آلن پییره، دیپلمات فرانسوی که به تازگی درگذشت، در خاطرات خود نقل کرده که در سال ۱۹۵۷، داوید بن گوریون بنیانگذار دولت اسرائیل معتقد بود که «نوار غزه برای هر رژیمی، هر چه که باشد، بدبختی است؛ خواه این رژیم، اسرائیل باشد، خواه مجموع اسرائیل و سازمان ملل متحد، و خواه، سازمان ملل بدون اسرائیل.»
اکنون ۶۶ سال پس از این سخن بنگوریون، بار دیگر فوریت بحران غزه خود را نمایان کرده و یافتن راهحلی برای آن چالش بزرگ جامعه جهانی است.
غزه کجا و چگونه است؟
منطقه غزه که نامش را از یکی از شهرهایش گرفته و به دلیل شکل جغرافیاییاش به آن «نوار» میگویند، سرزمین کوچک و محاصرهشدهای است که سالهاست گروه اسلامگرای تندرو حماس بر آن تسلط دارد و آن را روز به روز بیشتر در فقر و عقبماندگی فرو برده است.
مساحت کل نوار غزه ۳۶۰ کیلومتر مربع است، اما به دلیل تمرکز جمعیت و همچنین نرخ بالای زاد و ولد، یکی از پرتراکمترین و در عین حال جوانترین مناطق جهان را تشکیل میدهد.
منطقهای ذوزنقهای شکل با طول ۴۱ کیلومتر و عرض ۶ تا ۱۲ کیلومتر، بیش از دو میلیون فلسطینی را در خود جای داده است؛ به گونهای که به طور متوسط نزدیک به ۶ هزار نفر در هر کیلومتر مربع زندگی میکنند.
با این حال، کوچک بودن و پرتراکم بودن این منطقه اصلاً مانعی برای پیشرفت و رفاه نبود، اگر در سیاستورزی سیاستمدارانش کمی صداقت، واقعبینی و اعتدال وجود داشت.
همانطور که یووال نوح هراری به تازگی در مقالهای در روزنامه گاردین چاپ لندن نوشته، چپ اسرائیل امیدوار بود که با وجود سختیهای تلاش برای رفع محاصره، فلسطینیها تکاپوی صادقانهای برای ایجاد منطقهای مرفه و صلحآمیز انجام دهند تا یک «سنگاپور خاورمیانه» را در غزه بسازند.
در سال ۱۹۹۸، باستانشناسان پس از کشف یک شهر مستحکم مربوط به تمدن کنعان در سایت تپه باستانی السکن در نوار غزه فعلی، تاریخ بیش از پنج هزار ساله این منطقه را تایید کردند.
اما از این تاریخ تمدن طولانی، اکنون برای غزه جز ساختمانهای در هم فرو رفته و بیقواره روی زمین و تونلهای تنگ و تاریک و در هم پیچیده در زیر زمین، که کمکم به نماد غزه تبدیل شده، چیزی باقی نمانده است.
غزه به ویژه در پانزده سال اخیر، صحنه رویارویی مکرر حماس و جهاد اسلامی از یک سو، و اسرائیل از سوی دیگر بوده است؛ حملاتی که حالا با عملیات «طوفان الاقصی» از سوی حماس، بعد جدیدی گرفته و به نظر، نقطه عطفی را در تاریخ معاصر این منطقه ایجاد کرده است.
حماس چگونه «ریشهکن» میشود؟
«حماس، همان داعش است و ما میخواهیم آنان را در هم بشکنیم و نابود کنیم؛ همانطور که جهان داعش را نابود کرد.»
این سیاست جدید اسرائیل در قبال حماس است که از زبان بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در اولین سخنرانی رسمیاش در شامگاه چهارشنبه در «کابینه جنگی» تازه تشکیل شده این کشور مطرح شد.
این سخنان نشان میدهد عملیات «طوفان الاقصی» که به روشنی بیاخلاقی و غیرانسانی بودن ماهیت ایدئولوژی حماس را به جهانیان نشان داد، اسرائیل را در مقابل یک پرسش و چالش فوری قرار داده است: چگونه میتوان حماس را برای همیشه «ریشهکن» کرد؟
اسرائیل در دهههای گذشته و از زمان شکلگیری حماس تاکنون، بارها سران و اعضای گروه حماس را هدف قرار داده و آنان را کشته است، اما هیچگاه این حملات منجر به از بین رفتن کلیت این گروه نشد.
هر چند که اکنون اسرائیل به سیاست ایجاد محاصره کامل نوار غزه روی آورده تا حماس و جهاد اسلامی را در تنگنا قرار دهد، اما محاصره طولانیمدت غزه، به دلیل شرایط انسانی که برای غیرنظامیان ایجاد میکند، ممکن است خطر انزوای بینالمللی خود اسرائیل را در پی داشته باشد.
رهبران اسرائیل، از یک سو برای پاسخ دادن به افکار عمومی و اجتناب از این انزوای احتمالی، و از سوی دیگر برای عدم تکرار چنین عملیاتی در آینده، مجبورند راهحلی قاطعتر و پایدارتر بیابند؛ به همین دلیل است که آنان از «عملیات زمینی» در غزه سخن میگویند.
