محمود احمدینژاد، رئیس دولت ایران، یکشنبه این هفته گفت: «آرزوی من تحریم بنزین ایران است». بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، نیز چند سالی است که «آرزوی تحریم بنزین ایران» را مطرح میکند. حال که آرزوی هر دوی این رهبران حکومتهای متخاصم یکی شده است و آنها «نقطه نظر مشابهی» یافته اند، جامعه جهانی در حال عملی کردن این «آرزو» به نظر میرسد.
تحریمهای تکمیلی و مستقلی که اتحادیه اروپا درنشست دوشنبه وزیران خارجه خود علیه ایران برقرار کرد، عملاً گام بلند دیگری در اجرای درخواستهای سالهای اخیر دولت اسرائیل از جامعه جهانی است که همواره ناخرسند بود و گله میکرد که تنها از راه تحریم سپاه پاسداران و نشانه رفتن چند شرکت دولتی و نظامی ایران نمیتوان سران تهران را به عدول از برنامههای هستهای مشکوک ایران وادارکرد.
اتحادیه اروپا با تحریمهای جدیدی (که در پی انتشار سند آن از سوی نهادهای این اتحادیه بلافاصله از سوی هر ۲۷ عضو اتحادیه لازمالاجرا خواهد بود)، این بار عرصه انرژی ایران را در کنار برقراری یک رشته تحریمهای سختتر علیه فعالیت بیمهای و بانکداری ایران در اروپا نشانه رفته و دولتها و شرکتهای اروپایی را از آینده همکاری با ایران هراسانده است.
تحریمهای جدید اتحادیه اروپا به فاصله یک روز پس از بیان «آرزوی» محمود احمدینژاد علیه ایران اعمال شده است. احمدی نژاد یکشنبه در تهران گفت «میگویند که بنزین ایران را تحریم میکنیم. این از آرزوهای من است که بنزین تحریم شود». (گزارش خبرگزاری ایرانی ایسنا، یکشنبه، ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۰، از اظهارات احمدینژاد در جشنواره ملی کارآفرینان برتر«خطاب به اروپا»).
بنیامین نتانیاهو از آغاز کار دولت خود، در آوریل ۲۰۰۹، تأکید کرده بود که تحریمهای جامعه جهانی در قبال ایران تا به مرحله تحریم نفت و گاز ایران نرسد، و به توصیف او، به «تحریمهای چنگ و دندان دار و فلجکننده» تبدیل نشود، اثرگذار نخواهد بود.
نتانیاهو افزوده بود که کسی در جهان نباید خریدار نفت و گازایران باشد، و یا نباید کسی به ایران بنزین یا مشتقات نفتی دیگر مورد نیاز ایران را بفروشد.
دولت آمریکا در آغاز با تحریمهایی که نتانیاهو بر آن اصرارداشت، مخالف بود اما پس از رسیدن به درک مشترک با اسرائیل در مورد خطرناک بودن برنامه هستهای ایران و بویژه
نظر به گرفتن پاسخهای رد پی در پی از سوی ایران، عملاً با خواسته نتانیاهو همراهی کرد.
مقامات روسیه نیز پیوسته به سران اسرائیل میگفتند که برقراری تحریمهای «فلجکننده» مورد نظر نتانیاهو، به زیان مردم ایران است اما سرانجام نه تنها روسیه از قطعنامه چهارم تحریمها علیه ایران حمایت کرد و حتی پیش از تصویب قطعنامه ۱۹۲۹، شرکت روسی لوک اویل زودتر از بسیاری از شرکتهای جهانی پای خود را از معاملات با ایران بیرون کشید، بلکه خواسته دیگر اسرائیل در مورد جدا کردن روسیه از صف حامیان ایران، در پی وخیم شدن مناسبات دولتهای تهران و مسکو در بستر اظهارات تند احمدینژاد علیه روسیه، در حال عملی شدن است.
