توافقی که بالاخره حاصل شد و به ۱۴ ماه جنگ میان اسرائيل و حزبالله پایان داد. حالا برای دستکم دو ماه احتمالاً تبادل آتش میان دو طرف متوقف خواهد شد. با این حال مبنای اجرای این تفاهمها بسیار شکننده به نظر میرسد و با توجه به عمق و دامنه درگیریها و تنشها، تردیدهای بسیاری وجود دارد که در نهایت بتواند به صلحی پایدار در مرز بین لبنان و اسرائيل بینجامد.
با این حال هزینههای ایجاد شده و چشمانداز نامطمئن پیشرو باعث میشود که بتوان این آتشبس را یک توافق برد- برد برای همه طرفها دانست.
هرچند میزان آن در بین همه نقشآفرینان این منازعه یکسان نیست.
خروج اسرائيل از دستاندازها
هرچند اسرائيل در ابتدای کمپین همهجانبه خود برای ضربه زدن به حزبالله توانست رهبر سیاسی این گروه و همچنین فرماندهان نظامی رده بالای آنرا با موفقیت از بین ببرد اما در طول هفتههای اخیر، پیشرفتهای ارتش اسرائيل در خاک لبنان با دشواریهایی رو به رو شده بود. همچنین عملیاتهای هدف قرار دادن ساختمانهایی که برای نابودی دیگر فرماندهان این گروه لبنانی در دستور کار قرار میگرفت در طول هفتههای اخیر دیگر نمیتوانست مانند گذشته موفقیتآمیز باشد.
حزبالله یک گروه شبهنظامی و در عین حال یک حزب سیاسی است که بخش بزرگی از جنوب لبنان را تحت کنترل دارد. این گروه بهدنبال از بین رفتن فرماندهان ارشد خود، ناگزیر شد که افراد رده پایینتر را برای درجات بالاتر منصوب کند و به نظر میرسد میزان نفوذ اسرائيل در میان این نیروهای کمتر شناختهشده به اندازه کافی نبوده تا بتواند به اهداف عملیاتی خود برای از بین بردن آنها دست یابد. ضمن اینکه حدود یکصد سرباز اسرائيلی در این جنگ کشته شدند و استمرار آن میتوانست این عدد را بزرگتر کند.
عملیات اسرائيل که قرار بود برای نابودی نیروهای حزبالله کوتاهمدت باشد برای ماهها به طول انجامید و هرچند این کشور موفق شد ضربات جبرانناپدیری به شبهنظامیان حزبالله وارد سازد اما در عین حال حملات موشکی و پهپادی آنها تا آخرین روزهای پیش از آتشبس نیز ادامه داشت.
هرچند در داخل اسرائيل این توافق منتقدان زیادی دارد اما بنیامین نتانیاهو میتواند سرمست از حذف بزرگترین دشمنان اسرائيل در منطقه باشد و پذیرش آتشبس را در حالی که نه حسن نصرالله و نه دیگر فرماندهان ارشد این گروه لبنانی زنده نیستند، یک پیروزی بداند.
از سوی دیگر، امتیازات حاصلشده برای اسرائيل در این توافق، باعث میشود آنها بتوانند در آینده هم در صورت نیاز حملاتی را متوجه مواضع حزبالله کنند. ضمن اینکه دستکم در متن قرار شده که کنترل مناطق مرزی در جنوب لبنان در اختیار ارتش این کشور باشد؛ صرفنظر از تردیدها در خصوص امکان عملی شدن آن، همین اتفاق و انتقال تسلیحات و نیروهای حزبالله به پشت رودخانه لیتانی نیز یک دستاورد برای اسرائيل به شمار میرود.
لازم به ذکر است که ایالات متحده حزبالله را یک سازمان تروریستی میداند، اما اتحادیه اروپا شاخهٔ نظامی آن را در فهرست سیاه قرار داده و حزب سیاسی آن را تروریستی نمیداند. شاخه سیاسی حزبالله در پارلمان لبنان هم نمایندگانی دارد.
نقطه توقف برای نابودی فرسایشی حزبالله
هرچند در جریان ماهها جنگ بین دو طرف، حزبالله توانسته بود ضرباتی به اسرائيل وارد کند، اما آسیبهایی که این گروه از طرف دشمن خود دریافت کرده، به مراتب قابل توجهتر بوده است. این گروه، رهبران ارشد نظامی و سیاسی خود را از دست داده و مشخص نیست روند کادرسازی و جایگزینی آنها چه مدت به طول خواهد انجامید.
همچنین تخمین زده میشود که حدود ۸۰ درصد زرادخانه تسلیحاتی این گروه وابسته به جمهوری اسلامی هم نابود شده باشد. استمرار این جنگ فشارهای داخلی را هم به حزبالله افزایش داده و هر روز ادامه یافتن آن بر تعداد لبنانیهایی خشمگین میافزود. مردمی که درگیر شدن کشورشان در این جنگ را محصول سیاستهای حزبالله میدانستند.
هرچند برای حزبالله احتمالاً بردی وجود ندارد اما پایان جنگ در همین نقطه هم میتواند به این گروه فضای تنفس و شاید هم بازیابی احتمالی بدهد. این گروه به شدت ضربه دیده اما برچیده نشده و سازماندهی دوباره آنها در آینده چندان دور از انتظار نیست.
