این روزها، رسانههای گروهی خاورمیانه و جهان، شاهد انقلابهای متوالی در کشورهای مختلف عربی هستند. اما آیا خود این رسانهها در موفقیت و پیروزی، و خیزشهای مردمی در جهان عرب چهقدر نقش داشتهاند؟
این پرسش، سرآغاز گفتوگوی مراد ویسی است با ایرج گرگین کارشناس رسانههای گروهی در آمریکا.
ایرج گرگین: به خاطر داریم که آنچه که در کشور تونس «بهار عربی» نام گرفتهاست، به کمک فیسبوک شروع شد و بعد هم در مصر تاثیر وسایل ارتباطی مدرن را در تهییج مردم و گرد آمدنشان دیدیم.
این تاثیر تا حدی بود که وسایل تکنولوژیکی این زمان را عامل اصلی انقلابهای رخ داده در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نام بردند.
به نظر من وسایل ارتباط جمعی مدرن اعم از اینترنت، توتیتر و فیسبوک به نحو موثرتری نقش اعلامیهها و تراکتهای سیاسی گذشته را بازی کردند.
اگر جامعهای آماده انفجار نباشد، و شرایط انقلاب و دگرگونی موجود نباشد، اینها نخواهند توانست شرایط را به وجود بیاورند و اگر هم کاری بکنند، زودگذر بوده و عمیق نخواهد بود.
ولی به هیچوجه نباید منکر تاثیر گسترده این وسایل در خبررسانی و فاشسازی و تهییج افراد جامعه باشیم.
نکته مهم این است که مثل همه دستاوردهای تکنولوژیکی و علمی مدرن، به تدریج روشن میشود که این وسایل میتوانند در جهتهای منفی و مخرب هم مورد استفاده قرار بگیرند.
در آشوبهای اخیر لندن و برخی شهرهای دیگر انگلستان، از فیسبوک همان استفادهای شد که در کشورهای بحرانزده و انقلابزده عربی شد، ولی این بار با اهداف اعتراضی و مخرب و کور.
آقای گرگین، به طور خاص، نقش شبکههای تلویزیونی از جمله تلویزیونهای عربزبانی مثل الجزیره و العربیه را در این تحولات چقدر موثر میدانید؟
شبکههای خبری تلویزیونی یا ماهواره، به ویژه آنهایی که نام بردید به یک عبارت نقش «هیزمبیار» معرکه و به عبارت دیگر، نقش «تقویتکننده و گسترشدهنده» این اعتراضات را داشتهاند و حتی در مورد لیبی این نقش را در مورد جنگهای مسلحانه ایفا کردند.
مردم در همه جا علاقه دارند که جلوی دوربین تلویزیون ظاهر شوند، مشت گره کنند، شعار بدهند و خودشان را به نمایش بگذارند. در واقع دوربین یک شبکه تلویزیونی میتواند یک تظاهرات را به وجود بیاورد و گسترش دهد.
شبکههای خبری در مسابقه با هم برای رساندن آخرین خبرها، خبرنگاران و دوربینهای خود را با مشکلات فراوان و با فداکاری خبرنگاران به این کشورها فرستادند و خواسته و ناخواسته به عامل تهییج و توسعه این جنگها تبدیل شدند.
نکته مهم این است که گاهی در این گیرودار، موضع واقعبینی در انتشار خبر و پرهیز از جانبداری در گزارشها، قربانی میشوند.
وقتی شما به عنوان یک خبرنگار در صحنه هستید، آنچه را که میبیند، شما را هم تهییج میکند و به دنبال آن میروید و شاید در این میان طرف دیگر ماجرا را فراموش کنید.
در لیبی یک طرف ماجرا را میدیدید. بدون اینکه بدانید کسانی که مشغول تیراندازی در برابر دوربینهای تلویزیون هستند، که هستند و چه میگویند.