اسرائیل همانگونه که از تحریمهای تکمیلی و مستقل مصوبه دو ماه پیش کنگره آمریکا ابراز خشنودی عمیق کرد و سپس از باراک اوباما نیز به خاطر تأیید این قانون «تجلیل» کرد، اکنون هم از تحریمهای اروپایی که دوشنبه این هفته علیه ایران به تصویب رسید، اظهار خشنودی کرده است.
وزارت خارجه اسرائیل دوشنبه در بیانیهای نوشت که «اسرائیل از تصمیم وزیران خارجه اتحادیه اروپا برای اعمال تحریمهای بیشتر و مهمترعلیه ایران استقبال میکند، و این گام بلند اروپا، پیام روشنی به ایران است...».
اسرائیل با کشورهای غربی عضو دائم شورای امنیت در تنظیم پیشنویس قطعنامههای چهارگانهای که در سالهای اخیر به تصویب رسید، همکاری تنگاتنگ داشت. استیوارت لوی، معاون امور ضد تروریسم در وزارت خزانهداری، در ارتباط پیوسته با دولتمردان اسرائیل برای تنظیم سبد تحریمهای جدید بوده است.
موساد نیز در تنظیم سبد تحریمها علیه ایران از همان زمان نخستوزیری آریل شارون مشارکت جدی داشته است. اسرائیل که گاه از روسیه و چین قطع امید میکرد، هیئتهایی را به این کشورها میفرستاد تا آنها را هرچه بیشتر به همراهی با غرب در تصویب تحریمها علیه ایران تشویق کند.
اما واقعیت دیگری نیز هست؛ بیش ازآنکه تلاشهای اسرائیل برای متقاعد کردن چین و روسیه در پیوستن به تحریمهای جدید علیه ایران، و یا تشویق به اتخاذ اقداماتی از سوی کنگره آمریکا و اتحادیه اروپا در برقراری تحریمهای مستقل علیه ایران مؤثر باشد، سیاستهای خود دولت ایران و اظهارنظرهای محمود احمدینژاد و سایر بلندپایگان نظامی و سیاسی ایران بوده که موجب تقویت احساس خطر در میان مقامات جهانی شده و آنها را به در پیش گرفتن تحریمهای جدیترعلیه ایران کشانده است.
گفتارهای تعرضی احمدینژاد با پشتیبانی حامیان فکری او در میان سپاه پاسداران و روحانیون ارشد در زمینه لزوم نابودی اسرائیل، نفی بخشی از تاریخ معاصر اروپا در مورد قتلعام یهودیان در حکومت نازیها، گسترش اسلام مهدویت، توان شیعه ایرانی برای تسلط بر جهان مسیحی و احیای رویاهای صلاحالدین و گفتارهای دیگری ازاین دست، همواره زنگ خطری جدی درگوش جامعه مسیحی اروپا و آمریکاست و حتی روسیه مسیحی با داشتن تنوع فرهنگی و برخوداری از جامعه بزرگ مسلمانان نمیتواند اسلام تهاجمی سبک ایران را با طیب خاطر پذیرا شود.
ریشه اصلی مسیحیت بر یهودیت استوار است و مسیحیان معتقد تأکید دارند که حمایت از اسرائیل و یهودیت پایه اساسی باورهای مذهبیشان است. دلخوش داشتن سران ایران به اینکه انتقادهای شدیدی از اسرائیل در جامعه جهانی به عمل میآید و تظاهرات علیه اسرائیل امری دائمی در دنیای امروز است (چه با انگیزه مخالفت با جنگ چهار سال پیش اسرائیل علیه حزبالله لبنان، یا حمله دو سال پیش اسرائیل به غزه و یا مقابله اخیر اسرائیل با کشتیهایی که اصرار در رفتن به سوی بندرغزه را داشتند)، از نگرانیهای دنیای مسیحی علیه ایران شیعهای که حاکمانش مهدی باور هستند و همزمان نیز برنامههای اتمی خود را با موشکهای بلند پرواز پیش میبرند، کم نمیکند.
