برای هواداران موسیقی زیرزمینی٬ بهزاد خیاوچی نام آشنایی است که با گروه سرخس و آلبوم اول و آخرش به نام «مرداد ۸۵» ظهور کرد و تجربه گروه نخستش٬ مانند نخستین عشق ناکام نوجوانی٬ ناکام ماند. سرخس یک آلبوم تجربی منتشر کرد و تمام شد.
حالا که شش سالی از آن آلبوم گذشته٬ بهزاد خیاوچی با گروهی تازه و آلبومی جدید بازگشته؛ آلبومی که در فاصله کوتاه بعد از انتشار٬ با استقبال گروه محدود هواداران راک زیرزمینی فارسی روبهرو شده است.
این آلبوم به نام «نمیشنوم صداتو» هفته گذشته منتشر شده است و کاری است از گروه جدید بهزاد به نام «بیبند».
بیبند٬ تلاشی است جدی برای رساندن صدای راک زیرزمینی ایران به گوش طیف گستردهتری از مخاطبان؛ کاری که گروههایی مانند «سرخس» و «رادیو تهران» پیشتر انجام دادهاند و حالا «بی بند»٬ نوک پیکان این تلاش است.
چه آلبوم قبلی سرخس یا راک پراحساس رادیو تهران و چه بیبند و آلبوم «نمیشنوم صداتو»٬ میتوانند برای کسانی که حتی موسیقی راک گوش نمیکنند یا اصولا به دنبال موسیقی غیرمتعارف نیستند هم شنیدنی و جذاب باشند.
بی بند برای تبدیل شدن به یکی از محبوبترین گروههای راک فارسی٬ ویژگیهای کافی را دارد:
اول اینکه این گروه جوان است. نسل اول موزیسینهای موسیقی زیرزمینی ایران٬ این روزها وارد دوران میانسالی شدهاند. مهمترین تاثیر میانسالی گروههای قدیمیتر را میتوان در شعرهای گسسته از جامعه جوان دید.
دیگر اینکه بی بند٬ مهاجر نیست. یعنی واقعا زیرزمینی است. گروههای موفق نسل اول٬ اگر مهاجرت نکردهاند٬ یا از هم پاشیدهاند٬ یا دیگر شباهتی به روزهای مالیخولیایی زندگی در ایران ندارند.
مالیخولیای زندگی در شهر دودگرفته و شلوغی چون تهران٬ غمزدگی رمانتیک و افسردگی نه چندان عمیق ملس و جوانپسند٬ در ترانههای بیبند٬ بیداد میکنند.
موسیقی بیبند ملودیک است. به خاطر میماند. و از زبان فارسی و تواناییهای این زبان منفک نیست.
در آهنگهای بیبند٬ آهنگسازی برای راک و همچنین وزن شعرها٬ مجموعهای را پدید آورده که این روزها برای بسیاری از موزیسینهای راک فارسی٬ رویایی است.
به بیان دیگر٬ فارسی بودن اشعار موجب نشده تا ترکیب ناموزون و شتر – گاو – پلنگی از ترانههای بی هویت و عجیب راک شکل بگیرد. برعکس٬ بی بند چنان راک میزند و میخواند که انگار این سبک موسیقی از روز نخست در همین زبان چندلایه سرسخت٬ اما شاعرانه٬ متولد شده است!
در کنار این ویژگیهای مثبت٬ متن اشعار بیبند که بی شباهت به ترانههای گروه سرخس نیست٬ ارتباط مستقیمی با زندگی٬ آرزوها٬ آرمانها٬ خواستهها و نارضایتیهایی دارد که عموما به همین سادگی و صداقت٬ از زبان جوانانی شنیده میشود که مانند دیگر نسلها٬ خود را «نسل منصربهفرد» میدانند.
صداقت و البته قدرت ترانهنویسی گروه بیبند موجب شده تا همذاتپنداری با بسیاری از ترانهها٬ آسان باشد و لذتبخش. چه زمانی که بیبند از عشق ناکام میخواند٬ چه زمانی که از جنون تنهایی و انزوای تحمیلی میگوید و چه زمانی که عاشقانه از شهر «تهران» میگوید.
این موضوع موجب میشود تا برقرار کردن ارتباط با بیبند٬ چنان آسان شود که بعد از یکی دوبار شنیدن آهنگها٬ شنونده ناخودآگاه زیرلب آهنگها را تکرار میکند و سرش را تکان میدهد؛ احساس خوبی که شنونده موسیقی زیرزمینی فارسی را به آرزوی کهنهای گره میزند: اینکه این آهنگهای هیجان آور پرشور راک را در زادگاه این موسیقی٬ به شکل زنده ببیند و بشنود و بالا-پایین بپرد و برای گروه محبوبش هورا بکشد.
