رابرت بلای شاعر و مترجم آمریکایی نروژیتبار که روز یکشنبه ۲۱ نوامبر پس از یک دوره طولانی بیماری در ۹۴ سالگی درگذشت، برای هموطنانش و همچنین خوانندگان کتاب در کشورهای دیگر، به عنوان یکی از چهرههای مطرح جنبش حقطلبی مردان (ماسکولیسم) در آمریکا شناخته میشود.
اما این شاعر برای ایرانیان، بیشتر به عنوان مترجم حافظ و دوستار دیگر شاعران ایرانی معروف است.
از تحصیل در هاروارد، تا مخالفت با جنگ ویتنام
رابرت بلای در ایالت مینهسوتای آمریکا به دنیا آمد و در دوران دبیرستان شروع به سرودن شعر کرد.
در سال ۱۹۴۴، پس از پایان تحصیل در دبیرستان، و پیش از ادامه تحصیل در دانشگاه هاروارد، به نیروی دریایی آمریکا پیوست.
در دهه ۱۹۵۰، ساکن نیویورک شد و بورسیه را برای سفر به نروژ، کشور اجدادیاش، برای ترجمه تعدادی آثار نروژی دریافت کرد. او بعداً نیز برخی از شاعران بزرگ جهان از جمله پابلو نرودا و فدریکو گارسیا لورکا را برای اولین بار به انگلیسیزبانان معرفی کرد.
بلای همچنین به ترجمه شعرهای توماس ترانسترومر شاعر بزرگ سوئدی پرداخت که بعداً برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
همچنین پس از آنکه بلای دورههای نویسندگی را در ایالت آیووا گذراند، اولین مجموعه شعر خود را در سال ۱۹۶۲ با عنوان «سکوت در دشتهای برفی» منتشر کرد.
همزمان او بحثهایی را درباره تحولات شعر آمریکا نیز مطرح کرد. به عقیده این شاعر، شعر آمریکا در نیمه نخست قرن بیستم بیش از حد روشنفکرانه شده بود.
چهار سال بعد، بلای به آن دسته از نویسندگان آمریکایی پیوست که با جنگ ویتنام مخالف بودند و حتی به همراه برخی از نویسندگان آمریکایی گروهی را تشکیل داد که در این زمینه فعال بود.
سال ۱۹۶۸، جایزه ملی کتاب شعر آمریکا به کتاب «نور پیرامون بدن» سروده رابرت بلای اهدا شد که شامل شعرهای اعتراضی درباره جنگ ویتنام است. او این جایزه را به همان گروهی که در تأسیسش مشارکت داشت، تقدیم کرد.
از آن پس، به روند انتشار آثارش در حوزههای مختلف شعر، ترجمه و مقاله، سرعت بخشید. در سال ۱۹۷۵، کنفرانسی را بنیانگذاری کرد و فعالیتهای صلحطلبانه خود را گسترش داد.
مدیتیشنی درباره مردان
رابرت بلای به شدت تحت تأثیر کارل یونگ روانپزشک سوئیسی بود که نظریه کهنالگوها را بسط و توسعه داد.
اساساً به دلیل وقایع زندگی شخصی و به ویژه رابطه با پدرش و همچنین مکتب یونگ، در سال ۱۹۹۰ کتابی با عنوان «جان آهنی، کتابی درباره مردان» منتشر کرد که او را در آمریکا به اوج شهرت رسانید.
این کتاب در واقع نتیجه سالها کنفرانس بلای به ویژه برای مردانی بود که تلاش میکردند بار دیگر معنای «مردانگی» را دریابند.
بلای با استفاده از داستانهای کهن، کاری که مثلاً شاعرانی چون مولوی انجام داده بودند، تلاش کرد وضعیت مرد بودن را شرح دهد.
از نظر او، مردان کنونی «نرمشده و زنانهشده» مردان دیروزند: «مرد امروزی، وقتی به عمق روان خود نگاه کند، اگر تمام شرایط درست باشد، ممکن است، در عمق «آب» روحش، در منطقهای که مدتهاست کسی به آنجا نرفته، مرد باستانی پرمویی را پیدا کند.»
این کتاب به مدت ۶۲ هفته در فهرست نیویورکتایمز از کتابهای پرفروش آمریکا قرار داشت و به اثری مرجع و «اسطورهای-شاعرانه» در زمینه ماسکولیسم آمریکا تبدیل شد.
این کتاب به ویژه با طرحهایی که داشت، خشم فعالان حقوق زن را برانگیخت، اما خود بلای در گفتوگو با پاریس ریویو در سال ۲۰۰۰ گفته بود که اثرش اصلاً جنبش زنان را تهدید نمیکند.
عنوان «جان آهنین، کتابی درباره مردان» برگرفته از افسانه قدیمی «هانس آهنی» است که بعداً برادران آلمانی یاکوب و ویلهلم گریم آن را بازنویسی کردند.
