چزاره باتیستی، مبارز سابق چپ رادیکال ایتالیا که سالها پیش به اتهام ارتکاب یا مشارکت در چهار قتل، به طور غیابی به حبس ابد محکوم شده، بالاخره در اواسط ژانویه در بولیوی بازداشت و پس از انتقال فوری به ایتالیا، به زندان افتاد. به این ترتیب به نظر میرسد که دیگر دوران پرتلاطم نزدیک به چهل ساله او که میان زندان و فرار از زندان گذشت و ماجرای او را به جدالی قضائی-دیپلماتیک تبدیل کرد، به پایان رسیده است.
چزاره باتیستی که یک ماه پیش از برزیل فرار کرده و غیرقانونی وارد بولیوی شده بود، هنگام بازداشت مسلح نبود و با خود مدارک هویتی برزیلی به نام اصلی خودش داشت.
او که اکنون ۶۴ ساله است و همچنان بر بیگناهی خود تأکید میکند، از سال ۲۰۰۴ در برزیل به سر میبرد و پیش از آن نیز حدود ۱۵ سال در فرانسه بود.
باتیستی که به زبان پرتغالی نیز مسلط است، در یکی از خیابانهای شهر سانتا کروس بازداشت شد. او گرچه ظاهر خود را تغییر داده بود، اما هیچ مقاومتی در مقابل پلیس از خود نشان نداد.
پس از بازداشت باتیستی، جوزپه کونته، نخستوزیر ایتالیا با ابراز خوشحالی از بازداشت او، در صفحه فیسبوک خود نوشت که زندانهای ایتالیا در انتظار باتیستی هستند «نه به دلیل نظرات سیاسیاش، بلکه به خاطر چهار جنایتی که مرتکب شده و همچنین جرمهایی که در ارتباط با مبارزه مسلحانه و تروریسم انجام داده است.»
دولت راستگرای برزیل نیز از بازداشت چزاره باتیستی استقبال کرد. ژائیر بولسونارو با «تروریست» خواندن باتیستی از کسانی که او را بازداشت کردند تشکر کرد.
چهار دهه تعقیب و گریز
اما چزاره باتیستی که پرونده او از همان اوایل دهه هشتاد میلادی ابعاد بینالمللی پیدا کرد و به جدالی فرسایشی میان ایتالیا و کشورهای فرانسه و برزیل تبدیل شد، چهار دهه گذشته را چگونه گذراند؟
چزاره باتیستی که هجدهم دسامبر ۱۹۵۴ در «چیسترنا دی لاتینا» واقع در پنجاه کیلومتری جنوب رم به دنیا آمده، طی دورانی که به «سالهای سربی» معروف شده، در دهه ۱۹۷۰ به عضویت گروه «زحمتکشان مسلح برای کمونیسم» درآمد.
او پیش از این عضویت، مدت کوتاهی را به اتهام «نقض حقوق عمومی» در زندان گذراند، اما در ژوئن ۱۹۷۹ بود که چارچوب تحقیقات برای قتل یک جواهرفروش میلان، در این شهر بازداشت شد و دو سال بعد، در مه ۱۹۸۱، به اتهام «عضویت در یک گروه مسلح» و «اختفای سلاح» به ۱۲ سال و ۱۰ ماه زندان محکوم شد.
اما چند ماه بعد، در اکتبر همان سال، باتیستی از زندانش که در نزدیکی رم قرار داشت، فرار کرد و راهی فرانسه شد. او مدت زیادی در فرانسه نماند و در ۱۹۸۲ به مکزیک رفت.
آن زمانی که باتیستی از فرانسه به مکزیک گریخت، دوران ریاست جمهوری فرانسوا میتران، رئیسجمهور سوسیالیست فرانسه تازه آغاز شده بود.
در راستای بسیاری از تحولات حقوق بشری که در دوران این رئیسجمهوری فرانسه روی داد، میتران در سال ۱۹۸۵ اعلام کرد که فرانسه به فعالان پیشین چپ افراطی ایتالیا که دیگر از گذشته خود بریدهاند، امان خواهد داد و آنان را به کشورشان باز نخواهد گردادند.
