وقتی امانوئل مکرون در حاشیۀ نشست پاریس در حمایت از کییف از احتمال اعزام نیروهای نظامی کشورهای اروپایی به اوکراین سخن گفت، قابل انتظار بود که حتی متحدین پاریس هم از این ایده استقبال نکنند؛ ایدهای که به باور مسکو به تشدید تنشها میان غرب و شرق میانجامد.
اما روندهای جاری میان اروپا و آسیا در دو سال اخیر روابط دو طرف را بیش از هر زمان دیگری تنشآلود کرده و از پایان جنگ سرد به این سو نگرانی از درگیری گستردهتر روسیه با کشورهای غربی بیشتر از همیشه جدی به نظر میرسد.
امانوئل مکرون در بخش دیگری از صحبتهای خود حتی امکان حملۀ نظامی روسیه به یکی از کشورهای اتحادیه اروپا در سال های پیشرو را غیرمحتمل ندانست، اما او نخستین مقام غربی و بهویژه اروپایی نیست که در ماههای اخیر در این خصوص صحبت میکند.
پس از گذشت دو سال از آغاز حملۀ نظامی روسیه به اوکراین، حالا نگرانیها در کشورهای گوناگون اروپایی نسبت به برنامۀ بعدی پوتین پس از پیروزی احتمالی در اوکراین افزایش یافته است.
وزیر دفاع دانمارک پیشتر هشدار داده بود که روسیه ممکن است ظرف سه تا پنج سال آینده به ناتو حمله کند. نخستوزیر سوئد و رئيس ارتش این کشور هم به شهروندانشان هشدار دادهاند که باید از نظر ذهنی خود را برای جنگ با روسیه آماده کنند. وزرای دفاع آلمان و استونی هم گفتهاند که ممکن است مسکو طی پنج تا هشت سال آینده به ناتو حملۀ نظامی انجام دهد.
اورزولا فن در لاین، رئيس کمیسیون اروپا، نیز در گفتگو با نشریه فایننشال تایمز، با تأکید بر اینکه «اروپا با جهانی خشنتر روبهرو است»، اضافه کرده بود که کشورهای این بلوک باید «بیشتر، بهتر و البته اروپاییتر» خرج کنند؛ تأکیدی که احتمالاً مقصود آن گسترش سرمایهگذاریهای کشورهای این اتحادیه در صنایع دفاعی و نظامی و تأکید بر افزایش این تواناییهاست.
هرچند کرملین تمام این ابراز نگرانیها را بیاساس میخواند، اما پیشتر در قبال اوکراین هم مواضع مشابهی اتخاذ کرده بود.
دستورکار شخصی مکرون؟
مکرون چندین سال است که بر لزوم پیگیری تفکری راهبردیتر در قبال تواناییهای نظامی اروپا تأکید دارد. او بهویژه در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ و مواضع متفاوت آمریکا نسبت به دیگر رؤسای جمهور آمریکا در قبال ناتو و اتحادیه اروپا، به همتایان اروپایی خود توصیه میکرد که به سمت تشکیل یک «ارتش اروپایی» حرکت کنند.
ایدههای آرمانگرایانۀ مکرون در مواردی حتی در جبهۀ دوستان فرانسه هم چندان خریداری ندارد.
اسکات براون، استاد روابط بینالملل در دانشگاه داندی اسکاتلند، در این باره به رادیوفردا چنین میگوید: «واکنشهایی که در داخل اروپا و همچنین ناتو به این صحبتها مشاهده شد، نشان میدهد که این راهی نیست که متحدان فرانسه بخواهند طی کنند. بروز چنین اتفاقی نگرانیها در خصوص تشدید سریع درگیری در خارج از مرزهای اوکراین را بسیار جدی خواهد کرد. در نتیجه من تصور میکنم که این بیشتر دستورکار شخصی مکرون است.»
آقای براون که بر مسائل اروپا اشراف دارد، در ادامه میگوید: «روسیه اقدامی چون ارسال نیروی نظامی به اوکراین را گامی خصمانه میبیند که از نظر کیفی بسیار متفاوت با حمایت مادی و تسلیحاتی و حتی به معنای درگیری مستقیم نیروهای ناتو علیه روسیه تفسیر میشود. ضمن اینکه روسیه همواره مدعی است که حمله به اوکراین در پاسخ به اقدامات ناتو بوده، در مقابل ناتو همواره هشیار بوده که به این ادعاهای پوتین خوراک ندهد و طرح چنین موضوعاتی مانند آنچه مکرون گفت میتواند به معنای یک پیروزی تبلیغاتی برای کرملین باشد.»