در حالی که جامعه جهانی انتظارات مشخص و روشنی را از ایران در برنامههای اتمی این کشور دارد، دولت ایران در تمامی مذاکرات سالهای اخیر بر سر برنامههای اتمیاش، به جای پاسخ دادن به پرسشهای صریح طرفهای مقابل، تلاش کرده است که توان اتمی اسرائیل را مورد پرسش قرار دهد؛ شیوهای که از زمان ریاست جمهوری احمدینژاد شدت گرفته و او به سبک خود، هر پرسشی از ایران را با پرسشی درباره اسرائیل، از دید خود «به چالش میکشد».
در تمامی مذاکرات ایران در ژنو، گفتوگوهایش با گروه وین، و سر هر میز مذاکره دیگری، دولت ایران پرسیده است که چرا کسی از کلاهکهای هستهای اسرائیل سؤالی نمیکند؟ اما علیرغم همه تلاشهای پرهزینه ایران برای به پرسش گرفتن قدرت هستهای اسرائیل، پاسخ عملی این گونه داده شد که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، در دیدار ششم ژوئیه با بنیامین نتانیاهو تأکید کرد که اسرائیل حق دارد که سیاست هستهای همیشگی خود (سیاست «ابهام عمدی») را ادامه دهد. نه تنها این، که عوزی آراد، مشاورامنیت ملی اسرائیل بلافاصله پس از این دیدار، فاش ساخت که آمریکا سند همکاریهای اتمی تازهای با اسرائیل امضا کرده و قرار است که برای یک کوره تحقیقاتی اتمی اسرائیل سوخت لازم را تأمین کند.
حمایتهای عملی و ضمنی آمریکا با برنامه هستهای اسرائیل، نظر به گفتارهای تهاجمی و عملکردهای نظامی ایران در سالهای اخیر شدت گرفته است. آمریکا و غرب وضعیت را اینگونه میبینند: جمهوری اسلامی ایران با تکرار شعارنابودی اسرائیل و رژه دادن موشکهای دور پروازش که به روی آن نوشته شده است «مرگ بر اسرائیل» و بیان امید به «محو اسرائیل از نقشه جغرافیا» از زبان رئیسجمهور نظام، پیوسته مانورهای موشکی و زمینی و دریایی برگزار میکند و سالی چند بار موشکهای دور پروازتر خود را با انگیزه «موشکهای ماهوارهبر» آزمایش میکند و هرازچند گاهی نیز برنامههای «متنوعتری» برای تکمیل دانش و توانایی اتمی خود ارائه میکند و همین شنبه گذشته نیز علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، از طرح بلند پروازانه «کوره گداخت اتمی» (در کنار گسترش غنیسازی اورانیوم با خلوص ۲۰ درصد و ادامه غنی کردن اورانیوم با خلوص ۳.۵ تا پنج درصد) نیز خبر داد.
افرائیم ها- لوی، رئیس پیشین موساد اسرائیل (که خود طرفدار یافتن راههای مذاکراه با ایران بود و به خاطر این رویکردش مورد انتقادهای زیادی در اسرائیل قرار داشت)، دو سال پیش در مصاحبه با شبکه العربیه گفته بود که اگر موساد فردی را سالها تعلیم میداد و میلیاردها دلار خرج میکرد که او به مقام رهبری یک کشور برسد، هرگز مانند احمدینژاد نمیتوانست به منافع اسرائیل خدمت کند و کار اسرائیل را درجامعه جهانی آسان کند. این مقام پیشین موساد گفته بود هرحرف و عملکرد احمدینژاد، جامعه جهانی را بیشتر متوجه خطراتی میکند که اسرائیل بر آنها از ناحیه ایران تأکید دارد.
حال که «آرزوی مشترک» احمدینژاد و نتانیاهو در زمینه تحریم ایران از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا تا حدی عملی شده است، باید دید که تحقق این آرزو در میان مدت و دراز مدت، برای هر یک از دو آرزوکننده چه اثر عملی خواهد داشت؟ (احمدینژاد یکشنبه گفته بود که اثرش هیچ است، و افزوده بود که «ظرف دو روز ۱۷ میلیون لیترجایگزین بنزینی میکنیم که اروپا فروشش را به ما تحریم کند و کلید جایگزینی هم آماده و در دست ماست»). اما اثرات این امر هرچه که باشد، چون مردم ایران آن را مستقیماً احساس میکنند، پاسخش را باید از عامه مردم ایران جستجو کرد.
