تصمیم روسیه برای استفاده از گاز طبیعی بهعنوان اسلحه اقتصادی-سیاسی و قطع فروش این کالا به لهستان و بلغارستان، در بحبوحه جریان جنگ اوکراین، آسیبپذیری بازار بیثبات انرژیهای فسیلی اروپا در برابر ظرفیتهای صادرات گاز روسیه را آشکار کرد؛ وضعیت دشواری که میشد از بروز آن، از راه متنوع ساختن منابع عرضه انرژی به این قاره طی دو یا سه دهه قبل، پیشگیری کرد.
در سال ۲۰۲۱، پیش از آغاز جنگ اوکراین، اتحادیه اروپا ۱۵۵ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی (معادل روزانه ۳۸۰ میلیون متر مکعب) از روسیه وارد کرد که این حجم معادل ۴۵ درصد کل واردات گاز اتحادیه و ۴۰ درصد مجموع مصرف سالانه آن بود.
طرح ۱۰مادهای اتحادیه اروپا که بهمنظور خنثی کردن فشارهای روسیه و کاهش تکیه بر صادرات گاز آن کشور، بر اساس پیشنهادات آژانس جهانی انرژی، تدوین شده، بیش از هر راهکار دیگری بر دو اقدام کوتاهمدت استوار است: افزایش واردات گاز از سایر کشورها بهجز روسیه و کاهش مصرف گاز.
در سال نخست اجرای طرح ۱۰مادهای، اروپا امیدوار به کاهش واردات گاز روسیه تا ۵۰ میلیون متر مکعب در روز و در سال سوم تا ۸۰ میلیون متر (۵۵ درصد متوسط واردات روزانه سال قبل) است.
دیگر منابع تأمین گاز مصرفی اروپا
در کنار ۳۸۰ میلیون متر مکعب گاز خشک که روسیه از راه خطوط لوله روزانه به اروپا میفرستد، قاره قدیم روزانه ۱۵ میلیون متر مکعب گاز به صورت مایع (الانجی) نیز وارد میکند که سهم روسیه در تأمین آن بسیار اندک است.
نگاهی به سیاهه کشورهای بزرگ دارندۀ منابع گاز طبیعی جهان و همچنین تولیدکنندگان عمدۀ این کالا، غیرطبیعی بودن وضعیت کنونی بازار مصرف گاز اروپا را آشکار میکند؛ شرایطی که ناشی از تصمیمگیریهای کلان سیاسی گذشته در غرب و متمرکز بر دور زدن و یا انکار ظرفیتهای توسعه منابع گاز ایران است!
ایران با در اختیار داشتن ۳۳.۴ تریلیون متر مکعب ذخیره گاز طبیعی، با فاصلهای اندک از روسیه قرار دارد که ذخایر گاز طبیعی آن ۳۴.۷ تریلیون متر مکعب برآورد شده است.
سهم ۱۰ کشور بزرگ دارندۀ گاز جهان بهترتیب: روسیه ۲۳ درصد؛ ایران ۱۸ درصد؛ قطر ۱۲.۵ درصد؛ آمریکا ۵.۳ درصد؛ عربستان سعودی ۴.۲ درصد؛ ترکمنستان ۳.۸ درصد؛ امارات ۳.۱ درصد؛ ونزوئلا ۲.۸ درصد؛ نیجریه ۲.۶ درصد؛ چین ۲.۴ درصد است و الجزایر، عراق و اندونزی هم بهترتیب در ردههای پایینتر قرار دارند.
جایگاه تولید گاز ایران در سال گذشته میلادی ۲۵۰ میلیارد متر مکعب، بعد از آمریکا (با ۹۱۴ میلیارد متر مکعب) و روسیه (۶۳۹ میلیارد متر مکعب) بود و از این لحاظ جلوتر از چین (۱۹۴ میلیارد متر مکعب) و قطر (۱۷۱ میلیارد متر مکعب) قرار داشت.
