طرح اتهام «توهین به مقدسات» و «کفرگویی» برای سرکوب آزادی بیان دگراندیشان، به ویژه نویسندگان، سکه رایج در نظامهای اسلامی از جمله جمهوری اسلامی ایران است و به طور مداوم، خبرهایی درباره محکوم شدن افراد، از فعالان مدنی و سیاسی، تا ورزشکاران، هنرمندان، نویسندگان و روزنامهنگاران و حتی کاربران عادی شبکههای اجتماعی، از سوی دستگاه قضایی کشورهای اسلامی منتشر میشود.
قربانیان؛ از آسیه بیبی و نجیب محفوظ، تا کسروی و آقاجری
یکی از آخرین نمونهها، مربوط به یک خواننده نیجریایی است. دادگاه تجدیدنظر شمال نیجریه روز چهارشنبه ۲۶ مرداد درخواست تجدیدنظر یحیی امینو شریف، خواننده ۲۴ ساله این کشور را که دو سال پیش به اتهام «توهین به پیامبر در یکی از ترانههایش» به اعدام محکوم شده بود، رد کرد.
از سال ۲۰۰۰، قوانین اسلامی در ۱۲ ایالت شمالی نیجریه به اجرا درمیآید و بر اساس این قوانین، مجازات چنین اتهامی، اعدام است.
علاوه بر این، اقدامات خودسرانه دیگری هم علیه افرادی که به «کفرگویی» متهم میشوند، صورت میگیرد. در مورد همین خواننده نیجریایی، پس از انتشار ترانه جنجالی او، خانهاش به آتش کشیده شد.
چند سال پیش در همین نیجریه، عبدالنیاس، یک شیخ صوفی، به اتهام «توهین به مقدسات» به اعدام محکوم شده بود و چند ماه پیش هم یک فعال نیجریایی به اتهام «توهین به پیامبر اسلام» در فیسبوک به ۲۴ سال زندان محکوم شد.
مورد آسیه بیبی، زن مسیحی پاکستانی که به اتهام «توهین به پیامبر اسلام» به اعدام محکوم شد هم یکی دیگر از موارد جنجالی سالهای اخیر است. حتی در تونس، که شاید بتوان آن را لائیکترین حکومت در میان کشورهای اسلامی دانست، برای افراد با چنین اتهامی حکمهای قضایی صادر میشود.
در ایران نیز، پس از استقرار جمهوری اسلامی، قوه قضاییه این کشور از چنین اتهامی برای اعمال سرکوب مخالفان و دگراندیشان استفاده کرده است.
دو سال پیش، سازمان گزارشگران بدون مرز، با اشاره به مورد سهیل عربی، عکاس و وبنگار، اعلام کرد از سال ۱۳۵۷ به این سو، «صدها روشنفکر ایرانی از این میان شماری زیادی از روزنامهنگاران و شهروند-خبرنگاران برای اتهامهایی چون 'توهین به مقدسات مذهبی'، 'توهین به امامان شیعه و پیامبر اسلام' و 'توهین به قرآن' بازداشت، زندانی و برخی نیز اعدام شدهاند.»
سهیل عربی که با اتهامهایی از جمله «توهین به مقدسات» محکوم شده بود، سال گذشته، پس از هشت سال حبس برای تحمل دو سال تبعید به شهر برازجان، هزار کیلومتر دورتر از خانه خود، فرستاده شد. در همین سالهای اخیر، امیرحسین میراسماعیلی، یک روزنامهنگار به دلیل نوشتن مطلبی در حساب توییترش به اتهام «توهین» به امام هشتم شیعیان بازداشت شد.
اما شاید یکی از جنجالیترین موارد «کفرگویی» در جمهوری اسلامی، صدور حکم اعدام برای هاشم آقاجری، فعال سیاسی و استاد دانشگاه بود که پس از یک سخنرانی در همدان در سال ۱۳۷۹ به «توهین به اسلام» متهم شد. صدور حکم اعدام علیه او، موجی از واکنشها و همچنین اعتراضات دانشجویی را برانگیخت.
در کشورهای اسلامی، اتهامزنیها و قتلهای مربوط به «توهین به اسلام»، همیشه از مسیر دستگاه قضایی صورت نگرفته است. بخش عمده اتهامزنیها و سوءقصدها در این زمینه به طور ناشناس است، یا مسلمانان افراطی خارج از روندهای قضایی کشورشان، خود دست به کار میشوند.
نمونه بارز این دسته از موارد در تاریخ معاصر ایران، قتل احمد کسروی، حقوقدان و مورخ است که به دست افراطیون «فدائیان اسلام» در اواخر سال ۱۳۲۴ انجام شد.