حالا که شش سالی از آن آلبوم گذشته٬ بهزاد خیاوچی با گروهی تازه و آلبومی جدید بازگشته؛ آلبومی که در فاصله کوتاه بعد از انتشار٬ با استقبال گروه محدود هواداران راک زیرزمینی فارسی روبهرو شده است.
این آلبوم به نام «نمیشنوم صداتو» هفته گذشته منتشر شده است و کاری است از گروه جدید بهزاد به نام «بیبند».
بیبند٬ تلاشی است جدی برای رساندن صدای راک زیرزمینی ایران به گوش طیف گستردهتری از مخاطبان؛ کاری که گروههایی مانند «سرخس» و «رادیو تهران» پیشتر انجام دادهاند و حالا «بی بند»٬ نوک پیکان این تلاش است.
چه آلبوم قبلی سرخس یا راک پراحساس رادیو تهران و چه بیبند و آلبوم «نمیشنوم صداتو»٬ میتوانند برای کسانی که حتی موسیقی راک گوش نمیکنند یا اصولا به دنبال موسیقی غیرمتعارف نیستند هم شنیدنی و جذاب باشند.
بی بند برای تبدیل شدن به یکی از محبوبترین گروههای راک فارسی٬ ویژگیهای کافی را دارد:
اول اینکه این گروه جوان است. نسل اول موزیسینهای موسیقی زیرزمینی ایران٬ این روزها وارد دوران میانسالی شدهاند. مهمترین تاثیر میانسالی گروههای قدیمیتر را میتوان در شعرهای گسسته از جامعه جوان دید.
دیگر اینکه بی بند٬ مهاجر نیست. یعنی واقعا زیرزمینی است. گروههای موفق نسل اول٬ اگر مهاجرت نکردهاند٬ یا از هم پاشیدهاند٬ یا دیگر شباهتی به روزهای مالیخولیایی زندگی در ایران ندارند.
مالیخولیای زندگی در شهر دودگرفته و شلوغی چون تهران٬ غمزدگی رمانتیک و افسردگی نه چندان عمیق ملس و جوانپسند٬ در ترانههای بیبند٬ بیداد میکنند.
موسیقی بیبند ملودیک است. به خاطر میماند. و از زبان فارسی و تواناییهای این زبان منفک نیست.
در آهنگهای بیبند٬ آهنگسازی برای راک و همچنین وزن شعرها٬ مجموعهای را پدید آورده که این روزها برای بسیاری از موزیسینهای راک فارسی٬ رویایی است.
به بیان دیگر٬ فارسی بودن اشعار موجب نشده تا ترکیب ناموزون و شتر – گاو – پلنگی از ترانههای بی هویت و عجیب راک شکل بگیرد. برعکس٬ بی بند چنان راک میزند و میخواند که انگار این سبک موسیقی از روز نخست در همین زبان چندلایه سرسخت٬ اما شاعرانه٬ متولد شده است!
در کنار این ویژگیهای مثبت٬ متن اشعار بیبند که بی شباهت به ترانههای گروه سرخس نیست٬ ارتباط مستقیمی با زندگی٬ آرزوها٬ آرمانها٬ خواستهها و نارضایتیهایی دارد که عموما به همین سادگی و صداقت٬ از زبان جوانانی شنیده میشود که مانند دیگر نسلها٬ خود را «نسل منصربهفرد» میدانند.
صداقت و البته قدرت ترانهنویسی گروه بیبند موجب شده تا همذاتپنداری با بسیاری از ترانهها٬ آسان باشد و لذتبخش. چه زمانی که بیبند از عشق ناکام میخواند٬ چه زمانی که از جنون تنهایی و انزوای تحمیلی میگوید و چه زمانی که عاشقانه از شهر «تهران» میگوید.
این موضوع موجب میشود تا برقرار کردن ارتباط با بیبند٬ چنان آسان شود که بعد از یکی دوبار شنیدن آهنگها٬ شنونده ناخودآگاه زیرلب آهنگها را تکرار میکند و سرش را تکان میدهد؛ احساس خوبی که شنونده موسیقی زیرزمینی فارسی را به آرزوی کهنهای گره میزند: اینکه این آهنگهای هیجان آور پرشور راک را در زادگاه این موسیقی٬ به شکل زنده ببیند و بشنود و بالا-پایین بپرد و برای گروه محبوبش هورا بکشد.