برگزاری دادگاه چهرههای شاخص سیاسی اصلاحطلب و در پی آن، پخش اعترافات برخی از این چهرهها در یک کنفرانس خبری، یک بار دیگر، هدف از پخش چنین اعترافهایی را در کانون توجه صاحب نظران قرار داد.
علی طایفی، جامعه شناس و پژوهشگر مسایل اجتماعی ایران، در سوئد، در گفتوگو با رادیو فردا به ارزیابی این موضوع پرداخته است.
رادیو فردا: آقای طائفی، از زاویه نگاه جامعهشناسانه، مهمترین هدف از پخش چنین اعترافهایی، چیست؟
علی طائفی: اتفاقاتی که امروز در حال وقوع است، نمایانگر این است که نظام قدرت در ایران هنوز پس از ۳۰ سال برای اقناع مردم همچنان سیاستهای کهنه نخنمای پیشین را استفاده میکند. گرچه انحراف افکار عمومی در ایران و پیشبرد ماشین قدرت که به هیچوجه به سود ملت و در نهایت حتی به سود این نظام موجود هم حرکت نمیکند.
اشاره کردید به اقناعگری، چگونه؟ یعنی آیا بخشی از هدف برگزاری و پخش چنین دادگاهها و اعترافهایی، قانع کردن و مجاب کردن مردم و افکار عمومی است؟
بیهیچ تردید به همین ترتیب است. یعنی در طول این یک ماه و اندی یعنی پنجاه روز بعد از انتخابات و دستگیریهای فلهای که رخ داده و سران فعالان سیاسی در نظام سیاسی کشور حتی از دوره ریاست جمهوری رفسنجانی تا دوره خاتمی، افرادی بازداشت شدهاند، همه به منظور پیشبرد یک سناریو بوده.
یعنی در کنار آن سناریوی نخستین که پروژه کودتای انتخاباتی را به تعبیری پیش میبرد، هدف پایین کشیدن فتیله یا شعلههای جنبش اجتماعی که امروز در خیابانها در روزهای پس از انتخابات شاهد بودیم، و کشیدن پایین شدت جنبش مردمی و اعتراضها و در واقع کشاندن افکار عمومی به سوی همسویی با نظام قدرت است تا احیاناً بتوانند عملکرد غیردموکراتیکی را که رخ داده تطهیر کنند.
به نظر میآید که سیاست از پیش تعیین شده و برنامه از پیش تعیین شدهای، دارد پیش میرود. تنها نکته این است که آیا امروز هم مانند سابق این پروژه با چنین هدفی و چنین روشهای قدیمی همچنان پاسخگوی نیازهای این بدنه ماشین قدرت هست یا نه.
آقای طائفی، من همین سؤال را از شما میپرسم.
الان بیش از ۱۳ میلیون کاربر اینترنتی در کشور هست. علیرغم فیلترینگ شدید، همین کاربران اینترنتی در کنار ۱۷ میلیون خانوادههای ایرانی را اگر محاسبه کنیم، میبینیم بخش بزرگی از جامعه ایران به نحوی امروز با رسانههای دیگر غیرحکومتی در داخل و خارج کشور در ارتباطند.
لذا به نظر نمیآید امروز به مصداق دورههای پیش که صدا وسیما تنها رسانه انعکاس اخبار و اطلاعات برای مردم بود، بتوان این پروژه به خوبی پیش برد. در نظر داشته باشید، ممکن است به طور موقت برخی از افکار عمومی، از لایهها و قشرهای مختلف، به ویژه کسانی که تماشاگرند و منتظر پیشرفت این حرکت و جنبشند تا ببینند چطور میتوانند خودشان را ملحق کنند یا احیاناً در پیوستن به این جنبش تردید دارند، این حرکت ممکن است وقفههایی خاص یا تردیدهایی را برای آنها ایجاد کند ولی بعد از واکنشهای جدی که از طرف جنبشهای اجتماعی در داخل کشور و نهادهای سیاسی و دینی در کشور که ناظر بر قدرت هم هستند، اگر واکنشهای خود را به طور مستمر در جامعه انعکاس دهند، منتشر کنند، خواهی نخواهی آثار خود را خواهد گذاشت و میزان و شدت تأثیرگذاری پروژه نمایش سخیف و واپسگرایانه را به نحوی رسوا خواهد کرد.
