در هر گوشهای از جهان ، ايرانيان فرا رسيدن بهار را همراه با نوروز جشن میگيرند. نوروز که پديدهای متعلق به پيشينيان در گذشتههای بسيار دور است.
هر سال، از آغاز تا پايان، ۳۶۵ روز و پنج ساعت و ۴۹ دقيقه را میپيمايد تا پس از افول زمستان، طلوع بهاران را به سال جانشين خود تحويل دهد.
محمد حيدری ملايری، فيزيکدان مقيم فرانسه، سالهاست که در رصد خانه بينالمللی فرانسه فعاليت میکند. او در کنار تخصص حرفهای خود مطالعات ژرفی نيز در زمينه اخترشناسی دارد و درباره سالهای خورشيدی، فرضيههايی را با محاسبات پيچيده و طولانی به اثبات رسانده است.
محمد حيدری ملايری، فيزيکدان مقيم فرانسه، سالهاست که در رصد خانه بينالمللی فرانسه فعاليت میکند. او در کنار تخصص حرفهای خود مطالعات ژرفی نيز در زمينه اخترشناسی دارد و درباره سالهای خورشيدی، روی فرضيههايی نیز کار کرده است.
او درباره پيوند دقيق خورشيد با لحظه تحويل شدن سال نو میگويد: «پديده تحويل مربوط به حرکت ظاهری خورشيد است. خورشيد از يک جا حرکت میکند و به همان جا بازمیگردد. البته اين اتفاقی است که در ديد ما حادث میشود و اين طور به نظر میرسد. در واقع اين زمين است که حرکت میکند ولی ما حس میکنيم که خورشيد است که هر روز جايش را به سمت شرق تغيير میدهد و حرکت میکند. بعد از يکسال به جايی میرسد که به آن «نقطه اعتدال بهاری » میگوييم.»
او میافزايد: «اين نکته را هم بايد در نظر داشته باشيد که طول سال متغيير است. يعنی سال در پنج هزار سال ديگر، آن طولی را نخواهد داشت که امروز دارد . تغيير خواهد کرد و کمتر خواهد شد و اين امر بهعلت تأثير سيارههای ديگر منظومه شمسی است.»
محمد حيدری ملايری در سمينارها و کنفرانسهايی که در زمينه مقايسه سالهای خورشيدی برگزار شده است، شرکت کرده و در محاسبات خود ثابت کرده که سال خورشيدی ايرانی، از همه سالهای ديگر خورشيدی دقيق تر است. او در پاسخ به اين پرسش که چرا برخی اوقات سال کبيسه ايرانی و سال کبيسه ميلادی همزمان نيستند، می گويد: «علت تفاوت در «سيستم» محاسبه يا «ارنژمان» کبيسه در اين دو تقويم است» و میافزايد: «مهمترين مسئله اين است که سال ۳۶۵ روز نيست. بلکه سال ۳۶۵ روز، و کسری از روز به مدت پنج ساعت و ۴۹ دقيقه است. مهمترين مسئله گاهشمارهای خورشيدی، رفتارشان با اين کسر از روز است.»
به گفته آقای حيدری ملايری «سيستمی که در تقويم ايرانی به کار میرود دقيقترين نوع سيستم است و به منظور اين که اين محاسبات را حساب کنند به جای آنکه هر چهار سال يک روز را اضافه کنند، برخی مواقع اضافه نمیکنند و در هر ۳۳ سال، هشت سال کبيسه میگيرند. برخلاف تقويم مسيحی که هر ۳۲ سال، هشت سال کبيسه دارند که به اين شکل، سال تقويمی از سال واقعی جلو میافتد. اما در تقويم ايرانی بخاطر اين که سال واقعی از سال تقويمی جلو نيفتد هر ۳۳ سال، هشت سال را کبيسه میگيرند. يعنی ۲۵ سال را عادی فرض میکنند و اين ۲۵ سال همان ۳۶۵ روز است و هشت سال را ۳۶۶ روز میگيرند و همين باعث میشود که تعادل بين سال خورشيدی و سال تقويمی برقرار شود.»
به اين شکل است که تقويم ايرانی هر ۲۶ هزار سال فقط يک روز جلو میافتد درصورتی که تقويم مسيحی هر هفت هزار سال يک روز جلو میافتد و اين نشان دهنده اين است که دقت تقويم ايرانی خيلی بيشتر از تقويم مسيحی است.
به باور محمد حيدری ملايری ، اين همه دقت در گاهنامه ايرانی را ناشی از تلاش، محاسبات و ريزبينی عمر خيام، شاعر، رياضیدان و اخترشناس ايرانی میداند. او میگويد: «نبوغ خيام در اين بوده که گفته است به جای اينکه هر ۳۲ سال، هشت سال را کبيسه بگيريم، اظهار کرده است که هر ۳۳ سال اين کار را بکنيم . الان ما میدانيم اين هم کافی نيست. در آن زمان خيام اين موضوع را نمیدانست که هر سال، طول سال دارد کوتاه میشود. اگر چه تقويم ايرانی پيش از اسلام ابداع شده است اما دقتش را مرهون مطالعات خيام است.»
