شنبه، سیزدهم تیرماه، برابر بود با سالمرگ نویسنده سرشناس ادبیات نوین داستانی ایران، صادق چوبک. هنرمندی که ۱۱ سال پیش درحا لی که ۸۲ سال داشت، دور از وطن و در آمریکا از دنیا رفت.
صادق چوبک، از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران بود. این نویسنده بوشهری، میراث صادق هدایت را به ارث برد و با انتشار اولین مجموعه داستانهایش با نام «خیمه شب بازی» در گستره ادبیات نوین داستانی ایران نمایان شد.
«عنتری که لوطیش مرده بود» و «قفس» داستانهای بعدی چوبک است که این دو داستان به ویژه درک نویسنده را از دنیای حیوانات به دست میدهد. «توپ لاستیکی»، «چراغ آخر»، «روز اول قبر»، «تنگسیر» و «سنگ صبور» دیگر داستانهای صادق چوبک است.
این نویسنده شخصیتهای داستانهایش را بیشتر از میان مردم زحمتکش و ستمدیده اجتماع بر میگزید و زبان ساده آنها را به همانگونه که ادا میشد، در داستانهای کوتاه و بلندش به کار میگرفت.
صادق چوبک با آنکه از صادق هدایت تأثیر پذیرفت، اما نمیتوان او را مقلد هدایت به حساب آورد.
نسیم خاکسار، نویسنده و شاعر ساکن هلند، در گفتگو با رادیو فردا درباره صادق چوبک و آثارش چنین میگوید: «صادق چوبک از نویسندگان نسل اول داستان نویسی معاصر در ایران است و از کسانی است که همراه با جمالزاده و هدایت، داستاننویسی و ادبیات داستانی ایران را بنیاد گذاشتند. چوبک البته متنوع مینوشت. شعرهایی دارد که به نثر است یا نزدیک به نثر است. کارهای نمایشی هم نوشته. اما به نظر من درخشش کارهای او در داستاننویسی و رماننویسی است».
آقای خاکسار برای نمونه به «تنگسیر» و «سنگ صبور» از آثار آقای چوبک اشاره میکند و میگوید که آقای چوبک در ادبیات ایران ماندنی است.
آقای خاکسار ادامه میدهد: «در این دو کار که نام بردم ویژگی زبانی و فلسفی خود را دارند هرکدام. در داستانهای کوتاه درخشش او بسیار چشمگیر است. زبان عامیانه و اصطلاحات مردم کوچه در نثر داستانی اش، اصلاً از ویژگیهای کار چوبک است».
از نگاه آقای خاکسار، چوبک به همان اندازه در ادبیات داستانی ما جای محکمی دارد که هدایت دارد و نسلهای بعد از او از ساعدی گرفته تا احمد محمود و یک نسل بعدتر بخصوص نویسندگان جنوب ایران، از نوع نثر صادق چوبک و ویژگیهایی که دارد از جمله زبانش بسیار متأثرند و برای نمونه در کارهای داستانیاش، در «عنتری که لوطیش مرده بود»، «چرا دریا توفانی شد»، به واقع جزو ادبیات داستانی ایران محسوب میشود.
صادق چوبک از نویسندگان نسل اول داستاننویسی ایران، ناتورالیسم را در داستانهای نوین ایران آورد و توانست زیباییها و زشتیهای جامعه را به همان شکل عینی و ظاهری آن در داستانهای خود توصیف کند. ولگردها، آدمهای بیکاره، راندهشدگان و حاشیهنشینان جامعه عموماً شخصیتهای داستانی صادق چوبک را تشکیل میدهند. زبان صادق چوبک، به باور نسیم خاکسار، زبانی عریان است.
آقای خاکساردر این باره میگوید: «زبان چوبک زبان عریان است و خیلی راحت از مسائل جنسی در کارهایش سخن میگوید، از رابطههای جنسی آدمهایش و حالت کششی که وجود دارد که این حوزه را برجسته کند، به عنوان عامل عمده برای شخصیتهایش که در ارتباطاتشان و در نگاهشان به جهان تعیین کننده هستند. به نظر من کار چوبک رئالیسم است با آمیزهای از فلسفه بخصوص در سنگ صبور و تنگسیر».
صادق چوبک از پیشگامان داستان نویسی نوین ایران، در اواخر زندگی نابینا شد و به این ترتیب نتوانست دست به آفرینش داستان بزند.
