محمد فرهنگدوست دارنده مدالهای نقره و برنز کشتی جهان پس از مدتها مبارزه با سرطان، در سن ۶۶ سالگی درگذشت.
در کارنامه او پیروزی ضربه فنی مقابل نوابغی چون دانیل روبن (مدیر برگزاری مسابقات کشتی المپیک لندن)، پیروزی ضربه فنی مقابل آدولف زیگر و برتری در برابر روسلان آشور علییف (شوروی) و غلبه بر منصور برزگر ثبت شدهاست.
فدراسیون جهانی کشتی پس از ۴۰ سال و پیش از مرگش، مدال نقره او که شرحش در ادامه آمدهاست را پس داد.
فرهنگدوست پس از پیگیری معالجات در آلمان و بازگشت به ایران، برای ادامه درمان راهی کانادا شده بود و سرانجام در همین کشور چشم از جهان فروبست.
مانند عبدالله مجتبوی دیگر ستاره پیشین کشتی آزاد ایران که بیست و سوم دی ۱۳۹۰ درگذشت، مرگ فرهنگدوست نیز با پیام تسلیتی کوتاه در سایت فدراسیون کشتی و مروری از آن هم کوتاهتر بر افتخاراتش در رسانهها همراه است.
ویژگی اصلی این قهرمان تحصیلکرده در خانواده کشتی ایران؛ تن ندادن او به دستهبندیهای رایج برای احراز پست در فدراسیون کشتی یا هدایت تیمهای ملی بود.
حتی یک مصاحبه نیز از او وجود ندارد که درباره کنار ماندنش یا بیتوجهی به پیشکسوتان و نادیده گرفتن مشکلاتشان صحبتی کرده باشد. میگفت آنچه که هست، وضعیتی است که قرار است همین طور باشد.
فرهنگدوست جانش را در کانادا از دست داد اما سالها در ایران نیز غریب بود. نه در انجمنهای پیشکسوتان و نه در مشاورهها یا میزگردها، خبری نبود از کسی که در ۶۶ سال زندگیاش هیچ وقت بدون دعوت جایی نرفت.
فیروز علیزاده نیز روزی که در بیمارستان ایرانشهر جان سپرد، چشمش به در دوخته شده بود برای ورود متولیان ورزش که همزمان به صورت گروهی راهی مکه شده بودند.
فیروز که اولین قهرمان ایرانی در کشتی فرنگی جهان بود، از مال دنیا فقط یک موتورسیکلت قراضه داشت که دائماً خراب میشد و قهرمان جهان را پای پیاده میگذاشت. حتی بیمه خدمات درمانی هم نبود.
دو روز پیش از مرگ فیروز علیزاده، حسن رنگرز در شبکه خبر گفت: «من و فیروز علیزاده تنها مدالهای طلای تاریخ کشتی فرنگی ایران را گرفتهایم. ببینید او الان کجاست و چه بر سرش آمده؟ من الان فقط ۲۴ سال دارم اما همان برخوردها را دارند با من هم تکرار میکنند.»
پهلوان نبی سروری سرنوشتی تلختر داشت و حتی پایش به بیمارستان نرسید. آنقدر به فراموشی سپرده شده بود که همسایهها به غیبتش شک کرده و متوجه مرگ او شده بودند.
چرا کشتی فرنگی را کنار گذاشت
فرهنگدوست متولد محله سبزهمیدان رشت بود. خانوادهاش در سه سالگی او کوچید تهران، به خیابان آبشار در بازارچه نایبالسلطنه. جایی که به خاطر بافت سنتیاش فیلمهای تهران قدیم را همان جا تصویربرداری میکردند.
پدرش همان حرفهای که در گیلان داشت را انجام میداد و خرید فروش برنج و چای میکرد.
کلاس اول را در دبستان امیرمعزی خواند و بعد تا ششم را در دبستان اعتضاد واقع در کوچه خشتی همان محله. سپس دبیرستان بدر در بازارچه نواب و سرانجام، تحصیل در دانشگاه تهران در رشته علوم تربیتی.
