آنها ۸۶ نفرند. ۸۶ مرد که از سال ۱۳۸۵ مسئولیت نظارت بر عملکرد رهبر جمهوری اسلامی را بر عهده دارند. آنها وظیفه دارند که در صورت وقوع هر حادثهای برای آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، جانشین او را که بر اساس قوانین فقهی باید مرد باشد، تعیین کنند. اما در قانون انتخابات مجلس خبرگان هیچ اشارهای به جنسیت کاندیداها و اعضای مجلس خبرگان نشده. آنها همگی باید حائز شرایطی کلی چون اشتهار به دیانت، اجتهاد، بینش سیاسی و اجتماعی، آشنایی با مسائل روز، معتقد به نظام جمهوری اسلامی و نداشتن سوابق سوء سیاسی و اجتماعی باشند.
اما چرا در همه چهار دوره پیش از این انتخابات مجلس خبرگان هیچ زنی به عضویت در این مجلس انتخاب نشده؟
همراه با صدیقه وسمقی، استاد فقه و حقوق اسلامی ساکن سوئد به این موضوع میپردازیم:
خانم وسمقی، بر اساس آن چه که در مجموعه قوانین جمهوری اسلامی آمده، آیا زنان ایرانی میتوانند کاندیدای حضوردر مجلس خبرگان رهبری شوند و در صورت کسب آراء به عضویت این مجلس دربیایند؟
در قانون اساسی، متاسفانه تصویب قوانین مربوط به شرایط خبرگان و نحوه انتخاب آنها، از ابتدا به اولین فقهای شورای نگهبان سپرده شده. به این معنا که قوانینی که در این رابطه وضع وتصویب شده تنها توسط شش نفر تنظیم شده است و ضرورتی هم طبق قتنون برای طرح در مجلس شورای اسلامی نداشته است.
اساساً تصویب قوانینی به این اهمیت توسط یک عده انگشت شمار بزرگترین ضعف و نقص این مجلس است. قوانین یک کشور باید در مجلس به تصویب برسد و نمایندگانی که مردم انتخاب میکنند آنها را بررسی و تصویب کنند. میدانید که فقهای شورای نگهبان هم مستقیماً توسط رهبری انتخاب میشوند. این به این معنا است که تصویب قوانین مربوط به شرایط خبرگان و نحوه انتخاب آنها هم مصوب مردم نیست.
و البته در میان این فقهای شورای نگهبان هم هیچوقت زنان حضور نداشتند و این یک ضعف بزرگ است.
به نظر میرسد که برخوردی دوگانه در مورد حضور زنان در مجلس خبرگان وجود دارد. در عین حال که در قانون هیچ اشارهای به ممنوعیت و یا جواز حضور زنان در مجلس خبرگان نشده، تا به حال دو مورد مشخص از مخالفت اعضای شورای نگهبان با حضور زنان در مجلس خبرگان اعلام شده است. زهره صفاتی، استاد سطح عالی حوزه علمیه زنان در مصاحبه با روزنامه کیهان گفتهاست که یکبار برای انتخابات خبرگان رهبری ثبت نام کرده اما به دلیل مخالفت آیتالله صافی گلپایگانی از کاندیداتوری انصراف داده است. خانم صفاتی گفته که این مرجع تقلید به ایشان گفته که نباید کاندیداتوری زنان در مجلس خبرگان رهبری «باب» شود. عصمت سوادی هم که در این دوره به عنوان کاندیدای مجلس خبرگان ثبت نام کرده، به رسانهها در ایران گفته که پیش از این هم به عنوان کاندیدای عضویت در مجلس خبرگان ثبت نام کرده، رد صلاحیت نشدهاند اما به گفته ایشان شورای نگهبان نامهای داده که خانمها نمیتوانند عضو مجلس خبرگان باشند. به نظر شما آیا واقعاً اعضای شورای نگهبان این صلاحیت را دارند که بخواهند این تحلیل و تفسیر را به مواد قانونی اضافه کنند؟
متاسفانه قانون اساسی چنین اختیاری را به شورای نگهبان داده است. اما به هرحال ما زنان به این مسئله انتقاد داریم که شورای نگهبان و هیچ نهاد دیگری در جمهوری اسلامی حق ندارد که زنان را که نیمی از جمعیت کشور هستند از کاندیداتوری در مجلس خبرگان و هیچ نهاد دیگری محروم کند. محروم شدن زنان از حضور در مجلس خبرگان رهبری که وظیفهاش انتخاب رهبر و نظارت بر اعمال رهبری است در واقع مشروعیت رهبری را زیر سئوال میبرد. به این دلیل که نیمی از جمعیت کشور که زنان هستند در انتخاب رهبر و نظارت بر رهبر نقش و سهمی ندارند. محروم کردن زنان پروسه انتخاب رهبر را زیر سئوال میبرد.
