بعد از بیانیههای شدیداللحنی که از سوی شماری از روحانیان سرشناس ایران و در انتقاد از برگزاری دادگاه معترضان به نتایج انتخابات صادر شد، این بار نوبت به آیتالله یوسف صانعی رسید، یکی از مراجع تقلید منتقد حکومت در قم.
آیتالله صانعی در بیانیهای که تاریخ چهاردهم مرداد را بر خود دارد، از روند محاکمات آنانی انتقاد کرد که مقامهای جمهوری اسلامی، عوامل اغتشاشات اخیر میدانند.
آیتالله صانعی با اعلام اینکه برگزاری دادگاه متهمان در نظام قضایی جهان کم سابقه است، گفته است «همه کسانی که به نحوی در نشر این گونه اعترافات دخیل بودند، در گناه آنها شریک و سهیم میباشند و همه آنها مستوجب عذاب و افترا و تضییع آبروی مردم هستند.»
همزمان آیتالله محقق داماد هم در نامهای خطاب به محمود هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه ایران، از وضعیت این قوه در دوران مدیریت وی انتقاد کرده بود و آرزو کرده بود که ای کاش آقای شاهرودی در حوزه میماند و به کارهای پژوهشی میپرداخت و اداره قوه قضائیه را نمیپذیرفت.
در تاریخ ۳۰ ساله ایران پس از انقلاب سال ۵۷، انتقاد روحانیان از هم صنفیهای خود در حکومت اسلامی آن هم در این حد و اندازه بیسابقه بوده است.
محمد جواد اکبرین، دین پژوه و روزنامهنگار در بیروت دلیل بروز شکاف در میان طبقه روحانی جامعه را چنین برمیشمارد.
آقای اکبرین در این زمینه میگوید: «حمایت روحانیت از نظام جمهوری اسلامی حمایت مطلق نیست. حمایت مشروط است. این طور نیست که چون حاکمان جمهوری اسلامی روحانی هستند، لزوماً هر روحانی باید از این نظام حمایت کند. طبعاً بخشی از روحانیت که در قدرت شریکند، مصالحشان ایجاب میکند که از این نظام حمایت کنند. روحانیت دانشی دارد به نام فقه. دانشی دارد به نام حقوق. به نام اخلاق. وقتی نگاه میکند و میبیند که دادگاههای این کشور، روند اداره کشور نه بر اساس مسلمات فقه است، نه بر اساس مسلمات حقوق و نه مسلمات اخلاق، نه به نفع دنیای خودش میداند که از این نظام حمایت کند و نه به نفع آخرت خودش. به نفع دنیای خودش نمیداند به خاطر اینکه مخاطب روحانیت و پایگاه اجتماعی روحانیت مردمند. اگر روحانیت به طور مطلق بخواهد حمایت کند، پایگاه نظامیاش را از دست میدهد. آخرت خودش را هم از دست میدهد به خاطر اینکه طیفی از این روحانیت آدمهای پرهیزگاری هستند. نسبتی بین خودشان و خدای خودشان تعریف کردهاند و معتقدند اگر بخواهند از این روند ظالمانه حمایت کنند، هرگز نمیتوانند پاسخگوی مواخذه الهی باشند.»
آیتالله صانعی گفته است که «پس از پایان رأیگیری به ناگهان فرزندان انقلاب به گوشههای زندان افتادند و جوانان عزیز طعم تلخ باتوم و گاز اشکآور را تجربه کردند و به ناگاه مجروحان و شهدایی برجا ماند و اینهمه تنها به خاطر این بود که مشروعیت انتخابات مورد پرسش واقع شده بود».
از زمان برگزاری دادگاه کسانی که متهمان به سازماندهی آشوبها و اغتشاشها نامیده میشوند، در روز دهم مرداد شمار زیادی از روحانیان از این محاکمات انتقاد کردند و آن را فرمایشی و نمایشی خواندند.
آیتالله منتظری، مرجع تقلید منتقد، مصطفی محقق داماد، از استادان فقه و حقوق، و نیز آیتالله اسدالله بیات زنجانی روحانیانی بودند که با انتشار نامه و بیانیه از روند این دادگاهها انتقاد کردند. با این حال محمد جواد اکبرین معتقد است نقش روحانیت در محکومیت این دادگاهها بسیار بیش از اینها میتوانست باشد.
