همسویی دولت روسیه با کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس در نقض مالکیت ایران بر جزایر سهگانه اتفاقی اثرگذار در مناسبات منطقهای و جهانی ایران بود.
موضعگیری فرمالیته و از سر رفع تکلیف سفیر و مدیران میانی وزارت خارجه روسیه انتظار جمهوری اسلامی را برآورده نکرد. از این رو آنها بعد از احضار سفیر روسیه و اعلام رسمی اعتراض ایران چند حرکت را با هدف فشار به روسیه جهت تغییر موضع انجام دادند.
نخست حضور وزیر خارجه عمان به تهران و تأکید دوباره در بررسی راهکارهای میانجیگرانه عمان جهت حل اختلافات ایران و آمریکا بود. این دیدار پیامی آشکار به کاخ کرملین بود که حکومت ایران در صورت لزوم از تنشزدایی با غرب جهت ایجاد موازنه استفاده میکند.
در سطح دیپلماسی عمومی برخی از چهرههای قدیمی نظام اظهاراتی را در نکوهش موضعگیری روسیه بیان کردند. دیدار کمال خرازی با سفیر ژاپن و طرح استفاده از دیپلماسی در حل اختلافات ارضی بین ژاپن و روسیه حرکت معنادار دیگر بود که به مقامات روسی یادآوری کرد که ایران هم میتواند دست بر روی مناطقی از محدوده سرزمینی مورد نظر آنان دست بگذارد که بر سر مالکیت آنها با کشورهای همسایه مناقشه وجود دارد.
توئیتها و اظهارات حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه بخشی دیگر از کارزار دیپلماتیک جمهوری اسلامی بود که توضیحات روسیه در خصوص مداخله پیرامون تمامیت ارضی ایران را ناکافی دانست. او همچنین بر حفظ تمامیت ارضی اوکراین تأکید کرد. او پیشتر از احترام به قلمروی سرزمینی اوکراین سخن به میان آورده بود. تغییر کلامی از «احترام» به «تأکید» پیام آشکاری به زمامداران روسی داشت.
در ادامه گفتگوی تلفنی بین عبداللهیان و سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه به درخواست وزارت خارجه ایران برگزار شد. بخشی از صحبتها به موضع روسیه در نشست شورای همکاری خلیج فارس اختصاص داشت. بر اساس گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، لاوروف در پاسخ به ابراز تعجب امیرعبداللهیان گفتهاست: «فدراسیون روسیه هیچ تردیدی در مورد حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران به خود راه نمیدهد و کاملاً به آن احترام گذاشته و خواهدگذاشت.»
بعد از گذشت سه روز از این مکالمه، دیگر موضعی از سوی وزارت خارجه جمهوریاسلامی اعلام نشده و در نتیجه این تصور قوت پیدا کرده که موضع لاوروف را کافی دانستهاند. در حالی که اظهارنظر کلی لاوروف، لزوماً تعارضی با موضعگیری به نفع امارات در خصوص جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک ندارد و در شرایطی میتواند هماهنگ هم باشد.
روسها با تشکیک در مالکیت ایران خواهان مذاکره و مراجعه به نهادهای بینالمللی شدند. در واقع از دید کاخ کرملین جزایر سهگانه بخشی از تمامیت ارضی ایران نیست و یا حداقل در این خصوص اطمینانی وجود ندارد.
اما چالش بزرگتر، نوع استدلال لاوروف است. لاوروف در سخنانش اصول منشور ملل متحد از جمله اصول مربوط به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها را پشتوانه نظر دولت متبوعش در خصوص یکپارچگی سرزمینی ایران اعلام کرد. در حالی که روسیه این اصل سازمان ملل را در خصوص کشورهای گرجستان و اوکراین با اتکا به قدرت نظامی و زور زیر پا گذاشتهاست.
تمامیت ارضی کشورها از دید مقامات دولت روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین مرزهای شناخته شده آنها در سازمان ملل و نظر کشورها نیست بلکه آن چیزی است که زمامداران روسی میپندارند و هر موقع مصلحت میدانند به تمامیت ارضی کشورها تعرض یا مداخله میکنند.
این موضوع موقعی غامضتر میشود که دولت کنونی روسیه در پی بازسازی اقتدار روس تزاری و شوروی کمونیستی در عرصه جهانی است و ایران در تاریخ سه قرن گذشته خود بیشترین ضربه از ناحیه از دست دادن مناطق تاریخی خود را از روسیه خوردهاست.
مرزهای شمالی کنونی ایران با ایران تاریخی تفاوت داشته و محصول موضع تهاجمی روسیه در جایگاه یک قدرت جهانی برای گسترش قلمرو سرزمینی خود بوده است. این تمایل هنوز از بین نرفته است. اتفاقی که در اوکراین و گرجستان رخ داد، ممکن است در شرایطی در خصوص ایران و یا کشورهای حائل بین ایران و روسیه رخ بدهد؛ اگر رویکرد توسعهطلبانه پوتین مهار نشود.
تهدید لهستان توسط پوتین با ادعای اهدای غرب لهستان توسط استالین و تعلق اولیه آنها به روسیه نشانه روشن دیگری از اشتهای بالای خرس قطبی بیدار شده است که در پیشروی خود و سرگردگی اورآسیا بر جهان مرزی را نمیشناسد.