امکان استقلال نظامی اروپا از آمریکا
هرچند پیروزی دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ و سیاستهای متمایز او نسبت به رؤسای جمهور پیشین آمریکا کسانی مانند مکرون را بیشتر به این فکر فرو برد که به سمت اتخاذ سیاست دفاعی و امنیتی مشترکی در چارچوب اروپا حرکت کنند که وابستگی کمتری به ایالات متحده داشته باشد، اما این بحثِ نهچندان تازه دهههاست که در بروکسل مطرح شده و حتی گامهایی هم در این مسیر برداشته شده است.
اروپا اخیراً مجوز پرداخت ۵۰ میلیارد یورو اضافی به اوکراین اختصاص داده تا در وضعیتی که کمکهای آمریکا به این کشورِ در حال جنگ با روسیه در رقابتهای سیاسی جمهوریخواهان و دموکراتها در کنگره متوقف مانده، روند یاریرسانی به کییف متوقف نشود. اما تردیدهای جدی وجود دارد که این روند بتواند به صورت یکسویه و در غیبت آمریکا دوام بیاورد.
در قالب تئوری «امنیت دستهجمعی»، مسئلۀ تهدید مشترک میتواند باعث شود کشورهای مختلف مفهومی را بهعنوان تهدید در ابعاد گوناگون ادراک کنند که برای کنشگران متحد مشترک باشد.
استفان والت، نظریهپرداز روابط بینالملل و استاد دانشگاه هاروارد، در مقالهای در فارن پالسی با اشاره به اینکه امنیت یک «خیر جمعی» است، اضافه میکند که کشورهای در اتحاد وسوسه میشوند که از تلاشهای دیگران بهرهمند شوند و با خوشبینی ممکن است با امید به اینکه شرکای آنها به اندازۀ کافی برای حفظ امنیت خود و آنها گام برمیدارند، تلاش کمتری انجام دهند.
این رویهای است که به ویژه در روندهای مربوط به روابط کشورهای درون ناتو و ایالات متحده رخ داده و براساس اعلام ناتو تا پایان سال ۲۰۲۳ تنها ۱۱ عضو از مجموع ۳۱ کشور در این پیمان به تعهد خود مبنی بر تخصیص دستکم ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی برای هزینههای دفاعی عمل کردهاند. ضمن اینکه در سال ۲۰۲۳ ایالات متحده حدود ۸۶۰ میلیارد دلار هزینۀ دفاعی کرده و بعد از آمریکا، آلمان با فاصلهای قابلتوجه و عدد ۶۸ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار در ردۀ دوم قرار دارد.
با این حال حملۀ روسیه به اوکراین نگرانی بیشتری را در میان کشورهای اروپایی برانگیخت. کشورهایی مانند سوئد و فنلاند که تلاش میکردند با اتخاذی رویکردی میانه کمتر خود را در میدان تنشها و تقابلهای نظامی مسکو و غرب قرار دهند، پس از حملۀ نظامی روسیه به اوکراین تصمیم گرفتند به ناتو بپیوندند.
همچنین براساس اعلام ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو، کشورهای عضو در این مدت بودجههای نظامی خود را افزودهاند. با این حال تمام این گامها هم برای استقلال اروپا از آمریکا هنوز کافی به نظر نمیرسد.
برای نمونه، بسیاری از کشورهای اروپایی همچنان کارایی ناتو را کافی میدانند و تشکیل مجموعهای مانند آنچه ماکرون از آن تحت عنوان ارتش مستقل اروپایی یاد میکند، غیرضروری و موازیکاری میدانند. ضمن اینکه اساساً یکی از موانع شکلگیری سیاست دفاعی و امنیتی مشترک در اتحادیه اروپا در این دههها تمایل دولتها به سیاستگذاری مستقل خود آنها در این زمینه است و تمایلی ندارند که این اختیار خود را هم در قالب اتحادیه اروپا به مجموعهای فرادولتی تفویض کنند.
یکی دیگر از موانع جدی پیشروی این فرایند احتمالاً تفاوت اولویتهایی است که میان شرق و غرب اروپا قابل مشاهده است. درحالیکه بهعنوان مثال ایتالیا و اسپانیا مسئلۀ مهاجرت را تهدید اصلی خود میدانند، کشورهایی چون لهستان، لتونی و کشورهای حوزۀ بالکان سایۀ سنگین روسیه را بالای سر خود احساس میکنند.