همچنین آزادی حدود ۱۵۰ گروگان از دستان حماس یکی دیگر از اهداف ارتش اسرائیل است که با تهدیدهایی که این گروه علیه جان گروگانها مطرح کرده، به پیچیدگیهای گزینههای پیشرو افزوده است.
اما دقیقا از همان زمان که ایده «عملیات زمینی» ارتش اسرائیل در غزه مطرح شد، تحلیلها و اظهارنظرهای مختلفی از سوی کارشناسان، مورخان و تحلیلگران درباره چگونگی این عملیات و چالشهای پیشروی ارتش اسرائیل در رسانههای جهان منتشر شده است.
در این میان، برخی این نظریه را مطرح میکنند که اساسا «طوفان الاقصی» برای این به این شیوه خشونتبار و غیرانسانی طراحی شد که اسرائیل را به «تله» عملیات زمینی در غزه بکشاند.
پییر رازو، مورخ مطرح فرانسوی و متخصص خاورمیانه که از جمله کتابی نیز درباره جنگ ایران و عراق نوشته است، در مقالهای که به تازگی در روزنامه لوموند چاپ پاریس منتشر کرد، هشدار داد: «حماس همه کار میکند تا اسرائیل را به دام عملیات زمینی بکشاند».
آقای رازو مدیر آکادمیک بنیاد مدیترانه برای مطالعات استراتژیک است و کتاب «تساهال؛ تاریخ جدید ارتش اسرائیل» را در سال ۲۰۰۸ منتشر کرده است.
او معتقد است که عملیات زمینی برای ارتش اسرائیل در غزه، ممکن است بسیار پرهزینه باشد و حماس از غیرنظامیان و حتی گروگانها به عنوان سپر انسانی استفاده کند.
بر اساس آمارهای نظامی، اسرائیل نسبت به حماس دست خیلی بالا را دارد.
ارتش اسرائیل فقط ۳۰۰ هزار نفر را به عنوان نیروی ذخیره ارتش فراخوانده؛ این در حالی است که کل نیروهای شبهنظامی حماس حدود ۳۵ هزار نفر تخمین زده میشود.
بر اساس آخرین برآوردها، ارتش اسرائیل دارای ۱۸۰ هزار پرسنل نظامی فعال و حدود ۴۵۰ هزار نیروی ذخیره است که در روزهای اخیر ۳۰۰ هزار نفر از آنان فراخوانده شدند.
ارتش اسرائیل همچنین مدرن و دارای زرادخانه کامل است. در صورتی که گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس، باید به راکتها و موشکهای محدود خود بسنده کنند.
اما حماس که از سوی کشورهای غربی و متحدانش یک «گروه تروریستی» شناخته میشود، چیزی برای از دست دادن ندارد. کارشناسان نظامی پیشبینی میکنند که حماس برای استفاده از خیابانهای اغلب باریک و تو در تو و دهها کیلومتر تونل زیرزمینی غزه در یک جنگ زمینی احتمالی آموزش دیدهاند.
ژوزف هنروتن، مدیر مجله فرانسوی «دفاع و امنیت بینالمللی» که پژوهشگر جنگهای نامتقارن است، در این زمینهبه روزنامه فیگارو گفته است: «عملیات در غزه بسیار پیچیده خواهد بود.»
او افزوده که در دهه ۲۰۱۰، اسرائیل سطح بالایی از اطلاعات را نسبت به نوار غزه حفظ کرده بود؛ به گونهای که با شمارهگذاری هر ساختمان، تلاش میکرد حتی به نقشه آن نیز دسترسی پیدا کند.
این کنترل اطلاعاتی، کلید هر اقدامی علیه گروههای مسلح غزه است، اما به دلیل سالها تسلط این گروهها در غزه و تلاشهای بیوقفه آنان برای آمادگی علیه اسرائیل، بنا بر ارزیابی آقای هنروتن ممکن است این توان اطلاعاتی تاحدودی کاهش یافته باشد.
فرانسوا هایسبورگ، پژوهشگر ارشد موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک مستقر در لندن نیز گفته که حماس پس از جنگ غزه در سال ۲۰۱۴، فرصت یافته که فضای عملیاتی خود را توسعه دهد و علاوه بر مسلح شدن بیشتر، «شبکهای از تونلهای بینساختمانی» در غزه ایجاد کرده که در چنین شرایطی، تانکها چندان به کار نخواهد آمد.
با این حال، بر اساس شواهد موجود، در شرایط کنونی به نظر نمیرسد که اسرائیل بخواهد عقبنشینی کند. فشردگی، دامنه و روشمند بودن عملیات اسرائیل در این چند روز اخیر و همچنین فراخوان مردم غزه به ترک شمال غزه، احتمال عملیات زمینی را از همیشه نزدیکتر و پررنگتر کرده است.