پنج سال بعد، در ۱۹۹۰، باتیستی به فرانسه بازگشت و یک سال پس از ورود او به این کشور، دستگاه قضائی فرانسه درخواست ایتالیا برای بازگرداندن باتیستی را رد کرد.
چزاره باتیستی در فرانسه راهی متفاوت در پیش گرفت و به نویسندگی روی آورد. این در حالی بود که همچنان ایتالیا از تلاش خود برای بازگرداندن باتیستی دست نمیشست.
در ۳۱ مارس ۱۹۹۳، دادگاهی در میلان باتیستی را در حکمی غیابی به اتهام ارتکاب دو قتل و مشارکت در دو قتل دیگر در دهه ۱۹۷۰ از جمله قتل آن جواهرفروش، به حبس ابد محکوم کرد.
گرچه درخواست ایتالیا برای بازگردادن باتیستی از سوی فرانسه رد شده بود، اما ایتالیا بار دیگر در سال ۲۰۰۲ این درخواست را رسماً مطرح کرد که باز هم برای ایتالیاییها نتیجهای نداشت.
دو سال بعد، در فوریه ۲۰۰۴، باتیستی در پاریس بازداشت اما پس از یک ماه آزاد شد و زیر نظر دستگاه قضائی فرانسه قرار گرفت.
بالاخره در ژوئن همان سال، ژاک شیراک، رئیسجمهور وقت فرانسه موافقت خود را برای تحویل باتسیتی به ایتالیا اعلام کرد و آن را «تکلیف» دولت خود دانست. چند ماه بعد هم دستگاه قضائی فرانسه، این بار درخواست استیناف باتیستی را رد کرد.
اما باز هم ایتالیا به خواسته خود نرسید. با وجود موافقت فرانسه برای تحویل باتیستی، او از این کشور گریخت و با هویت جعلی به برزیل پناهنده شد. خودش بعدها گفت که فرار به برزیل با کمک سرویسهای اطلاعاتی فرانسه صورت گرفت.
سه سال اول زندگی باتیستی در برزیل، مخفیانه بود و مشکل چندانی برای او پیش نیامد، اما در ۱۸ مارس ۲۰۰۷ در شهر ریودوژانیرو بازداشت و به زندانی در شهر برزیلیا منتقل شد. به این ترتیب، دوران زندان باتیستی در برزیل که چهار سال طول کشید، آغاز شد.
ایتالیا همچنان متقاضی بازگردادن باتیستی بود، اما برزیل در چهاردهم ژانویه ۲۰۰۹ تصمیم گرفت که با تقاضای پناهندگی سیاسی باتیستی که همچنان در زندان بود، موافقت کند. این تصمیم برزیل، خشم و اعتراض ایتالیا را برانگیخت.
چند ماه از تصمیم پناهندگی قانونی و رسمی باتیستی در برزیل نگذشت که دیوان عالی برزیل مجوز بازگردادن او به ایتالیا را صادر کرد، اما این بار لوئیس ایناسیو لولا دا سیلوا، رئیسجمهور چپگرای برزیل با تصمیمی که در آخرین روز سال ۲۰۱۰ اعلام کرد، مانع بازگردادن باتیستی شد.
دادگاه عالی برزیل در تصمیمی جدید، باتیستی را به زندان محکوم کرد، اما او در فوریه ۲۰۱۱ در نامهای به پارلمان برزیل، مدعی شد که «هرگز حتی یک انسان» را زخمی نکرده یا به قتل نرسانده است. او همچنین در زندان برزیل اعتصاب غذا کرد و گفت که «مردن در برزیل بهتر از بازگشت به ایتالیاست».
بالاخره دستگاه قضائی برزیل عقبنشینی کرد و در ژوئن همان سال با تأیید تصمیم لولا، حکم آزادی باتیستی را صادر کرد.
امید ایتالیا از برزیل هم قطع شد، به ویژه این که برزیل به باتیستی مجوز اقامت دائم در این کشور را اعطا کرد. ایتالیا این بار به دیوان بینالمللی دادگستری متوسل شد، اما این دیوان بینالمللی نیز نتوانست کاری از پیش ببرد.
