الکس وطنخواه، پژوهشگر موسسه امنيتی و دفاعی «جينز» در واشنگتن، این هفته در تحلیل تازهای به کندوکاو گرایشهای موجود در جنبش سبز و حال و آینده این جنبش میپردازد:
افتهای جنبش سبز
تحلیلگر امور کشورهای اسلامی در مرکز مطالعاتی «جــِینز» در مقدمه تحلیل خود به سه نکته کلیدی اشاره میکند:
-با وجود بروز و خیزش ناگهانی این جنبش و بدل شدن آن به نیروی محوری مخالف رژیم، اکنون رهبری شناخته شده این جنبش در میان تودههای مردم ایران نفوذ خود را از دست دادهاست.
-همزمان با از راه رسیدن انتخابات مجلس، ناتوانی این جنبش از ارائه یک طرح و پیام موثر را باید یک ضعف اساسی دانست.
-به نظر میرسد که فقط با تغییر پیام سیاسی محوری این جنبش به سوی استراتژی تغییر رژیم، رهبران جنبش سبز باری دیگر میتوانند به محور و مرکز نیروی مخالف دولت بدل شوند.
الکس وطنخواه تحلیلگر امور کشورهای اسلامی در مرکز مطالعاتی «جیمز» یادآوری میکند که اکنون جنبش سبز به دو بخش طرفداران مذاکره با رژیم و گرایشهای رادیکالتر تقسیم شدهاند.
شش ماه حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی و در عین حال عدم حضور هرگونه مخالفت یا اعتراض سازمانیافتهای از سوی جنبش سبز در خیابانهای ایران، در عرصه رسانههای دیجیتال و وبلاگهای فارسی زبان بحث گستردهای را پیرامون بقا و کارآمدی این جنبش به جریان انداختهاست.
آیا جنبش سبز یک نیروی تلف شدهاست؟
الکس وطنخواه میافزاید تردیدی نیست که بروز یکباره و بیسابقه آنچه که به جنبش سبز معروف شد در واکنش به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ واقعا خیرهکننده بود. با وجودیکه اکثر شرکتکنندگان در این اعتراضات میرحسین موسوی را نامزد پیروز شده و منتخب خود میدانستند ولی از همان آغاز مشخص بود که در پشت این چهره یکپارچه، گرایشها و اهداف گوناگونی وجود دارند.
رهبران شناخته شده این جنبش در عملکرد و گفتار به قانون اساسی و موازین جمهوری اسلامی پایبند هستند ولی بخش گستردهای از فعالان و مردم خواستار تغییری بنیادی در نظام سیاسی و یا حداقل حذف نهادها و قدرتهای غیر انتخابی بودند. تا فوریه سال ۲۰۱۱ که تمام سخنان و بیانیههای رهبران این جنبش در چهارچوب مخالفت با نتایج رای گیریها بود حکومت به نوعی آنها را تحمل میکرد. ولی در سالروز انقلاب ایران در بهمنماه گذشته، هنگامی که موسوی و کروبی از هواداران خود خواستند تا به خیابانها آمده و با انقلابهای مصر و تونس همبستگی خود را نشان دهند رژیم به سرعت آنها را بازداشت و در حصر خانگی قرار داد.
آنچه در شرایط کنونی بخش گستردهای از فعالان و طرفداران این بخش را نگران میکند این است که رهبران شناخته شده جنبش سبز به جای انجام اقداماتی برای انعکاس درد مردم و نارضایتی عمومی و واکنش به حصر خانگی موسوی و کروبی بیشتر در فکر موضعگیری خود در قبال شرکت در انتخابات آینده مجلس هستند.
انتخابات آینده مجلس
الکس وطنخواه، تحلیلگر امور کشورهای اسلامی در مرکز مطالعاتی «جیمز» مینویسد که بحث در مورد شرکت سیاستمداران اصلاحطلب در انتخابات مجلس در شرایطی که رهبران جنبش سبز در حصر خانگی هستند موجب دلخوری و انتقاد گروه کثیری از هواداران جنبش سبز شدهاست.
مجتبی واحدی از مشاوران نزدیک و سخنگویان مهدی کروبی که اکنون ساکن آمریکاست در ماه مه علنا گفت که آقای کروبی دیگر به اصلاحات تدریجی در چهارچوب رژیم اسلامی باور ندارد. مهدی کروبی زمانی که هنوز میتوانست مصاحبه کند در ژانویه سال ۲۰۱۰ هشدار داده بود که واکنش خشن اقتدارگرایان در حکومت ایران خواستههای جنبش سبز را تعمیق و رادیکالتر خواهد کرد.
