رأی اعتماد نمایندگان مجلس به خانم وحید دستجردی شرایطی بود که سوسن کشاورز و فاطمه آجرلو، دیگر وزیران زن پیشنهادی رئیس جمهوری اسلامی ایران برای وزراتخانههای آموزش و پرورش و رفاه و تأمین اجتماعی، نتوانستند رأی اعتماد نمایندگان مجلس را کسب کنند.
مرضیه مرتاضی لنگرودی، فعال حقوق زنان در تهران، در گفتوگو با رادیو فردا به این نکته اشاره میکند که نمیتوان یک وزیر زن را از مجموعه دولت جدا کرد و او را زیر ذرهبین قرار داد و پیامدهای انتخاب او را برای جامعه ایران بررسی کرد.
مرضیه مرتاضی لنگرودی: پیامدهای وزیر شدن یک زن یا یک مرد در کابینه، متأثر از سیاستهای کلی حاکم بر این کابینه است. به نظر من دراینجا تفاوتی بین زن و مرد بودن وجود ندارد و برای جامعه ایران هم تفاوتی نخواهد داشت. در پازل حاکمیتها، وزیر هم قطعهای است مثل سایر قطعات دیگر پازل.
متأسفانه عهدهدار شدن مسئولیت وزارتخانه توسط زنان همواره در زمانهایی اتفاق افتاده است که بین دولت و ملت شکافهای عمیقی وجود داشته و شکاف بین دولت و ملت، اجازه استفاده بهینه و مطلوب جامعه از تخصص و تدبیر زنان و مردان وزیر را از آنان باز میستاند. زیرا مردم به آنها به شکل قدرت حاکم و غیرپاسخگو نگاه میکنند.
بالطبع هیچ گاه جامعه ایران با موضوع مسئولیتپذیری زنان مسئله نداشته است. بیش از ۷۵ درصد معلمان ایران در دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را زنان تشکیل میدهند. اما اینکه زنها را توی کابینه جا دهند، لازم است تأکید کنم در این اقدام یک واکنش نسبت به جنبش مدنی واعتراض سبز مردم ایران توسط دستگاه حاکمیت میبینم. به دلیل اینکه از محبوبیت و مقبولیت بیشتری برخوردار شوند سعی میکنند با جا دادن زنان در کابینه که شعار کاندیداهای اصلاحطلب بوده است، مقبولیت و مطلوبیت بیشتری برای خودشان کسب کنند.
من بین اصولگرایان و آنانی که نگرش سنتی و بنیادگرایانه نسبت به اسلام دارند تفاوت قائلم. به نظر من عده زیادی از اصولگرایان که مدت ۳۰ سال است بر سر قدرت بودهاند در بینش خودشان نسبت به زنان تجدید نظر کردهاند.
آنان در عمل به دلیل اینکه در مقام حاکم، وزیر، وکیل، نماینده مجلس و یا رئیس مجلس بودهاند، با زنان همتای خودشان در سراسر نقاط جهان، بویژه در کشورهای توسعه یافته تعامل و گفتوگو داشتهاند. در عمل کارکرد زنان را دیدهاند.
اغلب هم تجربه کردهاند که با پذیرش سیستم نوین مدیریتی در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و پذیرش بورکراسی و تخصص، مسئولیتها بر اساس شایستگی و تخصص تقسیم میشود. لذا آنان از مسئولیتپذیری زنان مشروط بر اینکه توسط یک قدرت اصولگرا معدود و کنترل شود حمایت میکنند.
اما سنتیها همچنان مخالف حضور زنان در عرصههای اجتماعی خارج از چهارچوب خانوادهاند و مخالفتها و ممانعتها و کارشکنیهایشان را تا جایی که قدرت داشته باشند همچنان ادامه خواهند داد.
فعالان جنبش زنان از کل مردم ایران جدا نیستند. طبعا رویکرد آنان هم تابع شکاف بین ملت و دولت تعریف میشود. این طور که من فکر میکنم بین نگاه مردسالارانه و ارادهگرایانه و رفتار به ظاهر مدرن دولت حاکم که معمولا جنبشهای مدنی و فعالیت نهادهای مدنی را قبول دارند، آنها را دستیار و کمک کار خودشان در جهت رونق توسعه کشور میدانند، درباره زنان تناقضات عدیدهای به چشم میخورد.
فعالان جنبش زنان در همین حد از اینکه ماحصل مبارزات و هزینههایی که پرداختهاند این شده است که نگرش حاکم را مجبور به معرفی زنان برای وزارت کرده است یک احساس شادمانی مختصر میکنند. البته که ترجیح فعالان جنبش زنان این است که زنان وزیر، در اتحاد دولت و ملت، مسئولیت اداره و مدیریت وزارتخانه را بپذیرند نه در شکاف بین دولت و ملت که این شکاف نیروی زنان را هرز میبرد و میتواند همین وزارت و مسئولیتپذیری را به حربهای علیه زنان تبدیل کند.
بله، ممکن است پیشنهاد کنند. این بحث، بحث اراده حاکم است که اگر اراده کنند ده زن دیگر را هم معرفی میکنند.
مرضیه مرتاضی لنگرودی، فعال حقوق زنان در تهران، در گفتوگو با رادیو فردا به این نکته اشاره میکند که نمیتوان یک وزیر زن را از مجموعه دولت جدا کرد و او را زیر ذرهبین قرار داد و پیامدهای انتخاب او را برای جامعه ایران بررسی کرد.