محمد فرهنگدوست علیرغم پیشرفت در ژیمناستیک به ورزش کشتی روی آورد و با ماهی ۲۵ ریال به عضویت باشگاه تهرانجوان در آمد. استاد اول و آخر او در کشتی، مرحوم رحمتالله غفوریان بود. میگفت: «هر وقت در محلهمان از مقابل زورخانه علی تِک تِک میگذشتم، سرم را از برزنت مقابل در میبردم تو. صدای ضرب زورخانه و اشعار حماسی و تواضعات را دوست داشتم. تختی را هم نخستین بار آنجا دیدم. این طوری بود که شعف کشتی در من ایجاد شد. به جای کفش کشتی با کتانی و به جای دوبنده با شلوار کوتاه رفتم روی تشک.»
همان خاطره دوران کودکی بود که باعث شد فرهنگدوست تا پایان عمر، تخته شنا، میل و سنگ باستانی داشته باشد در خانه. سال ۱۳۵۰ نیز در مسابقات بیوزن باستانی صاحب بازوبند پهلوانی دانشگاههای ایران شد. آنهم با برتری مقابل حریفانی که چهل کیلو سنگینتر از او بودند.
اما پیش از آنکه رسماً کشتیگیر شود، با بچهمحلها پوشال میخریدند از کوچه حاجبالدوله و روی آن گونی میانداختند و در زیرزمین کشتی میگرفتند.
۱۵ سالش بود که ناصر سلطانی دروازهبان دارایی که در مدرسه معلم ورزشش بود، او را برد تهرانجوان. نوجوان بود هنوز که در قهرمانی کشور به محمد خادم باخت و نقره گرفت.
فرهنگدوست شیفته کشتی فرنگی بود. در رقابتهای انتخابی برای مسابقات جهانی ۱۹۶۶ تولیدو، در ۲۰ سالگی مقابل رسول میرمالک قرار گرفت. آنها ۳۵ دقیقه کشتی گرفتند که رکوردی دستنیافتنی در مسابقات انتخابی محسوب میشود. زیرا سیدمحمد خادم حقیقت رئیس وقت فدراسیون کشتی گفته بود برای رعایت عدالت، آنقدر باید کشتی بگیرید تا سرانجام یکی برنده شود.
در سی و پنجمین دقیقه بود که بالاخره فرهنگدوست امتیاز گرفت و مسافر رقابتهای جهانی شد. در مسابقات جهانی ۱۹۶۷ رومانی نیز چهارم شد.
برای المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی نیز به راحتی انتخاب شد. اما در آخرین روزهای اردو به دستور تیمسار خسروانی برای صرفهجویی در هزینهها، از تیم ۶ نفره کشتی فرنگی حذف شد فقط حسین معرب راهی مکزیک شد.
فرهنگدوست این خاطره تلخ را همیشه بازگو میکرد. اینکه پس از آن ماجرا تصمیم به خداحافظی از کشتی گرفت. رحمتالله غفوریان اما او را آورد کشتی آزاد.
غفوریان مقابل مخالتهای پدر فرهنگدوست ضمانت کرد که محمد هم درس بخواند و هم کشتی بگیرد و موفق هم شود.
نقرهای که برنز شده بود
فرنگیکار سابق خیلی زود در کشتی آزاد نیز دوبنده تیم ملی را پوشید و از سد منصور برزگر نیز گذشت. سال ۱۹۷۰ در ادمونتون بدون اینکه با وین ولز آمریکایی و قهرمان این وزن کشتی بگیرد روی سکوی دوم ایستاد.
سال بعد نیز همین مدال را تکرار کرد. اما بر سر این مدال نقره در سال ۱۹۷۱ جنجال فراوانی بهپا شد.
ماجرا از این قرار بود که اگر نقره به او میرسید، بلغارستان از نایب قهرمانی در ردهبندی تیمی بازمیماند. مطابق امتیازشماری در جدول، او دوم شده بود اما هنگام اعلام برندگان مدال، نام او را به عنوان نفر سوم خواندند و نقره را دادند به نوداویچ امبروس از رومانی.
