سفر هفته پیش شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل، یکی از اتفاقات بزرگ نه تنها برای مخالفان جمهوری اسلامی، که برای گروهی از مردم ایران بوده است که سالها تحت تبلیغات یکطرفه یهودیستیز و ضد اسرائیل جمهوری اسلامی بودهاند.
پیام ویژه این سیاستمدار پیش از ورود به تلآویو، حاکی از علاقه او و گروه بزرگی از ایرانیان به یافتن شرکایی برای نجات منابع آب و محیط زیست آسیبدیده ایرانزمین، پس از کنار رفتن جمهوری اسلامی بود.
در گفتوگوها و جلسات مطبوعاتی مختلف بعد از ورود به اسرائیل هم، شاهزاده رضا پهلوی با ذکر خیر از دستاوردهای کارشناسان این کشور در عرصههای آب و محیط زیست، بر لزوم همکاری میان ایرانیان و اسرائیلیها در روزگار بعد از سقوط رژیم تأکید کرد.
توئیت پر ماجرا
وقتی در روز چهارشنبه، وزیر اطلاعات اسرائیل، سیاستمدار سرشناس ایرانی را با هیئت همراه به کارخانه آبشیرینکن سورک در نزدیکی تلآویو برد، توئیت شاهزاده باعث خوشحالی طرفداران علاقهمند به بهتر شدن وضعیت آب و خاک ایران، و نگرانی گروهی از فعالان و کارشناسان آب و محیط زیست شد.
او در این توئیت نوشت: «در حالی که جمهوری اسلامی در ایران دریاچهها، رودخانهها و تالابها را به بیابان تبدیل میکند، در اسرائیل، دولت و صنعت، کویر را به آب تبدیل میکنند. امروز از کارخانه آبشیرینکن سورِک بازدید کردم تا فناوری چشمگیر آب اسرائیل را از نزدیک ببینم. پس از گفتوگو با دانشمندان، کارشناسان آب و مبتکران زیرساخت در اینجا، من مطمئن هستم که یک ایران آزاد و دموکراتیک میتواند در همکاری با اسرائیل، آسیبهای محیطزیستی ایجاد شده از سوی جمهوری اسلامی را جبران کند و اکوسیستم آبی ایران را نوسازی و بازسازی نماید.»
شاید برای خوانندههای بسیاری، این توئیت پیامی جز نوید آیندهای درخشان برای ایرانزمین نبود، اما برای آنها که با سرنوشت تلخ خلیج فارس به خاطر تجمع کارخانههای نمکزدایی در حاشیه جنوبی و اضافه شدن کارخانههای آبشیرین کن جدید جمهوری اسلامی در شمال این حجم آبی محدود پیدا کرده، یک شوک بزرگ محسوب میشد.
به گفته آگاهان، در محل همین کارخانه نمکزدایی، کارشناسان اسرائیلی راهکارهای دیگری را هم به هیات ایرانی ارائه کردند، اما بهدلیل وقت کم، شاهزاده امکان دیدار از پروژههای مختلف آبی و آبیاری و همچنین مراکز تصفیه پساب در اسرائیل را نیافت.
انتشار عکس دیدار از کارخانه سورِک و توئیت شاهزاده رضا پهلوی برای مخالفان پروژههای آبشیرینکن وزارت نیرو که سپاه پاسداران نیز بخشی از نیروی پیش راننده ماجرا است، سؤال ایجاد کرد.
توئیتهای کاوه مدنی که یکی از شناختهشدهترین کارشناسان و دانشمندان حوزه آب و محیط زیست ایرانی در جهان است، نشانگر نگرانی او و خیلیهای دیگر از تبلیغ روشی برای مدیریت آب بود، بیآنکه همه واقعیتها دربارهاش گفته شود.
مدنی که اینک مدیر مرکز آب و محیط زیست و بهداشت دانشگاه سازمان ملل است که از منظر اهل فن، اتاق فکر آب سازمان ملل محسوب میشود، از شاخصترین کارشناسان ایرانی آب در سطح بینالمللی بهحساب میآید و برای خیلیها یک مرجع علمی است.
