ماه گذشته سینمایی در قلب منطقه توسکانی در شهر فلورانس ایتالیا، شهری که رنسانس در آن سربرآورد، میعادگاه زنان ایرانیای بود که از دور و نزدیک گرد هم آمده بودند تا در قرن بیست و یکم باردیگر به رنسانس زنانه بپردازند.
بیش از ۳۰۰ تن از کنشگران و فعالان حوزه برابری جنسیتی از ۱۹ تا ۲۱ خرداد ماه گرد هم آمدند تا بیست و هشتمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان را شکل دهند.
کنفرانسی که گلناز امین، یکی از بنیانگذاران این بنیاد شرکت کنندگان در آن را اعضای یک خانواده میداند:«بنیاد امروز یک خانواده بزرگ است که ساختار آن با افرادی که اینجا میبینید شکل گرفته است. هر کدام از این زنان را که میبینم، میگویم که هریک پایهای برای بنیاد بوده و هستند.من هیچ گاه فکر نکردم که من این کار را پیشبردهام. این کاری است که با همکاری همه زنان و مردان همراه در طول۲۸ سال پیش رفته است.
گلناز امین در سخنرانی آغاز به کار روز دوم سمینار گفته بود که مردانی هستند که حقیقتا به برابری زن و مرد اعتقاد دارند، بیش از آنها زنانی هستند که بیش از مردان مدافع ساختار مردسالارانه هستند او همچنین از زنانی گفت که موفقیت هر زنی را تهدیدی برای خود میبینند.
کسانی که به گفته خانم امین زن را فقط تن میدانند. با این همه او تاکید کرد که این زنان هستند که با نهادینه کردن تفکر برابريخواهانه در خانواده میتوانند برابری را در جامعه رشد دهند. نکتهای که ماریزا نیکی نماینده پارلمان ایتالیا نیز که مهمان ویژه این سمینار بود بر آن تکیه کرد و آن را به تلاش برای حس آزادی تعبیر کرد. وی گفت: «مردسالاری گفتمانی جهانی است که در همه جغرافیاهای جهان وجود دارد. این که ما بیشتر در کشورهای محافظهکار با آن روبرو هستیم به این معنی نیست که در سایر کشورها وجود ندارد.اجازه بدهید در مورد سقفهای شیشهای در ایتالیا حرف بزنم. در ایتالیا تلاشهای زیادی میشود تا زنان محدود شوند و از قدرت سیاسی دور نگه داشته شوند. همچنان مسئولیت کارهای خانه و بچهداری بر دوش دو سوم زنان ایتالیایی است و این سبب میشود که زنان تحت تبعیضهای زیادی قرار گیرند.»
خانم نیکی افزود:«فقط کافیاست شما فکر کنید که چگونه از بدن زنان در این کشور استفاده میشود. پوشش اجباری و مصرفگرایی عریان دو روی سکهای هستند که کرامت انسانی را زیر سوال میبرد.»
شهلا شفیق، زن برگزیده سال
هرچند پایه اولیه بنیاد پژوهشهای زنان در سال ۹۲ میلادی توسط سه تن، افسانه نجم آبادی، گلناز امین و «اِما دلخانیان» پایهگذاری شد اما سالهاست که بار اصلی بنیاد را گلناز امین بر دوش دارد.
بنیادی که خانم امین آن را نهادي غيرانتفاعي میداندكه به هيچ گروه و سازمان سياسي و مذهبي بستگي ندارد و كوشش ميكند با نگاه و زباني زنانه به تاريخ ايران که نویسندگان آن را مردان میداند، بنگرد و در حفظ و اشاعه آثار زنان ايران در حد توان بكوشد. همین دلیل سبب شده تا یکی از برنامههای ثابت، تجلیل از زن سال بنیاد باشد. امسال شهلا شفیق، جامعهشناس ایرانی ساکن فرانسه که ماه گذشته توانست مدال لوژیون دونور این کشور را نیز کسب کند، به عنوان زن برگزیده سال انتخاب شد.