قدرت نظام سیاسی امروز به شدت دستخوش بحران است. مشروعیت سیاسی و دینی و مشروعیت سنتی خود را به شدت از دست داده است.
آقای طائفی ممکن است در کنار اهدافی مثل افشاگری و مجاب کردن یا پاسخ دادن به ابهاماتی که در ذهن بخشی از افکار عمومی هست، ترسآفرینی و ایجاد ترس و وحشت هم مد نظر باشد؟
پیش از اینکه بحث ترس باشد، قاعدتاً وقتی از ابزار اطلاعاتی دارند استفاده میکنند، پروژهای نیست که لزوماً برای ارعاب باشد. بیشتر برای افشاگری است. افشاگری به شیوههای کهنهای که انتساب وابستگی افرادی که فعالان سیاسی «سردمداران یا رهبران سیاسی» (به اصطلاح آنها) این جنبش بودند، به عوامل خارجی، به موساد، به عوامل انگلیسی و نیروهای دشمنان فرضی که همواره برای سرکوب، تطمیع و ارعاب و توجیه وضعیت موجود از آنها بهرهبرداری یا سوء استفاده شده است.
در حالی که به نظر میرسد که امروز این جنبش لزوماً پیروی نمیکند از کسانی که امروز در دادگاه میآیند. سردمداران اصلی در دادگاه مثلاً آقای عطریانفر، آقای میردامادی، آقای رمضانزاده و افرادی از این دست، حتی آقای ابطحی، وقتی پشت تریبون میآیند و حتی با تمام فشارهای روحی و روانی که دارند و ناگزیر از اعتراف میشوند و به نظر میآید که غیرواقعی باشد و شواهد هم این را نشان میدهد، که تناقضگویی زیادی هم در آن هست، حتی اگر هم صحت داشته باشد، به دلیل اینکه مردم و جنبش لزوماً وابستگی به این افراد ندارند و رهبری را هم الزاماً از آنها الهام نمیگیرند، به نظر میآید این حرکت همچنان با قدرت به راه خود ادامه خواهد داد.
علی طایفی، جامعه شناس و پژوهشگر مسایل اجتماعی ایران، در سوئد، در گفتوگو با رادیو فردا به ارزیابی این موضوع پرداخته است.
رادیو فردا: آقای طائفی، از زاویه نگاه جامعهشناسانه، مهمترین هدف از پخش چنین اعترافهایی، چیست؟
علی طائفی: اتفاقاتی که امروز در حال وقوع است، نمایانگر این است که نظام قدرت در ایران هنوز پس از ۳۰ سال برای اقناع مردم همچنان سیاستهای کهنه نخنمای پیشین را استفاده میکند. گرچه انحراف افکار عمومی در ایران و پیشبرد ماشین قدرت که به هیچوجه به سود ملت و در نهایت حتی به سود این نظام موجود هم حرکت نمیکند.
اشاره کردید به اقناعگری، چگونه؟ یعنی آیا بخشی از هدف برگزاری و پخش چنین دادگاهها و اعترافهایی، قانع کردن و مجاب کردن مردم و افکار عمومی است؟
بیهیچ تردید به همین ترتیب است. یعنی در طول این یک ماه و اندی یعنی پنجاه روز بعد از انتخابات و دستگیریهای فلهای که رخ داده و سران فعالان سیاسی در نظام سیاسی کشور حتی از دوره ریاست جمهوری رفسنجانی تا دوره خاتمی، افرادی بازداشت شدهاند، همه به منظور پیشبرد یک سناریو بوده.
یعنی در کنار آن سناریوی نخستین که پروژه کودتای انتخاباتی را به تعبیری پیش میبرد، هدف پایین کشیدن فتیله یا شعلههای جنبش اجتماعی که امروز در خیابانها در روزهای پس از انتخابات شاهد بودیم، و کشیدن پایین شدت جنبش مردمی و اعتراضها و در واقع کشاندن افکار عمومی به سوی همسویی با نظام قدرت است تا احیاناً بتوانند عملکرد غیردموکراتیکی را که رخ داده تطهیر کنند.
