خبرهایی که در چند ماه اخیر به مطبوعات درز کرده حاکی از آن است که دولت ترامپ تا کنون چند بار و از طریق کانالهای مختلف به ایران پیغامهایی برای مذاکره فرستاده است. شمار تماسها در گزارشهای مختلف متفاوت است، از حداقل سه پیام تا حتی هشت بار تلاش برای برقراری ارتباط. اما، آنچه قطعیتر به نظر میرسد این است که دولت ترامپ نخستین بار، پس از سخنرانی تند ترامپ در نشست سالانه سازمان ملل و از طریق فرانسه برای ایران پیشنهاد مذاکره فرستاده است.
بنا بر اخبار منتشر شده، پس از آن نیز تلاشهایی صورت گرفته که همگی با جواب منفی تهران مواجه بوده است. آخرین بار نیز همین چند روز پیش ترامپ مستقیماً برای مذاکره بدون پیششرط با ایران اعلام آمادگی کرد. این اظهارات، خصوصاً با توجه به بالاگرفتن جنگ لفظی میان ترامپ و ایران در هفتههای اخیر به سرعت توجه رسانهها، کارشناسان و سیاستمداران را به خود جلب کرد. اما اغلب تحلیلگران و سیاستمداران این اظهارات را موضعی آنی در نظر گرفتند و به سرعت از آن عبور کردند.
در این باره بخوانید:
- دیدار ترامپ و روحانی: ممتنع یا محتمل؟
- چرا جمهوری اسلامی قادر به قبول مذاکره به شیوه ترامپ نیست؟
- تحولات در روابط ایران و آمریکا؛ مذاکره مستقیم یا حرکت در مسیر خشونت؟
- تاریخچه مذاکرهها و معاملههای ایران و آمریکا؛ بازگشت کیک کلیدی؟
شواهد بسیاری نیز برای جدی نگرفتن مواضع اخیر ترامپ وجود دارد. شاید مهمترین شاهد برای این تردیدها، راهکار پیشنهادی جان بولتون، مشاور امنیت ملی کنونی ترامپ، برای خروج ایالات متحده از برجام بود که یک سال پیش و چند ماه قبل از راه یافتن او به کاخ سفید در نشریه نشنال ریویو (یکی از نشریات مهم محافظهکاران آمریکا) منتشر شد.
او با انتظار رد هرگونه پیشنهاد مذاکره مجدد از طرف ایران، از «پیشنهاد لفظی مذاکره» به عنوان یک ابزار تاکتیکی برای ایجاد فشار مضاعف بر ایران نام میبرد. چرا که با مطرح کردن پیشنهاد مذاکره، ایالات متحده عملاً توپ را به زمین ایران میفرستد و میتواند از عدم استقبال ایران برای گفتوگو به عنوان اهرم فشاری بر اروپا برای حمایت از سیاستهای ترامپ استفاده کند. این هفته نیز، او علیرغم وعده ترامپ برای مذاکره بدون پیششرط، گفت که آمریکا در صورتی با ایران گفتگو خواهد کرد که آنها نه تنها در مورد توافق شکست خورده هستهای که در مورد برنامه موشکی، حضور نظامی در منطقه و حمایت از تروریسم حاضر به مذاکره باشند.
از این گذشته، تنها چند ساعت پس از سخنان ترامپ، مایک پومپئو وزیر خارجه آمریکا، در مصاحبهای در تضاد با مواضع ترامپ، ۳ پیششرط برای مذاکرات احتمالی با ایران مطرح کرد. گرچه این سه پیششرط با ۱۲ شرط اولیهای که او پس از خروج ایالات متحده از برجام، برای مذاکره با ایران مطرح کرده بود تفاوتهای بنیادین دارد و راه را برای مذاکره باز میگذارد.
یکی دیگر از دلایلی که سبب شده تا ناظران این سخنان را چندان هم جدی تلقی نکنند، سیر تحولات اخیر در پرونده تحقیقات در مورد احتمال تبانی کمپین ترامپ با روسیه برای تأثیر بر انتخابات ۲۰۱۶ ریاست جمهوری ایالات متحده است. با آغاز دادگاه عمومی پال منفورت (Paul Manafort) یکی از مدیران ارشد کمپین ترامپ و شواهد همکاری مایکل کوهن (Michael Cohen) وکیل سابق ترامپ با افبیآی، تب و تاب اخبار این تحقیقات در رسانههای آمریکا به شدت اوج گرفته است. بسیاری از تحلیلگران، این موضعگیری ترامپ را راهکاری برای منحرف کردن افکار عمومی آمریکا از اخبار مربوط به پرونده روسیه و ایجاد تغییر در روند اخبار رسانهها تعبیر میکنند.
از مواضع جان بولتون و مایک پومپئو و سیاست داخلی آمریکا که بگذریم، نزدیکی کاخ سفید و حلقه نزدیک یاران ترامپ به عربستان سعودی و اسرائیل و همینطور نفوذ لابیهای این دو کشور، به خصوص اسرائیل، یکی از مهمترین دلایل تردید در عملی بودن اظهارات اخیر ترامپ است.
