آیتالله سید کمالالدین حیدری از مراجع تقلید، فقهای نواندیش و مدرسان دروس درجه اول حوزه علمیه قم مورد حمله شدید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم قرار گرفت. او تازهترین قربانی مرجعیت خودخوانده جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و برخورد قیممآبانه آنها شده که از مصادیق تفتیش عقاید است.
سید کمال الدین حیدری پیش از این نیز به دلیل نظرات بدیع و نوآوریهایش در علوم سنتی دینی با ترور شخصیت حامیان و حاملان نهاد ولایت فقیه و هم برخی از مراجع تقلید سنتی و غیرسیاسی مواجه شده بود.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که در اصل بازوی نهاد ولایت فقیه برای نفی استقلال مراکز دینی و کنترل آنها در مسیر اهداف سیاسی نظام است بعد از انقلاب بارها با اتکا به قوه قهریه حکومت این بدعت را انجام داده و تلاش کرده تا از برخی از مراجع تقلید و فقهای مستقل و یا منتقد سلب اعتبار کند.
این نهاد که فقهای متوسط و بعضاً دونپایهای عضو آن هستند به لحاظ خبرویت فقهی رتبه بالایی ندارد و مداخله آن در جریان توزیع و تضارب آرای فقهی و دینی باعث به سخره گرفتن و تضعیف موازین تاریخی فقیه شیعه است که تکثر و فقدان نگاه رسمی در گزینش و پالایش نظرات و آرای فقهی ویژگی اصلی آن بوده است.
آیتالله حیدری به لحاظ تسلط و شناخت منابع دینی و همچنین علوم جهان جدید بر همه اعضای کنونی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برتری دارد که شایع است بیانیههای آن توسط شخص شیخ محمد یزدی صادر شده و تصمیمگیری جمعی پشت سر آنها نیست.
این نهاد حوزوی-سیاسی حاکمیتی با صدور بیانیهای ضمن اتهامات سنگین و بلااستناد «فتنهانگیزی» به آیتالله حیدری، برداشتهای او نسبت به محکمات اسلام و تشیع را «باطل و گمراهکننده» تلقی کرده و با تشبیه ذهن او به «غاری انباشته از شبهات» هشدار داده است: «آحاد جامعه اسلامی را از فتنه امثال وی برحذر میدارد که هرگز نباید سخنان نادرست ایشان را به پای دین و مذهب روحانیت و عالمان دینی به حساب آورند».
بعد از این بیانیه تابلوی ایشان در قم را پایین کشیدند و پیشبینی میشود که ممکن است در صورت تداوم بیاعتنایی به تهدیدات نهادهای حوزوی حکومتی و امنیتی، جلوی تدریس او نیز به زودی گرفته شود. قبلاً نیز آیتالله محسن اراکی رئیس سابق مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی علیه ایشان حملات شخصی سنگینی انجام داده و ضمن انتساب واژههای موهنی چون «بدعتگزار»، «دروغگو»، «فاسق»، «شیاد» و قرار گرفته «در دام سازمانهای اطلاعاتی استکبار جهانی و سهگانهی طغیانگر وهابی ـ صهیونیستی ـ غربی» از «جوانان مومن» خواست که «لباس از تن ایشان [حیدری] بکَنند و به او توهین کنند».
آیتالله سید محمود هاشمی شاهرودی نیز در ماههای پایانی عمر در پاسخ به سؤال در مورد نظرات آیتالله حیدری او را متهم کرد که «فقط برخی مصطلحات را حفظ کرده و طعم فقه و میراث حقیقی شیعی را نفهمیده است» و «یا جزو خوارج زمان است و یا در پی تحریک خوارج برای فتنهافکنی است».
علاوه بر این کارگزاران فقیه جمهوری اسلامی مراجع سنتی و غیرسیاسی چون آیتاللهها وحید خراسانی، سید صادق روحانی، لطفالله صافی گلپایگانی و سید علی میلانی افکار و نظرات او را «باطل و خلاف عقاید مسلمات و محکمات» شیعه اثنی عشری دانستهاند.