با دستاوردهای خيام در محاسبات مربوط به گاهشمار ايران در زمان حيات خود او مخالفتهايی شد و استفاده از گاهشمار با گسستهای تاريخی همراه بوده است.
آقای ملايری میافزايد: «تقويمی که خيام زنده کرد شکل دقيقتر شده تقويم اوستايی است. اگر چه در تقويم اوستايی جشن نوروز به نقطه اعتدال بهاری نچسبيده بود. او میتوانست کارش را در حد ابداع يک تقويم کاری برای ملکشاه متوقف کند اما اين کار را نکرد. او نامهای اوستايی تقويم ايرانی را زنده کرد (مانند فروردين، ارديبهشت و ساير نامهای دوازدهگانه ماههای سال). اگر چه کسانی از جمله خازنی که در گروه خيام با او مطالعه میکرد با او مخالف بودند، اما او نشان داد که به فرهنگ اوستايی و ايرانی توجه و علاقه دارد. بعد از خيام اين اسامی برای مدتی به فراموشی سپرده شد و شخصيتهای ديگری مثل خواجه نصير طوسی نيز برای احياء اين اسامی تلاش کردند. اما بعد از تغيير شرايط سياسی و حمله مغول ديگر اين تقويم در ايران رعايت نمیشد.»
رواج بهکارگيری گاهشمار خيام، به آغاز قرن حاضر باز میگردد. به گفته محمد حيدری ملايری «چيزی که اهميت دارد اين است که در دوران رضا شاه، مجلس شورای آن زمان مطالعاتی در اين زمينه انجام داد و تقويم ايرانی و جشن نوروز از نو زنده شد. فکر میکنم کسی که در اين زمينه سهم به سزايی دارد سيد حسن تقی زاده است.»
تا پيش از اين اقدام از نام ماهها با اسامی برج ها ياد میشد. مثلاً میگفتند «حمل»، «ثور» و غيره. اما مجلس ايران تصميم گرفت نام ماهها، همان نامهای اصيل ايرانی باشد.
اين اخترشناس ايرانی يادآور میشود «اکنون هم در تقويم کشور افغانستان با وجود آنکه تقويمشان مثل ماست، از نامهای فروردين و ارديبهشت استفاده نمیکنند».
در پيوند با زمان که گاه در ذهن انسان ،گذشت آن سرعت میگيرد و پيوند سرعت زمان با سرعت ستارههای کهکشان، محمد ملايری به وجود زمانهای گوناگون اشاره میکند: «چندين نوع زمان داريم، زمان اخترشناسی که مربوط به گردش زمين به دور خورشيد و تأثير سيارات و ستاره ها و حرکت کرّات است و زمانی که در ذهن اشخاص می گذرد که امر پيچيدهای است».
او با تقدير از اخترشناسان زمان، بر اين نکته تأکيد میکند که از زمانی که سال خورشيدی به عنوان گاهنامه ايرانی تثبيت شده است نوروز و ديگر جشنهای باستانی جای خود را در طول تاريخ حفظ کردند. او میگويد: «فکر میکنم زبان فارسی و ابداع تقويم ايرانی دو نمونه از بديع ترين چيزهايی است که ايرانيان بوجود آوردند. اينها مهمترين نماد سرزندگی و فعاليت فرهنگ غنی ايرانی هستند.»
اما بر پايه پژوهشها و محاسبات محمد حيدری ملايری، فرضيه خيام در تعيين طول سال علمی از همه روشها صحيحتر بوده است. به اين معنا که خيام طول سال خورشيدی ايرانی را ۳۶۵ روز و ۲۴ درصد روز میداند، در حالی که اخترشناسان غربی ، طول سال خورشيدی را ۳۶۵ روز و ۲۳ درصد روز می دانند و در مجموع سالهای متمادی همين يک درصد تفاوت روز، نقش مهمی در کم شدن طول سال ايفا خواهد کرد.
هر سال، از آغاز تا پايان، ۳۶۵ روز و پنج ساعت و ۴۹ دقيقه را میپيمايد تا پس از افول زمستان، طلوع بهاران را به سال جانشين خود تحويل دهد.
