بسیاری از ایرانیها تعطیلاتشان را در ساحلاش میگذرانند، منطقهای که نیاز غذایی و بازرگانی بخش بزرگی از مردم شمال ایران را برطرف میکند، در تقویم بینالمللی یک روز را به خود اختصاص داده.
دوازدهم ماه اوت یا ۲۱ مردادماه روز دریای خزر است؛ روزی که کشورهای همسایه با ساحل این بزرگترین دریاچه جهان جشن میگیرند. روزی که در ایران، روسیه، جمهوری آذربایجان و جمهوری ترکمنستان و قزاقستان جشن گرفته میشود.
دریای خزر با نفت و گازی که زیر بستر آباش دارد و دلپذیرترین ماهیهای خوراکی و رشد و زندگی گرانقیمتترن ماهی خاویاری جهان، با وجود یکی از پستانداران کمیاب آبزی در دنیا یعنی فک خزری یکی از زیباترین دریاچههای دنیا محسوب میشود اما مثل بسیاری از بخشهای زیستمحیطی ایران، دچار مشکلات فراوانی است. مشکلاتی که البته ایران فقط سهمی از آنها را در کنار بقیه کشورهای همجوار دارد. آلودگی یکی از بزرگترین مسایلی است که دریای خزر با آن دستوپنچه نرم میکند.
آرش مسعودیه، استاد رشته مهندسی محیط زیست در دانشگاه کاتولیک آمریکا در واشینگتن دیسی در زمینه پخش آلایندهها در آب تحقیق کرده، آلودگیهای خزر را به چند دسته تقسیم میکند: «آلودگی صنعتی شامل فلزات سنگین است که از مواد الی صنعتی که از فعالیت صنعتی و پساب صنعتی تصفیه نشده وارد دریا شدهاند، نشأت میگیرند. آلودگی دیگری که خیلی اهمیت دارد، نیتروژن و فسفر است. منشاء آنها عمدتاً فعالیتهای کشاورزی است. استفاده از کود شیمیایی و کود حیوانی و غلظت بالای نیتروژن و فسفر که وارد آب میشود، باعث رشد بیرویه جلبک میشود و پدیدهای به وجود میآید به نام شکوفایی جلبکی. این جلبکها نهایتاً میمیرند و تجزیه میشوند و منجر میشود به این که آب از اکسیژن تهی شود و باعث مرگ و میر ماهیها شود. اگر روند وارد شدن نیتروژن و فسفر به آب ادامه پیدا کند برای مدتی طولانی، یک پدیدهای به وجود میآید که زیستبوم دریاچه به صورت کامل دستخوش تغییرات میشود و برگرداندن آن به حالت اول کار خیلی مشکلی است. دسته سوم آلایندهها، آلایندههای میکروبی هست که آنها هم منشاء شان فاضلاب تصفیه نشده شهری است.»
در روز ۲۱ مرداد ماه سال ۱۳۸۵، کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر (کنوانسیون تهران) برای پنج کشور ساحلی تعیین شد. برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) در حالی این روز را به عنوان روز دریای خزر نامگذاری کرد که بخش زیادی از خزر به دلیل آلودگی نفتی در شرایط خطر است. آلودگی که ایران نقش چندانی در آن ندارد اما می ٱواند باعث نابودی بخشی از زیستبوم منطقه شود. آرش مسعودیه:« روانآب سطحی، اتفاقیست که در ایران افتاده و احتمالاً در کشورهای دیگر همجوار دریای خزر هم افتاده چرا که رشد شهری داشتیم. در مورد ایران این رشد در دهه اخیر خیلی سریع بوده است. به دلیل این که کرانه دریای خزر محل توریستی به شمار میرود. خانه سازی کردهاند و شهرها گسترش پیدا کرده. زمینهای کشاورزی تبدیل شدهاند به مناطق شهری. وقتی شهر توسعه پیدا میکند سطوحی که قبلاً خاک بوده، آب اجازه داشته نفوذ کند در زمین، پوشیده میشود با سطوحی که دیگر اجازه عبور آب را نمیدهند؛ مثل آسفالت، بتون، بام خانه. این باعث میشود که روانآب سطحی به وجود بیاد و نهایتاً جریان پیدا میکند. آلایندهها را جذب خودش میکند و نهایتاً وارد دریا میشود.»
آلودگیهای صنعتی جان آبزیان و به ویژه ماهیهای گرانبهای خاویار و اوزونبرون به خطر میاندازد. دریای خزر بزرگترین منبع ماهیان خاویاری در جهان است که بیش از ۹۰ درصد خاویار جهان را تأمین میکند.
آرش مسعودیه که در مورد شبیهسازی حرکت جمعی ماهیها و باکتریها پژوهش کرده، میگوید: «آلایندههای صنعتی شامل مواد آلی صنعتی و فلزات سنگین هستند. خاصیتی که فلزات سنگین دارند این است که وقتی وارد بدن ماهی میشوند یک پدیدهای در ماهی به وجود میآید، مخصوصاً ماهیهایی که در زنجیره غذایی در سطوح بالاتر قرار دارند، مثل ماهی خاویار. غلظت این فلزات در آنها میتواند به مراتب بیشتر از غلظت در آب باشد. برای همین استفاده از آن ماهی میتواند برای سلامت انسان بسیار مضر باشد. حتی در مواردی که غلظت آن فلزات سنگین در آب به مراتب پایین است. برای اینکه غلظت این فلزات در ماهی میتواند دهها برابر بیشتر از غلظتی باشد که در آب هست.»
درباره آلودگیهایی میگوید که ایران نقش چندانی در آن ندارد: «ایران در آلایندههای نفتی سهم بسزایی ندارد. بیشتر فعالیت نفتی از جمله استخراج و اکتشاف نفت توسط آذربایجان انجام میشود و تا حدودی روسیه. ولی فعالیت نفتی میتواند نهایتاً منجر شود به آلوده شدن دریاچه با مواد شیمیایی آلی، مواد شیمیایی صنعتی که میتوانند بسیار مضر باشند.»
در سال ۸۵ خورشیدی برخی منابع بینالمللی اعلام کردند، شناسایی منبع آلودگیهای دریایی خزر نشان میدهد آلودگی قسمتهای شمالی و میانی خزر به ویژه در باکو و ترکمنستان، بیشتر است. هر چند که برخی کارشناسان میگویند، چیزی که در مسائل زیست محیطی بین روسها و ایرانیها مشترک است نادیدهگرفتن قوانین اکولوژیکی است. قوانینی که به گفته آرش مسعودیه میتوانند به بهتر شدن وضعیت آلوده خزر کمک کنند و تالابهایی که نقش پاککننده این دریاچه را دارند، باید پرآب بمانند: «کارکردی که این تالابها برای کیفیت آب دارند این است که مثل سیستم تصفیه عمل میکنند. میتوانند بسیاری از این آلایندهها را که میخواهد وارد دریاچه شود تصفیه کنند و با از بین بردنشان ما تاثیر میگذاریم روی کیفیت آب دریاچه. حداقل کاری که میشود کرد این است که جلوی تخریب بیشتر این تالابها گرفته شود.»