وقتی ابراهیم رئیسی برای بازدید از طرح آبرسانی از خلیج فارس به کارخانه آبشیرین کن تازه افتتاح شده رفته بود، مدنی در رشته توئیتی سیاستهای جمهوری اسلامی را نقد کرده بود. او حتی چهار سال پیش به خطرهای افزایش آبشیرینکنها در خلیج فارس پرداخته بود و مجدداً در فضای مجازی حرفهای قدیمیترش را از نو منتشر کرد.
بر سر خلیج فارس چه آمده؟
خلیج فارس، در حقیقت یک دره کمعمق در بخش شمال شرقی صفحه عربستان است که آب دریا در آن پیشروی کرده است. عمق این دره، به صد متر هم نمیرسد و حجم آبی آن بسیار کمتر از دریای عمان است. مدت زمانی که طول میکشد قطره آبی که از سمت شمال شرقی تنگه هرمز وارد خلیج فارس میشود، در این محدوده حرکت کند و نهایتاً از دماغه امارات عربی متحده به دریای عمان برگردد، نزدیک به یک سال میشود. این یعنی چرخش و حرکت آب در این حجم بسیار کم است. تبخیر آب در این دریا بالاست و ورودی آب از رودهای دجله و فرات و کارون، جراحی و مند و حله به شدت کاهش یافته است.
حالا اگر بدانیم که از چند دهه پیش، کارخانههای نمکزدایی از آب دریا برای تولید آب شیرین، حجم بسیار زیادی شورابه به خلیج فارس افزودهاند، آیا میتوانیم حدس بزنیم این حجم که بلایی سر ترکیب آب آورده؟ بله، خلیج فارس شورتر شده. به علاوه؛ مواد شیمیایی لازم برای فرایند نمکزدایی با فنآوری اسمز معکوس، اثر مثبتی روی اکوسیستمهای زیردریایی ندارند.
اما مسئله دیگر، علاوه بر آلودگیهای شیمیایی محیط زیست دریایی، افزایش دمای آب در مناطق نزدیک محل رها شدن شورابههاست. امروزه میدانیم که اگر شورابه را در اعماق زیاد و در جریانهای قدرتمند زیردریایی رها کنند، در یک جا تجمع نمیکند و جان آبزیان را به خطر نمیاندازد، اما آنچه در یک دریایی کمعمق و کمآب نسبت به بقیه دریاهای آزاد پیش آمده، تجمع تعدادی منطقه نسبتاً شورتر در خلیج فارس است.
به گفته یک کارشناس که سالها روی محیط زیست زیردریایی در جنوب ایران کار و تحقیق کرده، بسیاری از ماهیها در سالهای اخیر کوچکتر شدهاند و مرجانهای مناطق مختلف خلیج فارس یا بیجان شدهاند و یا قربانی «بلیچینگ» (سفیدشدگی) هستند و یا بختی برای بقا نخواهند داشت.
اما نکتهای که معمولاً کارشناسان از آن غافل میمانند، کشیده شدن میلیونها تخم ماهی و لاروهای ریز جانداران زیر دریایی به درون کارخانه نمکزدایی است.
وقتی چهار سال پیش یکی از مدیران ارشد آب اسرائیل در کارخانه آبشیرینکن سورک حوضچههایی را نشانم داد که ماهیهای کوچک در آن زندگی میکردند، تعجب کردم. اینها زمانی تخم ماهی بودند که با مکش سیستمهای ورودی آب دریا به کارخانه به این حوضچهها آمده بودند اما با خروج آب از صافیها و باقی ماندن ذرات درشتترو جاندارانی که از سوراخ فیلتر نمیگذشتند، کمکم رشد کردند و نه راه پیش داشتند و نه راه پس.
این اتفاق سر میلیونها تخم ماهی در خلیج فارس هم آمده، و کاهش شدید ماهیها در آبهای جنوب غرب ایران، فقط به خاطر نحوه صید ترال کشتیهای ماهیگیری چینی نیست.