اسرائیل در تاریخ معاصر خود چنین عملیاتی علیه غزه را انجام نداده و به عملیات هوایی و موردی بسنده کرده است. با این حال، ارتش این کشور چنین احتمالی را هرگز دور از ذهن نگاه نداشته و برای آن آماده شده است.
همچنین اسرائیل در جنگ سال ۲۰۱۴ به طور محدود وارد خاک غزه شد و تجربیاتی به دست آورد که به گفته گرگ کارلستروم متخصص خاورمیانه در نشریه اکونومیست در گفتوگو با رادیو ملی آمریکا، اکنون میتواند درسهایی از آن به کار ارتش اسرائیل بیاید.
آقای رازو نیز درباره یک عملیات زمینی احتمالی از سوی اسرائیل در غزه گفته که اسرائیل احتمالا همزمان با نیروی هوایی خود در هوا و روی پشتبامها و با نیروی زمینی خود در خیابانها و تونلها عملیات انجام خواهد داد که به این کشور اجازه خواهد داد «سریعتر به جلو حرکت کند».
اسرائیل با نیروهای ویژهای که دارد متخصص «عملیات ضربتی» از جمله در زمینه آزادسازی گروگانهاست.
همچنین کارشناسان نظامی گفتهاند که عملیات زمینی در غزه، جنگی «مدرن» خواهد بود.
دستگاههای دید در شب ارتش اسرائیل، به این کشور امکان خواهد داد تا حماس محروم از برق را غافلگیر کند. امکان استفاده از رباتها نیز برای شناسایی و حتی پاکسازی مینها وجود دارد. همچنین پهپادها میتوانند تا حدودی در اقدامات نظامی از به خطر افتادن جان سربازان جلوگیری کند.
با این وجود، عملیات زمینی در غزه غافلگیریهای خود را خواهد داشت، احتمالا زمانبر خواهد بود و تا زمانی که صورت نگیرد، همه جوانب آن مشخص نخواهد شد.
به ویژه آن که اگر حماس خود را در غزه در حال احتضار ببیند، تلاش خواهد کرد که هستههای خفته خود را در دیگر مناطق فلسطینی علیه اسرائیل بیدار کند.
تحلیلگران معتقدند بختی که در شرایط کنونی همراه اسرائیل است این است که جمهوری اسلامی و شبهنظامیان متحدش به ویژه حزبالله، با وجود شعارهایی که این روزها سر میدهند، چندان تمایلی به مداخله در جهت گسترش جنگ فعلی ندارند.
آقای رازو معتقد است: «حزبالله همچنان از سوی ایران هدایت میشود، اما اکنون به نفعش نیست که مهره خود را قربانی کند [اشاره به بازی تخته نرد]، به ویژه آن که تهران به آنچه که میخواسته، یعنی توقف روند عادیسازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل، رسیده است.»
حزبالله در سالهای اخیر به دلیل فسادی که دچار آن است، با انتقادها و اعتراضهایی از سوی مردم لبنان و حتی شیعیان لبنانی روبهرو بوده و جنگ جدید با اسرائیل، موجودیت و مشروعیت داخلی این گروه را بیش از هر زمان دیگری به خطر میاندازد.
ضمن آن که اکنون در زمینه تقابل با حزبالله، اسرائیل هرگز تنها نیست.
آمریکا به تازگی ناو جرالد فورد را به سواحل اسرائیل نزدیک کرده و احتمال اعزام دومین ناو را نیز مطرح کرده است. اعزام این ناوها به ویژه هشداری به حزبالله است تا پای خود را وارد این درگیری نکند.
قبل از آن نیز آمریکا حضور نظامی خود در منطقه را افزایش داده بود که به گفته یک مقام سنتکام، منجر به تقویت اثر بازدارنده بر اقدامات ایران شده است.
بعد از حماس، غزه چه خواهد شد؟
اما پرسش بنیادین دیگر این است که در صورت ریشهکن شدن حماس در غزه، سرنوشت این منطقه چه خواهد شد؟
اسرائیل در این زمینه بیتجربه نیست. به مدت سالها تجربه حضور در غزه را داشته است؛ اما در نهایت مجبور شد که غزه را ترک و آن را به گروههای فلسطینی واگذار کند.
پیروزی انتخاباتی و سپس «کودتای» حماس علیه دیگر رقبای فلسطینی در غزه، موجب وضعیت کنونی در غزه شده است. با این وجود اکنون این موضوع مطرح است که اسرائیل این منطقه را پس از حذف احتمالی حماس، به چه گروه فلسطینی واگذار خواهد کرد؟
بحران کنونی فلسطینیها فقط به دلیل قدرت گرفتن گروه افراطی حماس نیست، بلکه ضعف و کاهش مشروعیت فتح، دیگر جناح سیاسی فلسطینی و در کل سازمان آزادیبخش فلسطین، عامل دیگر این بحران کنونی است.
حماس با تندرویها و افراطیگریهای خود توانسته فضای سیاسی و دیپلماتیک منطقه را گلآلود و تاحدودی به نفع خود کند. بازگرداندن چنین فضایی به یک فضای معمول زمانبر و نیازمند یک تلاش بینالمللی و همهجانبه است.