فیلا در پاسخ به اعتراض ایران، قول پیگیری داد اما این تحقیقات، حدود چهار دهه به تعویق افتاد و سرانجام پیش از مرگ فرهنگدوست، فدراسیون جهانی کشتی در بایگانی پایگاه خبری خود، اشتباه سال ۱۹۷۱ را تصحیح کرد و مقابل نام فرهنگدوست، مدال نقره را به ثبت رساند.
او سال ۱۹۷۲ از ناحیه گردن و مقابل رقیب روسی در تورنمنت رومانی به شدت ضربه خورد. مرحوم دکتر اسفندیار شهرستانی توصیه کرد که ورزش را کنار بگذارد. فرهنگدوست ابتدا نپذیرفت اما تشدید مصدومیت، او را ناگزیر، از دنیای قهرمانی جدا کرد.
غیرمترقبهترین شکست را در بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ بانکوک متحمل شد و مدال طلا را از دست داد. او مقابل یوشیدا از ژاپن در گرمای ۴۵ درجه روی تشک نایلونی که خیس از عرق بود، در سه دقیقه سوم هنگام زیرگیری لیز خورد تا تکامتیاز مسابقه به نام رقیب ثبت شود.
افتخارات محمد فرهنگدوست
۷۰ کیلو: حضور در مسابقات جهانی کشتی فرنگی؛ ۱۹۶۶ تولیدو
۷۰ کیلو: کشتی فرنگی قهرمانی جهان ۱۹۶۷ بخارست – چهارم
۷۴ کیلو: کاپ تاتراس ۱۹۶۹ زاکوپان لهستان – طلا
۷۴ کیلو: کاپ تفلیس ۱۹۶۹ شوروی – برنز
۷۴ کیلو: مسابقات جهانی ۱۹۷۰ ادمونتون – نقره
۷۴ کیلو: بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ بانکوک – نقره
۷۴ کیلو: مسابقات جهانی ۱۹۷۱ صوفیا – نقره
مجموعهای از مدالهای رنگارنگ در کاپ آریامهر، رقابتهای قهرمانی کشور و چند تورنمنت بینالمللی دیگر نیز از افتخارات شادروان محمد فرهنگدوست است.
در کارنامه او پیروزی ضربه فنی مقابل نوابغی چون دانیل روبن (مدیر برگزاری مسابقات کشتی المپیک لندن)، پیروزی ضربه فنی مقابل آدولف زیگر و برتری در برابر روسلان آشور علییف (شوروی) و غلبه بر منصور برزگر ثبت شدهاست.
فدراسیون جهانی کشتی پس از ۴۰ سال و پیش از مرگش، مدال نقره او که شرحش در ادامه آمدهاست را پس داد.
فرهنگدوست پس از پیگیری معالجات در آلمان و بازگشت به ایران، برای ادامه درمان راهی کانادا شده بود و سرانجام در همین کشور چشم از جهان فروبست.
مانند عبدالله مجتبوی دیگر ستاره پیشین کشتی آزاد ایران که بیست و سوم دی ۱۳۹۰ درگذشت، مرگ فرهنگدوست نیز با پیام تسلیتی کوتاه در سایت فدراسیون کشتی و مروری از آن هم کوتاهتر بر افتخاراتش در رسانهها همراه است.
ویژگی اصلی این قهرمان تحصیلکرده در خانواده کشتی ایران؛ تن ندادن او به دستهبندیهای رایج برای احراز پست در فدراسیون کشتی یا هدایت تیمهای ملی بود.
حتی یک مصاحبه نیز از او وجود ندارد که درباره کنار ماندنش یا بیتوجهی به پیشکسوتان و نادیده گرفتن مشکلاتشان صحبتی کرده باشد. میگفت آنچه که هست، وضعیتی است که قرار است همین طور باشد.
فرهنگدوست جانش را در کانادا از دست داد اما سالها در ایران نیز غریب بود. نه در انجمنهای پیشکسوتان و نه در مشاورهها یا میزگردها، خبری نبود از کسی که در ۶۶ سال زندگیاش هیچ وقت بدون دعوت جایی نرفت.