در جهان عرب هم، قتل فرج فوده در سال ۱۹۹۲ یکی از موارد مشهور است. پنج روز پس از آن که مفتی الازهر این نویسنده مصری را «دشمن اسلام» خواند، او به دست اسلامگرایان افراطی ترور شد. سه سال قبل از آن هم، به نجیب محفوظ تنها نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات به دلیل «توهین به پیامبر» با چاقو حمله شده بود که او اما از این حمله جان به در برد.
در لبنان نیز، کمتر از دو سال پیش، جسد لقمان سلیم نویسنده و ناشر مخالف گروه شبهنظامی حزبالله در حالی که گلوله به سرش اصابت کرده بود، در یک خودرو در منطقه العدوسیه در جنوب لبنان پیدا شد.
همچنین اتهامزنیها و تهدیدها به مرگ و حتی صدور حکمهای مرگ از سوی اسلامگرایان، محدود به افرادی نیست که در داخل مرزهای کشورهای اسلامی زندگی میکنند و حتی محدود به افراد مسلمان یا زاده شده در خانوادهای مسلمان نیست.
نمونه صدور حکم ارتداد علیه سلمان رشدی، نویسنده رمان «آیات شیطانی» به خوبی نشان داد که فرد میتواند در یک کشور آزاد زندگی کند، اما از تهدید افراد و گروههای افراطی در دیگر کشورها در امان نباشد.
بریده شدن سر یک معلم تاریخ در فرانسه یا چند سال قبل از آن، حمله به دفتر نشریه شارلی ابدو در پاریس، همگی تهدیدهایی بودند که مسلمانان افراطی آنان را در خارج از مرزهای کشورهای اسلامی و علیه کسانی که مسلمان نبودند به اجرا گذاشتند.
چه نویسندگانی تهدید به مرگ شدهاند؟
روزنامه لوموند در گزارشی که به تازگی منتشر کرده، تاکید کرده که حتی پس از فروپاشی گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه، تهدیدهای این گروه علیه افراد به ویژه کسانی که در زمینه تروریسم و گروههای افراطی تحقیق میکنند، در شبکههای اجتماعی افزایش یافته است.
اساساً به دلیل پنهانی بودن بسیاری از تهدیدها به مرگ، به درستی نمیتوان از تعداد افرادی که اکنون در معرض تهدید گروههای افراطی و تروریستی یا حتی نیروهای وابسته به دولتها از جمله دولت جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند، آماری ارائه کرد.
اما حمله هفته گذشته به سلمان رشدی نشان داد این تهدیدها حتی ممکن است سالها و دههها بعد از طرحشان، به اجرا درآید.
جی. کی. رولینگ
شاید اقدام علیه سلمان رشدی که یک مورد استثنایی و نمادین در میان دیگر موارد است، حتی برخی دولتها، گروهها و افراد را به اجرای دیگر تهدیدها یا احکام مربوط به «کفرگویی» در سراسر جهان تشویق کرده باشد.
از نشانههای این ترغیب، تهدیدی است که علیه جی.کی رولینگ، نویسنده مطرح بریتانیایی و خالق «هری پاتر» شده است.
پلیس بریتانیا، روز یکشنبه ۱۴ اوت اعلام کرد در حال بررسی اظهارات رولینگ است که گفته پس از حمله به سلمان رشدی، در توئیتر هدف تهدید قرار گرفته است.
رولینگ در واکنش به حمله علیه نویسنده «آیات شیطانی»، «انزجار» خود نسبت به این حمله را در شبکههای اجتماعی ابراز کرده و افزوده بود که به بهبودی سلمان رشدی امیدوار است.
اما پس از چندی، کاربری که در پروفایلش، خود را یک دانشجو و فعال سیاسی مستقر در کراچی پاکستان معرفی کرده، پاسخ داد: «نگران نباشید شما نفر بعدی هستید». این توئیت بعداً حذف شد، اما رولینگ تصویری از آن را منتشر کرد و آن را خلاف قوانین توئیتر دانست.
رولینگ سال گذشته گفته بود که پس از یک اظهارنظر کنایهآمیزش، از سوی فعالان حقوق تراجنسیتی بارها تهدید به مرگ شده است: «آن قدر تهدید به مرگ شدهام که میتوانم خانهام را با آنها فرش کنم».
اورهان پاموک
اورهان پاموک، نویسنده اهل ترکیه برنده جایزه نوبل ادبیات، یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر است که جانش در خطر تهدیدهای تروریستی است؛ به طوری که به طور مداوم تحت محافظت پلیس قرار دارد.
این نویسنده در مقالهای که به تازگی منتشر شده، نوشته است: «در بیست سال گذشته با نویسندگانی که زیر سایه تهدید به مرگ زندگی کردهاند به ویژه تهدید از سوی گروههای اسلامگرا، گفتوگوهای طولانی داشتهام. من یکی از آنها هستم.»