به اعتقاد نویسنده، مجموعه سیاستمداران اصلاحطلب ایران را میتوان به سه بخش تقسیم کرد. بخش اول که شاید معرف رادیکالترین دیدگاهها است معتقد است که حضور در انتخابات مجلس افتادن به دام رژیم است. از جمله آنها مصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور در دوره ریاست جمهوری خاتمی است که میگوید حتی اگر تعدادی از نامزدان اصلاحطلب تایید صلاحیت شده و رای بیاورند به هیچ وجه اجازه نخواهند یافت انحصار اقتدارگرایان را به چالش بکشند.
بهزاد نبوی یکی دیگر از سیاستمداران برجسته اصلاحطلب در ماه ژوئن گفت آیت الله خامنهای میخواهد تعدادی از اصلاحطلبان در انتخابات شرکت کنند تا به این وسیله جریان موسوم به اصولگرایان بتوانند در رقابت با آنها به نوعی وحدت برسند.
الکس وطنخواه به بخش یا جریان دوم در میان اصلاحطلبان اشاره میکند که به نوعی با محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین شناخته میشود و میافزاید این جریان طرفدار «مشارکت مشروط» است. شروط او آزادی رسانه و زندانیان سیاسی و حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان است. با این همه آقای خاتمی بارها اعلام کرده که بعید است آیت الله خامنهای یک چنین شرایطی را بپذیرد.
بخش یا جریان سوم اصلاحطلبان که برای شرکت در انتخابات آینده مجلس هیچ شرطی را اعلام نکردهاست. اکثریت این طیف را نمایندگان اصلاحطلب مجلس فعلی تشکیل میدهند. با وجودیکه این گروه به شدت از دولت احمدینژاد انتقاد میکنند ولی به نظر میرسد که همزمان بر وفاداری خود به مقام رهبری کاملا پایبند هستند. این گروه معمولا به خاطر حفظ موقعیت خود سعی میکند خود را از جنبش سبز دور نگاه دارد.
راه در پیش
«شورای هماهنگی راه سبز امید» که ظاهرا بازوی سیاستگذاری مدافعان جنبش سبز است در ماه ژوئیه برای هرگونه تماس و مذاکرهای با رژیم این شروط را اعلام کرد:
-آزادی تمام زندانیان سیاسی که از زمان انتخابات سال ۲۰۰۹ بازداشت شدهاند.
-ممنوعیت کامل مداخله نیروهای نظامی و نهادهای امنیتی در انتخابات آینده.
-پایان دادن به حصر خانگی موسوی و کروبی.
-لغو محدودیتهای مربوط به فعالیت احزاب سیاسی.
-پایان دادن سانسور سیاسی مطبوعات و احترام به آزادی بیان.
-لغو روندهای استصوابی و نظارتی نهادهای حکومت بر روند انتخابات وتعیین نامزدها.
-به رسمیت شناختن حق تمامی شهروندان برای شرکت در تبلیغات و فعالیتهای انتخاباتی بدون اجبار و تهدید.
-تضمین امنیت جانی و مالی تمام نامزدها احزاب و گروههای سیاسی.
الکس وطنخواه کارشناس امور کشورهای اسلامی در پایان این تحلیل یادآوری میکند که از نگاه منتقدان طرح کلی این خواستهها خطاب به یک رژیم مذهبی و اقتدارگرا کافی نیست. انتشار این مطالبات باعث شده که بحثهای گستردهای در مورد ضرورت نشان دادن رادیکالیسم و قاطعیت بیشتر از سوی جنبش سبز مطرح شود.
برخی شرایط دشوار امنیتی ایران را دلیل این احتیاطها میدانند. وب سایت رسمی «شورای هماهنگی راه سبز امید» از ماه مارس به این سو تعطیل بوده و یک چنین مواردی تماس ضعیف رهبران این جنبش با پیروان و فعالان آن را ضعیفتر میکند.
در عین حال به نظر میرسد که شکاف میان دینباوران یا سیاستمداران سابقا حکومتی با گرایشها و شخصیتهای سکولار در جنبش سبز هنور هم جدی است. در یک چنین شرایطی چگونگی برخورد سیاستمداران اصلاحطلب در مورد انتخابات و یا هر نوع دیالوگ دیگر با رژیم سنجش مهمی برای آینده این جنبش خواهد بود.