فیروز علیزاده نیز روزی که در بیمارستان ایرانشهر جان سپرد، چشمش به در دوخته شده بود برای ورود متولیان ورزش که همزمان به صورت گروهی راهی مکه شده بودند.
فیروز که اولین قهرمان ایرانی در کشتی فرنگی جهان بود، از مال دنیا فقط یک موتورسیکلت قراضه داشت که دائماً خراب میشد و قهرمان جهان را پای پیاده میگذاشت. حتی بیمه خدمات درمانی هم نبود.
دو روز پیش از مرگ فیروز علیزاده، حسن رنگرز در شبکه خبر گفت: «من و فیروز علیزاده تنها مدالهای طلای تاریخ کشتی فرنگی ایران را گرفتهایم. ببینید او الان کجاست و چه بر سرش آمده؟ من الان فقط ۲۴ سال دارم اما همان برخوردها را دارند با من هم تکرار میکنند.»
پهلوان نبی سروری سرنوشتی تلختر داشت و حتی پایش به بیمارستان نرسید. آنقدر به فراموشی سپرده شده بود که همسایهها به غیبتش شک کرده و متوجه مرگ او شده بودند.
چرا کشتی فرنگی را کنار گذاشت
فرهنگدوست متولد محله سبزهمیدان رشت بود. خانوادهاش در سه سالگی او کوچید تهران، به خیابان آبشار در بازارچه نایبالسلطنه. جایی که به خاطر بافت سنتیاش فیلمهای تهران قدیم را همان جا تصویربرداری میکردند.
پدرش همان حرفهای که در گیلان داشت را انجام میداد و خرید فروش برنج و چای میکرد.
کلاس اول را در دبستان امیرمعزی خواند و بعد تا ششم را در دبستان اعتضاد واقع در کوچه خشتی همان محله. سپس دبیرستان بدر در بازارچه نواب و سرانجام، تحصیل در دانشگاه تهران در رشته علوم تربیتی.
محمد فرهنگدوست علیرغم پیشرفت در ژیمناستیک به ورزش کشتی روی آورد و با ماهی ۲۵ ریال به عضویت باشگاه تهرانجوان در آمد. استاد اول و آخر او در کشتی، مرحوم رحمتالله غفوریان بود. میگفت: «هر وقت در محلهمان از مقابل زورخانه علی تِک تِک میگذشتم، سرم را از برزنت مقابل در میبردم تو. صدای ضرب زورخانه و اشعار حماسی و تواضعات را دوست داشتم. تختی را هم نخستین بار آنجا دیدم. این طوری بود که شعف کشتی در من ایجاد شد. به جای کفش کشتی با کتانی و به جای دوبنده با شلوار کوتاه رفتم روی تشک.»
همان خاطره دوران کودکی بود که باعث شد فرهنگدوست تا پایان عمر، تخته شنا، میل و سنگ باستانی داشته باشد در خانه. سال ۱۳۵۰ نیز در مسابقات بیوزن باستانی صاحب بازوبند پهلوانی دانشگاههای ایران شد. آنهم با برتری مقابل حریفانی که چهل کیلو سنگینتر از او بودند.
اما پیش از آنکه رسماً کشتیگیر شود، با بچهمحلها پوشال میخریدند از کوچه حاجبالدوله و روی آن گونی میانداختند و در زیرزمین کشتی میگرفتند.
۱۵ سالش بود که ناصر سلطانی دروازهبان دارایی که در مدرسه معلم ورزشش بود، او را برد تهرانجوان. نوجوان بود هنوز که در قهرمانی کشور به محمد خادم باخت و نقره گرفت.
فرهنگدوست شیفته کشتی فرنگی بود. در رقابتهای انتخابی برای مسابقات جهانی ۱۹۶۶ تولیدو، در ۲۰ سالگی مقابل رسول میرمالک قرار گرفت. آنها ۳۵ دقیقه کشتی گرفتند که رکوردی دستنیافتنی در مسابقات انتخابی محسوب میشود. زیرا سیدمحمد خادم حقیقت رئیس وقت فدراسیون کشتی گفته بود برای رعایت عدالت، آنقدر باید کشتی بگیرید تا سرانجام یکی برنده شود.