- رادیو فردا: ارزیابی شما از رأی اعتماد به نخستین وزیر زن پس از انقلاب در کابینه دهم چیست؟
مرضیه مرتاضی لنگرودی: پیامدهای وزیر شدن یک زن یا یک مرد در کابینه، متأثر از سیاستهای کلی حاکم بر این کابینه است. به نظر من دراینجا تفاوتی بین زن و مرد بودن وجود ندارد و برای جامعه ایران هم تفاوتی نخواهد داشت. در پازل حاکمیتها، وزیر هم قطعهای است مثل سایر قطعات دیگر پازل.
متأسفانه عهدهدار شدن مسئولیت وزارتخانه توسط زنان همواره در زمانهایی اتفاق افتاده است که بین دولت و ملت شکافهای عمیقی وجود داشته و شکاف بین دولت و ملت، اجازه استفاده بهینه و مطلوب جامعه از تخصص و تدبیر زنان و مردان وزیر را از آنان باز میستاند. زیرا مردم به آنها به شکل قدرت حاکم و غیرپاسخگو نگاه میکنند.
بالطبع هیچ گاه جامعه ایران با موضوع مسئولیتپذیری زنان مسئله نداشته است. بیش از ۷۵ درصد معلمان ایران در دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را زنان تشکیل میدهند. اما اینکه زنها را توی کابینه جا دهند، لازم است تأکید کنم در این اقدام یک واکنش نسبت به جنبش مدنی واعتراض سبز مردم ایران توسط دستگاه حاکمیت میبینم. به دلیل اینکه از محبوبیت و مقبولیت بیشتری برخوردار شوند سعی میکنند با جا دادن زنان در کابینه که شعار کاندیداهای اصلاحطلب بوده است، مقبولیت و مطلوبیت بیشتری برای خودشان کسب کنند.
- انتخاب یک زن در هیئت دولت چه بازتابی در بخش اصولگرای جامعه داشته است؟ این سؤال را از آنجایی میپرسم که بخشی از این جناح در روزهای گذشته بارها مخالفت خود را به انحای مختلف با انتخاب شدن یک زن به عنوان وزیر نشان داده است؟
من بین اصولگرایان و آنانی که نگرش سنتی و بنیادگرایانه نسبت به اسلام دارند تفاوت قائلم. به نظر من عده زیادی از اصولگرایان که مدت ۳۰ سال است بر سر قدرت بودهاند در بینش خودشان نسبت به زنان تجدید نظر کردهاند.
آنان در عمل به دلیل اینکه در مقام حاکم، وزیر، وکیل، نماینده مجلس و یا رئیس مجلس بودهاند، با زنان همتای خودشان در سراسر نقاط جهان، بویژه در کشورهای توسعه یافته تعامل و گفتوگو داشتهاند. در عمل کارکرد زنان را دیدهاند.
اغلب هم تجربه کردهاند که با پذیرش سیستم نوین مدیریتی در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و پذیرش بورکراسی و تخصص، مسئولیتها بر اساس شایستگی و تخصص تقسیم میشود. لذا آنان از مسئولیتپذیری زنان مشروط بر اینکه توسط یک قدرت اصولگرا معدود و کنترل شود حمایت میکنند.
اما سنتیها همچنان مخالف حضور زنان در عرصههای اجتماعی خارج از چهارچوب خانوادهاند و مخالفتها و ممانعتها و کارشکنیهایشان را تا جایی که قدرت داشته باشند همچنان ادامه خواهند داد.
- نگاه فعالان حقوق زنان به این انتخاب چگونه است؟
فعالان جنبش زنان از کل مردم ایران جدا نیستند. طبعا رویکرد آنان هم تابع شکاف بین ملت و دولت تعریف میشود. این طور که من فکر میکنم بین نگاه مردسالارانه و ارادهگرایانه و رفتار به ظاهر مدرن دولت حاکم که معمولا جنبشهای مدنی و فعالیت نهادهای مدنی را قبول دارند، آنها را دستیار و کمک کار خودشان در جهت رونق توسعه کشور میدانند، درباره زنان تناقضات عدیدهای به چشم میخورد.
فعالان جنبش زنان در همین حد از اینکه ماحصل مبارزات و هزینههایی که پرداختهاند این شده است که نگرش حاکم را مجبور به معرفی زنان برای وزارت کرده است یک احساس شادمانی مختصر میکنند. البته که ترجیح فعالان جنبش زنان این است که زنان وزیر، در اتحاد دولت و ملت، مسئولیت اداره و مدیریت وزارتخانه را بپذیرند نه در شکاف بین دولت و ملت که این شکاف نیروی زنان را هرز میبرد و میتواند همین وزارت و مسئولیتپذیری را به حربهای علیه زنان تبدیل کند.
- با توجه به اینکه دو وزیر زن پیشنهادی محمود احمدینژاد از مجلس رأی منفی گرفتهاند، شما فکر میکنید آیا ممکن است او باز هم وزیر زن دیگری را برای سمت وزارتخانه به مجلس پیشنهاد کند؟
بله، ممکن است پیشنهاد کنند. این بحث، بحث اراده حاکم است که اگر اراده کنند ده زن دیگر را هم معرفی میکنند.