دستاورد سیاسی برای جو بایدن
دولت جو بایدن در حالی به پایان عمر چهار ساله خود میرسد که در این مدت کمتر پروندهای در سیاست خارجی به صورت موفقیتآمیز به نتیجه رسیده است. برعکس حتی جنگهایی هم در این چهار سال آغاز شد که پیش از آن وجود نداشت. یکی از آنها همین درگیریهای خونین بین حزبالله و اسرائيل بوده است. دولت بایدن در این مدت البته تلاشهای بسیاری کرد تا بتواند صلح را به منطقه بازگرداند و بالاخره در آخرین هفتههای حضور در کاخ سفید توانست آتشبس را میان لبنان و اسرائيل برقرار سازد.
همانطور که جو بایدن در سخنرانی سهشنبهشب خود این توافق را یک «خبر خوب» دانست، دولت او میتواند حالا چنین رخدادی را در زمره دستاوردهای سیاست خارجی خود در نظر بگیرد.
هدیه به دونالد ترامپ
روزنامه واشینگتن پست حدود ۱۰ روز قبل در مقالهای نوشته بود که بنیامین نتانیاهو قصد دارد تا پیش از روی کار آمدن دونالد ترامپ، توافق آتشبس با لبنان را نهایی کند تا آنرا به عنوان هدیهای به رئيسجمهور منتخب ایالات متحده تقدیم کند.
دونالد ترامپ حالا میتواند بخشی از امتیاز حصول این توافق را به خود اختصاص دهد و آن را اثر پیروزیاش در انتخابات بر نامزد دموکرات معرفی نماید.
همچنین پیشتر رسانه تایمز اسرائيل خبر داده بود که دونالد ترامپ به نتانیاهو گفته بود باید پیش از حضور او در کاخ سفید در ماه ژانویه، به جنگ پایان دهد.
در نتیجه حالا دونالد ترامپ میتواند در حالی پا به کاخ سفید بگذارد که دستکم یکی از پروندههای مفتوح فراوان در حوزه سیاست خارجی را که روی میز رئيسجمهور آمریکا قرار دارد، بسته شده ببیند و در فردای حضور در کاخ سفید از یکی از چالشهای او کاسته شده باشد.
پایان جنگ برای لبنانیها
پایان هر جنگی میتواند بهترین خبر برای شهروندانی باشد که آتش منازعه در سرزمینهای آنها جاری بوده. لبنانیها در بیش از یک سال اخیر در سلسله روند صعودی تنشها شاهد سوختن شهرها و روستاهایشان در آتش این درگیری بودهاند و حالا میتوانند دستکم برای مدت زمانی از نشنیدن صدای توپ و تفنگ و گلوله آرامش داشته باشند.
لبنان که حتی پیش از این جنگ هم با دولتی ورشکسته و ناکام رو به رو بود البته بعد از این با چالشهای تازهتری دست و پنجه نرم خواهد کرد و حالا دیگر مسئله جمعآوری زباله و کمبود بنزین چالش اصلی شهروندان این کشور نخواهد بود و آنها باید با بحرانهای جدیتر دوران پساجنگ روزگار بگذرانند.
با این حال انتشار تصاویری از شهروندان جنوب این کشور که با شادی مشغول بازگشت به شهرهای جنگزده خود هستند ثابت میکند که پایان هر جنگی همیشه برای مردم یک پیروزی است.
جمهوری اسلامی؛ کمی برد، باخت بسیار بیشتر
دیگر بازیگر مهمی که سیاستهایش نقش قابل توجهی در این منازعه داشت جمهوری اسلامی ایران است. مقامهای حکومت ایران برای دههها برای ایجاد بازدارندگی خود روی گروههای شبهنظامی در سراسر منطقه سرمایهگذاری کردند و گل سرسبد آنها هم حزبالله لبنان بود.
ایران در این سالها با کمک به این گروه لبنانی تلاش میکرد که خود را از خطر درگیری مستقیم با اسرائيل دور نگه دارد اما در طول بیش از یک سال اخیر، دستکم دو بار حملاتی مستقیم از سوی این کشور به خاک ایران انجام شده، رهبران ارشد این گروههای نیابتی کشته شدهاند و زرادخانه تسلیحاتی آنها به شکل معناداری تضعیف و نابود شدهاند.
ایران میتواند خوشحال باشد که پایان جنگ، از تضعیف بیش از پیش حزبالله جلوگیری میکند و تهران هم از تبعاتی که میتواند همچون کشتن نصرالله و فرماندهان ارشد سپاه پاسداران به گستردهتر شدن زبانه این آتش بینجامد رهایی یافته است.
اما شکست بزرگتر برای جمهوری اسلامی بر باد رفتن بخش اعظم سیاستها و سرمایههایی است که برای دههها روی آنها برنامهریزی و هزینه کرده بود تا بتواند در مقابل اسرائيل بازدارندگی کسب کند. حالا اما این گروهها ضربات سهمگینی دریافت کردهاند و نه تنها احیای احتمالی آنها شاید مدتها زمان و هزینه نیاز داشته باشند که تابوی حمله نظامی مستقیم اسرائيل به ایران هم دیگر شکسته شده است.