بیشتر بخوانید:
ظاهراً اجماع عمومی کارشناسان این است که ایران، با توجه به پیشرفتهایش در زمینه غنیسازی اورانیوم و افزایش مقدار اورانیوم غنی شده با خلوص پایین، در آستانه دسترسی به تولید سلاح هستهای قرار دارد و تا چند ماه دیگر از آنچه را که غرب «خط قرمز» میداند، خواهد گذشت.
این موج جدید گمانهزنیها درباره تواناییهای هستهای ایران و بحثهای بلا انقطاع و گوناگون در رسانهها، در حالی که دولت باراک اوباما از گفتوگوی بدون پیش شرط با ایران سخن میگوید، دستکم از دو بعد قابل بررسی است.
یک بعد آن، به توصیف رسانههای غربی اطلاع رسانی درباره اهداف نهفته تهران در زمینه هستهای است، در حالیکه مقامهای ایرانی آن را جنگ روانی و جوسازی علیه جمهوری اسلامی میدانند که ناظر بر گفتوگوی احتمالی تهران و واشنگتن است.
نگرانیهای البرادعی از ایران تفاوت چندانی با آنچه که در گزارشهای قبلی او آمده، ندارد و ایران هم در مقابل همان پاسخهای گذشته را تکرار کرده است. در واقع، بن بست گذشته پا بر جاست.
به باور شماری از کارشناسان یکی از اهداف این موج جدید هیاهو و گمانهزنیها برای این است که ایران قبل از شروع گفتوگوها در موضع انفعالی قرار گیرد. اگر چنین است، این کار میتواند نتیجه معکوس به بار آورد و پیشینه گفتوگوهای ناموفق غرب با ایران نشان داده است که گفتوگو با ایران از موضع قدرت و نابرابر شمردن این کشور ثمری به بار نخواهد آورد و به باز شدن «مشت گره کرده» جمهوری اسلامی نخواهد انجامید.بعد دیگر این گمانهزنیهای گسترده درباره تواناییهای بالقوه ایران است که مایه شگفتی است. آخرین گزارش البرادعی تفاوت چندانی با گزارشهای قبلی او ندارد. گزارش اخیر نشان میدهد که سرعت غنیسازی تطابقی با افزایش تعداد سانتریفیوژها ندارد و ایران توانسته است ۱۷۱ کیلوگرم به اورانیوم غنی شده با غلظت پایین بیافزاید و میزان آن را به یک هزار و ۱۰ کلیوگرم برساند.
دیگر نگرانیهای البرادعی از ایران تفاوت چندانی با آنچه که در گزارشهای قبلی او آمده، ندارد و ایران هم در مقابل همان پاسخهای گذشته را تکرار کرده است. در واقع، بن بست گذشته پا بر جاست.
بر پایه تحلیل و گمانهزنیهای تازهای که در رسانههای غربی منعکس شده، غرب و اسرائیل در معرض تهدیدات آشکار و جدی ایران قرار دارد.
از نظر کارشناسان اطلاعاتی، تهدید موقعی معتبر است که با توانایی واقعی و نیت آشکار توأم باشد. سؤال مهم در این جا این است که آیا ایران توانایی واقعی ادعا شده از سوی شماری از کارشناسان غربی را دارد یا نه؟ آیا غرب از راه و روشی را که برای ارزیابی تواناییهای هستهای، شیمیایی و بیولوژیکی صدام حسین استفاده کرد، احتراز کرده است و درسهای لازم را در پی فضاحت اطلاعاتیاش آموخته است یا نه؟
به برآورد فیزیکدانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران بین یک هزار تا یک هزار و ۷۰۰ کیلو گرم اورانیوم غنی شده با خلوص پایین نیاز دارد تا با تغلیظ دوباره آن به بالای ۹۰ درصد، به تولید سلاح هستهای دست زند.
موج جدید گمانهزنیها درباره تواناییهای هستهای ایران و بحثهای بلا انقطاع و گوناگون در رسانهها، در حالی است که دولت باراک اوباما از گفتوگوی بدون پیش شرط با ایران سخن میگوید
اما در دست داشتن این مقدار اورانیوم به مثابه دست یازی به سلاح هستهای نیست و ایران، به باور شماری از کارشناسان مستقل، در آستانه ساختن این سلاح نیست، مگر اینکه این کشور امکانات هستهای مخفی و سری در اختیار داشته باشد. البته تاکنون هیچ نشانهای از وجود چنین امکاناتی به دست نیامده است.
ایران برای ساختن سلاح هستهای باید بر چالش فنی زیادی فائق آید و به آن درجهای از مهندسی بسیار پیشرفته برسد که لازمه این کار است.
بخشی از این چالشهای فنی عبارتند از: بازآرایی و تغییرات سانتریفیوژهای مرکز نظنز برای تبدیل اورانیوم غنی شده با علظت پایین به خلوص بالا؛ تبدیل اورانیوم با غلظت بالا به فلز و فشردن آن به نیمکرههای قابل نصب در یک کلاهک؛ طرح یک مکانیزم ماشه هستهای؛ تسلط و کسب مهارت در ایجاد یک زنجیره واکنش هستهای مدام با استفاده از یک منبع اضافی نوترون؛ سوار کردن کلاهک؛ و در نهایت داشتن یک وسیله هدایت مطمئن برای رساندن سلاح به هدف مانند موشک.
با توجه به این چالشها، به باور کارشناسان مستقل هستهای، ایران دو تا پنج سال وقت نیاز دارد تا این مشکلات را از سر راه بردارد. علاوه براین، ایران باید به اندازه کافی سلاحهای هستهای تولید کند تا یک تهدید جدی و واقعی به حساب آید.
جدا از این مشکلات، تقریباً غیر ممکن است که ایران بتواند همه این مراحل را پشت سر بگذارد بدون اینکه آژانس یا دیگر سازمانهای بینالمللی از این کار مطلع شوند.
مقامهای ایران بارها گفتهاند که هدف این کشور از غنیسازی تولید سوخت هستهای است، گرچه سوابق پنهانکاری ایران در زمینه هستهای و ایجاد محدویت برای بازرسان آژانس در برخی موارد، شک و تردید آژانس و کشورهای غربی را برانگیخته است.
ضمناً عدم پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران که بازرسی را غیرمترقبه و همه جانبه را مجاز میداند، به این تردیدها درباره ماهیت واقعی برنامه غنیسازی ایران افزوده است.
به هر صورت، غنیسازی در سطح وسیع و حتی در سطح صنعتی نمیتواند مترادف با کوشش ایران برای تولید سلاح هستهای باشد. گرچه مهارت در غنیسازی نیروی نهفته و بالقوهای را پدید میآورد که در صورت نیاز میتوان از آن برای تولید سلاح هستهای استفاده کرد.