به رغم انتشار خبرهای کم و بيش اطمينان بخش درباره باز سازی ذخاير استراتژيک نفت خام و بنزين در آمريکا، تب طلای سياه همچنان رو به اوجگيری است.
پنجشنبه هشتم ماه مه، بهای هر بشکه نفت سبک در بازار نيويورک به مرز ۱۲۴ دلار و بهای هر بشکه نفت برنت دريای شمال به مرز ۱۲۳ دلار رسيد.
نوسانات غافلگير کننده
بعد از شوک نفت بشکه ای صد دلار، که سوم ژانويه گذشته بازار های مالی جهان را تکان داد، پيشگويی های کنونی بر سر پيشروی بهای طلای سياه به سوی هر بشکه ۱۵۰ دلار تا پايان سال جاری ميلادی و دويست دلار در دو سال آينده استوار است.
اين گونه پيشگويی ها را بايد با احتياط فراوان نگاه کرد، به اين دليل ساده که تاريخ پر فراز و نشيب نفت انباشته از نوسانات غافلگير کننده است.
در وضعيت کنونی نيز، که بحران دامن اقتصاد جهانی را گرفته است، تداوم رونق در بازار طلای سياه چندان عادی به نظر نمی رسد.
به علاوه در آستانه تابستان، مسافرت های تفريحی آمريکايی ها و بالا گرفتن مصرف در اين کشور نيز نگران کننده به نظر نمی رسد، زيرا ذخاير استراتژيک نفت و بنزين در ايالات متحده به اندازه کافی افزايش يافته است.
با اين حال عواملی چند، کفه ترازو را همچنان به سود افزايش باز هم بيشتر بهای نفت سنگين تر می کند.
عامل نخست، رويداد های ژئوپوليتيک است، از جمله تداوم تنش بر سر پرونده هسته ای ايران و شبح آغاز درگيری همه جانبه در لبنان که بيش از بيش «خطر جنگ شيعه و سنی» را مطرح می کند و ترس از يک انفجار احتمالی را، در منطقه ای که قلب تپنده انرژی جهان به شمار می رود، شدت می بخشد.
از سوی ديگر، با وجود بحران مالی بين المللی و از نفس افتادن چرخ فعاليت در آمريکا، عطش نفت در جهان فرو نمی نشيند به ويژه در چين و هند.
در اين ميان هجوم سرمايه ها به سوی بازار مواد اوليه به خصوص نفت را نيز نبايد از ياد برد، زيرا دلار همچنان در موقعيتی ضعيف است و بازار سهام هم هنوز جذابيت دوباره خود را به دست نياورده است.
ضعف سرمايه گذاری
اما دليل اصلی حرکت رو به اوج بهای طلای سياه، به احتمال فراوان، ضعف سرمايه گذاری در بهره برداری از منابع نفتی است. در ميان مدت و دراز مدت، با توجه به مصرف رو به افزايش قدرت های اقتصادی نوظهور، به نظر نمی رسد که عرضه نفت بتواند پاسخگوی تقاضا باشد.
البته ذخاير زير زمينی نفت برای تامين چند دهه مصرف رو به افزايش جهان کفايت می کند، و تکنولوژی های پيشرفته نيز امکان بهره برداری بهتر از منابع را فراهم آورده است.
در عوض، زمينه های مساعد برای سرمايه گذاری کافی در عرصه نفت فراهم نبوده و نيست و ظرفيت توليد در بعضی مناطق به مرور پايين می رود.
در روسيه، توليد نفت رو به کاهش گذاشته است و سايه خطر پايين رفتن توليد بر بعضی ديگر از مهم ترين کشورهای نفت خيز جهان، از جمله ونزوئلا، سنگينی می کند.
در همان حال شرکت های بزرگ نفتی جهان از «ناسيوناليسم نفتی» شماری از کشور های نفت خيز به ويژه در خاورميانه انتقاد می کنند و آن را دليل اصلی تنش های حاکم بر بازار جهانی نفت می دانند.
در اين ميان شماری از مهم ترين ميدان های نفتی جهان، از جمله در ايران و عراق، به دلايل گوناگون در سطحی بسيار پايين تر از ظرفيت خود مورد بهره برداری قرار می گيرند.