وقتی حساب اینستاگرام بنجامین برییِر را مرور کنید، آخرین نوشتههای او درباره ایران است؛ عکسهایی از طبیعت، از کویر تا کوه و دریاچه. در بیشتر تصاویر خود او در کنار ونِ سیاه رنگش دیده میشود که با آن پیش از ایران به کشورهای مختلفی سفر کرده بود.
آنطور که از نوشتههای این جهانگرد فرانسوی بر میآید با آغاز زمستان، در ترکیه بود که تصمیم گرفت به جای کشورهای قفقاز جنوبی، به دلیل سرمای هوا، از مسیر کردستان عراق، وارد ایران شود و ماجراجویی خود را در آن کشور ادامه دهد.
سفری که پس از گذر از استانهای مختلف، او را در اردیبهشت ۱۳۹۹ به مرز ایران و ترکمنستان رساند و به بازداشت او منتهی شد؛ به اتهام به پرواز درآوردنِ پهپاد در منطقه ممنوعه. آقای برییر سپس به جاسوسی متهم شد و همچنان بدون برگزاری دادگاه در زندان وکیلآباد مشهد به سر میبرد.
خواهر او، بلاندین برییِر در لیونِ فرانسه به رادیوفردا میگوید بعد از آنکه بردارش نتوانست برای کریسمس تماس تلفنی داشته باشد دست به اعتصاب غذا زده است.
خانم برییِر ممکن است دلیل اعتصاب غذای برادرتان را توضیح دهید؟
ما معمولاً درباره تماسها از پیش خبر نداریم. معمولاً یک روز پیشتر باخبر میشوم و در آن روز مقرر زنگ میزنم. بعضی موقعها کار پیش میرود، بعضی موقعها هم به مشکل میخورد. او از مسئولان زندان خواسته بود که روز کریسمس تماس داشته باشد. آنها هم قبول کرده بودند، بعد روز کریسمس که قرار بوده تماس بگیرد، گفته بودند اجازه ندارد. برای همین هم او اعتصاب غذا کرده است.
این دلیل اعتصاب غذاست اما همچنین او میخواهد به این اعتراض کند که در روند قضایی پروندهاش هیچ پیشرفتی حاصل نشده است. او هیچ امیدی به آزادی ندارد، یعنی هیچ چیزی نیست که به او امید بدهد. برای همین او حالا این اقدام را کرده و ما از او حمایت میکنیم و میخواهیم که دولتمان کاری در این زمینه انجام دهد.
خانم برییر، هر چند وقت یکبار با برادرتان در تماس هستید؟
قبلاً خیلی سختتر بود. الان از چند ماه پیش هر سه هفته یک بار میتوانیم با هم صحبت کنیم. البته که بعضی اوقات هم مثل الان میگویند میتواند تماس داشته باشد، بعد اجازه نمیدهند. وضعیت سادهای نیست.
در این تماسهایی که دارید آیا متوجه وضعیت او در زندان وکیلآباد مشهد شدهاید؟ روزهایش که حالا نزدیک به دو سال شده، چگونه سپری میشود؟
زمان بسیار زیادی گذشته است و وضعیت زندان برایش بسیار سخت است. کسی نیست که فرانسه یا حتی انگلیسی صحبت کند. در نتیجه ارتباط با آدمها و بیان نیازهایش خیلی سخت است. از نظر فضای شخصی هم سخت است، چون زندانیان زیادی با او در یک مکان نگهداری میشوند. و وضع روانی در چنین دوران بازداشتی میتواند بسیار سخت باشد چون مثلاً زندانیهای زیادی منتظر اجرای حکم اعدامشان هستند.
آیا فرد غیرایرانی دیگری در زندان هست؟
تا آنجایی که ما میدانیم، نه، کسی نیست. البته ما شاید همه چیز را ندانیم ولی همه فارسیزبان هستند. در نتیجه برایش خیلی سخت است. نه فضای خصوصی خود را دارد و مشکل زبان دارد که خیلی برایش آموختن آن سخت است.
آیا از سفارت فرانسه کسی برای دیدار او به مشهد میرود؟
تنها کسی که میتواند او را ببیند کنسول سفارت است. البته نمیدانم آیا شخص دیگری میتواند این دیدار را داشته باشد یا خیر. چون برای ما که رفتن و دیدن ِ او خطرناک است. در نتیجه کنسول فقط هر دو یا سه ماه به دیدار او میرود تا از وضعیت او آگاه شود، نامههای ما را به او بدهد، کتابهایی برایش ببرد.
شما گفتید برای شما رفتن به ایران و دیدار او خطرناک است. آیا این را دولت فرانسه به شما گفته است؟
نه. این چیزی است که من خودم فکر میکنم. برادر من، که یک توریست فرانسوی بوده، زندانی شده و حالا او را به جاسوسی هم متهم کردند، حالا منِ خواهر بروم آنجا چه میشود؟ فعلاً اینگونه فکر میکنم.
نگاهی به حساب اینستاگرام برادرتان، نشان میدهد که او چگونه با ونِ خود به کشورهای مختلف سفر میکرده، عکاسی میکرده و از طبیعت و تنهایی در آن لذت میبرده است. آیا میدانستید که بعد از ترکیه و کردستان عراق، راهی ایران خواهد شد؟ دربارهاش حرف زده بودید؟ نگران نبودید؟
بله من میدانستم که به ایران خواهد رفت و مشکلی هم نداشتم. او درباره مردم و جاهای فوقالعادهای که میدید به من میگفت. ایرانیان خوبی دیده بود و همه اینها خیلی خوب بود و ما واقعاً نگران نبودیم. گردشگران زیادی به ایران میروند. دلیلی برای نگرانی نبود، او هم یکی مثل بقیه بود و حالا در یک تنش ژئوپلتیک گیر افتاده است.
دولت فرانسه درباره این پرونده چه میگوید؟
ما میدانیم که آنها همه تلاش خود را میکنند، اما این دیگر برای ما کافی نیست، ما فقط آزادی او را میخواهیم.