میتوان اطمینان داشت که این دو کشورِ، خصوصاً اسرائیل، از تمام اهرمهایی که در اختیار دارند برای فشار بر ترامپ و جلوگیری از مذاکراتی که به بهبود روابط ایالات متحده و ایران بینجامد استفاده کنند. چنانچه در دوران باراک اوباما، بنیامین نتانیاهو، در اقدامی بیسابقه، با سفر به واشینگتن و سخنرانی در کنگره، از نمایندگان و سناتورهای آمریکا خواست تا مانع اجرایی شدن یکی از مهمترین دستاوردهای سیاستخارجی رئیسجمهور وقت یعنی برجام شوند. بنابراین میتوان انتظار داشت که چنانچه چنین پیشنهادی جدی هم باشد، لابی اسرائیل از هر راهی برای کارشکنی استفاده کند.
حال اگر پیچیدگیهای سیاست داخلی ایران و موانع شروع مذاکره مجدد با ایالات متحده از جانب ایران را هم به موارد ذکر شده اضافه کنیم، میتوان فهمید که چرا اغلب سیاستمداران و کارشناسان واکنش قابل توجهی به این اظهارات نداشتهاند.
اما اگر علیرغم تمام آنچه گفته شد ترامپ در تصمیم مذاکره با ایران جدی باشد چه؟ آیا اصلاً شواهدی مبتنی بر جدی بودن پیشنهاد ترامپ در دست هست؟ پاسخ به این س>ال چندان ساده نیست، چراکه هیچ یک از شواهد قطعی نیستند. اما در عین حال مستنداتی هم هست که میتواند نشان از جدی بودن ترامپ در پیشنهاد مذاکره داشته باشد.
از زمانی که دونالد ترامپ تصمیم گرفت تا به عنوان کاندیدای جمهوریخواه در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری به طور جدی وارد عرصه سیاست شود، همواره از طرف اغلب کارشناسان و سیاستمداران حتی زبده و با تجربه چه در ایالات متحده و چه در سایر کشورها دستکم گرفته شده است. اغلب، ناظران و سیاستمداران، یا اظهارات ترامپ را موضعی آنی میپندارند و یا باور دارند توان عملی کردن آنها را نخواهد داشت. این دستکم گرفتن عملاً امکان هرگونه آمادگی و ابتکار عمل را از بازیگران سیاسی گرفته و سبب شده تا آنها همواره غافلگیر شوند و مواضعی واکنشی داشته باشند.
به علاوه، باید در نظر داشت که ترامپ ایدئولوژی مشخص سیاسی ندارد و به عرصه سیاست نیز با نگاهی مرکانتلیستی و به مثابه تجارت مینگرد. تحولات یک سال و نیم گذشته نیز نشان داده که برای ترامپ، نفع شخصی از رویدادها و تحولات اهمیت ویژهای دارد.
تجربه مذاکرات با کره شمالی نشان میدهد، ترامپ اهمیت چندانی به محتوای مذاکرات نمیدهد و پوشش رسانهای و جنبه نمایشی مذاکرات برایش مهمتر است. او همواره تلاش دارد که حداقل میان هوادارانش تنها منجی و قهرمان این روزهای آمریکا باشد. به علاوه، ترامپ نشان داده است که به سادگی میتواند تیمش را مهار کند.
هم جان بولتون و هم مایک پومپئو مواضع بسیار تهاجمی در مورد کره شمالی داشتهاند، اما این مواضع در اشتیاق دونالد ترامپ برای مذاکره تغییری ایجاد نکرد. از اینها گذشته، دونالد ترامپ مصمم بوده تا نه تنها تمام میراث باراک اوباما (چه در سیاست داخلی و چه در عرصه بینالملل) را نابود کند، که نشان دهد میتواند به دستاوردهای «بهتر و بزرگتری» دست یابد.
از سوی دیگر، به نظر میرسد که نقش عربستان که خواستار مقابله به جای مذاکره با ایران است، تا حدودی کمرنگتر شده است. چرا که یکی از مهمترین دلایل ترامپ برای جلب رضایت عربستان از طریق مقابله با ایران، امید به توانایی عربستان در قانع کردن سایر کشورهای عربی در حمایت از طرح صلح اسرائيل و فلسطین بوده است. اما بر اساس گزارشها، عربستان سعودی در این زمنیه تا کنون موفقیتی نداشته است. چنانچه این گزارشها صحت داشته باشند یکی از اهرمهای فشار عربستان بر دولت ترامپ از دست میرود.
اگر با در نظر گرفتن این نکات به صحبتهای اخیر ترامپ بنگریم، احتمال جدی بودن این پیشنهاد تا حدی بیشتر میشود. ترامپ فردای دیدارش با نخستوزیر ایتالیا، در یک سخنرانی در ایالت فلوریدای آمریکا، یک بار دیگر به مذاکره با ایران اشاره کرد و گفت «احساس میکند که آنها به زودی با ما صحبت خواهند کرد».
او به خوبی به جنبههای نمایشی و نحوه اعلام عمومی مواضعش واقف است و میداند اگر ایران در موقعیتی برابر قرار نداشته باشد هرگز پای میز مذاکره نخواهد آمد. به همین دلیل شاید نکته کلیدی در اظهارات اخیر ترامپ این جملهای باشد که در نشست خبری با نخستوزیر ایتالیا بیان کرد «من این دیدار را نه از موضع ضعف و نه از موضع قدرت انجام میدهم. انجام میدهم چون فکر میکنم کار درست این است».