این افسانه، دو شخصیت دارد که پا به پای هم پیش میروند تا «آیین ورود» به مردانگی را به تصویر بکشند؛ آیینی که قرار است از پسر بچهای هشت ساله، مردی تمام عیار بسازد: «پسر نیازمند تولد دوباره است، این بار متولد شدن از یک مرد.»
زمانی که کتاب «جان آهنی، کتابی درباره مردان» منتشر شد، روزنامه نیویورکتایمز نوشت که این کتاب یک «نقطه عطف نسبتاً تند» است، زیرا بلای در این کتاب، اسطورهها، دانش و شعر را در هم میآمیزد تا وضعیت کنونی مردان را محکوم کند؛ مردانی که باید دوباره با جسارت و بدویتی که قرار است مشخصه آنها باشد ارتباط برقرار کنند.
در واقع، بلای جنبشی اسطورهای را پایهگذاری کرد تا با خلق چهرههای افسانهای، مردان برای خود راهنماهایی را بیابند.
این کتاب بلای همچنین معروفترین اثر او در خارج از مرزهای آمریکا و در کل مرزهای جهان انگلیسیزبان به شمار میرود؛ به طوری که مثلاً در فرانسه، اشعار این شاعر ترجمه نشده، اما این کتاب او با عنوان «مرد وحشی و کودک» ترجمه شده است.
بلای با این حال، در سالهای پایانی عمرش چندان به ماسکولیسم تأکید نداشت و بیشتر بر شعر تمرکز میکرد. او در اوایل قرن بیست و یکم نیز یکی از مخالفان جنگ عراق بود و این مخالفت را به شیوههای گوناگون از جمله در قالب شعر بیان میکرد.
ترجمه حافظ و سفر به ایران
رابرت بلای در دهه ۱۹۹۰ به ترجمه شعرهایی از فرهنگهای گوناگون با درونمایههای معنوی روی آورد که در قالب کتابی با عنوان «روح برای سرخوشی خویش اینجاست» منتشر کرد. دانته، میرابای، ریلکه و حافظ شیرازی از شاعرانی بودند که در این مجموعه ترجمه اشعارشان وجود داشت.
بلای همچنین از کلمن بارکس شاگردش خواست که اشعار مولوی را بار دیگر به زبان انگلیسی ترجمه کند.
رابرت بلای با وجود ترجمه حافظ و تلاش برای ترجمه دیگر شاعران فارسیزبان به زبان انگلیسی، اما تا قبل از آن که به ایران سفر کند چندان برای عموم کتابخوانهای ایرانی نامی آشنا نبود.
در اردیبهشت ۱۳۸۵، او و کلمن بارکس به ایران سفر کردند و علاوه بر تهران از شهرهای اصفهان و شیراز نیز بازدید کردند.
این سفر رابرت بلای، موجب شد که مترجمان علاقه بیشتری برای ترجمه آثار او و اساساً شناخت دنیای این شاعر پیدا کنند. در آستانه این سفر، مقالهای از ضیاء موحد درباره بلای با عنوان «تصمیم گرفت شاعر بماند» در روزنامه شرق منتشر شد که در آن موحد نوشت جنبه مثبت کار بلای، معرفی غزل و بالاتر از آن غزلسرایی است. موحد که خود شاعر است از بلای به عنوان شاعری سیاسی یاد کرد و نوشت: «از ویژگیهای رابرت بلای حساسیت او در برابر مسائل اجتماعی و سیاسی است.»
همچنین در سال ۱۳۸۶، گزینهای از شعرهای بلای، با نام «خوردن عسل کلمات» با ترجمه فواد نظیری و از سوی انتشارات مروارید منتشر شد.
مترجم در این کتاب، به تأثیر بلای از شاعران جهان از جمله خیام اشاره میکند و مینویسد: «تصاویر شعری بلای، از طرفی ملموس هستند و از طرف دیگر سوررئال. علاوه بر این، شعر بلای، نگرشی موشکافانه و حساس به هستی دارد و گاه به هایکو نزدیک میشود. اما در عین حال، نگرش غالب شعر او، نگرشی خیامگونه است.»
یک سال بعد، سی و یکمین شماره دوماهنامه ادبی شوکران با ویژهنامهای برای رابرت بلای منتشر شد و در این ویژهنامه به نقل از او آمده است: «عطار، حافظ، مولانا و سعدی به من شادی فراوان بخشیده و راهنمای من بودهاند. یکی از شعرهای اخیر من چنین پایان مییابد: آنچه سعدی نگفت هرگز گفته نخواهد شد.»
علاوه بر زندگینامه بلای و ترجمه او از چند شعر حافظ، مقالهاش با نام «تأملاتی بر حافظ» با ترجمه احمد پوری و گفتوگویی با رابرت بلای و کلمن بارکس با عنوان «از کشتزارهای برفی تا باغهای شیراز» از دیگر مطالب این شماره شوکران بود.
همچنین کتاب «جان آهنین؛ کتابی درباره مردان» در ایران با عنوان «مردِ مرد» به قلم فریدون معتمدی به فارسی ترجمه و منتشر شد و مورد استقبال کتابخوانها قرار گرفت.