تحریمهای تکمیلی و مستقلی که اتحادیه اروپا درنشست دوشنبه وزیران خارجه خود علیه ایران برقرار کرد، عملاً گام بلند دیگری در اجرای درخواستهای سالهای اخیر دولت اسرائیل از جامعه جهانی است که همواره ناخرسند بود و گله میکرد که تنها از راه تحریم سپاه پاسداران و نشانه رفتن چند شرکت دولتی و نظامی ایران نمیتوان سران تهران را به عدول از برنامههای هستهای مشکوک ایران وادارکرد.
اتحادیه اروپا با تحریمهای جدیدی (که در پی انتشار سند آن از سوی نهادهای این اتحادیه بلافاصله از سوی هر ۲۷ عضو اتحادیه لازمالاجرا خواهد بود)، این بار عرصه انرژی ایران را در کنار برقراری یک رشته تحریمهای سختتر علیه فعالیت بیمهای و بانکداری ایران در اروپا نشانه رفته و دولتها و شرکتهای اروپایی را از آینده همکاری با ایران هراسانده است.
تحریمهای جدید اتحادیه اروپا به فاصله یک روز پس از بیان «آرزوی» محمود احمدینژاد علیه ایران اعمال شده است. احمدی نژاد یکشنبه در تهران گفت «میگویند که بنزین ایران را تحریم میکنیم. این از آرزوهای من است که بنزین تحریم شود». (گزارش خبرگزاری ایرانی ایسنا، یکشنبه، ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۰، از اظهارات احمدینژاد در جشنواره ملی کارآفرینان برتر«خطاب به اروپا»).
بنیامین نتانیاهو از آغاز کار دولت خود، در آوریل ۲۰۰۹، تأکید کرده بود که تحریمهای جامعه جهانی در قبال ایران تا به مرحله تحریم نفت و گاز ایران نرسد، و به توصیف او، به «تحریمهای چنگ و دندان دار و فلجکننده» تبدیل نشود، اثرگذار نخواهد بود.
نتانیاهو افزوده بود که کسی در جهان نباید خریدار نفت و گازایران باشد، و یا نباید کسی به ایران بنزین یا مشتقات نفتی دیگر مورد نیاز ایران را بفروشد.
دولت آمریکا در آغاز با تحریمهایی که نتانیاهو بر آن اصرارداشت، مخالف بود اما پس از رسیدن به درک مشترک با اسرائیل در مورد خطرناک بودن برنامه هستهای ایران و بویژه
نظر به گرفتن پاسخهای رد پی در پی از سوی ایران، عملاً با خواسته نتانیاهو همراهی کرد.
مقامات روسیه نیز پیوسته به سران اسرائیل میگفتند که برقراری تحریمهای «فلجکننده» مورد نظر نتانیاهو، به زیان مردم ایران است اما سرانجام نه تنها روسیه از قطعنامه چهارم تحریمها علیه ایران حمایت کرد و حتی پیش از تصویب قطعنامه ۱۹۲۹، شرکت روسی لوک اویل زودتر از بسیاری از شرکتهای جهانی پای خود را از معاملات با ایران بیرون کشید، بلکه خواسته دیگر اسرائیل در مورد جدا کردن روسیه از صف حامیان ایران، در پی وخیم شدن مناسبات دولتهای تهران و مسکو در بستر اظهارات تند احمدینژاد علیه روسیه، در حال عملی شدن است.
اسرائیل همانگونه که از تحریمهای تکمیلی و مستقل مصوبه دو ماه پیش کنگره آمریکا ابراز خشنودی عمیق کرد و سپس از باراک اوباما نیز به خاطر تأیید این قانون «تجلیل» کرد، اکنون هم از تحریمهای اروپایی که دوشنبه این هفته علیه ایران به تصویب رسید، اظهار خشنودی کرده است.