آقای اکبرین میگوید: «سابقه نداشته در تاریخ روحانیت که اینهمه رفتار ظالمانه را ببیند و اعتراض نکند. الان هم نگاه کنید، استثناهایی بر قاعده روحانیت اند که دارند اعتراض میکنند. من معتقدم که عموم روحانیت یا دچار آفت ترس است یا دچار مراعات مسائل دنیوی خودش. وگرنه ساختار روحانیت، عموم روحانیت باید اعتراض میکرد. نه فقط آیتالله محقق داماد که البته بهترین نامه فقهی و انتقادی را در طول این دوران گذشته نوشتند. معمولاً در حکومتها روحانیت در کنار مردم و مقابل حکومتهای ظالم قرار میگیرند. این آفتی است که الان روحانیت دچارش شده است.»
آیتالله صانعی در بیانیه روز چهارشنبه چهاردهم مرداد خود درباره اعترافگیرندگان میگوید: «این افراد خواه ناخواه در زمانی نه چندان دور قبل از جزای آخرت کیفر و جزای عمل خائنانه خود را در این دنیا و در محکمهای صالح و عادلانه خواهند دید.»
اینهمه انتقاد نثار حکومت و البته قوه قضائیهای می شود که رئیسش در آغاز کار گفته بود که ویرانهای را تحویل گرفته است و قصد آبادی آن را دارد. نکتهای که محمد جواد اکبرین هم به آن اشاره میکند.
آقای اکبرین در این باره میگوید: «آیتالله محقق داماد در پایان نامهاش به آقای شاهرودی این افسوس را مطرح میکند که ای کاش بودید در حوزه و به کارهای پژوهشیتان ادامه میدادید و آلوده این عرصه حقیر نمیشدید. عملاً آیتالله هاشمی شاهرودی در قوه قضائیه تبدیل به یک رئیس بیخاصیت شده است و هیچ کار مفید و تأثیرگذاری در مقابل ظلمهایی که این حکومت دارد بر علیه مردم انجام میدهد، انجام نداده است. چون توانی نداشته درحالی که وظیفه اصلی قوه قضائیه دادخواهی از حق مردم مظلوم است.»
قرار بود دومین دادگاه متهمان به اغتشاش و آشوبهای خیابانی روز پنجشنبه در تهران برگزار شود. ولی این دادگاه تا روز شنبه به تعویق افتاده است. این شاید نخستین بار پس از انقلاب اسلامی باشد که انتقادها از روحانیان درون حاکمیت و سیاستهای روحانیان حاکم توسط خود روحانیان ادامه دارد.
آیتالله صانعی در بیانیهای که تاریخ چهاردهم مرداد را بر خود دارد، از روند محاکمات آنانی انتقاد کرد که مقامهای جمهوری اسلامی، عوامل اغتشاشات اخیر میدانند.
آیتالله صانعی با اعلام اینکه برگزاری دادگاه متهمان در نظام قضایی جهان کم سابقه است، گفته است «همه کسانی که به نحوی در نشر این گونه اعترافات دخیل بودند، در گناه آنها شریک و سهیم میباشند و همه آنها مستوجب عذاب و افترا و تضییع آبروی مردم هستند.»
همزمان آیتالله محقق داماد هم در نامهای خطاب به محمود هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه ایران، از وضعیت این قوه در دوران مدیریت وی انتقاد کرده بود و آرزو کرده بود که ای کاش آقای شاهرودی در حوزه میماند و به کارهای پژوهشی میپرداخت و اداره قوه قضائیه را نمیپذیرفت.
در تاریخ ۳۰ ساله ایران پس از انقلاب سال ۵۷، انتقاد روحانیان از هم صنفیهای خود در حکومت اسلامی آن هم در این حد و اندازه بیسابقه بوده است.
محمد جواد اکبرین، دین پژوه و روزنامهنگار در بیروت دلیل بروز شکاف در میان طبقه روحانی جامعه را چنین برمیشمارد.