همسرش قدسی چوبک، اواخر زندگی این نویسنده نامدار را اینگونه روایت میکند: صادق راه می رفت و تمام مدت گریه می کرد و مرتب می گفت «قدسی، آیا ممکن است که من یک بار دیگر ایران را ببینم؟»
صادق چوبک، از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران بود. این نویسنده بوشهری، میراث صادق هدایت را به ارث برد و با انتشار اولین مجموعه داستانهایش با نام «خیمه شب بازی» در گستره ادبیات نوین داستانی ایران نمایان شد.
«عنتری که لوطیش مرده بود» و «قفس» داستانهای بعدی چوبک است که این دو داستان به ویژه درک نویسنده را از دنیای حیوانات به دست میدهد. «توپ لاستیکی»، «چراغ آخر»، «روز اول قبر»، «تنگسیر» و «سنگ صبور» دیگر داستانهای صادق چوبک است.
این نویسنده شخصیتهای داستانهایش را بیشتر از میان مردم زحمتکش و ستمدیده اجتماع بر میگزید و زبان ساده آنها را به همانگونه که ادا میشد، در داستانهای کوتاه و بلندش به کار میگرفت.
صادق چوبک با آنکه از صادق هدایت تأثیر پذیرفت، اما نمیتوان او را مقلد هدایت به حساب آورد.
نسیم خاکسار، نویسنده و شاعر ساکن هلند، در گفتگو با رادیو فردا درباره صادق چوبک و آثارش چنین میگوید: «صادق چوبک از نویسندگان نسل اول داستان نویسی معاصر در ایران است و از کسانی است که همراه با جمالزاده و هدایت، داستاننویسی و ادبیات داستانی ایران را بنیاد گذاشتند. چوبک البته متنوع مینوشت. شعرهایی دارد که به نثر است یا نزدیک به نثر است. کارهای نمایشی هم نوشته. اما به نظر من درخشش کارهای او در داستاننویسی و رماننویسی است».
آقای خاکسار برای نمونه به «تنگسیر» و «سنگ صبور» از آثار آقای چوبک اشاره میکند و میگوید که آقای چوبک در ادبیات ایران ماندنی است.
آقای خاکسار ادامه میدهد: «در این دو کار که نام بردم ویژگی زبانی و فلسفی خود را دارند هرکدام. در داستانهای کوتاه درخشش او بسیار چشمگیر است. زبان عامیانه و اصطلاحات مردم کوچه در نثر داستانی اش، اصلاً از ویژگیهای کار چوبک است».
از نگاه آقای خاکسار، چوبک به همان اندازه در ادبیات داستانی ما جای محکمی دارد که هدایت دارد و نسلهای بعد از او از ساعدی گرفته تا احمد محمود و یک نسل بعدتر بخصوص نویسندگان جنوب ایران، از نوع نثر صادق چوبک و ویژگیهایی که دارد از جمله زبانش بسیار متأثرند و برای نمونه در کارهای داستانیاش، در «عنتری که لوطیش مرده بود»، «چرا دریا توفانی شد»، به واقع جزو ادبیات داستانی ایران محسوب میشود.
صادق چوبک از نویسندگان نسل اول داستاننویسی ایران، ناتورالیسم را در داستانهای نوین ایران آورد و توانست زیباییها و زشتیهای جامعه را به همان شکل عینی و ظاهری آن در داستانهای خود توصیف کند. ولگردها، آدمهای بیکاره، راندهشدگان و حاشیهنشینان جامعه عموماً شخصیتهای داستانی صادق چوبک را تشکیل میدهند. زبان صادق چوبک، به باور نسیم خاکسار، زبانی عریان است.
آقای خاکساردر این باره میگوید: «زبان چوبک زبان عریان است و خیلی راحت از مسائل جنسی در کارهایش سخن میگوید، از رابطههای جنسی آدمهایش و حالت کششی که وجود دارد که این حوزه را برجسته کند، به عنوان عامل عمده برای شخصیتهایش که در ارتباطاتشان و در نگاهشان به جهان تعیین کننده هستند. به نظر من کار چوبک رئالیسم است با آمیزهای از فلسفه بخصوص در سنگ صبور و تنگسیر».
صادق چوبک از پیشگامان داستان نویسی نوین ایران، در اواخر زندگی نابینا شد و به این ترتیب نتوانست دست به آفرینش داستان بزند.
همسرش قدسی چوبک، اواخر زندگی این نویسنده نامدار را اینگونه روایت میکند: صادق راه می رفت و تمام مدت گریه می کرد و مرتب می گفت «قدسی، آیا ممکن است که من یک بار دیگر ایران را ببینم؟»