طرف دیگر درگیری با این فرض که همان کسانی بودند که دهها سال مردم را زیر فشار گذاشته بودند و تسمه را از گرده آنان کشیده بودند، در این گیرودار هیچ نقشی نداشتند.
هیچ کس نمیدانست که آنها که هستند؟ چکار دارند میکنند؟
شاید بتوان دوربینهای تلویزیون و گزارشهای شبکههای تلویزیونی در صحنههای این کشورها را عامل طولانی شدن و یا گسترش این وقایع دانست.
در سوریه به گمان من نبودن دوربینهای تلویزیونی، سبب طولانی شدن عمر حکومت بشار اسد شد. گر چه تصاویر کشتارهای وحشتناک آن کشور هم، کمابیش به تلویزیونها راه یافته و ما آنها را میبینیم.
به لحاظ فنی و تکنولوژیکی، پوشش خبری رسانهها را در مورد تحولات کشورهای عربی چطور ارزیابی میکنید؟
نیاز، وسیله را تولید میکند. تا چند سال پیش این وسایل در اختیار خبرنگاران نبود. امروزه شما میتوانید حتی در حساسترین صحنههای جنگ هم با یک دوربین بسیار کوچک و با امکاناتی که خودتان بهتر میدانید، این گزارشها را از هر جایی که هستید به هر جای دیگر دنیا که میخواهید، بفرستید.
زمانی که ما خبرنگار بودیم و برای پوشش یک برنامه میرفتیم، تنها وسیله من برای ثبت خبر یک تلکس بود. اما امروزه شما همه جور امکانات و وسایلی در اختیار دارید. این مسئله یک وضع فوقالعادهای ایجاد کردهاست.
امروزه هر کسی در هر نقطهای از جهان و هر لحظه میتواند در معرض خبری قرار بگیرد که در یک گوشه دیگری از جهان اتفاق میافتد.
این مسئله بستگی به مهارت خبرنگار و حسن نیت دستگاه خبری و تنظیمکننده خبر دارد، تا این وقایع را به شکل صحیحی به اطلاع مردم برسانند و موجب نشوند که مردم راجع به وقایع، قضاوتهای نادرستی داشته باشند.
این پرسش، سرآغاز گفتوگوی مراد ویسی است با ایرج گرگین کارشناس رسانههای گروهی در آمریکا.
گفتوگوی مراد ویسی با ایرج گرگین در باره رسانهها و بهار عربی
ایرج گرگین: به خاطر داریم که آنچه که در کشور تونس «بهار عربی» نام گرفتهاست، به کمک فیسبوک شروع شد و بعد هم در مصر تاثیر وسایل ارتباطی مدرن را در تهییج مردم و گرد آمدنشان دیدیم.
این تاثیر تا حدی بود که وسایل تکنولوژیکی این زمان را عامل اصلی انقلابهای رخ داده در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نام بردند.
به نظر من وسایل ارتباط جمعی مدرن اعم از اینترنت، توتیتر و فیسبوک به نحو موثرتری نقش اعلامیهها و تراکتهای سیاسی گذشته را بازی کردند.
اگر جامعهای آماده انفجار نباشد، و شرایط انقلاب و دگرگونی موجود نباشد، اینها نخواهند توانست شرایط را به وجود بیاورند و اگر هم کاری بکنند، زودگذر بوده و عمیق نخواهد بود.
ولی به هیچوجه نباید منکر تاثیر گسترده این وسایل در خبررسانی و فاشسازی و تهییج افراد جامعه باشیم.
نکته مهم این است که مثل همه دستاوردهای تکنولوژیکی و علمی مدرن، به تدریج روشن میشود که این وسایل میتوانند در جهتهای منفی و مخرب هم مورد استفاده قرار بگیرند.
در آشوبهای اخیر لندن و برخی شهرهای دیگر انگلستان، از فیسبوک همان استفادهای شد که در کشورهای بحرانزده و انقلابزده عربی شد، ولی این بار با اهداف اعتراضی و مخرب و کور.