پاموک که در سال ۱۹۹۸ عنوان «هنرمند دولتی» را رد کرد، هم به دلیل حمایتش از ارامنه از سوی ملیگرایان افراطی کشورش تهدید به مرگ شده و هم به دلیل موضعگیریهایش از سوی مسلمانان افراطی مورد اعتراض قرار گرفته است.
زمانی که هرانت دینک، روزنامهنگار ارمنیتبار ترکیه در ژانویه سال ۲۰۰۷ به دست یک ملیگرای ترک به ضرب گلوله در استانبول کشته شد، پاموک سفرش به آلمان را لغو کرد؛ کشوری که میزبان بیشترین مهاجر اهل ترکیه است.
یک سازمان مخفی به نام ارگنهکن (ادعا) متهم شده که ترور او را طرحریزی کرده بود.
پاموک جزو معدود نویسندگان بزرگ در کشورهای اسلامی بود که علنا فتوای صادر شده از سوی خمینی علیه سلمان رشدی را رد کرد.
او که ظهور اسلامگرایی و بیعدالتیهای اجتماعی و نبود آزادی بیان در کشور را محکوم کرده، درباره جایگاه نویسنده مستقل در ترکیه گفته است: «نویسنده به دشمن محافظهکاران ترکیه تبدیل شده است.»
تسلیمه نسرین
تسلیمه نسرین، نویسنده زن بنگلادشی که در کشورش به کار پزشکی مشغول بود، به دلیل نوشتههایش در انتقاد از اسلام و مسلمانان در سال ۱۹۹۳ از سوی بنیادگرایان اسلامی تکفیر شد.
تجربیات نسرین چه در زندگی خصوصی خودش چه در مقام پزشک، از سوءاستفادههای جنسی مردان علیه زنان، موجب شد او در نوشتههایش به نقد جوامع اسلامی از نظر وضعیت زنان بپردازد.
حکم علیه او پس از آن صادر شد که او رمانی را با عنوان «شرم» منتشر کرد که در آن اقدامات تلافیجویانه از سوی مسلمانان علیه اقلیت هندو بنگلادشی را محکوم میکند.
این نویسنده سپس به هند پناه برد، اما سال ۲۰۰۷ پس از آن که در کنفرانسی شرکت کرد، یک گروه اسلامگرا جایزهای ۵۰۰ هزار روپیهای برای قتل او در نظر گرفت. در اواخر نوامبر همان سال، پس از آن که در کلکته تظاهرات خشونتآمیزی به دلیل حضور او برگزار شد، از این شهر فرار کرد.
با وجود آوارگی و سکونتهای ناپایدار، او توانسته آثاری را خلق کند که تحسین منتقدان را برانگیزد. تسلیمه نسرین اکنون در اروپا و تحت حفاظت است. او در سال ۲۰۱۸ به یک نشریه فرانسوی گفت: «با نوشتن و سخن گفتن، زنان را تشویق میکنم تا برای آزادی خود قیام کنند و بسیج شوند».
لاله گل
لاله گل، یک نویسنده زن جوان هلندی ترکتبار است که پس از انتشار اولین رمان خود با عنوان «میخواهم زندگی کنم» از سوی اسلامگرایان افراطی به مرگ تهدید شد.
او این رمان را که مشکلات زندگی یک زن در جامعهٔ ترکتباران مسلمان هلند را روایت میکند، از زندگی خود الهام گرفته است.
این نویسنده گفته است که وقتی کودک بود در تعطیلات آخر هفته به کلاس قرآنی که توسط مهاجران مسلمان در هلند برپا شده بود میرفت، اما این کلاسها ظاهرا برای آموزش قرآن بود و در عمل «نفرتورزی از آمریکا و اسرائیل» در آنها ترویج میشد.
همچنین «بصری»، راوی رمان «میخواهم زندگی کنم»، مادرش را یک «خمینی با آلت زنانه» توصیف کرده است.
تهدیدها علیه این نویسنده جوان به حدی بوده که نه تنها او به زندگی نسبتاً مخفی روی آورده بلکه پلیس هم برخی از تهدیدکنندگان را بازداشت کرده است.
اساساً نوشتن از مشکلات درونی خانوادههای مهاجر در غرب، به ویژه مهاجران مسلمان، خطرزاست.
علاوه بر لاله گل، سارا عمر، نویسنده دانمارکی کردتبار هم که تابوهای زندگی مهاجران مسلمان در اروپا را شکسته بود، با اعتراضهایی مواجه شد.
کمال داوود
فراخوان برای قتل کمال داوود، نویسنده الجزایری فرانسویزبان از سوی رهبر یک گروه سلفی در کشورش زادگاهش، از دیگر نمونههای تکفیر در جوامع اسلامی است.
