عملیات نظامی غافلگیرکنندهٔ «طوفان الاقصی» از سوی تشکل حماس در جنوب اسرائیل معادلات شکنندهٔ سیاسی در خاورمیانه را تغییر داده و فصلی جدید در مناسبات تقابلی اسرائیل و فلسطین گشوده است.
شماری از مقامات اسرائیلی از ابتدای حملهٔ نظامی حماس در ۷ اکتبر به بیش از بیست شهرک و چند پایگاه نظامی در جنوب اسرائیل، انگشت اتهام را به سمت جمهوری اسلامی دراز کردهاند که فرمان حمله از تهران صادر شده است.
البته تا کنون دولت اسرائیل به صورت رسمی جمهوری اسلامی ایران را مقصر حملهٔ نظامی گستردهٔ حماس اعلام نکرده است. دولت آمریکا نیز گفته فعلاً نشانه و شواهدی دال بر مداخلهٔ جمهوری اسلامی در عملیات «طوفان الاقصی» مشاهده نکرده است.
با این حال جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، ضمن حمایت قاطع و همهجانبه از عملیات تلافیجویانهٔ اسرائیل، به کشورهای متخاصم با اسرائیل هشدار داد که مداخله نکنند و بحران را فرصتی برای خود نپندارند. او اسم جمهوری اسلامی ایران را بهصراحت ذکر کرد.
پیامدهای عملیات «طوفان الاقصی» علاوه بر پیمان «صلح ابراهیم» شامل مناسبات ایران و امریکا نیز شده و ممکن است در شرایطی فرایند تنشزدایی موقت و مقطعی ماههای قبل را متوقف کند و در مسیری معکوس در آینده باعث افزایش تنش شود. فعلاً وضعیت آنقدر ناروشن است که نمیتوان گمانهزنی دقیقی انجام داد.
وزارت خارجه جمهوری اسلامی نیز ضمن حمایت و مشروع دانستن اقدامات تهاجمی حماس در قالب «دفاع مشروع» مدعی خودجوش بودن آنها شده که در عرف دیپلماتیک به معنای سلب مسئولیت در مشارکت است.
وبسایت نورنیوز، متعلق به شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، بهصورت تلویحی عربستان سعودی را تهدید کرد و نوشت که «حملات امروز علیه اسرائیل پیام روشنی است برای آنانی که در فکر عادیسازی رابطه با تلآویو هستند».
ابراهیم رئیسی در تماس با مسئولان ارشد حماس به آنها تبریک گفت و حمایت کامل جمهوری اسلامی را اعلام کرد. علاوه بر موارد پیشگفته، برگزاری تجمعات حکومتی سازمانیافته برای ابراز شادی در میادین تعدادی از شهرهای ایران، موضعگیری حمایتی نمایندگان مجلس و حسین سلامی، فرمانده مل سپاه پاسداران، و دیگر مقامات سابق و کنونی حکومت همه و همه نشانگر رضایت و تأیید اقدامات حماس و نادیده گرفتن ارتکاب جنایاتی چون کشتن و به اسارت گرفتن غیرنظامیها از سوی این گروه افراطی است.
روزنامه وال استریت ژورنال نیز بهنقل از اعضای ارشد حماس و حزبالله لبنان مدعی شد که سپاه پاسداران از ماه آگوست به حماس در طراحی حملات هماهنگ زمینی، هوایی و دریایی به اسرائیل کمک کرده بوده است.
البته دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل این ادعا را تکذیب کرد و سخنگوی ارتش اسرائیل هم در واکنش به این گزارش از عدم قطعیت اسرائیل در این باره خبر داد، اما اظهارات دیگری نیز از مقامات حماس وجود دارد که با توجه به سوابق قبلی نشانگر حمایت و مشارکت جمهوری اسلامی است.
بهویژه اظهارات علی خامنهای علیه پیمان صلح ابراهیم و عادی شدن روابط کشورهای اسلامی با اسرائیل پنج روز قبل از اجرای عملیات طوفان الاقصی که میتواند نشانهای دال بر اطلاع قبلی او باشد.
از این رو موضوع سؤال، اصل مشارکت جمهوری اسلامی نیست بلکه میتواند میزان و دامنهٔ این مشارکت باشد.
یک سناریوی مطرح این است که این عملیات از سوی جمهوری اسلامی طراحی شده و حماس آن را اجرا کرده است. قائلان این سناریو هیچ استقلالی برای حماس قائل نیستند و آن را یک شاخه علمیاتی نیروی قدس سپاه میدانند. اما سیر شکلگیری حماس و روابط نوسانی آن با جمهوری اسلامی تردیدهای جدی در صحت این سناریو ایجاد میکند.