خانم وسمقی، احراز اجتهاد هم یکی از شرایط کاندیداهاست. این شرط، با توجه به محدود بودن تعداد زنان مجتهده، چقدر در حضور زنان در مجلس خبرگان رهبری تاثیر دارد؟
به نظر من این یک شرط غیرمنطقی و غیرموجه است. برای انتخاب یک مجتهد ما نیازی به این همه خبره نداریم. کسانی که در خبرگان رهبری جمع میشوند باید بتوانند سایر صلاحیتها را در رهبری تشخیص دهند. این کهآیا رهبری قوه مدیریت کشور را دارد یا نه؟ آیا قدرت سیاسی، تحلیل سیاسی، بینش نسبت به امور جهان و امور داخلی کشور، نظارت بر امور اقتصادی، قوه اعمال عدالت در کشور را دارد؟
بنابراین خبرگان باید خودشان صاحب تخصصهای گوناگون باشند تا صلاحیت داشته باشند فردی را به عنوان رهبر انتخاب کنند. شما این را اضافه کنید بر اینکه نیمی از جمعیت ایران یعنی زنان هم اصلاً حذف شدهاند. این نقیصه بسیار بزرگی است.
به نظر میرسد که زنان مجتهدهای که در ایران حضور دارند و فعالیت میکنند، علاقه چندانی به حضور در فعالیتهای سیاسی ندارند. خانم صفاتی گفتهاند که همانطور که قضاوت از دوش زنان برداشته شده حضور در خبرگان هم از دوش زنان برداشته شده. به نظر شما آیا این آموزههای دینی است که برزنانی که به ردههای بالای مذهبی رسیدهاند، این تاثیر را گذاشته یا واقعاً تعداد زنانی که بخواهند در این انتخابات مشارکت داشته باشند چندان زیاد نیست که بتوان از آنها توقع حضور و فعالیت داشت؟
همین نکته که الان شما اشاره کردید، خانمهایی که در حوزه درس خواندهاند، فقه سنتی خواندهاند، فکر میکنند که مسئولیت قضاوت یا اداره کشور یا امثال اینها از «دوش زنان برداشته شده»؛ همین عبارت را توجه کنیم. چه کسی چنین مسئولیتهایی را از دوش زنان برداشته؟
واضح است که این تعبیر مردانه است. مردان به قضاوت و داوری خودشان و با اندیشه و تفکری که نسبت به زنان داشتند، زنان را از چنین مسئولیتهایی حذف کردهاند. من به هیچ وجه موافق نیستم که بگوییم زنان نمیتوانند در این مسائل مشارکت داشته باشند. استدلالهایی که در جهت حذف زنان از مسئولیتها صورت گرفته استدلالهای بسیار ضعیفی است. متاسفانه در منابع فقه سنتی ما چنین بحثهایی شده است. با توجه به نگاه سنتی که نسبت به زن وجود داشته، زنان باید مناقشه کنند در این مسائل و نباید به همین آسانی این چیزها را بپذیرند.
خانم وسمقی، به نظر میرسد که لیست تعداد افرادی که نظر خودشان را در موافقت با حضور زنان در مجلس خبرگان رهبری اعلام میکنند در حال افزایش است. علاوه بر آیتالله دری نجفآبادی، آیتالله مهدوی هادوی، حجتالاسلام محمدتقی فاضل میبدی و همینطور هاشم زاده هریسی عضو مجلس خبرگان رهبری اعلام کردهاند که به نظر آنها زنان میتوانند در خبرگان رهبری عضویت داشته باشند. به این اسامی باید اسم آیتالله موسوی بجنوردی را هم اضافه کنیم. با این اقبالی که به نظر میرسد امسال نسبت به حضور زنان در خبرگان رهبری وجود دارد، فکر میکنید آیا امکان دارد شورای نگهبان تغییری در روال همیشگی خودش بدهد و این بار اجازه کاندیدا شدن زنان را در این انتخابات صادر کند؟
خوشبختانه در نگاه بسیاری از مسئولان به تدریج و گام به گام اصلاحاتی صورت میگیرد. این را نباید نادیده بگیریم. حتی در میان روحانیت، نگاهی که سالهای پیش نسبت به زنان وجود داشت تغییر کرده است. این را باید به فال نیک گرفت.
البته ای کاش که اعضای شورای نگهبان هم به تدریج تغییر میکردند تا به نگاه مردم نزدیک شوند و با تغییراتی که در نگاه و بینش مردم صورت میگیرد آشناتر باشند.
به هر حال امروز هم جامعه ایران و هم جامعه بینالملل انتظار دارد که تغییراتی در رابطه با ارتقاء حقوق زن در ایران صورت بگیرد و پافشاری برای جلوگیری از ارتقای حقوق زنان یک اشتباه بزرگ است که من امیدوارم که این اشتباه تصحیح شود. به هر حال ما نیاز به افراد کارکشته اقتصادی و سیاسی و فرهنگی داریم که در خبرگان رهبری بتوانند اشراف داشته باشند و زنان هم حقشان این است که نیمی از کرسیهای مجلس خبرگان رهبری را در اختیار داشته باشند همانطور که حق دارند نیمی از کابینه و نیمی از مجلس شورای اسلامی را در اختیار داشته باشند.