افتهای جنبش سبز
تحلیلگر امور کشورهای اسلامی در مرکز مطالعاتی «جــِینز» در مقدمه تحلیل خود به سه نکته کلیدی اشاره میکند:
-با وجود بروز و خیزش ناگهانی این جنبش و بدل شدن آن به نیروی محوری مخالف رژیم، اکنون رهبری شناخته شده این جنبش در میان تودههای مردم ایران نفوذ خود را از دست دادهاست.
-همزمان با از راه رسیدن انتخابات مجلس، ناتوانی این جنبش از ارائه یک طرح و پیام موثر را باید یک ضعف اساسی دانست.
-به نظر میرسد که فقط با تغییر پیام سیاسی محوری این جنبش به سوی استراتژی تغییر رژیم، رهبران جنبش سبز باری دیگر میتوانند به محور و مرکز نیروی مخالف دولت بدل شوند.
الکس وطنخواه تحلیلگر امور کشورهای اسلامی در مرکز مطالعاتی «جیمز» یادآوری میکند که اکنون جنبش سبز به دو بخش طرفداران مذاکره با رژیم و گرایشهای رادیکالتر تقسیم شدهاند.
شش ماه حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی و در عین حال عدم حضور هرگونه مخالفت یا اعتراض سازمانیافتهای از سوی جنبش سبز در خیابانهای ایران، در عرصه رسانههای دیجیتال و وبلاگهای فارسی زبان بحث گستردهای را پیرامون بقا و کارآمدی این جنبش به جریان انداختهاست.
آیا جنبش سبز یک نیروی تلف شدهاست؟
الکس وطنخواه میافزاید تردیدی نیست که بروز یکباره و بیسابقه آنچه که به جنبش سبز معروف شد در واکنش به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ واقعا خیرهکننده بود. با وجودیکه اکثر شرکتکنندگان در این اعتراضات میرحسین موسوی را نامزد پیروز شده و منتخب خود میدانستند ولی از همان آغاز مشخص بود که در پشت این چهره یکپارچه، گرایشها و اهداف گوناگونی وجود دارند.
رهبران شناخته شده این جنبش در عملکرد و گفتار به قانون اساسی و موازین جمهوری اسلامی پایبند هستند ولی بخش گستردهای از فعالان و مردم خواستار تغییری بنیادی در نظام سیاسی و یا حداقل حذف نهادها و قدرتهای غیر انتخابی بودند. تا فوریه سال ۲۰۱۱ که تمام سخنان و بیانیههای رهبران این جنبش در چهارچوب مخالفت با نتایج رای گیریها بود حکومت به نوعی آنها را تحمل میکرد. ولی در سالروز انقلاب ایران در بهمنماه گذشته، هنگامی که موسوی و کروبی از هواداران خود خواستند تا به خیابانها آمده و با انقلابهای مصر و تونس همبستگی خود را نشان دهند رژیم به سرعت آنها را بازداشت و در حصر خانگی قرار داد.
آنچه در شرایط کنونی بخش گستردهای از فعالان و طرفداران این بخش را نگران میکند این است که رهبران شناخته شده جنبش سبز به جای انجام اقداماتی برای انعکاس درد مردم و نارضایتی عمومی و واکنش به حصر خانگی موسوی و کروبی بیشتر در فکر موضعگیری خود در قبال شرکت در انتخابات آینده مجلس هستند.
انتخابات آینده مجلس
الکس وطنخواه، تحلیلگر امور کشورهای اسلامی در مرکز مطالعاتی «جیمز» مینویسد که بحث در مورد شرکت سیاستمداران اصلاحطلب در انتخابات مجلس در شرایطی که رهبران جنبش سبز در حصر خانگی هستند موجب دلخوری و انتقاد گروه کثیری از هواداران جنبش سبز شدهاست.
مجتبی واحدی از مشاوران نزدیک و سخنگویان مهدی کروبی که اکنون ساکن آمریکاست در ماه مه علنا گفت که آقای کروبی دیگر به اصلاحات تدریجی در چهارچوب رژیم اسلامی باور ندارد. مهدی کروبی زمانی که هنوز میتوانست مصاحبه کند در ژانویه سال ۲۰۱۰ هشدار داده بود که واکنش خشن اقتدارگرایان در حکومت ایران خواستههای جنبش سبز را تعمیق و رادیکالتر خواهد کرد.