اما این برخوردهای منفی که فاقد جنبههای استدلالی هستند و صرفاً به نفی و تکفیر آیتالله حیدری پرداختهاند، نقاط قوت رویکرد جدید او در اصلاح دینی در آئین تشیع است.
سید کمال حیدری عراقیالاصل و متولد کربلا در سال ۱۳۳۵ است، خانواده وی در اول انقلاب به دلایل نزدیکی به آیتالله سید محمد باقر صدر و مجلس اعلای عراق با حکومت وقت عراق درگیر شدند، دولت صدام حسین سه برادر وی را اعدام کرد و او هم ناگزیر به ایران مهاجرت کرده و در قم ساکن شد.
بعد از حمله نظامی آمریکا به عراق، او در ایران ماند و در حوزه علمیه قم به تدریس پرداخت. حیدری در محضر اساتیدی چون سید محمدباقر صدر، سید ابوالقاسم خویی، میرزا علی غروی و سید نصرالله مستنبط در عراق درس خواند و بعد از حضور در قم نیز شاگرد مدرسانی چون میرزا جواد تبریزی، حسین وحید خراسانی در فقه و اصول و عبدالله جوادی آملی و حسنزاده آملی در تفسیر و فلسفه و عرفان بوده است.
از دهه هشتاد وی از اساتید برجسته در دروس خارج فقه، اصول، فلسفه، عرفان و تفسیر و عقاید در حوزه علمیه قم بوده و در سطح نوشتاری نیز فعال بوده و بیش از صد جلد کتاب نوشته و منتشر کرده است. او در ابتدا رابطه خوبی با نظام داشت و حدود یک دهه در شبکه ایرانی «الکوثر» در دفاع از عقاید شیعیان سخن میگفت و وهابیها را به چالش میکشید. حتی مرجعیت تقلید خامنهای را تأیید کرد.
برخی معتقدند تسلط وی به زبان عربی و طرح قوی مباحث باعث شده بود تا او نقش زیادی در معرفی دیدگاههای آیتالله خمینی و علامه طباطبایی در کشورهای عربی داشته باشد.
اما از دهه ۹۰ که باورهای نوگرایانه و تجدید نظرطلبانه او در فقه شیعه امامیه طرح شد، به تدریج روابط با جمهوری اسلامی و بیت خامنهای تیره شد و اکنون او در فهرست سیاه قرار گرفته و عملاً تکفیر شده است. اما به موازات شهرت او در جهان اسلام بیشتر شده و شماری از اهل سنت او را بانی یک «انتفاضه علیه اعتقادات مشهور و رایج شیعه دوازده امامی» میدانند.
آنچه سید کمال الدین حیدری را در بین فقهای نوگرای معاصر برجسته میسازد شیوه شالودهشکنانه او در نقد میراث نظری و سیاسی شیعه است که با شجاعت و روشن بینی اصل مشکل را نشانه رفته و به تعبیر فوکویی اپیستمه شبعه امامیه را به چالش طلبیده است. او مانند عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری و محسن کدیور بین معرفت دینی و اصل دین تمایز اصولی و منطقی قائل شده و آشکارا اعلام میکند که آرای فقهای بزرگ شیعه لزوماً بیانگر واقعیت نیست و میتواند نادرست باشد. او همچنین از منظر آسیبشناسی تاریخی معتقد است که «بسیاری از میراث روائی شیعه از کعبالاحبارها و یهودیان و نصرانیها و مجوسها به ما رسیده است».
طرح این سخنان از سوی کسی که خود یک فقیه اصولی است اهمیت بالایی دارد که بر تحول انقلابی در مبانی گفتمانی و معرفتی شیعه تأکید میکند. نظرات انتقادی او اصل و اساس ساختار سنتی روحانیت و حوزههای علمیه را به چالش میطلبد که دروس و تعالیم آنها بر اساس نظرات فقهای بزرگ قدیمی شیعه و کتب آنها و ادعای نامعقول وثاقت روایتهای نقلی شکل گرفته است که گفتههای آنان را به نظرات ائمه شیعه منتسب کرده که خلل و قصوری در درستی آنها وجود ندارد.
