در اقلیم نفت از آرامش خبری نیست. طی مدت سه ماه، از اوایل اکتبر تا اواخر دسامبر سال گذشته میلادی، بهای هر بشکه نفت برنت دریای شمال با یک کاهش ۴۰ درصدی از ۸۶ دلار به ۵۰ دلار سقوط کرد و سپس، در فاصله تنها دو هفته، در یازدهمین روز سال نو میلادی، با یک اوجگیری ۲۰ درصدی، به ۶۱ دلار بازگشت. نوسانهایی چنین تند نشانه تحولات مهمی است که در سال ۲۰۱۹ در انتظار اقتصاد بینالمللی و به ویژه بازار جهانی نفت است.
این نوسانها نخست پرسشهایی را در رابطه با دلایل فرود و عروج بهای نفت در سه ماه و نیم گذشته مطرح میکند و سپس پرسش مهم دیگری را در رابطه با چشمانداز بازار جهانی «طلای سیاه» در ماههای آینده پیش میکشد.
فرود و عروج بهای نفت
عوامل گوناگون تأثیرگذار بر سقوط و سپس پرواز دوباره بهای نفت را، آن هم طی مدتی کوتاه، میتوان چنین خلاصه کرد:
یک) در پی تصمیم ایالات متحده آمریکا به خروج از «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام)، دونالد ترامپ رئیسجمهور این کشور وعده داد که سختترین تحریمهای تاریخ را علیه ایران به اجرا خواهد گذاشت. مهمترین محور این تحریمها، به گفته او، تقلیل صادرات نفتی جمهوری اسلامی به صفر بود. همزمان با نزدیک شدن موج دوم تحریمهای آمریکا علیه ایران، و چشمانداز خروج این کشور از بازارهای صادراتی، عربستان سعودی به تشویق و یا زیر فشار واشینگتن تولید نفت خود را بالا برد تا قطع صادرات نفتی ایران تنشهای غیرقابل کنترلی را در بازار به وجود نیاورد. روسیه نیز برای استفاده از موقعیت، صادرات خود را افزایش داد.
ولی سناریوی خروج ایران از بازار جهانی نفت، آنگونه که از سوی دونالد ترامپ اعلام شده بود، پیاده نشد. رئیسجمهور آمریکا در فاصلهای کوتاه پیش از موج دوم تحریمها، بیآنکه ریاض را در جریان قرار دهد، به هشت کشور از جمله چین و هند اجازه داد حداکثر طی مدت شش ماه به خرید نفت از ایران ادامه دهند.
در این شرایط عرضه نفت به بازارهای جهانی به گونهای قابل ملاحظه بالا رفت، به ویژه از آن رو که تولیدکنندگان نفت غیرمتعارف (شیل) در آمریکا نیز عرضه خود را افزایش دادند. از سوی دیگر اقتصاد بینالمللی نیز با ابهامهای تازهای روبه رو شد، به ویژه جنگ بازرگانی میان چین و آمریکا و خطر کاهش نرخ رشد اقتصاد جهانی که احتمال سقوط تقاضای نفت و در نتیجه قیمت آن را شدت بخشید.
مجموعه این عوامل به سقوط ۴۰ درصدی قیمت نفت در سه ماهه آخر سال گذشته میلادی انجامید.
دو) سقوط چشمگیر قیمت نفت، کشورهای نفتخیز و مهمترین آنها را، که عربستان سعودی و روسیه باشند، به واکنش واداشت. در نخستین روزهای ماه دسامبر گذشته، گروه کشورهای عضو و غیر عضو «اوپک» معروف به «اوپک پلاس» یا «اوپک گسترده» تصمیم گرفتند، تولید خود را یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز کاهش دهند. از این مقدار، کاهش ۸۰۰ هزار بشکه در روز بر عهده ۱۴ کشور عضو «اوپک» است که عربستان سعودی در رأس آنها اقرار دارد. ۱۰ کشور غیر عضو «اوپک» به رهبری روسیه نیز مسئولیت کاهش ۴۰۰ هزار بشکه باقیمانده را بر عهده گرفتهاند. «اوپک پلاس» یا «اوپک گسترده» مرکب از ۲۴ کشور جمعاً حدود ۵۰ درصد نفت جهان را تولید میکند و، به همین دلیل، اگر با هماهنگی اقدام کند، میتواند بر بازار جهانی نفت تأثیر بگذارند. با این حال بازیگران دیگری هم هستند که اگر بخواهند، میتوانند اجرای تصمیمهای «اوپک پلاس» را با موانع گوناگون روبهرو کنند.
اجرای تصمیم ماه دسامبر «اوپک پلاس» در مجموع طبق برنامه پیش رفت و الفالح، وزیر نفت عربستان سعودی نیز به تازگی در ابوظبی گفت تولیدکنندگان نفت آمادهاند در صورت لزوم تولید خود را بیشتر از آنچه پیشبینی شده، کاهش دهند. از سوی دیگر چین و آمریکا نیز در گفتوگو بر سر کشمکشهای بازرگانی خود به مصالحههایی دست یافتهاند که میتواند بر آینده روابط میان دو غول اقتصادی و نیز بر چشماندازهای رشد اقتصادی جهان تأثیر مثبت داشته باشد و در نتیجه به رونق بازار جهانی نفت نیز کمک کند.