به هنگام نوشتن این متن، با یکی از متخصصان محیط زیست که سالهای سال روی محیط زیست دریایی خلیج فارس تحقیق کرده بود حرف زدم. او برایم نوشت: «دستگاههای آب شیرین کن معمولاً دو مشکل خیلی اساسی ایجاد میکنند. یکی گرم شدن آب خروجی نسبت به آب ورودی، دوم تغییر میزان شوری آب در خروجیها که آب خیلی شور(شورابه) وارد دریا میکنند. از آنجایی که عمق خلیج فارس بسیار کم است حداکثر ۹۶ متر این تغییرات دمایی و شوری فشار خیلی بیشتری به طبیعت و محیط زیست دریاییاش میآورد. حتی در بعضی از جاها 'دِدزون' یا منطقه مرگ ایجاد کرده است. فکر کنم در نزدیکی ابوظبی سالها پیش چنین اتفاقی افتاده بود. تأثیر غیر مستقیم هم بر روی انسانها دارد، یکی روی صید و صیادی و دیگری خود آب تولیدشده از دستگاههای آبشیرینکن اگر دقیق تولید نشود، بدون املاح لازم است و متابولیسم بدن را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد، که البته مدیران آبشیرینکنها این نکته را مد نظر میدهند، ولی اگر درست اجرا نشود، میتواند مشکلساز شود.»
آبشیرینکن: بله یا نه؟
زدودن املاح از آب دریا و تبدیلش به آبی قابل شرب، فرایندی است که میتواند آثار مثبتی بر زندگی خیلیها برجای بگذارد. بسیاری از جوامع ساحلی نیازمند آب شیرین و بهداشتی هستند که دستگاههای آبشیرینکن میتوانند نقمت آب شور را به نعمت آب شیرین تبدیل کنند.
با این حال، برای ساخت کارخانههای نمکزدایی از آب دریا، بایستی با توجه به شرایط منطقهای و محیط زیست دریایی اقدام کرد تا کمترین آسیب مستقیم به آبزیان، و آسیبهای غیرمستقیم به مردم وارد شود.
وقتی از عدالت محیط زیستی حرف زده میشود، به این باید نگاه کرد که آیا منافع یک فنآوری برای گروهی از مردم، به ضرر گروهی دیگر تمام نخواهد شد؟ اگر در توزیع ریسکها و مخاطرات از یک سو، و منافع فنآوریهای از منظر محیط زیستی انصاف برقرار باشد، از بیعدالتی محیط زیستی دوری کردهایم، اما اگر فرضاً با شورتر کردن آب خلیج فارس بهنام تأمین آب برای صنایع فلات مرکزی و پر کردن کویر از آب شیرین به ماهیها و خوراک ماهیها و دیگر آبزیان آسیب بزنیم و تدریجاً زندگی صیادان را به نقطهای برسانیم که چارهای جز مهاجرت نیابند، کاری مثبت کردهایم یا منفی؟
برخی از کارشناسان معتقدند که اگر شرایط ایجاد کارخانههای نمکزدایی در محدوده ساحل مکران در جنوب سیستان و بلوچستان با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر(و نه سوختهای فسیلی) هموار باشد و شورابه را به اعماقی ببرند که جریانهای عمیق زیردریایی امکان تجمع آب شور و داغ را از بین ببرد، به عدالت محیط زیستی نزدیکتر شدهایم و نیاز آبی این بخش محروم از امکانات را هم تأمین کردهایم.
ایجاد مجموعههای کوچک و ارزانقیمتتر با رعایت مقررات و سختگیریهای محیط زیستی برای رفع محرومیت از این استان که بهنظر میرسد عامدانه محروم شده، شاید هم بتواند به ورود فنآوریهای اسرائیلی کمک کند، و هم گازهای گلخانهای بسیار کمتری را روانه اتمسفر نماید.