سناریوی دیگری که واقعیت را بهتر تبیین میکند، اشتراک منافع و اهداف جمهوری اسلامی و حماس در تقابل با دشمن مشترک، گفتمان بنیادگرایی اسلامی و عدم پذیرش موجودیت اسرائیل است که باعث شده پیوند استواری بین آنها ایجاد شود؛ اما خطا است که تصور شود حماس مستقل از جمهوری اسلامی عمل نمیکند.
حماس یک گروه سنی سلفی افراطی با ریشههای اخوانی است که مقصد نهایی آن را با جمهوری اسلامی متفاوت میکند. حماس روابط خوبی با صدام حسین، دیکتاتور معدوم عراق، داشت تا جایی که رسماً صدور حکم اعدام او را محکوم کرد. صدام حسین نیز در آخرین اقداماتش در زمان دادگاهی شدن، پیروزی حماس در انتخابات فلسطین در سال ۲۰۰۶ را تبریک گفت.
در جنگ داخلی سوریه، علیرغم روابط خوب با دولت سوریه، حماس از مخالفان حمایت کرد و حاضر شد هزینهٔ خروج دفاترش از سوریه را تحمل کند. این موضوع روابط با جمهوری اسلامی را نیز برای مدتی تیره کرد. اما آنها علیرغم تفاوتها، اهداف مشترک و نیازهایی دارند که باعث همکاری گسترده و مستمر شده است. نیروی اصلی جمهوری اسلامی در فلسطین «جهاد اسلامی» است که گروهی کوچک و فاقد اثرگذاری بزرگ در بین فلسطینیها است.
جمهوری اسلامی با توجه به سیاست حماس در نابودی اسرائیل، کمکهای مالی، اطلاعاتی، نظامی و تسلیحاتی در اختیار حماس قرار داده است تا با تضعیف «فتح» و جریان صلحگرای حاضر به پذیرش موجودیت اسرائیل در فلسطین و منطقه، به تضعیف اسرائیل و جلو بردن سیاست خود در نابودی این کشور بپردازد.
میزان کمک مالی جمهوری اسلامی به حماس نیز مشخص نیست و روند ثابتی هم نداشته است. وزارت خارجه آمریکا در سال ۲۰۲۰ با انتشار گزارشی اعلام کرد که حکومت ایران بهطور متوسط سالی صد میلیون دلار به حماس و جهاد اسلامی کمک میکند. بیشترین ادعایی که در خصوص رقم کمک سالانه مطرح شده، رقم ۲۶۰ میلیون دلار است.
این در حالی است که حماس از شبکهٔ پیچیدهای از منابع مالی نیازهای خود را تأمین میکند. بودجهٔ سالانهٔ حماس بیش از یک میلیارد دلار است که شامل هزینههای نظامی، بهدلیل محرمانه بودن، نمیشود. بنابراین بر اساس بررسیها، کمک مالی جمهوری اسلامی کمتر از ۱۰ درصد منابع مالی سالانهٔ مصرفی حماس تخمین زده میشود.
با توجه به محاصرهٔ مرزهای زمینی و دریایی حماس از ناحیه دولتهای مصر و اسرائیل، عملاً انتقال تسلیحات بهصورت کامل از ناحیهٔ حکومت ایران امری بسیار دشوار است. آنچه درست به نظر میرسد، انتقال فناوری، برخی قطعات مهم و نحوهٔ ساخت تولید جنگافزارهای پیشرفته از جمله پهپاد و موشک از سوی جمهوری اسلامی به حماس است.
پهپادی که حماس در عملیات طوفان الاقصی استفاده کرد، پهپاد «ژرانیوم۲ » روسیه بود که بدنه و قطعات اصلی آن از سوی جمهوری اسلامی به روسیه داده شده بود و با تکمیل قطعاتی تحت عنوان محصول ساخت روسیه در این کشور بستهبندی شد و در جنگ اوکراین مورد استفاده قرار گرفت.
از آنجا که دامنه، سطح، هماهنگی و پیچیدگی عملیات کوبنده و سریعِ انجامشده در سطح توان نظامی و عملیاتی حماس نیست و تفاوت بسیار زیادی با فعالیتها و برخوردهای نظامی آن دارد، این احتمال قوت پیدا میکند که ارتش و نهادهای نظامی و اطلاعاتی یک کشور خارجی در طراحی و برنامهریزی و آموزش نقشه آن حماس را کمک کرده و این گروه شبهنظامی را برای اجرای خونینترین حمله نظامی به اسرائیل بعد از سال ۱۹۷۳ آماده کرده است. جمهوری اسلامی تنها کشور خارجی است که میتواند این نقش را ایفا کند. در حملات هماهنگ به اسرائیل در ماه آوریل از سه جبهه فلسطین، سوریه و لبنان نیز نیروی قدس سپاه نقش پررنگی داشت.