رمان «مورسو چه کسی را کشت؟» نوشته این نویسنده که در سال 2013 انتشار یافت و به چند زبان از جمله فارسی هم ترجمه شده، موجب شهرت او شد.
داوود در سال 2015 در یک برنامه تلویزیونی در فرانسه گفت: «اگر ما مسئله خدا را در جهان به اصطلاح عرب حل نکنیم، انسان را احیا نخواهیم کرد و به جلو پیش نخواهیم رفت.»
او همچنین به این موضوع اشاره کرد که یک جوان در جوامع اسلامی از جمله الجزایر، اسلام را انتخاب نمیکند، بلکه این دین را از خانواده خود به ارث میبرد.
چند روز بعد، عبدالفتاح زیراوی حمداش، یک امام سلفی در پیامی در فیسبوک، کمال داوود را تکفیر کرد و خواستار اعدام او شد. او نوشت: «اگر شریعت اسلام در الجزایر اعمال میشد، مجازات برای ارتداد و بدعت مرگ میبود.»
در همان زمان، یک انجمن فرهنگی گزارش داد که اسلامگرایان سلفی با همین ابزار تکفیر تعداد زیادی از روشنفکران سکولار الجزایر را به قتل رساندهاند.
عثمان ديارا، میشل ولبک و اریک زمور
در سال ۲۰۱۶، انتشارات گالیمار در پاریس اعلام کرد عثمان دیارا، نویسنده مالیایی از سوی یک نظامی به مرگ تهدید شده است.
دو سال قبل از آن، عثمان دیارا رمانی را با عنوان «جاده فریادها» منتشر کرد که در آن خشونتهای اسلامگرایان در آفریقا و به ویژه کشور مالی به تصویر کشیده شده است.
این نویسنده با این حال اعلام کرد که مرعوب تهدید علیه خود نمیشود. به نظر او، اسلام بنیادگرایان در قرون گذشته هم موجب جنگ و نسلکشی شده بود و وضعیت کنونی امروز ناشی از عدم انتقال خاطره آن جنایات به نسلهای امروز است.
همچنین در فرانسه در سالهای اخیر گزارشهایی از تهدید به مرگ علیه میشل ولبک و اریک زمور دو نویسنده جنجالی منتشر شده است.
میشل ولبک در رمان «تسلیم» نسبت به خطر افزایش اسلامگرایی در اروپا هشدار میدهد و اریک زمور هم که یکی از نامزدهای انتخابات اخیر ریاست جمهوری فرانسه بود، از مخالفان جدی مهاجران مسلمان در اروپاست.
دیگر نویسندگان
در جوامع و کشورها غیراسلامی، نویسندگان به دلایل دیگر غیر از مذهب هم به مرگ تهدید میشوند.
مثلاً در سالهای اخیر یک نویسنده اهل اوگاندا، کاکوئنزا روکیراباشایا، به دلیل آن که در توئیتهایی، پسر رئیسجمهور اوگاندا را تمسخر و از او انتقاد کرد، تهدید شده است.
او که چندین بار بازداشت و شکنجه شده، اکنون از کشورش فرار کرده و ساکن آلمان است اما خانوادهاش در اوگاندا ماندهاند. این نویسنده، به گفته خودش، از سوی فرزند رئیسجمهور اوگاندا تهدید شده که اگر علیه حکومت کشورش با رسانهها صحبت کند، اعضای خانوادهاش کشته خواهند شد.
این نویسنده که در آثارش فساد در اوگاندا را به تصویر کشیده، به دلیل جسارت سیاسیاش از سوی جایزه «پن پینتر» مورد تقدیر قرار گرفته است.
در سالهای قبل نیز روبرتو ساویانو، نویسنده ایتالیایی به دلیل افشاگریهایش درباره گروههای مافیایی کشورش به مرگ تهدید شد.
«گومورا» مهمترین کتاب اوست که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و در آن فساد و جرمهای کامورا، مافیای ناپل، به تصویر کشیده شده است.
این نویسنده در سال ۲۰۲۱، کتاب مصوری را با عنوان «من هنوز زندهام» منتشر کرد که در آن از «زندگی مطرود» خود نوشت: «شکلی از مقاومت. در این شرایط، شما نمردهاید، اما اجازه ندارید زندگی کنید.»
با این حال، سرنوشت نویسندگانی که از سوی افراطگرایان، دولتها یا گروههای مختلف تهدید میشوند نشان میدهد این تهدیدها گرچه زندگی روزمره، به ویژه ترددها و ارتباطاتشان را مختل و محدود میکند، اما هرگز نمیتواند قدرت بیان و نویسندگی را از آنان بگیرد.