لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۴:۰۵

نوری‌زاد به آیت‌الله خامنه‌ای: در روزهای پایانی عمر، زندانیان را آزاد کنید


محمد نوری‌زاد، روزنامه‌نگار و فیلم‌سازی که به ویژه به دلیل نوشتن نامه‌های انتقادی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی در جریان رویدادهای پس از انتخابات بازداشت و چندین ماه را در زندان سپری کرده بود، بار دیگر نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای نوشته و خواستار جبران خطاهای سرزده توسط رهبر ایران شده است.

محمد نوری‌زاد، روزنامه‌‌نگار و فیلمسازی که در اوایل تیر ماه سال جاری پس از تحمل حدود شش ماه زندان با وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی از زندان مرخص شده است، یک بار دیگر اقدام به انتشار نامه‌ای انتقادی خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای کرده است.

وی در تازه‌ترین نامه خود که آن را روز یکشنبه با عنوان «آخرین نامه» در سایت اینترنتی خود منتشر کرده، با بیان این که «مرگ، بی‌گمان سر خواهد رسید، و ما را و شما را به کام خود فرو خواهد کشید» خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشته است: «با هر آنچه که ما نخواهیم داشت، و با همه‌ آنچه که شما خواهید داشت، یک سرنوشت مشترک، ما را و شما را به هم پیوند می‌زند. و آن پوسیدن و خوراک مار و مور شدن جسم‌هایمان، و پاسخ‌گویی به رفتار و اعمال دنیاوی‌مان در سرای باقی است. و باز این که ترازوی دقیق و مویین خدا، به یک جهش، تکلیف خرد و کلان ما بی‌نشانان را مشخص می‌کند، و تعیین تکلیف شما، به خاطر مسئولیت‌های فراوانتان به درازا خواهد کشید.»

محمد نوری‌زاد در نامه خود همچنین افزوده است: « گرچه در دستگاه سریع‌الحساب خدا، زمان به کشداری ایام عمر ما نخواهد بود، با شما اما، تا به ریز ریز امضاها و امر و نهی‌ها و خنده‌ها و اخم‌ها و طردها و جذب‌هایتان رسیدگی نشود، زمان بر شما به کندی گام‌های مور، گذر خواهد کرد.»

این روزنامه‌نگار منتقد همچنین خطاب به آیت‌االله خامنه‌ای نوشته است: «ما را و شما را یک به یک بر بلندی‌های محشر می‌ایستانند تا راضیان و ناراضیان با عبور از مقابل ما، ما را و شما را شناسایی کنند و فریاد هواخواهی و دادخواهی سر دهند. ما را که آوازه‌ای با ما نیست، مردمان فراوانی نخواهند شناخت، شما را اما دوستان راضی، و شاکیان ناراضی بسیار خواهد بود.»

محمد نوری‌زاد پس از آن که از زبان «دوستان و دوستداران» رهبر جمهوری اسلامی به بیان «نیکی‌های» وی در روز قیامت پرداخته، در نامه خود خطاب به وی افزوده است: «اما شرمنده‌ام که فراتر از دوستان و دوستداران شما، که عمدتاً از بهره‌مندان رهبری شمایند، جماعتی نیز از شما به خدا شکوه خواهند کرد. من، از باب دوستی و رفاقت و از باب فردای نیکی که برای شما آرزو دارم، شمارگانی از این شکوه‌ها را برای شما واگویه می‌کنم تا مگر در این فرصت باقیمانده، خود را برای پاسخ‌گویی به مطالبات رها مانده مردم در پیشگاه عدل خدا آماده کنید.»

آقای نوری‌زاد آنگاه انتقادهای خود را در قالب شانزده شکوه‌ای که به نوشته وی در روز قیامت از سوی گروهی از مردم در حضور خداوند علیه علی خامنه‌ای مطرح خواهد شد، بیان کرده است.

