یادداشتی از یوحنا نجدی: اظهارات رئیس دانشگاه علوم پزشکی و یک عضو شورای شهر تهران، مبنی بر ورود ویروس کرونا به ایران از طریق طلاب چینی، اگرچه شتابزده از سوی روحانیون قمنشین تکذیب شد، اما نگاهها را به سوی یکی از بودجهخوارترین نهادهای شبهدینی در جمهوری اسلامی روانه کرد: «جامعه المصطفی».
صحبت بر سر نهادی در شهر مذهبی قم است که از سوی دولت حسن روحانی مورد حمایت جریان اصلاحطلب، «۳۰۰ میلیارد تومان» بودجه برای سال آینده به آن اختصاص داده شده است. بنیان اصلی «جامعه المصطفی» به نخستین ماههای پس از انقلاب بازمیگردد که ابتدا شورایی موسوم به «سرپرستی طلاب غیرایرانی» با حضور افرادی همچون محمد فاضل لنکرانی و علی مشکینی تشکیل شد.
به مرور زمان، روحانیون انقلابی به نهادسازی بویژه در خصوص حوزههای علمیه و البته طلاب داخلی و خارجی روی آوردند و دو نهاد «مرکز جهانی علوم اسلامی» (مخصوص طلاب غیرایرانی ساکن ایران) و «سازمان حوزهها و مدارس علمیه خارج از کشور» (مخصوص حوزههای علمیه خارج از کشور) تشکیل شد.
در خاطرات و مصاحبههای برخی از روحانیون از جمله علیرضا اعرافی، رئیس پیشین «جامعه المصطفی» آمده که تداخل وظایف این دو نهاد، به مشکلاتی انجامید و از این رو، سال ۱۳۸۷ با فرمان علی خامنهای این دو نهاد در یکدیگر ادغام شدند و بدین ترتیب «جامعة المصطفی العالمیة» تأسیس شد.
در رقابت تنگاتنگ چاپلوسی برای رهبر جمهوری اسلامی، تاکنون روایتهای متعددی درباره نحوه انتخاب نام این نهاد شبهدینی منتشر شده است. از جمله، رئیس شورای سیاستگذاری حوزه علمیه خواهران میگوید که «پس از برگزاری جلسات مختلف در دفتر رهبری» سرانجام وقتی نام «جامعه المصطفی» مطرح شد، «ایشان تبسمی بر لب نشاندند» و «رضایت خویش را اعلام کردند». از آن «تبسم آقا» تا امروز، هر ساله صدها میلیارد تومان از پول و ثروت مملکت خرج طلبههایی از اوگاندا، بورکینافاسو، ساحل عاج، اندونزی و غیره همراه با خانوادههایشان میشود.
«جامعه المصطفی» یکی از نهادهای زیر نظر شخص رهبر جمهوری اسلامی است به طوری که رئیس آن اگرچه توسط هیئت امنا انتخاب میشود اما با تأیید علی خامنهای رسمیت مییابد. درباره اهمیت این نهاد شبهمذهبی برای علی خامنهای، همین بس که در بسیاری از مراسمها و نشستهای «جامعه المصطفی» شماری از نزدیکترین افراد به رهبر جمهوری اسلامی (از جمله محسن قمی، معاون روابط بینالملل بیت؛ محمد محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر و البته غلامعلی حداد عادل، پدر عروس خامنهای) به عنوان مدعو یا سخنران حضور مییابند و «پیام آقا» را قرائت میکنند.
بعد از تأسیس «جامعه المصطفی» علیرضا اعرافی با حکم علی خامنهای به ریاست آن منصوب شد و تا آبان ۱۳۹۷ در این سمت بود و از آن زمان تاکنون علی عباسی بر صندلی ریاست آن تکیه زده است.
«جامعه المصطفی» بیتردید یکی از مهمترین نهادهای شبهدینی برای بازتولید اسلامِ سیاسیِ شیعی و مطلوب جمهوری اسلامی است و از همین رو، فارغ از تحریم و برجام و منازعات سیاسی و خط فقر و همه اینها، سالانه صدها میلیارد تومان بودجه به آن اختصاص مییابد. اما این بودجه کلان، کجا و چگونه خرج میشود؟
آنگونه که در سایت خود «جامعه المصطفی» آمده، این نهاد «انبوهی از طلاب از سراسر گیتی» را با هدف «ترویج اسلام ناب محمدی» تحت پوشش خود قرار داده است و روز به روز شعبهها و مراکز متعددی را در کشورهای مختلف تأسیس میکند. رئیس هیئت امنای «جامعه المصطفی» در آبان ماه سال گذشته از تأسیس و فعالیت حوزه علمیه و مؤسسه آموزشی در بیش از ۱۰۰ کشور مختلف خبر داد.
اغلب مسئولان «جامعه المصطفی» به بهانه سرکشی به مراکز مختلف در سایر کشورها، با چمدانی بسته همیشه آماده سفر هستند؛ آنچنانکه رئیس کنونی «جامعه المصطفی»، پیشتر مسئول بخش اروپای این نهاد بوده و رئیس سابق آن نیز در بیشتر مصاحبههایش به سفری اشاره میکند یا خاطرهای میگوید: «قبل از تأسیس جامعة المصطفی هم سفرهای خارجی داشتم اما بعد از تأسیس، سفرهای خارجی به یکی از کارهای اصلی بنده و دوستان تبدیل شد».