میزان مصرف گاز در جهان، بهخصوص نزد دارندگان ذخایر بزرگ، از یک سو میتواند قدرت صادرات و سهم آن در کشورهای در بازار جهانی گاز را روشن کند و از سوی دیگر وضعیت سلامت اقتصاد آنها را.
بر اساس آمار شرکت بریتیش پترولیوم، آمریکا با مصرف ۲۲ درصد گاز تولیدی جهان در مقام نخست مصرفکنندگان، روسیه با مصرف ۱۲.۵ درصد از تولیدات جهان و چین با مصرف ۵.۵ درصد از تولید گاز جهان و ایران با مصرف ۵.۴ درصد تولیدات گاز جهان، قبل از ژاپن و آلمان در ردیف چهارمین کشور مصرفکننده بزرگ گاز جهان قرار دارد!
ظرفیت تولید روزانه کنونی گاز ایران حدود ۸۰۰ میلیون متر مکعب در روز و معادل مصرف روزانه گاز در ایران است. به عبارت دیگر، کشور دارندۀ دومین ذخیره بزرگ گاز دنیا و سومین تولیدکننده گاز جهان، به دلیل مصرف بیحساب داخلی، فاقد کمترین قدرت برای کمک به تأمین نیازهای واردات گاز اروپا و پر کردن بخشی از جای روسیه در آن بازار است.
مقصر کی و کجاست؟
ابعاد گوناگون فاجعه اقتصاد بیمار انرژی در ایران را میتوان از راه مقایسه جمعیت آن با جمعیت چین (۵ درصد جمعیت چین و مصرف مساوی گاز در چین) و همچین تولید ناخالص ملی و مصرف سرانه گاز ایران با تولید ناخالص ملی آمریکا، چین، ژاپن و آلمان ترسیم کرد.
بدون شک سیاستهای چالشبرانگیز جمهوری اسلامی در جهان و منطقه، پیگیری برنامههای اتمی دارای ابعاد نظامی و سوء مدیریت در جمهوری اسلامی امکان توسعه منابع گاز کشور را به نسبت استعدادها و قابلیتهای آن از میان برده و هزینههای این خبط و خطا را در نتیجه تشویق مصرف بیرویه داخلی دو چندان ساخته است، اما در خصوص عدم وجود قابلیت کافی در ایران برای کمک به اروپا بهخصوص در وضعیت امنیتی و آسیبپذیری ناشی از تجاوز روسیه به اوکراین و بروز بحران حاد مصرف گاز طبیعی در قاره قدیم، میتوان انگشت اتهام را به سمت اتحادیه اروپا و آمریکا هم نشانه رفت.
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و در ابتدای آخرین دهه قرن میلادی گذشته، ظرفیتهای تولید نفت و گاز حوزه خزر آشکار شد و با مدیریت راهبردی آمریکا و در دولت بیل کلینتون تصمیم بر این شد که ایران از اقتصاد انرژی خزر دور نگاه داشته شود.
در اجرای این سیاست، ایران نه تنها از جذب دهها میلیارد دلار سرمایههای خارجی برای اکتشاف و تولید در کشورهای حوزه خزر (آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان) حذف شد، که به دلایل مرتبط با امنیت انرژی غرب، حتی از مسیرهای انتقال انرژی حوزه خزر به بازارهای اروپا نیز محروم ماند.
در آن زمان آمریکا هدف جلب محبت روسیه (جانشین اتحاد شوروی) را دنبال میکرد و اروپا بهدنبال یارگیری از کشورهای اروپای شرقی و مرکزی بود و حتی از نماینده رسمی روسیه در جلسات پیمان نظامی ناتو پذیرایی میکردند.
دوران ماه عسل غرب با روسیه تدریجاً با تغییر دولتها در آمریکا، اتحادیه اروپا و بهخصوص قدرت گرفتن ولادیمیر پوتین در کرملین به سر آمد و بعد از اقدام مسکو در جداسازی شبهجزیره کریمه از خاک اوکراین در سال ۲۰۱۴ شاید دیر بود زمانی که غرب دریافت در طرح راهبردی جلب محبت روسیه و جذب آن کشور، که به قدرت اتمی شماره یک جهان مجهز بود، در جمع خودیها مرتکب اشتباه شده است.