این کشورهای اروپای شرقی که خاطرات تلخ مداخلات روسیه در طول قرنها استقلال و امنیت آنها را به خطر انداخته، بهخوبی به یاد دارند که نمیتوانند به تهدیداتی که از جانب مرزهای غربی آنها احساس میشود، بیتوجه باشند؛ حال آنکه برای پایتختهایی چون مادرید و رم اولویتها متفاوتاند. البته شکلگیری مفهومی به نام تهدید مشترک که بتواند در ابعادی نسبتاً همسان امنیت کشورهای اروپایی را تهدید کند، ممکن است باعث مرتفع شدن برخی از این موانع شود، اما دستکم در فضای کنونی این ادارک مشترک در میان شرق و غرب اروپا به یک اندازه مشاهده نمیشود.
غافلگیرکنندهای به نام ترامپ
دونالد ترامپ در آخرین سخنرانی خود دربارۀ ناتو بار دیگر مواضعش در قبال این پیمان دفاعی- نظامی را تکرار کرد. اظهارات این کاندیدای پیشروِ جمهوریخواهان برای انتخابات ریاستجمهوری بعدی آمریکا در مورد متحدین اروپایی واشینگتن و همچنین روسیه نگرانیها را نسبت چشمانداز روابط میان پایتختهای اروپایی و ایالات متحده در صورتبازگشت ترامپ به کاخ سفید افزایش داد.
ترامپ در یک سخنرانی تبلیغاتی در اوایل ماه پیشین میلادی تهدید کرده بود که اگر کشورهای اروپایی هزینههای مدنظر او را در ناتو پرداخت نکنند، روسیه را تشویق خواهد کرد تا به این کشورها حمله کند.
حال برای بسیاری از تحلیلگران این پرسش مطرح است که در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات، روابط میان آمریکا و ناتو دستخوش چه تحولاتی خواهد شد.
اسکات براون، استاد روابط بینالملل، در این باره به رادیوفردا چنین میگوید: «در خصوص این اظهارات ترامپ برخی معتقدند که ممکن است او این صحبتها را بر مبنای نوعی بلوفهای راهبردی بیان کرده باشد، اما من شخصاً اینطور فکر نمیکنم و به باور من او به صورت استراتژیک علاقهای به ناتو ندارد. او اگر احساس کند که این تعاملات برای او بهصورت شخصی و نه برای ایالات متحده منفعتی ندارد، به آن علاقهای نخواهد داشت.»
این متخصص روابط آمریکا و اروپا در ادامه میگوید: «در نتیجه من فکر میکنم همین حالا هم بسیاری از رهبران اروپایی نگران رخ دادن دور دوم ریاستجمهوری ترامپ هستند و وقتی شما چنین اظهاراتی را از رئیسجمهور سابق آمریکا و کسی که ممکن است دوباره به کاخ سفید برگردد میشنوید، حتی انسجام در این بلوکی که در طول ۷۰ سال اخیر ساخته شده و فعالیت داشته را به خطر میاندازد.»
در چنین فضایی، هرچند رهبرانی چون مکرون نسبت به آیندۀ مناسبات اروپا و آمریکا در ناتو با حضور دونالد ترامپ نگراناند، اما در مقابل سیاستمدارانی چون اولاف شولتس آلمانی و جورجا ملونی ایتالیایی نگاه متفاوتی دارند و بر این باورند که حتی با حضور ترامپ هم میتوان نسبت به ادامۀ همکاریها در ناتو امیدوار بود.
بازگشت دوبارۀ ترامپ به کاخ سفید هرچند ممکن است بسیاری از معادلات را چه در اروپا، چه در ناتو و چه حتی در سطح معادلات بینالملل تغییر دهد، اما دستکم بخشی از غافلگیریای که رهبران جهان در سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ با آن روبهرو بودند، کمتر شده و مقامهای کشورهای گوناگون میدانند که او رویهای متفاوت در مقایسه با دیگر رؤسای جمهور آمریکا در پیش میگیرد؛ رویهای که برای برخی از متحدان ایالات متحده ناخوشایند است و در مقابل خرسندی گروهی دیگر از کشورها را هم در پی خواهد داشت.