بخش زیادی از بودجه، تسهیلات و امکانات نیز برای همسر و فرزندان طلاب «جامعه المصطفی» چه در داخل و چه در خارج از ایران صرف میشود به طوری که اساساً بخش جداگانهای به نام «مرکز امور طلاب و خانوادهها» در داخل «جامعه المصطفی» تأسیس شده است. طلبهها خوابگاه، آپارتمان و یا حتی ودیعه مسکن دریافت میکنند و بسیاری خدمات دیگر همچون کمک هزینه سفر، وام قرضالحسنه، مساعدتهای ازدواج و برخی دورههای آموزشی و کاربردی برای همسر و فرزندانشان نیز به آنها اختصاص مییابد.
در حال حاضر، طلبههایی از ۱۳۰ کشور اغلب همراه با همسر و فرزند، با پول مردم ایران تحت پوشش «جامعه المصطفی» قرار دارند و به گفته رئیس پیشین آن، در «بیش از شصت کشور صدها موسسه و مرکز» راهاندازی شده است: «همین قدر بگویم که دامنه تشکیلات جامعة المصطفی از منچستر و نیویورک تا مادگاسکار و کاستاریکا امتداد یافته است».
دی ماه سال ۱۳۹۵ از قول «مسئول مؤسسه آموزشی جامعه المصطفی در پاریس» اعلام شد که «از ۲ سال پیش» و «در بهترین نقطه پاریس» مؤسسهای تأسیس شده است. به گفته حسین امامی، این مؤسسه «۲۷ هزار متر مربع و ۴ طبقه» است. پاریس یکی از گرانترین شهرهای اروپا به شمار میرود و تأسیس چنین مؤسسهای قطعاً با هزینه سرسامآوری صورت گرفته است.
رئیس کنونی «جامعه المصطفی» نیز میگوید که «بیش از ۵۰۰ مرکز تابعه و پیوسته» تحت کنترل این نهاد تبلیغی جمهوری اسلامی قرار دارد. آذرماه سال گذشته هم یک مقام مسئول از حضور «بیش از ۱۰۰ هزار طلبه از ۱۳۶ کشور» در «جامعه المصطفی» خبر داد. آنگونه که در برخی از سایتهای امنیتی در ایران اشاره شده، بسیاری از نیروهای فعال در گروههای شبهنظامی طرفدار حکومت جمهوری اسلامی، همچون «زینبیون» پاکستان، «فاطمیون» افغانستان، حامیان شیخ ابراهیم زکزاکی در نیجریه و البته «مدافعان حرم» از جمله طلبههای سابق و کنونی «جامعه المصطفی» هستند.
از این بین، طلبههای افغان همواره سهم بزرگی داشتهاند به طوری که رئیس وقت جامعه المصطفی در سال ۱۳۹۳ گفته بود که بیش از ۵۰۰۰ طلبه افغان در ایران و افغانستان، حمایتهای ما را دریافت میکنند. بیدلیل نیست که همواره شماری از اعضای گروههای شبهنظامی مورد حمایت جمهوری اسلامی، افغان هستند. مسئول فرهنگی لشکر فاطمیون در زمستان سال ۱۳۹۶ اعلام کرد که شمار کشتههای افغان این لشکر در سوریه به دو هزار نفر و تعداد مجروحین نیز به هشت هزار تن رسیده است.
تاکنون بیش از ۴۰ هزار طلبه از «جامعه المصطفی» فارغالتحصیل شدهاند. فراموش نکنیم که «جامعه المصطفی» تنها ۲۰ درصد از ظرفیت خود را به طلبههای ایرانی اختصاص میدهد و ۸۰ درصد آن، مخصوص طلاب خارجی است.
بودجه چند صدمیلیاردی دستکم در ظاهر باید به نحوی خرج شود؛ از این رو، گاه فراخوانهای عجیبی از سوی «جامعه المصطفی» منتشر میشود. از جمله مردادماه سال ۱۳۹۶ اعلام شد که یکی از مؤسسههای زیرمجموعه آن به نام «مؤسسه زبان و فرهنگشناسی» در رشته زبان اندونزیایی دانشپژوه میپذیرد. و یا همین دی ماه گذشته، رئیس «جامعه المصطفی» خواستار توجه و فعالیت «حوزه علمیه» در زمینه «هوش مصنوعی» شد و دیری نخواهد پایید که به همین بهانه، میلیاردها تومان بودجه به طلاب اختصاص داده شود.
اگر میخواهید کمی با رئیس کنونی «جامعه المصطفی»، کسی که فقط ظرف یک سال آینده ۳۰۰ میلیارد تومان بودجه تحت کنترلش است، آشنا شوید، شاید فقط این جمله او کفایت کند: «حاضرم سوگند بخورم سطح زندگی بیش از ۷۰ درصد مردم اروپا پایینتر از مردم ایران است». او البته توضیح نداده که چرا کرور کرور مردم ایران بویژه نخبگان و تحصیلکردهها در صف فرار از نظام جمهوری اسلامی و مهاجرت به همان «سطح زندگی پایینتر» هستند و یک نفر از آن طرف برای زندگی در «سطح زندگی بالاتر» در نظام ولایت فقیه درخواست نمیدهد.
در همان روزهایی که مثلاً طلبه اوگاندایی با پول مردم ایران در حال انتخاب مسکن دو یا سه خوابه برای خود و خانوادهاش در قلب ایران است، دختران سوخته مدرسه درودزن استان فارس که حالا خانمهایی جوان و دانشجو هستند، بعد از گذشت ۱۴ سال از سوختن در کلاس درس، هیچ سرپناهی برای پیگیری روند درمانی خود ندارند: «ما باید هر دو سه ماه یک بار برای درمان به شیراز بیاییم و عمل کنیم، اما در شیراز هیچ جا و مکانی نداریم که چند روز در آنجا اسکان داشته باشیم». پاسخ اما چیزی جز همان جمله همیشگی نیست: «یک شماره بگذارید؛ تماس میگیریم». قرار است تماس بگیرند!