اینها مهمترین محرکهایی هستند که به جهش ۲۰ درصدی قیمت نفت از اواخر سال گذشته میلادی تا به امروز دامن زدهاند.
ماههای پیش رو
تحولات بازار جهانی نفت در ماههای آینده در گرو عواملی است که در این جا به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
یک) عربستان سعودی، همانطور که گفته شد، پنهان نمیکند که اگر لازم باشد تولیدش را باز هم کاهش خواهد داد تا میان عرضه و تقاضای نفت تعادل برقرار کند. اجرای این وعده چندان هم آسان نیست، به این دلیل ساده که کاهش صادرات عربستان میتواند مشتریان سنتی نفت این کشور را به سوی رقیبان آن، از جمله عراق و یا حتی روسیه سوق دهد.
از سوی دیگر سیاست رادیکال عربستان در زمینه کاهش نفت، ممکن است واکنش شدید واشینگتن را به دنبال داشته باشد، به ویژه از آن رو که آمریکاییها، در پی ماجرای قتل جمال خاشخچی، از امکانات بیشتری برای اعمال فشار بر ریاض برخوردارند.
دو) رشد اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۹ با ابهامهایی جدی روبهروست. خطر داغ شدن دوباره کشمکشهای بازرگانی میان چین و آمریکا هنوز بر طرف نشده است. ورود اقتصاد آمریکا به مرحله پایانی یک سیکل نسبتاً درازمدت رونق، یکی از احتمالات جدی است. به علاوه شبح کاهش رشد هم بر اقتصاد منطقه یورو و هم بر اقتصاد چین سنگینی میکند. در این شرایط این احتمال وجود دارد که تقاضای نفت، در سطحی نباشد که کشورهای عضو و غیر عضو «اوپک» انتظار دارند.
سه) سرنوشت نفت ایران و حجم واقعی صادرات این کشور زیر فشار تحریمهای آمریکا، یک علامت سؤال بزرگ است. مجوزهایی که واشینگتن به هشت کشور واردکننده نفت ایران اعطا کرده، ماه مه آینده به پایان میرسد و مقامهای آمریکایی تمدید آنها را منتفی دانستهاند. این سؤال پیش میآید که ایران سرانجام چه مقدار نفت به بازارهای جهانی صادر خواهد کرد؟
چهار) تولیدکنندگان نفت «شیل» در آمریکا به یکی از بازیگران عمده بازار جهانی نفت بدل شدهاند و سطح تولید آنها زیر نظارت دقیق محافل نفتی بینالمللی است. با تکیه بر این بازیگران تازه، ایالات متحده آمریکا به نخستین تولیدکننده نفت در جهان بدل شده و در حال تقویت زیربناهای لازم برای صدور این کالا به بازارهای دنیاست. این وضعیت تازه طبعاً بر چشماندازهای عرضه و تقاضای «طلای سیاه» در جهان تأثیر میگذارد، در ابعادی که هنوز برای محافل کارشناسی بینالمللی چندان روشن نیست.
پنج) بهای نفت در بازارهای بینالمللی به شکلی تنگاتنگ با انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا گره خورده است. دونالد ترامپ از هماکنون به انتخاب مجدد خود چشم دوخته و با هر عاملی که بتواند در آن خللی به وجود بیاورد، به شدت مقابله خواهد کرد.
پیش از انتخابات اخیر میاندورهای کنگره آمریکا، دونالد ترامپ به شدت به «اوپک» و عربستان سعودی در مورد خطر افزایش قیمت نفت هشدار داد. مصرفکنندگان آمریکایی (مردم و بنگاههای تولیدی) به بهای نفت بسیار حساسند و حتی میتوان گفت که این کالا در آمریکا از یک حساسیت سیاسی در سطحی بسیار بالا برخوردار است.
انتخاب دوباره رئیسجمهور کنونی آمریکا عمدتاً به وضعیت اقتصادی این کشور بستگی دارد که بهای انرژی یکی از مهمترین مؤلفههای آن است. کاخ سفید، در شرایط کنونی، همچنان در پی حذف ایران از بازار جهانی نفت است، ولی در همان حال نمیخواهد این رویداد به اوجگیری بهای انرژی منجر شود. آشتی دادن این دو هدف مستلزم همراهی عربستان سعودی است و به نظر میرسد که دونالد ترامپ در استفاده از اهرمهای گوناگون برای کسب این همراهی درنگ نخواهد کرد.
در ارزیابی تحولات آتی بازار جهانی نفت، همه این متغیرها را باید در نظر گرفت. این به آن معنا است که پیشبینی میانگین بهای این کالا در سال ۲۰۱۹ اگر غیرممکن نباشد، دستکم بسیار دشوار است.