شاهزادهای که عاشق محیط زیست زیردریایی است
شاهزاده رضا پهلوی یک صفحه غیرسیاسی در اینستاگرام دارد که مربوط به عکسها و فیلمهایش میشود. اگر به این اینستاگرام سری بزنید، با عکسها و فیلمهایی که از زیر آب گرفته روبهرو خواهید شد که نشانگر علاقه ویژه او هم به عکاسی و هم به محیط زیست زیردریایی است. طبیعتاً او در چند دهه گذشته امکان غواصی در خلیج فارس را نیافته است تا ببیند دستکاریهای بشری در این دریا چه بلایی سر مجموعههای مرجانی و اکوسیستمهای آبهای نیلگون این منطقه آورده است.
اگر روزی امکان بازدید فراهم شود، خواهد دید که مجموعههای مرجانی که زمانی محل زیست میلیونها آبزی بودهاند، اینک رنگ به رخسار ندارند و سفید شدهاند. این یعنی مرگ تدریجی… اضافه شدن تأسیسات آبشیرینکن به بقیه کارخانههای نمکزدایی در دو سوی خلیج فارس برای آنانی که اهمیت محیط زیست دریایی را برای جان انسانها میدانند، چیزی جز به صدا در آمدن زنگ خطر نیست.
در گفتوگوهایی که سالها پیش با او داشتم، شاهد نگرانیاش از نقش جمهوری اسلامی در انتشار گازهای گلخانهای و گرمتر شدن اقلیم ناشی از این دخالتهای انسانی بودهام. طبیعتاً با در نظر گرفتن این مهم، شاید بتوان در آینده، فنآوریهایی که از نزدیک در اسرائیل دیده، به شکلی که رد پای کربن پایینی داشته را نه در خلیج فارس، که در محدوده ساحل مکران به خدمت گرفت، آن هم با رعایت راهکارهایی که به آبزیان ضربه نزند و همچنین نیاز به انتقال آب به کویر هم نباشد.
آیا میتوان کویر را پر آب کرد؟
سالها پیش در جلسهای با گروهی از کارشناسان کهنسال که ارادتی به شاهزاده رضا پهلوی دارند و انسانهای محترمی هم هستند، با ایدهها و طرحهای اتاق فکر نزدیک به او آشنا شدم. این مهندسان و استادان که بعضی از آنها سابقهای طولانی در حضور در جلسات متعدد اپوزیسیون در خارج از کشور هم داشتهاند، معتقد بودند که برای نجات ایرانزمین از خشکی و خشکسالی، باید آب دریا را با پمپ به تالاب جازموریان کشاند و در آنجا با نمکزدایی، آب شیرین را به مناطق مرتفعتر در کویر منتقل کرد.
شاید برای علاقهمندان به ایرانزمین، چنین آرزوهای بزرگی که خواستار تبدیل کویر را به دریاست، در فیلمهای تخیلی بسیار زیبا به نظر بیایند و با هنر جیمز کامرون و خرج بسیار در استودیوهای انیمیشن سهبعدی عملی شوند، اما در دنیای واقعی، اولاً باید بررسی کرد که آثار محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی پروژه چیست و چه بر سر سرزمین میآورد. وقتی بدانیم جازموریان هر از گاهی پر آب میشود و سفره آب زیرزمینی منطقه با سیلهای گاه و بیگاه پرتر شده و زندگی در منطقه رنگی به خود میگیرد، باید از خودمان بپرسیم چرا باید آب شور را به آنجا کشاند و بعد از شیرین کردن به نقاط دیگر برد؟
در گفتوگو با یکی از استادان برجسته آب در آمریکا هم شنیدم که از او هم دعوت کرده بودند تا در جلسهای درباره کشاندن آب به کویر شرکت کند. او نیز تأکید کرده بود که مخالف این عمل است و حضورش در چنین جلسهای به تأیید این ایده نخواهد انجامید.
بعضی دیگر از کارشناسان حامی شاهزاده معتقد بودند که باید با کشاندن آب از خلیج فارس به دریای مازندران، ایده قدیمی «ایرانرود» را زنده کرد.
اما نکته دردناک این بود که این ایدهها شباهت زیادی به برنامههای اولیه گرانقیمت قرارگاه خاتمالانبیا داشت. چند سال پیش مجموعه تحت امر قرارگاه جلسهای برای بررسی ساخت کانالی عظیم از خلیج فارس به دریای عمان برگزار کرده بود. فرمانده «قرارگاه سازندگی قرب» هم از «آمادگی قرارگاه خاتم برای انتقال آب دریای خزر و خلیج فارس به سطح کشور» خبر داده بود.