در سی و پنجمین دقیقه بود که بالاخره فرهنگدوست امتیاز گرفت و مسافر رقابتهای جهانی شد. در مسابقات جهانی ۱۹۶۷ رومانی نیز چهارم شد.
برای المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی نیز به راحتی انتخاب شد. اما در آخرین روزهای اردو به دستور تیمسار خسروانی برای صرفهجویی در هزینهها، از تیم ۶ نفره کشتی فرنگی حذف شد فقط حسین معرب راهی مکزیک شد.
فرهنگدوست این خاطره تلخ را همیشه بازگو میکرد. اینکه پس از آن ماجرا تصمیم به خداحافظی از کشتی گرفت. رحمتالله غفوریان اما او را آورد کشتی آزاد.
غفوریان مقابل مخالتهای پدر فرهنگدوست ضمانت کرد که محمد هم درس بخواند و هم کشتی بگیرد و موفق هم شود.
نقرهای که برنز شده بود
فرنگیکار سابق خیلی زود در کشتی آزاد نیز دوبنده تیم ملی را پوشید و از سد منصور برزگر نیز گذشت. سال ۱۹۷۰ در ادمونتون بدون اینکه با وین ولز آمریکایی و قهرمان این وزن کشتی بگیرد روی سکوی دوم ایستاد.
سال بعد نیز همین مدال را تکرار کرد. اما بر سر این مدال نقره در سال ۱۹۷۱ جنجال فراوانی بهپا شد.
ماجرا از این قرار بود که اگر نقره به او میرسید، بلغارستان از نایب قهرمانی در ردهبندی تیمی بازمیماند. مطابق امتیازشماری در جدول، او دوم شده بود اما هنگام اعلام برندگان مدال، نام او را به عنوان نفر سوم خواندند و نقره را دادند به نوداویچ امبروس از رومانی.
فیلا در پاسخ به اعتراض ایران، قول پیگیری داد اما این تحقیقات، حدود چهار دهه به تعویق افتاد و سرانجام پیش از مرگ فرهنگدوست، فدراسیون جهانی کشتی در بایگانی پایگاه خبری خود، اشتباه سال ۱۹۷۱ را تصحیح کرد و مقابل نام فرهنگدوست، مدال نقره را به ثبت رساند.
او سال ۱۹۷۲ از ناحیه گردن و مقابل رقیب روسی در تورنمنت رومانی به شدت ضربه خورد. مرحوم دکتر اسفندیار شهرستانی توصیه کرد که ورزش را کنار بگذارد. فرهنگدوست ابتدا نپذیرفت اما تشدید مصدومیت، او را ناگزیر، از دنیای قهرمانی جدا کرد.
غیرمترقبهترین شکست را در بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ بانکوک متحمل شد و مدال طلا را از دست داد. او مقابل یوشیدا از ژاپن در گرمای ۴۵ درجه روی تشک نایلونی که خیس از عرق بود، در سه دقیقه سوم هنگام زیرگیری لیز خورد تا تکامتیاز مسابقه به نام رقیب ثبت شود.
افتخارات محمد فرهنگدوست
۷۰ کیلو: حضور در مسابقات جهانی کشتی فرنگی؛ ۱۹۶۶ تولیدو
۷۰ کیلو: کشتی فرنگی قهرمانی جهان ۱۹۶۷ بخارست – چهارم
۷۴ کیلو: کاپ تاتراس ۱۹۶۹ زاکوپان لهستان – طلا
۷۴ کیلو: کاپ تفلیس ۱۹۶۹ شوروی – برنز
۷۴ کیلو: مسابقات جهانی ۱۹۷۰ ادمونتون – نقره
۷۴ کیلو: بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ بانکوک – نقره
۷۴ کیلو: مسابقات جهانی ۱۹۷۱ صوفیا – نقره
مجموعهای از مدالهای رنگارنگ در کاپ آریامهر، رقابتهای قهرمانی کشور و چند تورنمنت بینالمللی دیگر نیز از افتخارات شادروان محمد فرهنگدوست است.