آقای گرگین، به طور خاص، نقش شبکههای تلویزیونی از جمله تلویزیونهای عربزبانی مثل الجزیره و العربیه را در این تحولات چقدر موثر میدانید؟
شبکههای خبری تلویزیونی یا ماهواره، به ویژه آنهایی که نام بردید به یک عبارت نقش «هیزمبیار» معرکه و به عبارت دیگر، نقش «تقویتکننده و گسترشدهنده» این اعتراضات را داشتهاند و حتی در مورد لیبی این نقش را در مورد جنگهای مسلحانه ایفا کردند.
مردم در همه جا علاقه دارند که جلوی دوربین تلویزیون ظاهر شوند، مشت گره کنند، شعار بدهند و خودشان را به نمایش بگذارند. در واقع دوربین یک شبکه تلویزیونی میتواند یک تظاهرات را به وجود بیاورد و گسترش دهد.
شبکههای خبری در مسابقه با هم برای رساندن آخرین خبرها، خبرنگاران و دوربینهای خود را با مشکلات فراوان و با فداکاری خبرنگاران به این کشورها فرستادند و خواسته و ناخواسته به عامل تهییج و توسعه این جنگها تبدیل شدند.
نکته مهم این است که گاهی در این گیرودار، موضع واقعبینی در انتشار خبر و پرهیز از جانبداری در گزارشها، قربانی میشوند.
وقتی شما به عنوان یک خبرنگار در صحنه هستید، آنچه را که میبیند، شما را هم تهییج میکند و به دنبال آن میروید و شاید در این میان طرف دیگر ماجرا را فراموش کنید.
در لیبی یک طرف ماجرا را میدیدید. بدون اینکه بدانید کسانی که مشغول تیراندازی در برابر دوربینهای تلویزیون هستند، که هستند و چه میگویند.
طرف دیگر درگیری با این فرض که همان کسانی بودند که دهها سال مردم را زیر فشار گذاشته بودند و تسمه را از گرده آنان کشیده بودند، در این گیرودار هیچ نقشی نداشتند.
هیچ کس نمیدانست که آنها که هستند؟ چکار دارند میکنند؟
شاید بتوان دوربینهای تلویزیون و گزارشهای شبکههای تلویزیونی در صحنههای این کشورها را عامل طولانی شدن و یا گسترش این وقایع دانست.
در سوریه به گمان من نبودن دوربینهای تلویزیونی، سبب طولانی شدن عمر حکومت بشار اسد شد. گر چه تصاویر کشتارهای وحشتناک آن کشور هم، کمابیش به تلویزیونها راه یافته و ما آنها را میبینیم.
به لحاظ فنی و تکنولوژیکی، پوشش خبری رسانهها را در مورد تحولات کشورهای عربی چطور ارزیابی میکنید؟
نیاز، وسیله را تولید میکند. تا چند سال پیش این وسایل در اختیار خبرنگاران نبود. امروزه شما میتوانید حتی در حساسترین صحنههای جنگ هم با یک دوربین بسیار کوچک و با امکاناتی که خودتان بهتر میدانید، این گزارشها را از هر جایی که هستید به هر جای دیگر دنیا که میخواهید، بفرستید.
زمانی که ما خبرنگار بودیم و برای پوشش یک برنامه میرفتیم، تنها وسیله من برای ثبت خبر یک تلکس بود. اما امروزه شما همه جور امکانات و وسایلی در اختیار دارید. این مسئله یک وضع فوقالعادهای ایجاد کردهاست.
امروزه هر کسی در هر نقطهای از جهان و هر لحظه میتواند در معرض خبری قرار بگیرد که در یک گوشه دیگری از جهان اتفاق میافتد.
این مسئله بستگی به مهارت خبرنگار و حسن نیت دستگاه خبری و تنظیمکننده خبر دارد، تا این وقایع را به شکل صحیحی به اطلاع مردم برسانند و موجب نشوند که مردم راجع به وقایع، قضاوتهای نادرستی داشته باشند.