اگر سکوت کنونی ادامه پیدا کند و تعارفات کلی و در عین حال شکبرانگیز لاوروف به عنوان پاسخ قابل قبول پذیرفته شود آنگاه نگرانیها پیرامون تداوم راهبرد اتکا به شرق به موازات تشدید تنش با غرب افزایش پیدا میکند.
اگرچه موضعگیری تا به این حد از سوی جمهوریاسلامی و بخصوص دولت ابراهیم رئیسی قبل انتظار نبود و آنها نسبت به موضع مداخلهجویانه دولت روسیه واکنش نشان دادند، اما این برخورد کافی نیست. تا زمانی که سیاست خارجی دچار چرخش راهبردی نشود آسیبپذیری ایران نسبت به بده بستانهای قدرتهای جهانی باقی میماند.
روسها به دلیل نیاز به استمرار حمایت کشورهای عربی در رویارویی با غرب به نفع امارات سمتگیری کردند. این نیاز همچنان باقی است و آنها منافع زیادی در گسترش حسن روابط با کشورهای عربی رقیب ایران دارند. تغییر موازنه روابط به نفع ایران و یا حداقل ممانعت از تقویت مواضع کشورهای عربی علیه تمامیت ارضی و موقعیت ژئوپلتیک ایران نیازمند تنشزدایی جامع با غرب و فاصله گرفتن از وحدت راهبری با روسیه و چین است. ایران نیازمند گذاشتن پاره سنگی در ترازوی مناسبات خارجی خود است تا سنگینی کفه چین و روسیه را مهار کند.
چنین اتفاقی به صورت راهبردی در چارچوب نظام جمهوریاسلامی و ارزشها و معیارهای ایدئولوژیک حاکم بر سیاست خارجی آن ناشدنی به نظر میرسد اما دامنه نزدیکی به شرق امر نامشخص و تغییر پذیری است.
بیانیه مشترک روسیه و شورای همکاری خلیج فارس شکاف در درون بلوک قدرت پیرامون نحوه مواجهه با روسیه را آشکار کرد. در درون تمامی لایههای بلوک قدرت از درونیترین تا بیرونیترین اختلاف نظر در این خصوص وجود دارد. برخی از گزارشهای تأییدنشده حکایت از نظر منفی قاسم سلیمانی نسبت به همکاری راهبردی با روسیه و بخصوص شخص پوتین در ماههای آخر عمرش دارد.
این اتفاق یک واقعیت سخت و تلخ را به مقامات جمهوریاسلامی یادآوری کرد که اتکای راهبردی آنها به روسیه مرزهای مشخصی دارد و تضمینی برای آنها ایجاد نمیکند. نه تنها منافع پایدار قابل نقدی ندارد بلکه حتی میتواند در شرایطی به تهدید بدل شود. چین نیز وضعیت مشابهی دارد.
این مواجهه با واقعیت باعث شد تا منتقدین و مخالفین گسترش دامنه ستیز با آمریکا به بهای نزدیکی بیشتر به روسیه و چین در درون نظام فعال شده و خواست تغییر در راهبرد سیاست خارجی را به صورت علنی اعلام کردند. نامه جمعی از سفرا و دیپلماتهای سابق در این خصوص روشنگر است که امر بیسابقهای بود که سیاست رسمی نظام از سوی خودیها به چالش طلبیده شود.
اکنون ناترازی در روابط بین ایران و روسیه و انتفاع یکجانبه روسها بخصوص بعد از جنگ اوکراین مخالفان و معترضان بیشتری پیدا کرده است. این اعتراض مرز بین حکومت و اپوزیسیون نیست بلکه شامل بخشهایی از هر دو سو است.
در حالیکه ایران به دلیل ارسال پهپاد از سوی جمهوریاسلامی به روسیه علیه اوکراین، متحمل هزینههای زیاد و بدون توجیهی شده، روسیه کمک خاصی نکرده است. علیرغم هیاهوی بسیار دولت رئیسی در خصوص گسترش مناسبات با روسیه اتفاق خاص و بزرگی رخ نداده است. در سال ۱۴۰۱ صادرات ایران به روسیه ۷۴۰ میلیون دلار بود که نسبت به سال قبل ۲۵ درصد رشد داشت.
صادرات ایران به روسیه از سال ١٩٩٩ تا ٢٠١٩ به طور متوسط سالانه ۱۲.۵ درصد رشد را تجربه کرده است. در حالی که واردات ایران از روسیه نسبت به قبل از جنگ اوکراین دو برابر شده است. هیچگونه سرمایهگذاری معنادار از سوی روسیه در ایران انجام نشده است.
علاوه بر آن روسیه تاکنون حاضر به ارسال جنگافزارهای نظامی پیشرفته درخواستی جمهوریاسلامی نشدهاست. قرارداد خرید هواپیمای نظامی سوخو-۳۵ نیز اجرایی نشده و عملاً به بنبست خوردهاست.
از این رو ممکن است در آینده مکثی در سیاست گردش به شرق حکومت ایجاد شده و از شتاب آن کاسته شود. همچنین تعدیلهایی برای کاهش سطح تنش با غرب نیز انجام شود اما راهبرد غربستیزی نظام دستخوش تغییر نخواهد شد.
این عامل به همراه نداشتن اهرم فشار مؤثر بر روسیه باعث میشود تا جمهوریاسلامی نتواند خود را از مدار همسویی با روسیه خارج ساخته و در نتیجه نسبت به مداخلات آن آسیبپذیر خواهد بود.