طبق روال هر سال، با نزدیک شدن به تاریخ اهدای جایزه نوبل ادبیات، گمانههایی دربارهٔ نامزدهای احتمالی که بیشترین بخت به دست آوردن این جایزهٔ معتبر و گرانبها را دارند، مطرح شده است.
قرار است جایزهٔ نوبل ادبیات ۲۰۲۳ ظهر روز پنجشنبه ۱۳ مهر اعلام شود. کمیته ادبی آکادمی نوبل هیچگاه از قبل نامزدهای خود را اعلام نمیکند و فهرست نامزدهای نهایی جایزهٔ نوبل ادبیات به مدت نیم قرن محرمانه باقی میماند.
سال گذشته، این جایزه به انی ارنو، نویسندهٔ فرانسوی، رسید و او در سخنرانی خود در آکادمی نوبل، ضمن حمایت از اعتراضات زنان در ایران، جمهوری اسلامی را «خشنترین و قدیمیترین شکل قدرت مردانه» خواند.
خانم ارنو در بخشی از این سخنرانی با تأکید بر اینکه زنان در اعتراضات خود «کلمات برای بر هم زدن قدرت مردانه را یافتهاند»، گفت که آنها «مانند (زنان) ایران، علیه خشنترین و قدیمیترین شکل آن [قدرت مردانه] به پا خاستهاند».
این اظهارات برندهٔ نوبل ادبیات در روزهایی بیان شد که سه کلمهٔ زن، زندگی و آزادی بهعنوان شعار محوری اعتراضات سراسری در ایران شهرتی جهانی یافته بود.
در فاصلهٔ اعلام برنده نوبل ادبیات سال گذشته تاکنون، چند نویسندهٔ مطرح جهان که همواره از آنان به عنوان نامزدهای احتمالی این جایزه نام برده میشد، درگذشتند که معروفترینشان میلان کوندرا، نویسندهٔ چکی-فرانسوی، بود.
درست است که اولین ضرورت به دست آوردن نوبل ادبیات ارزش ادبی بالای آثار یک نویسنده است، اما تجربهٔ سالهای اخیر نشان داده که کمیته ادبی نوبل نیمنگاهی نیز به مسئله «آزادی بیان» داشته است. این توجه ویژه را شاید بتوان در انتخاب نویسندگانی چون اورهان پاموک، ماریو بارگاس یوسا یا سوتلانا الکسیویچ مشاهده کرد.
موضوع «آزادی بیان» که چندان مورد پسند کشورهای خودکامه نیست، شدیداً با موضعگیریهای سیاسی، عقیدتی و اجتماعی یک نویسنده یا محتوای اثر آن نویسنده و همچنین نظام حاکم بر کشور نویسنده مرتبط است.
به همین دلیل است که نظامهای مستبد از جمله جمهوری اسلامی، اساسا جایزه نوبل به ویژه جایزههای ادبیات و صلح نوبل را یک «جایزه سیاسی» میدانند و تلاش میکنند با چنین برچسبی، آن را بیاعتبار کنند.
در شرایطی که آزادی بیان روز به روز در برخی کشورهای جهان محدودتر میشود، بسیاری از ناظران منتظرند که امسال آکادمی نوبل به نویسندگانی بیشتر توجه کند که عمر خود را در کنار خلق ادبی، به تلاش برای پاسداری از این آزادی صرف کردهاند.
با این حال، نویسندگانی که اکنون به عنوان مبارزان «آزادی بیان» در جهان شناخته میشوند، پیش از هر چیز، یک «نویسنده» هستند که ارزشهای ادبی آثارشان به شیوههای گوناگون به اثبات رسیده است.
سلمان رشدی؛ آزادی بیان در خطر
سلمان رشدی یکی از همین نویسندگان است که سالهاست بهای سنگینی را برای مبارزه با دشمنان آزادی بیان میپردازد.
او که پیش از نوشتن رمان «آیات شیطانی» برنده جایزه معتبر بوکر بریتانیا شده بود، طی بیش از سه دهه گذشته به دلیل یک فتوای ارتداد از سوی روحالله خمینی بنیانگذاری جمهوری اسلامی، زیر سایه مرگ زندگی کرده است.
اما برای سلمان رشدی زندگی در شرایط دشوار، هرگز مانع خلق ادبی نبوده و او پس از حملهٔ سال گذشته که موجب شد یک چشمش از بین برود، رمان تازهای با عنوان «شهر پیروزی» منتشر کرد.
او در اردیبهشت امسال، در اولین سخنرانی خود پس از این حمله هشدار داد که آزادی بیان در غرب بیش از هر زمان دیگری طی دهههای اخیر، در خطر است.
روزنامه سوئدی داگنز نیهتر در آستانه اعلام برنده جایزه نوبل ادبی امسال نوشت: «زمان برنده شدن سلمان رشدی فرا رسیده است.»
لیودمیلا اولیتسکایا؛ آزادیخواهی ادبیات روسیه
لیودمیلا اولیتسکایا، نویسنده معاصر روسیه نیز یکی از نویسندگانی است که به دلیل ارزشهای موجود در آثارش بسیار در غرب مورد احترام و ستایش است.
علاوه بر این، خانم اولیتسکایا شیفته آزادی بیان است و در این راه تلاشهای زیادی کرده است.
او همچنین از منتقدان سرشناس ولادیمیر پوتین به شمار میرود و در دهههای اخیر همواره مقابل کرملین ایستاده و از مخالفان حکومت، زندانیان سیاسی و فعالان تحت پیگرد حمایت کرده است.
