دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، روز پنجشنبه، ۲۳ مرداد، از «توافق تاریخی صلح» میان اسرائیل و امارات متحده خبر داد که به ۴۹ سال فقدان رابطه و خصومت میان دو کشور پایان میدهد و مناسبات عادی دو کشور حاصل آن خواهد بود.
در سالها و ماههای گذشته سطح تماسها و مذاکرات و همکاریها میان دو کشور بیش از آن پیش رفته بود که عادیسازی رسمی مناسبات حاصلش نباشد. به خصوص درک و دریافت «همسوی» دو کشور از «تهدید مشترکی» به نام جمهوری اسلامی از جمله عوامل شکستن یخ رابطهها و گرمی تدریجی آن بوده است.
تلاش و پیگیری دولت ترامپ هم در حصول این قرارداد نقش قابل اعتنایی داشته است. دونالد ترامپ که در اکثر زمینههای سیاست خارجی ناموفق مانده، این عادیسازی تاریخی مناسبات میان تل آویو و ابوظبی را هم شاید لازم داشت که در عرصه داخلی ضمانت بیشتر و محکمتری از حمایت محافل نزدیک به اسرائیل و یهودیان آمریکا در انتخابات نوامبر کسب کند.
گرچه دولت ترامپ با انتقال سفارت خود از تلآویو به بیتالمقدس (اورشلیم) و نیز با حمایت از اقدام اسرائیل در انضمام ارتفاعات جولان به خاک خود و نیزبا خروج از یونسکو و شورای حقوق بشر که واشینگتن و تلآویو آنها را به حمایت از فلسطینیها و داشتن گرایش ضداسرائیلی متهم کرده بودند، عملاً تنگاتنگترین رابطه در تاریخ دو کشور را رقم زده است، به گونهای که آخرین نظرسنجیها از تمایل ۵۶ درصد اسرائیلیها به پیروزی دوباره ترامپ در انتخابات نوامبر حکایت دارند. این رقم در مورد جو بایدن از ۱۵ درصد فراتر نمیرود.
اسم این توافق، قرارداد ابراهیم گذاشته شده که اشارهای است به سابقه و پیشینه مشترک یهودیت و اسلام و مسیحیت، یعنی که سه کشور آمریکا و امارات و اسرائیل طرفهای آن هستند.
برای اسرائیل بهای این قرارداد صرف نظر کردن از طرح الحاق بخشهایی از کرانه باختری است که نتانیاهو با قول حمایت آمریکا آن را در انتخابات اخیر اسرائیل مطرح کرد و از جمله عوامل پیروزیاش بود. اینکه آیا او بتواند پایگاه رأی خود را راضی کند که برقراری مناسبات با امارات مهمتر و استراتژیکتر از الحاق مناطق فلسطینی است لزوماً شاید پاسخش آری نباشد.
همین دو ماه پیش سفیر امارات در آمریکا در اقدامی بیسابقه مقالهای به عبری در یکی از روزنامههای اسرائیل منتشر کرد و به تلآویو گفت که اگر به دنبال رابطه با ابوظبی و جهان عرب است باید از طرح الحاق دست بردارد، پیشنهادی که ظاهراً به هدف خورده و فلسطینیها هم که هیچ اهرمی برای بازداشتن تلآویو از این طرح در دست نداشتند، احتمالاً مدیون امارات خواهند شد.
در برابر، اسرائیل هم با این برقراری مناسبات تابویی را در کشورهای عرب خلیج فارس میشکند و احتمالاً برقراری رابطه با قطر و بحرین و عربستان و عمان و ... هم از دنبال خواهد آمد. اسرائیل تا کنون به رغم ارتباطات غیررسمی با شماری از کشورهای عربی تنها با مصر و اردن دارای قرارداد صلح و روابط رسمی بوده است.
دسترسی گسترده به بازار بزرگ و ثروتمند منطقه خلیج فارس برای صدور شماری از کالاهای باکیفیت اسرائیل در زمینههای امنیتی، سایبری، کشاورزی و پزشکی و تسلیحاتی هم برد دیگر تلآویو در توافق امروز است و نیز امکانات بیشتر برای رصد بهتر و دقیقتر تحرکات امنیتی و نظامی ایران در منطقه. و این یعنی ورق بیش از پیش به ضرر مناسبات منطقهای ایران پیش میرود و تهران در تداوم سیاست خصومت خود علیه اسرائیل بیش از پیش تنها و منزویتر میشود.
گرچه واکنش اولیه برخی محافل و شخصیتهای فلسطینی نسبت به توافق امروز منفی بوده و آن را «خیانت امارات به اعراب» توصیف کردهاد، ولی منتفی نیست که دستکم در نگاه بخشی از مردم منطقه، امارات با سوق اسرائیل به کنارنهادن طرح الحاق به عنوان شرط عادیسازی رابطه، در عمل نشان داده که از طریق بده و بستان و فشار دیپلماتیک و امتیازگیری و امتیازدهی بهتر میتوان به مصالح فلسطینیها خدمت کرد تا کوبیدن بر طبل دشمنی با اسرائیل و طرح شعار نابودی آن.
در شرایطی که نفوذ تهران در عراق و لبنان و سوریه این روزها با دستاندازها و مشکلات بیشتری همراه شده است، قرارداد امروز میان اسرائیل و امارات هم میتواند این شرایط را بیش از پیش به ضرر جمهوری اسلامی تغییر دهد. این شرایط منفیترشده با پیروزی احتمالی دمکراتها در انتخابات آینده آمریکا نیز احتمالاً مشمول تغییری اساسی نخواهد شد، مگر آنکه خود ایران چرخشهایی اساسی را در سیاست منطقهای و بینالمللی خود رقم بزند.