اما حماس در منازعه بین اسرائیل و جهاد اسلامی در ماه می سال میلادی جاری وارد نشد. به نظر میرسد از آن مقطع به بعد مقامات جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیدند که اهداف آنها در تضعیف اسرائیل و بازدارندگی در برابر اقدامات تهاجمی اسرائیل و اخلال در مسیر گسترش نزدیکی اسرائیل با کشورهای اسلامی با اکتفا به جهاد اسلامی میسر نیست.
از این مقطع به بعد، در سایه اصرار دولت اسرائیل بر عدم اعطای امتیاز به فلسطینیها و انجام توافقات با حماس در مبادلهٔ زندانیان و کاهش محاصرهٔ غزه توانستند مقامات حماس را به انجام عملیات یادشده راضی کنند و امکانات لازم را در اختیار آنها قرار بدهند. البته خود حماس نیز انگیزه و اهداف مشابهی را داشته، اما بعید به نظر میرسد که بدون حمایت جمهوری اسلامی و تأمین کمک مالی، مستشاری، اطلاعاتی، نظامی و آموزشی آن اراده و توان اجرای این عملیات را پیدا میکرد.
حتی میتوان تصور کرد که جمهوری اسلامی در تعیین زمان عملیات فوق نیز نقش داشته، اما کارفرمای پروژه نیست بلکه شریک و شاید سفارشدهندهٔ آن باشد. آنچه در مورد این عملیات قابل توجه است، تصمیم سیاسی برای استقبال از تبعات پیشبینیشده و نشدهٔ آن است که قمار بزرگی است. به نظر میرسد بدون هدایت جمهوری اسلامی بعید بود که حماس چنین جسارتی پیدا میکرد.
جمهوری اسلامی ضمن تعقیب رویکرد غیرتعجیلی در نابودی و تضعیف اسرائیل و به حاشیه راندن طرح تشکیل دو دولت، اهداف مشخصی را در مشارکت در این پروژه تعقیب کرد تا اعلان کند که جمهوری اسلامی در تنظیمات منطقه قابل نادیده گرفتن نیست و قواعد و مناسبات باید با در نظر گرفتن ملاحظات و خطوط قرمز تهران بازتعریف شود.
در واقع جمهوری اسلامی میخواهد با تثبیت خود بهعنوان یک قدرت منطقهای، ضمن خروج از انزوا، توازن قوا به گونهای تعریف شود که جمهوری اسلامی عامل ناامنسازی و منشأ تروریسم معرفی نشود و بقا و موجودیت آن و شبکههای وابسته و همسو به رسمیت شناخته شود.
دریافت امتیاز در خصوص کاهش تحریمها بعد از تغییر مناسبات قدرت بین اسرائیل و فلسطین و در سطحی فراتر در خاورمیانه، دیگر انگیزهٔ حکومت و بهخصوص شخص علی خامنهای است که انگیزهٔ زیادی در جلوه دادن درستی ادعاها و پیشبینیهایش به حساب میآید.
جمهوری اسلامی همچنین میخواهد در مسیر عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان و تثبیت پیمان صلح ابراهیم اخلال ایجاد کند. در عین حال اسرائیل را به بازنگری در سیاست انجام عملیات خرابکارانه در داخل ایران و هدف قرار دادن تأسیسات و نیروهای نظامی وابسته به حکومت در سوریه وادارد و توازن قوا را به سمت عقبنشینی اسرائیل تغییر دهد.
خنثیسازی تهدیدات اسرائیل که در ماههای گذشته تحرکاتش در میان اپوزیسیون و کشورهای مجاور ایران را افزایش داده بود و حتی بحث حمله هستهای نیز مطرح شده بود نیز میتواند هدف دیگر مقامات حکومت ایران از تشدید سطح تنش با اسرائیل در نظر گرفته شود.
آینده نشان خواهد داد که این محاسبات تا چه میزان درست بوده است. آنچه فعلاً با قطعیت میتوان گفت، ریسک بالای تصمیم هستهٔ سخت قدرت است که میتواند پیامدهای سنگینی برای نظام داشته باشد و ترکشهای آن نیز کشور را در بر بگیرد. اما اگر اسرائیل در عملیات تلافیجویانه به اهدافش نرسد، آن گاه موقعیتش در برابر جمهوری اسلامی به میزان ملموسی تضعیف خواهد شد و ناگزیر از آهنگ تهاجمی و تهدیدکنندهٔ آن کاسته خواهد شد.
نظرات نویسندگان در یادداشتها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.