به عنوان نمونه، او به همراه چند نویسنده دیگر روس، در سال ۲۰۱۲، تظاهراتی را علیه مراسم تحلیف ولادیمیر پوتین به عنوان رئیسجمهور روسیه به راه انداخت.
این نویسنده در مصاحبهای در سال ۲۰۱۳ گفت: «روند "استالینیزاسیون" که من هر روز مشاهده میکنم نشان میدهد که از حکومت شوروی و سرکوبهای بیرحمانه آن طور کامل عبرت گرفته نشده است.»
چند روز پس از تهاجم روسیه به اوکراین، این نویسنده زادگاهش، روسیه، را ترک کرد و در این مدت ضمن مشارکت در موج همبستگیهای هنرمندان جهان با مردم اوکراین، به طور مرتب این تهاجم را محکوم کرده است.
از نظر اولیتسکایا جنگ اوکراین فقط به مردم این کشور آسیب نمیرساند، بلکه مردم روسیه نیز قربانی آن میشوند.
او این بهانه پوتین را که برای دفاع از روسیزبانان اوکراینی جنگ به راه انداخته، زیر سؤال میبرد و میگوید زبان روسی نیاز به این جنگ ندارد: «زبان روسی میتواند از همه چیز جان سالم به در ببرد».
رئیس بخش فرهنگی روزنامه سوئدی سونسکا داگبلادت گفته است که انتخاب لیودمیلا اولیتسکایا به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات، نشان میدهد که «ادبیات در مقابل سیاست، آزاد باقی خواهد ماند».
آدونیس؛ سیاست منهای دین
آدونیس، شاعر سوری تبعیدی و از مخالفان رژیم بشار اسد، سالهاست که نامش بهعنوان نامزد جایزه نوبل ادبیات مطرح است. علی احمد سعید اسبر معروف به آدونیس پیشتر برنده جوایز معتبری همچون جایزه گوته در آلمان شده است.
این شاعر ۹۳ ساله در جوانی زادگاهش را به دلیل مشکلات سیاسی ترک کرد و هم اکنون ساکن پاریس است. او با این حال، همچنان آثارش را به زبان عربی مینویسد.
آدونیس که برای ایرانیان نیز نامی آشناست، چند سال پیش به ایران سفر کرد و از جمله در شیراز به شعرخوانی پرداخت.
با وجود دههها تبعید، سرکوب اعتراضات سوریه موجب شد که آدونیس بار دیگر نگران و دلمشغول وطنش شود. او دو ماه پس از آغاز اعتراضات مردم سوریه در سال ۲۰۱۱، نامهای سرگشاده خطاب به بشار اسد نوشت و در آن از اسد خواست که دموکراسی را جایگزین نظام فعلی سوریه کند.
آدونیس که علاوه بر آثار ادبی، مقالات سیاسی نیز دارد، عمیقا به جدایی دین از سیاست به ویژه در کشورهای دارای جمعیت مسلمان معتقد است.
بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، ژیلا مساعد عضو ایرانی-سوئدی کمیته ادبی نوبل که خود شاعر است، کیفیت ادبی آثار آدونیس را میستاید.
کان ژو؛ پوچی جهان چینی
کان ژو، رماننویس چینی، از رماننویسان «ادبیات آوانگارد چین» در دهههای گذشته به شمار میرود.
پدر و مادر این نویسنده، روزنامهنگارهایی بودند که در دهه ۱۹۵۰ حکومت پکن به آنان برچسب «راستگرا» زد. پدرش به زندان میافتد و مادرش تحت «آموزش مجدد» قرار میگیرد.
آوارگی در درون مرزهای وطن و تلاش خانواده برای زنده ماندن، کودکی این نویسنده را ویران کرد.
کان ژو که در سال ۱۹۵۳ به دنیا آمده، دوران نوجوانی و جوانیاش تحت تاثیر انقلاب فرهنگی حکومت وقت چین قرار گرفت. او در آثارش نفرت، توهین و خشونت ناشی از این انقلاب فرهنگی را به تصویر کشیده است.
کان ژو به ویژه در اولین داستانهایش که در دهه ۱۹۸۰ منتشر شد، از نظر سبک ادبی شدیدا متاثر از نویسندگانی همچون کافکا، بورخس و کالوینو بود و دنیای پوچ سیاستهای مائوئیستی را بازگو کرد.
پس از چندین مجموعه داستان، رمان «خیابان پنج ادویه» (۱۹۸۸) او را در سطح جهانی مطرح کرد.
کان ژو در این رمان که شخصیت اصلی آن یک زن است، بار دیگر «پوچی» را روایت میکند. این نویسنده گفته که این رمانش، زندگینامه خود اوست.
با وجود این که کان ژو به سبک ویژه خود در نوشتن دست یافته، وقتی خبرنگاران از او میپرسند که چگونه مینویسد یا این که احتمالا معنای نوشتههایش چیست، او پاسخ میدهد که نمیداند، فقط مینویسد تا «وجود» داشته باشد.
این نویسنده چینی معتقد است وقتی داستانهایش را روی کاغذ میآورد، امکان وجودی جدیدی را برای خود فراهم میکند.
تاریخ نوبل ادبیات سرشار از تحسینها، شگفتیها و حتی جنجالهاست. حاشیهها دربارهٔ چگونگی انتخاب برندگان یا نویسندگان مطرحی که از این جایزه بازماندند، اگر بیش از بحث دربارهٔ خود برندگان نباشد، کمتر نیست.