دنیس راس، دیپلمات با تجربه آمریکایی، سر انجام پس از چند هفته تأخیر رسما به عنوان مشاور وزیر خارجه آمریکا در امور خلیج فارس معرفی شد.
پیش از این گفته میشد که دنیس راس به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران معرفی خواهد شد. با این حال، با وجود تغییر در عنوان رسمی آقای راس، همچنان انتظار میرود که هدایت سیاست خارجی آمریکا در امور ایران توسط او صورت گیرد.
از جمله دلایل تأخیر در معرفی رسمی دنیس راس، ماهیت واکنشهایی بود که پس از انتشار شایعات مربوط به معرفی احتمالی او، به خصوص از جانب تهران، دیده شد.
از جمله روزنامه دستراستی کیهان، چاپ تهران، که مخالف عادی شدن روابط تهران – واشینگتن است، دنیس راس را نماینده لابی اسرائیل در دولت اوباما معرفی کرد.
عدم اشاره مستقیم به امور ایران در عنوان رسمی دنیس راس را نیز میتوان به اقدامی محتاطانه برای کاهش آثار تبلیغات منفی پیرامون انتصاب او نسبت داد.
دو هدف عمده سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران، که مأموریت اصلی راس را نیز در بر میگیرد، پیشگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی، و در عین حال زدودن احساس بیاعتمادی در روابط دو کشور است.
در جهت دست یافتن به هدف اول، دولت اوباما در حال انجام بررسی نهایی یک طرح اصلی، و همزمان تدوین خطوط کلی یک طرح ثانوی است که در صورت شکست طرح اول به موقع اجرا گذاشته شود.
گزینههای دولت جدید آمریکا در قبال ایران عبارتند از:
۱ـ ادامه تحریمهای جاری و افزایش آنها، با وجود اینکه تحریمها تاکنون مانع از ادامه برنامه اتمی ایران نشدهاند
۲ـ محاصره ایران در اجرای طرحی شبیه به در بر گرفتن اتحاد جماهیر شوروی با استفاده از سه پیمان ناتو، سنتو و سیتو
۳ـ مبادرت به استفاده از قابلیتهای نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران.
تاکنون تمامی مشاوران سیاسی و امنیتی اوباما به این طرز فکر نزدیک بودهاند که زیانهای استفاده از قابلیتهای نظامی علیه ایران بیشتر از نتایج حمله خواهد بود. به این دلیل، علی رغم تاکید اوباما بر «عدم تحمل ایران اتمی در هر شرایط» به نظر نمیرسد که مبادرت به هجوم نظامی علیه ایران تا آیندهای قابل حدس در دستور کار دولت تازه واشینگتن قرار گیرد.
گزینه برتر، که نظر اعلام شده اوباما نیز به شمار میرود، دادن شانس به دیپلماسی و انجام گفتوگوی مستقیم با تهران است.
پیش از آغاز گفتوگوهای مستقیم با تهران، دولت آمریکا تلاشهای دیپلماتیک گستردهای را برای جلب حمایت کشورهای اروپایی و همراه کردن چین و روسیه با خود آغاز کرده است.
مسئولیت تحقق این هدف به رابرت برنز سپرده شده است که در دولت بوش نیز نمایندگی آمریکا در گروه ۱+۵ را عهدهدار بود.
قصد آمریکا در یارگیری سیاسی پرهیز از تشتت و نمایش وحدت نظر، به ویژه در شورای امنیت، در قبال تهران است.
دنیس راس طی گزارشی که در ماه سپتامبر سال گذشته از سوی «مرکز مطالعات امنیت جدید آمریکا» انتشار یافت، اعلام کرد که ضمن دادن شانس به شرطبندی بر روی نتایج گفتوگو با ایران میباید برای روی کردن به روشهای متفاوت در صورت عدم تمایل جدی تهران به سازش نیز آماده بود.
او در توضیح «روشهای متفاوت» یادآور میشود:
۱ـ مانع شدن ایران از دست یافتن به سلاح هستهای (که در هر حال اشاره غیرمستقیم به استفاده از نیروی نظامی است)
۲ـ کند کردن آثار تبدیل شدن ایران به یک نیروی هستهای.
در بین مشاوران اوباما در امور اتمی و منع گسترش سلاحهای هستهای، گری سیمور از جمله کسانی است که اعتقاد دارد ایران در صورت دست یافتن به سلاح اتمی به گونهای «مسئولانه» عمل خواهد کرد.
او سال قبل طی نوشتهای اظهار داشت: «ایران اتمی اگرچه مطلوب نیست ولی در صورت تحقق، معنای رسیدن به آخر دنیا را نیز نخواهد داشت». گری سیمور همچنین پیشبینی کرد که ایران در صورت داشتن سلاح اتمی آن را در اختیار تروریستها قرار نخواهد داد.
دولت اوباما امیدوار است که کاهش قیمت نفت به نرم کردن مواضع ایران و افزایش شانسهای سازش با تهران بینجامد. این امیدواری از آنجا ناشی میشود که کاهش درآمدهای ارزی ممکن است به افزایش نارضایتیهای داخلی و اعمال فشار مضاعف مردم بر دولت منجر شود.