وزارت خارجه اسرائیل دوشنبه در بیانیهای نوشت که «اسرائیل از تصمیم وزیران خارجه اتحادیه اروپا برای اعمال تحریمهای بیشتر و مهمترعلیه ایران استقبال میکند، و این گام بلند اروپا، پیام روشنی به ایران است...».
اسرائیل با کشورهای غربی عضو دائم شورای امنیت در تنظیم پیشنویس قطعنامههای چهارگانهای که در سالهای اخیر به تصویب رسید، همکاری تنگاتنگ داشت. استیوارت لوی، معاون امور ضد تروریسم در وزارت خزانهداری، در ارتباط پیوسته با دولتمردان اسرائیل برای تنظیم سبد تحریمهای جدید بوده است.
موساد نیز در تنظیم سبد تحریمها علیه ایران از همان زمان نخستوزیری آریل شارون مشارکت جدی داشته است. اسرائیل که گاه از روسیه و چین قطع امید میکرد، هیئتهایی را به این کشورها میفرستاد تا آنها را هرچه بیشتر به همراهی با غرب در تصویب تحریمها علیه ایران تشویق کند.
اما واقعیت دیگری نیز هست؛ بیش ازآنکه تلاشهای اسرائیل برای متقاعد کردن چین و روسیه در پیوستن به تحریمهای جدید علیه ایران، و یا تشویق به اتخاذ اقداماتی از سوی کنگره آمریکا و اتحادیه اروپا در برقراری تحریمهای مستقل علیه ایران مؤثر باشد، سیاستهای خود دولت ایران و اظهارنظرهای محمود احمدینژاد و سایر بلندپایگان نظامی و سیاسی ایران بوده که موجب تقویت احساس خطر در میان مقامات جهانی شده و آنها را به در پیش گرفتن تحریمهای جدیترعلیه ایران کشانده است.
گفتارهای تعرضی احمدینژاد با پشتیبانی حامیان فکری او در میان سپاه پاسداران و روحانیون ارشد در زمینه لزوم نابودی اسرائیل، نفی بخشی از تاریخ معاصر اروپا در مورد قتلعام یهودیان در حکومت نازیها، گسترش اسلام مهدویت، توان شیعه ایرانی برای تسلط بر جهان مسیحی و احیای رویاهای صلاحالدین و گفتارهای دیگری ازاین دست، همواره زنگ خطری جدی درگوش جامعه مسیحی اروپا و آمریکاست و حتی روسیه مسیحی با داشتن تنوع فرهنگی و برخوداری از جامعه بزرگ مسلمانان نمیتواند اسلام تهاجمی سبک ایران را با طیب خاطر پذیرا شود.
ریشه اصلی مسیحیت بر یهودیت استوار است و مسیحیان معتقد تأکید دارند که حمایت از اسرائیل و یهودیت پایه اساسی باورهای مذهبیشان است. دلخوش داشتن سران ایران به اینکه انتقادهای شدیدی از اسرائیل در جامعه جهانی به عمل میآید و تظاهرات علیه اسرائیل امری دائمی در دنیای امروز است (چه با انگیزه مخالفت با جنگ چهار سال پیش اسرائیل علیه حزبالله لبنان، یا حمله دو سال پیش اسرائیل به غزه و یا مقابله اخیر اسرائیل با کشتیهایی که اصرار در رفتن به سوی بندرغزه را داشتند)، از نگرانیهای دنیای مسیحی علیه ایران شیعهای که حاکمانش مهدی باور هستند و همزمان نیز برنامههای اتمی خود را با موشکهای بلند پرواز پیش میبرند، کم نمیکند.
در حالی که جامعه جهانی انتظارات مشخص و روشنی را از ایران در برنامههای اتمی این کشور دارد، دولت ایران در تمامی مذاکرات سالهای اخیر بر سر برنامههای اتمیاش، به جای پاسخ دادن به پرسشهای صریح طرفهای مقابل، تلاش کرده است که توان اتمی اسرائیل را مورد پرسش قرار دهد؛ شیوهای که از زمان ریاست جمهوری احمدینژاد شدت گرفته و او به سبک خود، هر پرسشی از ایران را با پرسشی درباره اسرائیل، از دید خود «به چالش میکشد».