وی در تشریح این «شکوه‌ها» از زبان شاکیان نوشته است: «ای خدا، سیّدعلی خامنه‌ای، از همان بدو رهبری اما، برطبل تفرقه‌ آحاد مردمان کوفت و با علم کردن بیرق "خودی و غیرخودی" جامعه را رو به انشقاق هرچه بیشتر شتاب داد. وی، هیچ‌گاه به ما که موافق او و کارهای او نبودیم، روی خوش نشان نداد و تا توانست، راه‌های عبور ما را مسدود کرد. خدایا، مگر نه این که او، علاوه بر آن که رهبر موافقان خود بود، رهبر ما مخالفان و منتقدان خود نیز بود؟ ... چرا بیهوده ما را به تنگنای دشمنی درانداخت؟ چرا حقوق ما را به هیچ گرفت؟ چرا در همه جا، گزینش‌گران او، راه را بر ما و بر فرزندان ما بستند و حیثیت اجتماعی و شهروندی ما را منکر شدند؟»

محمد نوری‌زاد همچنین افزوده است: «درهمان سال‌های رهبری او، جو جامعه، به لایه‌های تودرتوی خوف و هراس آلوده شد. جمعی از مردمان، به خاطر کمترین اعتراض و نقد از بزرگان تحمیلی، به حبس و شکنجه در می‌افتادند و دچار آسیب‌های روانی و اجتماعی فراوان می‌شدند. شب‌ها و روزهای خانواده‌های بسیاری، در متن اضطراب سپری می‌شد. تا بدانجا که امنیت روانی جامعه مخدوش گردید. فضای تلخ پلیسی، جان جامعه را خراشید. امنیتی هم اگر بود، برای موافقان او بود. نصیب مخالفان، گرچه نخبه و برجسته و کاردان و کارآمد، جز هراس، هیچ نبود.»

در ادامه نامه محمد نوری‌زاد خطاب به رهبر جمهوری اسلامی آمده است: «خدایا، در دوره‌ رهبری سیدعلی، قانون، و تن سپردن مسئولان به قانون، خوار و خفیف شد. خواص، از قانون، نردبانی برای بالا رفتن از فرصت‌ها پرداختند. یک فلک‌زده بی‌نشان، بخاطر یک میلیون بدهی، به زندان حکومت می‌افتاد، اما رئیس‌جمهور مطلوب او، و معاون اول رییس‌جمهور، و برخی از وزرا و مدیران دولتی او، با میلیاردها اختلاس و کلاشی، در ماراتن فریب مردم، دکمه‌های بیخ گلو را به رخ می‌کشیدند و به ریش قانون و به ریش مردم می‌خندیدند. همین قانون، درمجلس، فرش زیر پای نمایندگان بزدل مجلس می‌شد. تا در دستگاه قضایی توسط برخی از قاضیان مرعوب و رشوه‌خوار ذبح شود، و پوستش به دست جمعی از ماموران وزارت اطلاعات دریده گردد، و تا مایملکش، به یغمای آن دسته از سپاهیانی رود که در چارچوب قانون می‌ایستادند و هیکلش را رنگ می‌زدند.»

وی همچنین به نقل از «شاکیان» رهبر جمهوری اسلامی در نزد خدا افزوده است: «خدایا، در زمان سیدعلی، بویژه در اواخر عمر او، مردمان، که طبق قانون، از حق انتقاد و اعتراض و اعتصاب برخوردار بودند، هیچ‌گاه فرصتی برای ابراز خواسته‌های خود نیافتند. کمترین تقلای نقد و اعتراض آنان بحساب دشمنی و جاسوسی و براندازی گذارده می‌شد، و در حرکتی همه‌جانبه، همه‌ معترضان به شکنجه و زندان و انفرادی درمی‌افتادند، و در احکامی مضحک و از پیش مشخص، به سه سال و پنج سال و ده سال و اعدام، محکوم می‌شدند.»

محمد نوری‌زاد با اشاره به حمایت رهبر جمهوری اسلامی از محمود احمدی‌نژاد نوشته است: «خدایا، سیدعلی، رسما در دفاع از فرد کم‌خردی چون احمدی‌نژاد به میدان رفت و سیمای مستقل رهبری خود را خرج او کرد تا به زعم خویش حفظ نظام را که از اوجب واجبات بود، جامعیت بخشد. و حال آن که، حفظ نظامی که تا گلو در پلشتی و دروغ و فریب و ورشکستگی فرو رفته بود، جفا به مقام خداوندگاری تو، و جفا به ما مردم و نسل‌های بعدی ما بود. باید آن نظام آلوده به دروغ، جایش را به یک نظام درست می‌داد اما خامنه‌ای راه را بر هرگونه تغییر بست تا بساط قدرت، همچنان در اختیار او باشد.»