تا اینکه در مارس ۲۰۱۵، یک قاضی فدرال برزیل، حکم انتقال باتیستی به مکزیک یا فرانسه را صادر کرد. با این حال، باتیستی همچنان آزادانه در برزیل به سر میبرد تا اینکه در اکتبر ۲۰۱۷ وقتی قصد داشت از راه زمینی از برزیل به بولیوی برود، در مرز بولیوی دستگیر شد.
باتیستی بالافاصله آزاد و به سائو پائولو منتقل شد، اما به مدت چهار ماه تحت نظارت الکترونیکی قرار داشت.
با شروع مبارزات انتخاباتی برای انتخابات ریاست جمهوری برزیل، پرونده باتیستی نیز به یکی از موضوعات این کارزار تبدیل شد و ژائیر بولسونارو نامزد راستگرای این انتخابات، وعده داد که در صورت پیروزی، باتیستی را به ایتالیا بازگرداند.
وقتی بولسونارو به پیروزی رسید، او از دیوان عالی برزیل خواست تا دوباره پرونده باتیستی را بررسی کند. این بار یک قاضی دادگاه عالی برزیل در سیزدهم دسامبر ۲۰۱۸، حکم بازداشت باتیستی به قصد تحویل او به ایتالیا را صادر کرد و فردای آن روز نیز این حکم از سوی میشل تمر رئیسجمهور وقت برزیل که چند روز بیشتر از دوران ریاست جمهوریاش نمانده بود، امضا شد.
باتیستی چهار روز بعد، در ۱۸ دسامبر، در نامهای از دولت بولیوی تقاضای پناهندگی کرد، اما به یک ماه نرسید که پلیس بولیوی به این تقاضا چنین پاسخ داد: بازداشت و بازگرداندن به ایتالیا.
باتیستی: سرنوشت یک جمع
چزاره باتیستی در نامهای که برای دولت بولیوی نوشت، بار دیگر تأکید کرده که آن «هیولایی» نیست که دولت ایتالیا قصد دارد از او بسازد.
او همچنین پیشتر، در گفتوگویی که سال ۲۰۱۱ با روزنامه لوموند چاپ پاریس انجام داده بود، نسبت به اعتقادات قبلی خود ابراز پشیمانی کرده بود: «قطعاً اشتباهاتی رخ داده است. ادعای تغییر جامعه با اسلحه، یک حماقت بود. در آن زمان، همه هفتتیر داشتند! همه جای جهان پر شده بود از چریک. ایتالیا در وضعیت پیشاانقلاب قرار داشت... اکنون قضاوت کردن درباره آن زمان و همه را با یک چوب زدن، راحت است.»
در دهه ۱۹۷۰ خیلی از فعالان چپ رادیکال ایتالیا به فرانسه گریختند، اما در میان آنان، باتیستی استعداد دیگری از خود نشان داد.
او که در فرانسه برای گذران زندگی، نگهبان یک ساختمان شده بود، حدود ۱۴ رمان به زبان ایتالیایی نوشت که به زبان فرانسه ترجمه و منتشر شد.
باتیستی برای نگارش رمانهایش که ژانری پلیسی دارد، از زندگی خود و همچنین دیگر فعالان چپ رادیکال ایتالیا الهام گرفته است.
او همچنین عنوانهایی که مستقلاً هم معنیدار است، برای رمانهایش انتخاب کرده: «بدون تفنگ هرگز»، «سایه سرخ»، «سال نو، زندگی نو»، «فرار من»، «بامبو بودن» (تمثیلی است پرتغالی، مثل «سرو بودن» در زبان فارسی به معنی خم شدن اما نشکستن)، «آخرین فشنگها» و ...
باتیستی در فرانسه همچنین از سوی برخی از روشنفکران و نویسندگان مثل برنار هانری لوی و فرد وارگا حمایت میشد.
چزاره باتیستی در رمان «فرار من» نوشته است: «برای این مینویسم که در غبار روزهای بیپایان گم نشوم، برای خودم تکرار کنم که حقیقت ندارد. این من نیستم، مردی که رسانهها آن را به هیأت یک هیولا درآوردهاند و او را به سکوت در سایهها کاهش دادهاند.»
صرف نظر از داوری درباره عقاید و رفتار چزاره باتیستی، آثار او راوی مقطعی از تاریخ ایتالیا و سرنوشت تلخ جمعی از مبارزان سیاسی است.