به ماجرای جازموریان برگردیم. با توجه به میزان بالای تبخیر در محدوده استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان(در حدود ۴۵۰۰ میلیمتر در سال) برای زنده نگاه داشتن جازموریان باید دائماً حجم بالایی آب به این تالاب وارد شود. مدت زمان لازم برای سیراب شدن آبخوانهای اطراف و رسیدن به تعادل کم نیست و اگر بخواهیم به جای تالاب فصلی، یک دریاچه دائمی داشته باشیم، باید یک کارخانه بزرگ آبشیرینکن فقط و فقط آب این منطقه را تأمین کند.
الان، بهای یک متر مکعب آب نمکزدایی شده در اسرائیل به حدود نیم دلار در متر مکعب رسیده، که اگر همه فنآوریها و امکان اسرائیل را هم در اختیار داشته باشیم، میشود چیزی در حدود متر مکعبی ۲۵ تا ۳۰ هزار تومان. در واقعیت بهای این آب بیشتر است و به حدود دو دلار خواهد رسید. با توجه به تبخیر بالای منطقه، در عمل بخش بزرگی از این آب با صرف هزینه و سوخت فسیلی بالا و انتقال به ارتفاعی بالای آب دریا نیاز به زیرساخت زیادی هم خواهد داشت، بخش بزرگی از بودجه آب مملکت را خواهد بلعید.
حالا اگر بخواهیم با این فنآوری کویر را هم پر از آب کنیم، دیگر واویلا است.
اما شاهزاده نگفته که قرار است دقیقاً همین اتفاق بیافتد، ولی بسیاری از طرفدارانش چنین برداشت کردهاند که دیدارش از کارخانه سورک و آشنایی با تخصص اسرائیلیها، زمینهساز همان چیزی است که در توئیت او آمده است تا در ایران آینده هم دولت و صنعت، «کویر» را به «آب» تبدیل کنند.
به عنوان کسی که سالها با دیدگاههای محیط زیستی رضا پهلوی آشنا بوده و حساسیت او روی نقش جمهوری اسلامی در آلوده کردن اتمسفر از طریق سوختهای فسیلی و نیروگاهها و خودروهای بیکیفیت را میشناسد، فکر میکنم اگر او با رد پای کربن آبشیرین کردن به روش اسمز معکوس آشنا باشد، نمیتواند حامی و مبلغ تبدیل کویر به آب با این فنآوری باشد، که مناسبترین کارش، تأمین آب شرب برای مردمان مناطق ساحلی است.
آب شیرین حاصل از نمکزدایی بعد از مصرف از سوی انسانها و تبدیل شدن به پساب، میتواند تصفیه شود تا در بخش کشاورزی مصرفش کنند. من در اسرائیل جایی ندیدم که آب آبشیرینکنها را سر مزرعه ببرند و یا با آن، جنگلها مصنوعی درست کنند، اما کیلومترها لولههایی بهرنگ بنفش دیدم که پساب نسبتاً تمیز شده را به سر مزارع میبرد. در بیابان نقب، از یکی از تأسیسات تصفیه فاضلاب و انتقال به مزارع منطقه هم بازدید کردم و با روشهای مختلف آبیاری سطحی و زیرسطحی هم آشنا شدم.
در دو سفری که به اسرائیل کردم از کارخانهها و کارگاهها و مزارع و پروژههای مدیریت آب بازدید کردم و با دهها اهل فن که میانشان مهندس و کشاورز و معلم و استاد و مدیر دولتی بود آشنا شدم.
دهها ساعت با کارشناسان گپ زدم و آموختم. اما بزرگترین درسی که یاد گرفتم، این بود که اسرائیلیها به خاطر آزمون و خطای فراوان، نکاتی را یاد گرفتهاند که میتوانیم از آنها بیاموزیم، نه آنکه عیناً تقلید کنیم و بهروش کپی-پیست به اجرا در آوریم.