او درباره پيوند دقيق خورشيد با لحظه تحويل شدن سال نو میگويد: «پديده تحويل مربوط به حرکت ظاهری خورشيد است. خورشيد از يک جا حرکت میکند و به همان جا بازمیگردد. البته اين اتفاقی است که در ديد ما حادث میشود و اين طور به نظر میرسد. در واقع اين زمين است که حرکت میکند ولی ما حس میکنيم که خورشيد است که هر روز جايش را به سمت شرق تغيير میدهد و حرکت میکند. بعد از يکسال به جايی میرسد که به آن «نقطه اعتدال بهاری » میگوييم.»
او میافزايد: «اين نکته را هم بايد در نظر داشته باشيد که طول سال متغيير است. يعنی سال در پنج هزار سال ديگر، آن طولی را نخواهد داشت که امروز دارد . تغيير خواهد کرد و کمتر خواهد شد و اين امر بهعلت تأثير سيارههای ديگر منظومه شمسی است.»
محمد حيدری ملايری در سمينارها و کنفرانسهايی که در زمينه مقايسه سالهای خورشيدی برگزار شده است، شرکت کرده و در محاسبات خود ثابت کرده که سال خورشيدی ايرانی، از همه سالهای ديگر خورشيدی دقيق تر است. او در پاسخ به اين پرسش که چرا برخی اوقات سال کبيسه ايرانی و سال کبيسه ميلادی همزمان نيستند، می گويد: «علت تفاوت در «سيستم» محاسبه يا «ارنژمان» کبيسه در اين دو تقويم است» و میافزايد: «مهمترين مسئله اين است که سال ۳۶۵ روز نيست. بلکه سال ۳۶۵ روز، و کسری از روز به مدت پنج ساعت و ۴۹ دقيقه است. مهمترين مسئله گاهشمارهای خورشيدی، رفتارشان با اين کسر از روز است.»
به گفته آقای حيدری ملايری «سيستمی که در تقويم ايرانی به کار میرود دقيقترين نوع سيستم است و به منظور اين که اين محاسبات را حساب کنند به جای آنکه هر چهار سال يک روز را اضافه کنند، برخی مواقع اضافه نمیکنند و در هر ۳۳ سال، هشت سال کبيسه میگيرند. برخلاف تقويم مسيحی که هر ۳۲ سال، هشت سال کبيسه دارند که به اين شکل، سال تقويمی از سال واقعی جلو میافتد. اما در تقويم ايرانی بخاطر اين که سال واقعی از سال تقويمی جلو نيفتد هر ۳۳ سال، هشت سال را کبيسه میگيرند. يعنی ۲۵ سال را عادی فرض میکنند و اين ۲۵ سال همان ۳۶۵ روز است و هشت سال را ۳۶۶ روز میگيرند و همين باعث میشود که تعادل بين سال خورشيدی و سال تقويمی برقرار شود.»
به اين شکل است که تقويم ايرانی هر ۲۶ هزار سال فقط يک روز جلو میافتد درصورتی که تقويم مسيحی هر هفت هزار سال يک روز جلو میافتد و اين نشان دهنده اين است که دقت تقويم ايرانی خيلی بيشتر از تقويم مسيحی است.
به باور محمد حيدری ملايری ، اين همه دقت در گاهنامه ايرانی را ناشی از تلاش، محاسبات و ريزبينی عمر خيام، شاعر، رياضیدان و اخترشناس ايرانی میداند. او میگويد: «نبوغ خيام در اين بوده که گفته است به جای اينکه هر ۳۲ سال، هشت سال را کبيسه بگيريم، اظهار کرده است که هر ۳۳ سال اين کار را بکنيم . الان ما میدانيم اين هم کافی نيست. در آن زمان خيام اين موضوع را نمیدانست که هر سال، طول سال دارد کوتاه میشود. اگر چه تقويم ايرانی پيش از اسلام ابداع شده است اما دقتش را مرهون مطالعات خيام است.»
با دستاوردهای خيام در محاسبات مربوط به گاهشمار ايران در زمان حيات خود او مخالفتهايی شد و استفاده از گاهشمار با گسستهای تاريخی همراه بوده است.
محمد حیدری ملایری: «خيام در زمان ملکشاه سلجوقی و با کمک خواجه نظام الملک اين مطالعات را انجام داده است برای اينکه سلجوقيان دارای يک امپراتوری بزرگ بودند که با تقويم اسلامی نمیشد خراج اين امپراتوری را حساب کرد. در آن زمان از خيام خواسته شد در اين مورد مطالعه کند . او ۱۲ سال به اين مطالعات مشغول شد، ولی متاسفانه اين تحقيقات به علت مرگ ملکشاه قطع شد و کسانی که با خيام مخالف بودند از او ايراد میگرفتند که مطالعاتش به «گبر» و پيش از اسلام تمايل دارد.»