آقای اکبرین در این زمینه میگوید: «حمایت روحانیت از نظام جمهوری اسلامی حمایت مطلق نیست. حمایت مشروط است. این طور نیست که چون حاکمان جمهوری اسلامی روحانی هستند، لزوماً هر روحانی باید از این نظام حمایت کند. طبعاً بخشی از روحانیت که در قدرت شریکند، مصالحشان ایجاب میکند که از این نظام حمایت کنند. روحانیت دانشی دارد به نام فقه. دانشی دارد به نام حقوق. به نام اخلاق. وقتی نگاه میکند و میبیند که دادگاههای این کشور، روند اداره کشور نه بر اساس مسلمات فقه است، نه بر اساس مسلمات حقوق و نه مسلمات اخلاق، نه به نفع دنیای خودش میداند که از این نظام حمایت کند و نه به نفع آخرت خودش. به نفع دنیای خودش نمیداند به خاطر اینکه مخاطب روحانیت و پایگاه اجتماعی روحانیت مردمند. اگر روحانیت به طور مطلق بخواهد حمایت کند، پایگاه نظامیاش را از دست میدهد. آخرت خودش را هم از دست میدهد به خاطر اینکه طیفی از این روحانیت آدمهای پرهیزگاری هستند. نسبتی بین خودشان و خدای خودشان تعریف کردهاند و معتقدند اگر بخواهند از این روند ظالمانه حمایت کنند، هرگز نمیتوانند پاسخگوی مواخذه الهی باشند.»
آیتالله صانعی گفته است که «پس از پایان رأیگیری به ناگهان فرزندان انقلاب به گوشههای زندان افتادند و جوانان عزیز طعم تلخ باتوم و گاز اشکآور را تجربه کردند و به ناگاه مجروحان و شهدایی برجا ماند و اینهمه تنها به خاطر این بود که مشروعیت انتخابات مورد پرسش واقع شده بود».
از زمان برگزاری دادگاه کسانی که متهمان به سازماندهی آشوبها و اغتشاشها نامیده میشوند، در روز دهم مرداد شمار زیادی از روحانیان از این محاکمات انتقاد کردند و آن را فرمایشی و نمایشی خواندند.
آیتالله منتظری، مرجع تقلید منتقد، مصطفی محقق داماد، از استادان فقه و حقوق، و نیز آیتالله اسدالله بیات زنجانی روحانیانی بودند که با انتشار نامه و بیانیه از روند این دادگاهها انتقاد کردند. با این حال محمد جواد اکبرین معتقد است نقش روحانیت در محکومیت این دادگاهها بسیار بیش از اینها میتوانست باشد.
آقای اکبرین میگوید: «سابقه نداشته در تاریخ روحانیت که اینهمه رفتار ظالمانه را ببیند و اعتراض نکند. الان هم نگاه کنید، استثناهایی بر قاعده روحانیت اند که دارند اعتراض میکنند. من معتقدم که عموم روحانیت یا دچار آفت ترس است یا دچار مراعات مسائل دنیوی خودش. وگرنه ساختار روحانیت، عموم روحانیت باید اعتراض میکرد. نه فقط آیتالله محقق داماد که البته بهترین نامه فقهی و انتقادی را در طول این دوران گذشته نوشتند. معمولاً در حکومتها روحانیت در کنار مردم و مقابل حکومتهای ظالم قرار میگیرند. این آفتی است که الان روحانیت دچارش شده است.»
آیتالله صانعی در بیانیه روز چهارشنبه چهاردهم مرداد خود درباره اعترافگیرندگان میگوید: «این افراد خواه ناخواه در زمانی نه چندان دور قبل از جزای آخرت کیفر و جزای عمل خائنانه خود را در این دنیا و در محکمهای صالح و عادلانه خواهند دید.»
اینهمه انتقاد نثار حکومت و البته قوه قضائیهای می شود که رئیسش در آغاز کار گفته بود که ویرانهای را تحویل گرفته است و قصد آبادی آن را دارد. نکتهای که محمد جواد اکبرین هم به آن اشاره میکند.
آقای اکبرین در این باره میگوید: «آیتالله محقق داماد در پایان نامهاش به آقای شاهرودی این افسوس را مطرح میکند که ای کاش بودید در حوزه و به کارهای پژوهشیتان ادامه میدادید و آلوده این عرصه حقیر نمیشدید. عملاً آیتالله هاشمی شاهرودی در قوه قضائیه تبدیل به یک رئیس بیخاصیت شده است و هیچ کار مفید و تأثیرگذاری در مقابل ظلمهایی که این حکومت دارد بر علیه مردم انجام میدهد، انجام نداده است. چون توانی نداشته درحالی که وظیفه اصلی قوه قضائیه دادخواهی از حق مردم مظلوم است.»
قرار بود دومین دادگاه متهمان به اغتشاش و آشوبهای خیابانی روز پنجشنبه در تهران برگزار شود. ولی این دادگاه تا روز شنبه به تعویق افتاده است. این شاید نخستین بار پس از انقلاب اسلامی باشد که انتقادها از روحانیان درون حاکمیت و سیاستهای روحانیان حاکم توسط خود روحانیان ادامه دارد.