به اعتقاد نویسنده، مجموعه سیاستمداران اصلاحطلب ایران را میتوان به سه بخش تقسیم کرد. بخش اول که شاید معرف رادیکالترین دیدگاهها است معتقد است که حضور در انتخابات مجلس افتادن به دام رژیم است. از جمله آنها مصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور در دوره ریاست جمهوری خاتمی است که میگوید حتی اگر تعدادی از نامزدان اصلاحطلب تایید صلاحیت شده و رای بیاورند به هیچ وجه اجازه نخواهند یافت انحصار اقتدارگرایان را به چالش بکشند.
مجتبی واحدی از مشاوران نزدیک و سخنگویان مهدی کروبی که اکنون ساکن آمریکاست در ماه مه علنا گفت که آقای کروبی دیگر به اصلاحات تدریجی در چهارچوب رژیم اسلامی باور ندارد.
بهزاد نبوی یکی دیگر از سیاستمداران برجسته اصلاحطلب در ماه ژوئن گفت آیت الله خامنهای میخواهد تعدادی از اصلاحطلبان در انتخابات شرکت کنند تا به این وسیله جریان موسوم به اصولگرایان بتوانند در رقابت با آنها به نوعی وحدت برسند.
الکس وطنخواه به بخش یا جریان دوم در میان اصلاحطلبان اشاره میکند که به نوعی با محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین شناخته میشود و میافزاید این جریان طرفدار «مشارکت مشروط» است. شروط او آزادی رسانه و زندانیان سیاسی و حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان است. با این همه آقای خاتمی بارها اعلام کرده که بعید است آیت الله خامنهای یک چنین شرایطی را بپذیرد.
بخش یا جریان سوم اصلاحطلبان که برای شرکت در انتخابات آینده مجلس هیچ شرطی را اعلام نکردهاست. اکثریت این طیف را نمایندگان اصلاحطلب مجلس فعلی تشکیل میدهند. با وجودیکه این گروه به شدت از دولت احمدینژاد انتقاد میکنند ولی به نظر میرسد که همزمان بر وفاداری خود به مقام رهبری کاملا پایبند هستند. این گروه معمولا به خاطر حفظ موقعیت خود سعی میکند خود را از جنبش سبز دور نگاه دارد.
راه در پیش
«شورای هماهنگی راه سبز امید» که ظاهرا بازوی سیاستگذاری مدافعان جنبش سبز است در ماه ژوئیه برای هرگونه تماس و مذاکرهای با رژیم این شروط را اعلام کرد:
-آزادی تمام زندانیان سیاسی که از زمان انتخابات سال ۲۰۰۹ بازداشت شدهاند.
-ممنوعیت کامل مداخله نیروهای نظامی و نهادهای امنیتی در انتخابات آینده.
-پایان دادن به حصر خانگی موسوی و کروبی.
-لغو محدودیتهای مربوط به فعالیت احزاب سیاسی.
-پایان دادن سانسور سیاسی مطبوعات و احترام به آزادی بیان.
-لغو روندهای استصوابی و نظارتی نهادهای حکومت بر روند انتخابات وتعیین نامزدها.
-به رسمیت شناختن حق تمامی شهروندان برای شرکت در تبلیغات و فعالیتهای انتخاباتی بدون اجبار و تهدید.
-تضمین امنیت جانی و مالی تمام نامزدها احزاب و گروههای سیاسی.
الکس وطنخواه کارشناس امور کشورهای اسلامی در پایان این تحلیل یادآوری میکند که از نگاه منتقدان طرح کلی این خواستهها خطاب به یک رژیم مذهبی و اقتدارگرا کافی نیست. انتشار این مطالبات باعث شده که بحثهای گستردهای در مورد ضرورت نشان دادن رادیکالیسم و قاطعیت بیشتر از سوی جنبش سبز مطرح شود.
برخی شرایط دشوار امنیتی ایران را دلیل این احتیاطها میدانند. وب سایت رسمی «شورای هماهنگی راه سبز امید» از ماه مارس به این سو تعطیل بوده و یک چنین مواردی تماس ضعیف رهبران این جنبش با پیروان و فعالان آن را ضعیفتر میکند.
در عین حال به نظر میرسد که شکاف میان دینباوران یا سیاستمداران سابقا حکومتی با گرایشها و شخصیتهای سکولار در جنبش سبز هنور هم جدی است. در یک چنین شرایطی چگونگی برخورد سیاستمداران اصلاحطلب در مورد انتخابات و یا هر نوع دیالوگ دیگر با رژیم سنجش مهمی برای آینده این جنبش خواهد بود.