این اشتباهات منحصر به غرب نبود، چنانکه جمهوری اسلامی نیز فرصت داشت در دولت خاتمی که همچنان عملگرایی و تعادل بختی برای آزمایش در ایران داشت، از رفتارهای انقلابی دست بکشد و به جامعه کشورهای متعارف جهان بپیوندد، که نشد.
در صورت تعطیل صادقانه برنامههای اتمی مشکوک به داشتن ابعاد نظامی ایران و اجرای توافق سال ۲۰۰۲ سعدآباد که در دولت خاتمی و با مشارکت سه قدرت اروپایی در تهران امضاء شد، اروپا میتوانست ایران را بهعنوان شریک انرژی بپذیرد و از راه سرمایهگذاریهای تازه نه تنها به افزایش ظرفیت تولید گاز (و نفت) ایران کمک کند که مسیرهای انتقال گاز ایران به اروپا را هم هموار سازد.
دو سال بعد از امضای توافق سعدآباد و ادامه چموشیهای اتمی جمهوری اسلامی و در نتیجه شکست مذاکرات پاریس که هدف آن تدوین نقشه راهبردی برای توسعه همکاریهای ایران و اتحادیه اروپا همزمان با تعطیل برنامههای اتمی ایران بود، زمینۀ روی کار آمدن دولت تندرو محمود احمدینژاد فراهم شد و متعاقباً بهجای توسعه همکاریها، پرونده ایران به شورای امنیت ارسال و موجی از تحریمها به تدریج حواله کشور شد؛ اقداماتی که دو شریک راهبردی جمهوری اسلامی ( روسیه و چین) نیز از آنها در شورای امنیت پشتیبانی کامل کردند.
در صورت فراهم آمدن فناوری و سرمایه لازم و کافی، ایران قادر بود ظرفیت تولید گاز طبیعی خود را امروز تا ۱۵۰۰ میلیون متر مکعب افزایش دهد و در کنار قطر به صنعت تولید گاز مایع (الانجی) هم وارد شود.
ایران ۴۵ سال پیش، قبل از کشف میدان گازی عظیم پارس جنوبی (در مشارکت با قطر) بعد از تکمیل و عملیاتی شدن خط لوله ایگات-۱ که گاز ایران را به جنوب اتحاد شوروی میبرد، طرح احداث خط لوله ایگات-۲ برای صدور گاز از طریق خاک ترکیه به اروپا را داشت.
در ابتدای دولت احمدینژاد، با وجود تمام فرصتسوزیهای آن زمان، خط لوله گاز موسوم به خط لوله صلح با هزینه بیش از ۷ میلیارد دلار کشیده شد تا روزانه ۱۵۰ میلیون متر مکعب گاز (حدود ۵۰ درصد واردات کنونی گاز اروپا از روسیه) را به پاکستان و هند صادر کند؛ طرحی که با تمهیدات روسیه از داخل ایران و فشارهای آمریکا علیه هند و پاکستان عملی نشد و خط لوله یادشده امروز زنگ زده و بیکار مانده است.
طرح دیگری برای صدور روزانه ۲۰ میلیون متر مکعب گاز ایران از میدان سلمان به امارات در دست اجرا قرار گرفت که آن خط لوله نیز نه تنها امروز در زیر آبهای خلیج فارس زنگ زده که ایران در همان مورد درگیر یک پرونده ۲۰ میلیارد دلاری ادعای غرامت نیز قرار دارد.
برخلاف روسیه که دستکم برای دو دهه از ظرفیتهای صادرات گاز خود بهعنوان وسیله تولید ثروت و سلاح اقتصادی بهره کامل برد، ایران در فقر غوطهور است و جمهوری اسلامی با تکمیل اشتباهات راهبردی غرب، در داخل و منطقه، در وضعیتی قرار دارد که برای رفع نیازهای مالی و زنده کردن بخشی از داراییهای نقدی کشور آدمدزدی و گروگانگیری میکند.