از سوی دیگر، کاهش خریدهای خارجی ایران از روسیه و چین، به دلیل کاهش میزان درآمدهای نفتی، میتواند همراهی بیشتر دو کشور یادشده را با آمریکا، بدون نگرانی از کاهش منافع تجاری آنها امکانپذیر سازد.
علی رغم تمامی این پیشنگریها و تمهیدات، چنانچه گفتوگوی مستقیم با ایران به نتایج مطلوب نینجامید، بسیار محتمل است که دولت آمریکا با قبول وضع موجود در آن روز، به گزینه دوم که در هر حال ملایمتر از استفاده عملی از قدرت نظامی است، گرایش یافته و اجرای طرح مربوط به فراگیری ایران در منطقه را مورد توجه قرار دهد.
در صورت رسیدن به این نتیجه، همکاریهای نزدیک کشورهای خلیج فارس برای مؤثر ساختن طرح فراگیری ایران یک ضرورت اجتنابناپذیر خواهد بود. مسئولیت اخیر دنیس راس در امور خلیج فارس انجام امور مدیریت طرح را توسط او از تمرکز بیشتری بر خوردار میسازد.
به نظر میرسد که دولت اوباما با استفاده از چهرههای حرفهای، و اغلب فراحزبی، مصمم به اتخاذ سیاستهای عملگرایانه در خاورمیانه با هدف بازپسگیری زمینههای از دست رفته آمریکا در منطقه است. توفیق احتمالی دولت اوباما در ارتباط با مسائل ایران، میتواند حرکت ماشین دیپلماسی آمریکا در بقیه خاورمیانه را روانتر سازد.
در ارتباط با مسائل ایران انجام گفتوگوی مستقیم با تهران همچنان مهمترین گزینه واشینگتن به شمار میرود.
با توجه به تحولات غیر قابل اجتناب سیاست داخلی ایران در ماههای نزدیک آینده، حتی در صورت انجام تماسهای مقدماتی طی چند هفته آینده، انتظار میرود که مذاکرات اصلی و مهمتر بین دو کشور به بعد از انتخابات رئیس جمهوری ایران موکول شود. در آن صورت بی تردید دنیس راس از جمله اولین نمایندگان رسمی آمریکا در دیدار با نمایندگان ایران خواهد بود.
پیش از این گفته میشد که دنیس راس به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران معرفی خواهد شد. با این حال، با وجود تغییر در عنوان رسمی آقای راس، همچنان انتظار میرود که هدایت سیاست خارجی آمریکا در امور ایران توسط او صورت گیرد.
بیشتر بخوانید:
از جمله دلایل تأخیر در معرفی رسمی دنیس راس، ماهیت واکنشهایی بود که پس از انتشار شایعات مربوط به معرفی احتمالی او، به خصوص از جانب تهران، دیده شد.
از جمله روزنامه دستراستی کیهان، چاپ تهران، که مخالف عادی شدن روابط تهران – واشینگتن است، دنیس راس را نماینده لابی اسرائیل در دولت اوباما معرفی کرد.
عدم اشاره مستقیم به امور ایران در عنوان رسمی دنیس راس را نیز میتوان به اقدامی محتاطانه برای کاهش آثار تبلیغات منفی پیرامون انتصاب او نسبت داد.
دو هدف عمده سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران، که مأموریت اصلی راس را نیز در بر میگیرد، پیشگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی، و در عین حال زدودن احساس بیاعتمادی در روابط دو کشور است.
در جهت دست یافتن به هدف اول، دولت اوباما در حال انجام بررسی نهایی یک طرح اصلی، و همزمان تدوین خطوط کلی یک طرح ثانوی است که در صورت شکست طرح اول به موقع اجرا گذاشته شود.
گزینههای دولت جدید آمریکا در قبال ایران عبارتند از:
۱ـ ادامه تحریمهای جاری و افزایش آنها، با وجود اینکه تحریمها تاکنون مانع از ادامه برنامه اتمی ایران نشدهاند
۲ـ محاصره ایران در اجرای طرحی شبیه به در بر گرفتن اتحاد جماهیر شوروی با استفاده از سه پیمان ناتو، سنتو و سیتو
۳ـ مبادرت به استفاده از قابلیتهای نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران.
تاکنون تمامی مشاوران سیاسی و امنیتی اوباما به این طرز فکر نزدیک بودهاند که زیانهای استفاده از قابلیتهای نظامی علیه ایران بیشتر از نتایج حمله خواهد بود. به این دلیل، علی رغم تاکید اوباما بر «عدم تحمل ایران اتمی در هر شرایط» به نظر نمیرسد که مبادرت به هجوم نظامی علیه ایران تا آیندهای قابل حدس در دستور کار دولت تازه واشینگتن قرار گیرد.
گزینه برتر، که نظر اعلام شده اوباما نیز به شمار میرود، دادن شانس به دیپلماسی و انجام گفتوگوی مستقیم با تهران است.