فرزانه میلانی، استاد ادبیات فارسی و مطالعات زنان در دانشگاه ویرجینیا دلیل انتخاب شهلا شفیق را این گونه توضیح داد:« آثار شفیق، حتی زمانی که آشکارا سیاسی نیستند، مفاهیم سیاست و ساختار قدرت را به چالش میکشاند و مرزهای آن را میگستراند. او میداند ستمگری و بیداد تنها مختص دستگاه حاکم و قانونگذاران نیست؛ باید جای پایش را در قلمرو امور روزمره و مناسبات شخصی هم جستجو کرد. او میداند تنها حکومت و سردمدارانش سد راه دمکراسی و آزادی نیستند. او میداند راهحل معضلات فرهنگی- سیاسی، در تغییر فرهنگی جامعه نیز هست نه تنها در جابهجا کردن این دولت و آن حزب. ویژگی آثار او در درک عمیق این واقعیت است که جامعه دمکراتیک بدون خانواده دمکراتیک میسر نمیشود و برای مبارزه با نظمی غیر دمکراتیک نمیتوان از معیارها و شیوههای همان نظم عقبافتاده استفاده کرد و بخشی از همان نظم شد.»
بنیاد پلی میان کنشگران زن ایرانی در دوسوی مرزها
روزهای دوم وسوم کنفرانس بنیاد به میزگرد ها و سخنرانیهای مختلف اختصاص داشت، هرچند دو نفر از سخنرانان به دلیل مشکل ویزا نتوانستند در جلسات حاضر شوند اما هم جلسات سخنرانی و هم پرسش و پاسخ مرتبط با آن به صورت اسکایپی برگزار شداما جلسههای پرسش و پاسخ وجهی دیگر از مباحث را نمایش میداد. جایی که اختلاف نظرها حتی به تعابیر بنیادی و اساسی مباحث کشیده میشد و نشان میداد که سالها دوری از ایران و زندگی کردن در فضای فرهنگیای متفاوت، چگونه بر دیدگاههای ایرانیان خارج از کشور تاثیر گذاشته در همان حال که زندگی در جامعه ایران، با همه محدودیتهای علمی و فرهنگیاش ضرورتهای جدیدی را برای زنان ساکن در ایران شکل داده است.
از گلناز امین پرسیدم که آیا نمایان شدن این تفاوتها سبب میشود تا شاهد تغییر در روند کنفرانسها باشیم و آیا بنیاد میتواند پلی باشد میان فعالان و کنشگران زنان ایرانی در دو سوی مرزها؟ گلناز امین پاسخ داد:« ما اعضای این خانوده بزرگ رابطه خیلی نزدیکی داریم. کسانی که ابتدا از ایران آمدند و سعی کردیم این پل ها را نگه داریم اما گاهی دشواریهایی در این مسیر پیش میآید. من خودم از خیلی جوانی ایران نبودم و آرزویم این است که به ایران بروم. اما میدانم که این اتفاق نخواهد افتاد. اما من همیشه از همه میخواهم که از بچههای ایران دعوت کنند که به ما بپوندند زیرا ما دلمان میخواهد در کنارشان باشیم و از آنها چیزی یاد بگیریم زیرا با همه محدودیتها و اتفاقهایی که افتاده میبینم که چه روحهای بزرگی دارند و چقدر انرژی مثبت دارند. من همیشه امیدوارم این است که رابطه ادامه پیدا خواهد و روز به روز بهتر خواهد شد اما با این محدودیتها هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم.
فقیر اما مستقل
برگزاری ممتد ۲۸ دوره کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان سبب شده که حساسیتهایی نیز در مورد روند فعالیت این بنیاد مطرح شود. از جمله پرسشها، موضوع تامین هزینههای بنیاد، دعوت مهمانها از کشورهای مختلف و تامین هزینههای جانبی است، پرسشی که گلناز امین اینگونه پاسخ میدهد:«ما از هیچ کجا کمک نمیگیریم. فقط همین ورودی ۱۰۰ دلاری کنفرانس، که ۲۸ سال است همین مبلغ باقی مانده است. در آمریکا و اروپا ورودی این گونه کنفرانسها به ۴۵۰ تا ۵۰۰ دلار میرسد اما ما همان ۱۰۰ دلار را ثابت نگه داشتیم وبا همان مبلغ سعی کردیم این کنفرانس را برگزار کنیم زیرا نمیخواهیم از جایی کمک بگیریم که کمک درستی نباشه و ميخواهیم مستقل باشیم. ولیبنیادهای مستقلی مثل هاینریش بل، وقتی کنفرانس را در آلمان برگزار کردیم به ما کمک کردند. ما میخواهیم خیلی پاک و درست فقط کار مهمی که میکنیم را ادامه بدهیم. هرچند تاکنون خیلی فقیر بوده است. ما با بودجه خیلی محدودی این کار را پیش بردهایم و نمیخواهیم به جایی وابسته باشیم.
در برنامههای بعدی «صدایی دیگر» به موضوعهای مطرح شده در این کنفرانس خواهیم پرداخت.