وی همچنین با تشریح وضعیت دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در دوران رهبری علی خامنه‌ای افزوده است: «اوج فلاکت دستگاه قضا آنجا پا گرفت که روحانی خالی‌الذهنی چون صادق لاریجانی به حکم سیدعلی بر مسند قاضی‌القضاتی کشور نشست. در طول تاریخ و در همه جای دنیای فهم، قاضی‌القضات به کسی گفته و می‌گویند که در کار قضا و قضاوت، هم بلحاظ علمی، و هم از حیث تجربه، کارآمد قاضیان و کارکشتگان دستگاه قضا بوده باشد. اما این شیخ، بدون این که ذره‌ای تجربه، و ذره‌ای دانش قضایی داشته باشد، بر مسندی نشست که هرگز مستحقش نبود. وی، نیامده آستین‌ها را بالا زد و گوش بفرمان شد و هرچه را که ماموران وزارت اطلاعات و پاسداران امنیتی به او دستور فرمودند، در دستور کار خود قرار داد و برای اولین بار در تاریخ قضا و قضاوت، به خلق جرم‌هایی مبادرت ورزید که از فرط سستی، کودکان را نیز به خنده وا می‌داشت. اما همین جرم‌های خنده‌دار، باعث شد که با امضای این شیخ قضاوت نکرده و قضاوت ندیده، ناگهان صدها مرد جوان و پیر و زن و دختر به زندان‌های انفرادی و شکنجه در افتادند.»

محمد نوری‌زاد با اشاره به احتمال تحت تعقیب قرار گرفتن دوباره به دلیل نگارش این نامه نوشته است: «ما از همین صحرای محشر، با صدای بلند اعلام می‌داریم: ماموران سیدعلی ممکن است از مطالعه‌ این نوشته برآشوبند و برای نویسنده‌ صادق آن برنامه‌ای تدارک ببینند. به آنان بگو که اگر نوری‌زاد در زمان علی بود و این نامه را از سر خیرخواهی و حتی انتقاد صرف برای او می‌نوشت، با آغوش گشوده علی و یاران او مواجه می‌شد و هرگز کسی متعرض او نمی‌شد. اما چرا در جامعه ما، علی و اولاد علی، برای حکومتی هزینه شدند که نسبتی با عدل و سیره علی نداشت اما مرتب از علی سخن می‌گفت و از همگان انتظار همراهی داشت و همگان را نیز به عاقبت کوفیان و خائنان کوفه احاله می‌داد.»

این روزنامه‌نگار سابق کیهان در بخش دیگری از نامه خود خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشته است: «شاید دوستان چشم‌بسته حضرت شما که در دستگاه‌های قضایی و امنیتی به انجام وظیفه مشغولند، از نمونه پرسش‌هایی که من برای شما آورده‌ام برآشوبند و با من آن کنند که با صدها بی‌گناه کرده و می‌کنند، شما اما بزرگوارانه به آنها بفرمایید: چه نوری‌زاد را خاموش کنید و چه نکنید، و چه او را به داغ و درفش بسپرید و چه به تبعید و آوارگی‌اش دراندازید، من خامنه‌ای در فردای حسابرسی نافذ خدا با همین پرسش‌ها مواجهم. او را رها کنید که او حق دوستی را با من بجای آورده و مرا از فردای بی‌کسی‌ام باخبر کرده است.»

وی همچنین در توضیح این که چرا نامه تازه خود را «آخرین نامه» نام نهاده است، نیز نوشته است: «این که "آخرین نامه" را به این نوشته عنوان داده‌ام، نه از این روی است که امیدم از شما و اصلاح امور کشور سلب شده است، بلکه آرزو دارم در این روزهای پایانی عمر، نام نیکی از خود به یادگار گذارید و خطاهای رفته را به سامان خویش باز آورید.»

محمد نوری‌زاد در بخش پایانی نامه خود افزوده است: «اگر پرسش شما این است که از کجا می‌توان آغاز کرد، پاسخ می‌دهم: به یک دستور شریف شما همه زندانیان بی‌گناه ما به آغوش عزیزان خویش باز می‌گردند. این همان بارقه‌ پربرکتی است که امید بارش آن را به شما دل بسته‌ایم. مابقی راه را خود خدا پیش روی شما خواهد گشود. و من، نام نیک شما را می‌بینم که مردمان ما با غرور بر زبان می‌آورند و بدان مباهات می‌کنند. یا علی»!
XS
SM
MD
LG