به نظر میآید که سیاست از پیش تعیین شده و برنامه از پیش تعیین شدهای، دارد پیش میرود. تنها نکته این است که آیا امروز هم مانند سابق این پروژه با چنین هدفی و چنین روشهای قدیمی همچنان پاسخگوی نیازهای این بدنه ماشین قدرت هست یا نه.
آقای طائفی، من همین سؤال را از شما میپرسم.
الان بیش از ۱۳ میلیون کاربر اینترنتی در کشور هست. علیرغم فیلترینگ شدید، همین کاربران اینترنتی در کنار ۱۷ میلیون خانوادههای ایرانی را اگر محاسبه کنیم، میبینیم بخش بزرگی از جامعه ایران به نحوی امروز با رسانههای دیگر غیرحکومتی در داخل و خارج کشور در ارتباطند.
لذا به نظر نمیآید امروز به مصداق دورههای پیش که صدا وسیما تنها رسانه انعکاس اخبار و اطلاعات برای مردم بود، بتوان این پروژه به خوبی پیش برد. در نظر داشته باشید، ممکن است به طور موقت برخی از افکار عمومی، از لایهها و قشرهای مختلف، به ویژه کسانی که تماشاگرند و منتظر پیشرفت این حرکت و جنبشند تا ببینند چطور میتوانند خودشان را ملحق کنند یا احیاناً در پیوستن به این جنبش تردید دارند، این حرکت ممکن است وقفههایی خاص یا تردیدهایی را برای آنها ایجاد کند ولی بعد از واکنشهای جدی که از طرف جنبشهای اجتماعی در داخل کشور و نهادهای سیاسی و دینی در کشور که ناظر بر قدرت هم هستند، اگر واکنشهای خود را به طور مستمر در جامعه انعکاس دهند، منتشر کنند، خواهی نخواهی آثار خود را خواهد گذاشت و میزان و شدت تأثیرگذاری پروژه نمایش سخیف و واپسگرایانه را به نحوی رسوا خواهد کرد.
قدرت نظام سیاسی امروز به شدت دستخوش بحران است. مشروعیت سیاسی و دینی و مشروعیت سنتی خود را به شدت از دست داده است.
آقای طائفی ممکن است در کنار اهدافی مثل افشاگری و مجاب کردن یا پاسخ دادن به ابهاماتی که در ذهن بخشی از افکار عمومی هست، ترسآفرینی و ایجاد ترس و وحشت هم مد نظر باشد؟
پیش از اینکه بحث ترس باشد، قاعدتاً وقتی از ابزار اطلاعاتی دارند استفاده میکنند، پروژهای نیست که لزوماً برای ارعاب باشد. بیشتر برای افشاگری است. افشاگری به شیوههای کهنهای که انتساب وابستگی افرادی که فعالان سیاسی «سردمداران یا رهبران سیاسی» (به اصطلاح آنها) این جنبش بودند، به عوامل خارجی، به موساد، به عوامل انگلیسی و نیروهای دشمنان فرضی که همواره برای سرکوب، تطمیع و ارعاب و توجیه وضعیت موجود از آنها بهرهبرداری یا سوء استفاده شده است.
در حالی که به نظر میرسد که امروز این جنبش لزوماً پیروی نمیکند از کسانی که امروز در دادگاه میآیند. سردمداران اصلی در دادگاه مثلاً آقای عطریانفر، آقای میردامادی، آقای رمضانزاده و افرادی از این دست، حتی آقای ابطحی، وقتی پشت تریبون میآیند و حتی با تمام فشارهای روحی و روانی که دارند و ناگزیر از اعتراف میشوند و به نظر میآید که غیرواقعی باشد و شواهد هم این را نشان میدهد، که تناقضگویی زیادی هم در آن هست، حتی اگر هم صحت داشته باشد، به دلیل اینکه مردم و جنبش لزوماً وابستگی به این افراد ندارند و رهبری را هم الزاماً از آنها الهام نمیگیرند، به نظر میآید این حرکت همچنان با قدرت به راه خود ادامه خواهد داد.