محمد حيدری ملايری در اين باره میگويد: «خيام در زمان ملکشاه سلجوقی و با کمک خواجه نظام الملک اين مطالعات را انجام داده است برای اينکه سلجوقيان دارای يک امپراتوری بزرگ بودند که با تقويم اسلامی نمیشد خراج اين امپراتوری را حساب کرد. در آن زمان از خيام خواسته شد در اين مورد مطالعه کند . او ۱۲ سال به اين مطالعات مشغول شد، ولی متاسفانه اين تحقيقات به علت مرگ ملکشاه قطع شد و کسانی که با خيام مخالف بودند از او ايراد میگرفتند که مطالعاتش به «گبر» و پيش از اسلام تمايل دارد.»آقای ملايری میافزايد: «تقويمی که خيام زنده کرد شکل دقيقتر شده تقويم اوستايی است. اگر چه در تقويم اوستايی جشن نوروز به نقطه اعتدال بهاری نچسبيده بود. او میتوانست کارش را در حد ابداع يک تقويم کاری برای ملکشاه متوقف کند اما اين کار را نکرد. او نامهای اوستايی تقويم ايرانی را زنده کرد (مانند فروردين، ارديبهشت و ساير نامهای دوازدهگانه ماههای سال). اگر چه کسانی از جمله خازنی که در گروه خيام با او مطالعه میکرد با او مخالف بودند، اما او نشان داد که به فرهنگ اوستايی و ايرانی توجه و علاقه دارد. بعد از خيام اين اسامی برای مدتی به فراموشی سپرده شد و شخصيتهای ديگری مثل خواجه نصير طوسی نيز برای احياء اين اسامی تلاش کردند. اما بعد از تغيير شرايط سياسی و حمله مغول ديگر اين تقويم در ايران رعايت نمیشد.»
رواج بهکارگيری گاهشمار خيام، به آغاز قرن حاضر باز میگردد. به گفته محمد حيدری ملايری «چيزی که اهميت دارد اين است که در دوران رضا شاه، مجلس شورای آن زمان مطالعاتی در اين زمينه انجام داد و تقويم ايرانی و جشن نوروز از نو زنده شد. فکر میکنم کسی که در اين زمينه سهم به سزايی دارد سيد حسن تقی زاده است.»
تا پيش از اين اقدام از نام ماهها با اسامی برج ها ياد میشد. مثلاً میگفتند «حمل»، «ثور» و غيره. اما مجلس ايران تصميم گرفت نام ماهها، همان نامهای اصيل ايرانی باشد.
اين اخترشناس ايرانی يادآور میشود «اکنون هم در تقويم کشور افغانستان با وجود آنکه تقويمشان مثل ماست، از نامهای فروردين و ارديبهشت استفاده نمیکنند».
در پيوند با زمان که گاه در ذهن انسان ،گذشت آن سرعت میگيرد و پيوند سرعت زمان با سرعت ستارههای کهکشان، محمد ملايری به وجود زمانهای گوناگون اشاره میکند: «چندين نوع زمان داريم، زمان اخترشناسی که مربوط به گردش زمين به دور خورشيد و تأثير سيارات و ستاره ها و حرکت کرّات است و زمانی که در ذهن اشخاص می گذرد که امر پيچيدهای است».
او با تقدير از اخترشناسان زمان، بر اين نکته تأکيد میکند که از زمانی که سال خورشيدی به عنوان گاهنامه ايرانی تثبيت شده است نوروز و ديگر جشنهای باستانی جای خود را در طول تاريخ حفظ کردند. او میگويد: «فکر میکنم زبان فارسی و ابداع تقويم ايرانی دو نمونه از بديع ترين چيزهايی است که ايرانيان بوجود آوردند. اينها مهمترين نماد سرزندگی و فعاليت فرهنگ غنی ايرانی هستند.»
محمد حيدری ملايری در سمينارها و کنفرانسهايی که در زمينه مقايسه سالهای خورشيدی برگزار شده است، شرکت کرده و در محاسبات خود ثابت کرده که سال خورشيدی ايرانی، از همه سالهای ديگر خورشيدی دقيق تر است.
به باور برخی دانشمندان ديگر، «چون تقويم ايرانی با طول سال مورد نظر اخترشناسان رصدخانهها (مثلا گرينويچ) اختلاف دارد، محاسبات خيام سال را به درستی نشان نمیدهد». اما بر پايه پژوهشها و محاسبات محمد حيدری ملايری، فرضيه خيام در تعيين طول سال علمی از همه روشها صحيحتر بوده است. به اين معنا که خيام طول سال خورشيدی ايرانی را ۳۶۵ روز و ۲۴ درصد روز میداند، در حالی که اخترشناسان غربی ، طول سال خورشيدی را ۳۶۵ روز و ۲۳ درصد روز می دانند و در مجموع سالهای متمادی همين يک درصد تفاوت روز، نقش مهمی در کم شدن طول سال ايفا خواهد کرد.