پیش از آغاز گفتوگوهای مستقیم با تهران، دولت آمریکا تلاشهای دیپلماتیک گستردهای را برای جلب حمایت کشورهای اروپایی و همراه کردن چین و روسیه با خود آغاز کرده است.
مسئولیت تحقق این هدف به رابرت برنز سپرده شده است که در دولت بوش نیز نمایندگی آمریکا در گروه ۱+۵ را عهدهدار بود.
قصد آمریکا در یارگیری سیاسی پرهیز از تشتت و نمایش وحدت نظر، به ویژه در شورای امنیت، در قبال تهران است.
دنیس راس طی گزارشی که در ماه سپتامبر سال گذشته از سوی «مرکز مطالعات امنیت جدید آمریکا» انتشار یافت، اعلام کرد که ضمن دادن شانس به شرطبندی بر روی نتایج گفتوگو با ایران میباید برای روی کردن به روشهای متفاوت در صورت عدم تمایل جدی تهران به سازش نیز آماده بود.
او در توضیح «روشهای متفاوت» یادآور میشود:
۱ـ مانع شدن ایران از دست یافتن به سلاح هستهای (که در هر حال اشاره غیرمستقیم به استفاده از نیروی نظامی است)
۲ـ کند کردن آثار تبدیل شدن ایران به یک نیروی هستهای.
در بین مشاوران اوباما در امور اتمی و منع گسترش سلاحهای هستهای، گری سیمور از جمله کسانی است که اعتقاد دارد ایران در صورت دست یافتن به سلاح اتمی به گونهای «مسئولانه» عمل خواهد کرد.
او سال قبل طی نوشتهای اظهار داشت: «ایران اتمی اگرچه مطلوب نیست ولی در صورت تحقق، معنای رسیدن به آخر دنیا را نیز نخواهد داشت». گری سیمور همچنین پیشبینی کرد که ایران در صورت داشتن سلاح اتمی آن را در اختیار تروریستها قرار نخواهد داد.
دولت اوباما امیدوار است که کاهش قیمت نفت به نرم کردن مواضع ایران و افزایش شانسهای سازش با تهران بینجامد. این امیدواری از آنجا ناشی میشود که کاهش درآمدهای ارزی ممکن است به افزایش نارضایتیهای داخلی و اعمال فشار مضاعف مردم بر دولت منجر شود.
از سوی دیگر، کاهش خریدهای خارجی ایران از روسیه و چین، به دلیل کاهش میزان درآمدهای نفتی، میتواند همراهی بیشتر دو کشور یادشده را با آمریکا، بدون نگرانی از کاهش منافع تجاری آنها امکانپذیر سازد.
علی رغم تمامی این پیشنگریها و تمهیدات، چنانچه گفتوگوی مستقیم با ایران به نتایج مطلوب نینجامید، بسیار محتمل است که دولت آمریکا با قبول وضع موجود در آن روز، به گزینه دوم که در هر حال ملایمتر از استفاده عملی از قدرت نظامی است، گرایش یافته و اجرای طرح مربوط به فراگیری ایران در منطقه را مورد توجه قرار دهد.
دولت اوباما امیدوار است که کاهش قیمت نفت به نرم کردن مواضع ایران و افزایش شانسهای سازش با تهران بینجامد. این امیدواری از آنجا ناشی میشود که کاهش درآمدهای ارزی ممکن است به افزایش نارضایتیهای داخلی و اعمال فشار مضاعف مردم بر دولت منجر شود.
در صورت رسیدن به این نتیجه، همکاریهای نزدیک کشورهای خلیج فارس برای مؤثر ساختن طرح فراگیری ایران یک ضرورت اجتنابناپذیر خواهد بود. مسئولیت اخیر دنیس راس در امور خلیج فارس انجام امور مدیریت طرح را توسط او از تمرکز بیشتری بر خوردار میسازد.
به نظر میرسد که دولت اوباما با استفاده از چهرههای حرفهای، و اغلب فراحزبی، مصمم به اتخاذ سیاستهای عملگرایانه در خاورمیانه با هدف بازپسگیری زمینههای از دست رفته آمریکا در منطقه است. توفیق احتمالی دولت اوباما در ارتباط با مسائل ایران، میتواند حرکت ماشین دیپلماسی آمریکا در بقیه خاورمیانه را روانتر سازد.
در ارتباط با مسائل ایران انجام گفتوگوی مستقیم با تهران همچنان مهمترین گزینه واشینگتن به شمار میرود.
با توجه به تحولات غیر قابل اجتناب سیاست داخلی ایران در ماههای نزدیک آینده، حتی در صورت انجام تماسهای مقدماتی طی چند هفته آینده، انتظار میرود که مذاکرات اصلی و مهمتر بین دو کشور به بعد از انتخابات رئیس جمهوری ایران موکول شود. در آن صورت بی تردید دنیس راس از جمله اولین نمایندگان رسمی آمریکا در دیدار با نمایندگان ایران خواهد بود.