نظرات حیدری با رویکرد کنونی حوزه علمیه نجف در فاصلهگیری با سیاست معطوف به قدرت و تطبیق خود با ملزومات زندگی در جهان مدرن تطبیق دارد. به نظر میرسد حکومت غیردینی عراق و رعایت روالهای سیاسی سکولار از سوی آیتالله سیستانی و شرایط خاص جامعه عراق و آسیب دیدن از گرایشهای متعدد افراطی اسلامی اعم از سنی و شیعه نقش مهمی در تحولات نظری فقهای عراقیالاصل ایجاد کرده است.
اما کمالالدین حیدری با شهامت علمی در نگاهی ژرفکاوانه جلو رفته و میگوید تنها متن قران و سنت میتواند معیار باشد تا از دریچه تفسیر متن مقدس بر اساس اصول عقلانی بتوان واقعیتها را با دخالت دادن عناصر زمان و مکان دریافت. او به صراحت احکام زمان پیامبر برای دوران زیست ایشان میداند که منسوخ شده و الان باید احکام شرعی متناسب با مقتضیات زمانه جدید بروز شود.
حیدری حکومت دینی را رد کرده و به سکولاریسم به معنای جدایی دین و دولت، و احترام به کرامت و حقوق انسان و عنصر اندیشه و آزادی باور دارد و مبانی گفتمان سنتی شیعه را زمینهساز تقابل ذاتی با تمدن غربی و مبانی تجدد میداند.
در حوزه تعامل با گرایشهای مختلف اسلامی ضمن نقد دیدگاههای وهابیت بر تقریب و همزیستی صلحآمیز مذاهب اسلامی تأکید کرده و به شدت مخالف توهین به بزرگان اهل سنت است و اعتبار تاریخی و نقلی انتساب «لعن» به خلفای راشدین را زیر سؤال برده است. همچنین در منظومه عقاید او باور به نوآوری علمی و حریت در اجتهاد در کنار بازخوانی سنت، توجه به مکاتب دیگر و فقه مقارن و چند بعدی و رویههای مدنی، کثرتگرا و دموکراتیک در فرایند مدیریت حوزه و مدارس دینی برجسته هستند.
برونداد آرا و دیدگاههای سید کمالالدین حیدری، قرائت جدیدی از تشیع را ترسیم میکند که از اساس با قرائتهای سنتی و بنیادگرا از میراث فقه امامیه تفاوت دارد. در این قرائت با رد غلو و بیان ویژگیهای فراانسانی از ائمه شیعه ابداعات و جهتگیریهای متفاوت شیعه در رویکردی غیرتقابلی و مبتنی بر تعامل با مذاهب دیگر برجسته میشود تا شیعه یک گرایش و مکتب خاص باشد، نه اینکه مدعی انحصار در کشف و درک حقیقت اسلام بوده و مدعای برتری طلبی در حوزه دینی و سیاسی داشته باشد. همچنین از عنصر اجتهاد برای عصریسازی احکام و آرای دینی استفاده شود.
شدت و عمق دیدگاههای تجدیدنظر طلبانه او با توجه به حضورش در متن حوزه علمیه و داد و ستد مستقیم فکری و رفتاری با طلاب باعث شده تا هجمه سنگینی علیه او هم از ناحیه حکومت و هم بزرگان حوزه علمیه قم انجام شود که از ناحیه نشر افکار او نگران هستند.
جدا از آنکه نظرات او برای باورمندان به مذهب شیعه موضوعیت داشته و میتواند مورد توجه باشد و در عین حال شایسته نقد و واکاوی نیز هست، اما تأثیرات انکارناپذیری در حوزه مباحث فکری در ایران داشته و گرایش به سکولاریزه شدن دولت و نهادهای عمومی در ایران و جوامع شیعی را تقویت میکند.