در تمامی مذاکرات ایران در ژنو، گفتوگوهایش با گروه وین، و سر هر میز مذاکره دیگری، دولت ایران پرسیده است که چرا کسی از کلاهکهای هستهای اسرائیل سؤالی نمیکند؟ اما علیرغم همه تلاشهای پرهزینه ایران برای به پرسش گرفتن قدرت هستهای اسرائیل، پاسخ عملی این گونه داده شد که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، در دیدار ششم ژوئیه با بنیامین نتانیاهو تأکید کرد که اسرائیل حق دارد که سیاست هستهای همیشگی خود (سیاست «ابهام عمدی») را ادامه دهد. نه تنها این، که عوزی آراد، مشاورامنیت ملی اسرائیل بلافاصله پس از این دیدار، فاش ساخت که آمریکا سند همکاریهای اتمی تازهای با اسرائیل امضا کرده و قرار است که برای یک کوره تحقیقاتی اتمی اسرائیل سوخت لازم را تأمین کند.
حمایتهای عملی و ضمنی آمریکا با برنامه هستهای اسرائیل، نظر به گفتارهای تهاجمی و عملکردهای نظامی ایران در سالهای اخیر شدت گرفته است. آمریکا و غرب وضعیت را اینگونه میبینند: جمهوری اسلامی ایران با تکرار شعارنابودی اسرائیل و رژه دادن موشکهای دور پروازش که به روی آن نوشته شده است «مرگ بر اسرائیل» و بیان امید به «محو اسرائیل از نقشه جغرافیا» از زبان رئیسجمهور نظام، پیوسته مانورهای موشکی و زمینی و دریایی برگزار میکند و سالی چند بار موشکهای دور پروازتر خود را با انگیزه «موشکهای ماهوارهبر» آزمایش میکند و هرازچند گاهی نیز برنامههای «متنوعتری» برای تکمیل دانش و توانایی اتمی خود ارائه میکند و همین شنبه گذشته نیز علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، از طرح بلند پروازانه «کوره گداخت اتمی» (در کنار گسترش غنیسازی اورانیوم با خلوص ۲۰ درصد و ادامه غنی کردن اورانیوم با خلوص ۳.۵ تا پنج درصد) نیز خبر داد.
افرائیم ها- لوی، رئیس پیشین موساد اسرائیل (که خود طرفدار یافتن راههای مذاکراه با ایران بود و به خاطر این رویکردش مورد انتقادهای زیادی در اسرائیل قرار داشت)، دو سال پیش در مصاحبه با شبکه العربیه گفته بود که اگر موساد فردی را سالها تعلیم میداد و میلیاردها دلار خرج میکرد که او به مقام رهبری یک کشور برسد، هرگز مانند احمدینژاد نمیتوانست به منافع اسرائیل خدمت کند و کار اسرائیل را درجامعه جهانی آسان کند. این مقام پیشین موساد گفته بود هرحرف و عملکرد احمدینژاد، جامعه جهانی را بیشتر متوجه خطراتی میکند که اسرائیل بر آنها از ناحیه ایران تأکید دارد.
حال که «آرزوی مشترک» احمدینژاد و نتانیاهو در زمینه تحریم ایران از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا تا حدی عملی شده است، باید دید که تحقق این آرزو در میان مدت و دراز مدت، برای هر یک از دو آرزوکننده چه اثر عملی خواهد داشت؟ (احمدینژاد یکشنبه گفته بود که اثرش هیچ است، و افزوده بود که «ظرف دو روز ۱۷ میلیون لیترجایگزین بنزینی میکنیم که اروپا فروشش را به ما تحریم کند و کلید جایگزینی هم آماده و در دست ماست»). اما اثرات این امر هرچه که باشد، چون مردم ایران آن را مستقیماً احساس میکنند، پاسخش را باید از عامه مردم ایران جستجو کرد.