در دهمین سالگرد قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷ در ایران ، کانون نويسندگان ايران روز ۱۳ آذر را روز مقابله سراسری با سانسور نامگذاری کرده است.
در اول آذر سال ۱۳۷۷ داريوش فروهر، رهبر حزب ملت ايران، و همسر او، پروانه اسکندری، بر اثر ضربات متعدد چاقو در منزل خود در تهران به قتل رسيدند.
هفده روز بعد، محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، اعضای کانون نويسندگان ايران نیز به قتل رسيدند.
پس از آن ماجرای اين قتلها، و همچنین کشته شدن چند دیگر، به رسانههای ايران کشيده و به «قتلهای زنجيرهای» موسوم شد.
پس از افشای اين قتلها، مقامهای جمهوری اسلامی آن را به «نيروهای خودسر» در وزارت اطلاعات ايران نسبت دادند.
دستکم چهار تن از قربانیان قتلهای پاییز ۱۳۷۷ از اعضای کانون نويسندگان ايران بودند.
اکنون در دهمین سالگرد قتل این نویسندگان، کانون نويسندگان ايران روز ۱۳ آذر را روز مقابله سراسری با سانسور نامگذاری کرده است.
رادیو فردا در این باره با ناصر زرافشان، رييس هيأت دبيران کانون نويسندگان، گفتوگویی کرده است که در زیر میخوانید:
رادیو فردا: چرا کانون نويسندگان ایران چنین تصميمی گرفت؟
ناصر زرافشان: گمان میکنم اگر کانون اين تصميم را نمیگرفت چرا داشت.
ببينيد! کانون در مدت چهار ـ پنج سال گذشته تا حدودی غيرفعال بود. به اين دليل که از تشکيل مجمع عمومی و انتخاب هيأت دبيران در کانون ممانعت شده بود.
در اين مدت فقط جمع مشورتی کانون را اداره میکرد و فاقد هيأت دبيران بود.
ولی بعد از انتخابات، کانون طبعا در رشتههای مختلفی فعاليتهای خود را دنبال کرد. از اساسیترين هدفهای کانون نويسندگان، و يکی از خصيصههای ذاتیاش تلاش برای آزادی انديشه و بيان است.
بنابر اين طبيعی است که در راستای ساماندهی به فعاليتهايش، بعد از آن دوره چهار ـ پنج ساله، در اين زمينه اقدام کند.
و چرا ۱۳ آذرماه برای اين روز انتخاب شد؟
ناصر زرافشان: در آذر ماه دو روز سياهی هست که یادآور آذر سال ۱۳۷۷ است که دو تن از چهرههای ارزشمند، محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، ناپديد شدند و جانشان را در اين راه گذاشتند.
برای يادآوری و گراميداشت آن روزها و به همین مناسبت، روز ۱۳ آذر به عنوان روز مقابله سراسری با سانسور انتخاب شد.
در بيانيه کانون نویسندگان آمده: «انتظار است که همه نويسندگان و نهادهايی که در حوزه قلم در ايران کار میکنند يا در سراسر جهان مستقل هستند از اين روزی که در ايران به نام روز مبارزه با سانسور نامگذاری شده است حمايت کنند». کانون انتظار چه نوع حمايتی را از نويسندگان دارد؟ حداقل در داخل ايران.
ناصر زرافشان: اين البته بستگی به امکانات و شرايط حمايت کنندگان دارد. ما اصل را بر اين میگذاريم که با توجه به موقعيت و شرايط اين افراد، چه در داخل و چه در خارج از ايران، هر کس شيوهای را که مناسب میداند انتخاب کند.
ما ترجمه اين بيانيه را به تشکلهای فرهنگی، گروهها، انجمنهای قلم و کسانی که در رابطه با اين هدف با ما اشتراک نظر داشتند فرستادهايم.
گمان میکنم از يک "اعلام حمايت ساده" تا "شيوههای عملیتر"ی که هر کدام به فراخور توانايیها و امکاناتشان دارند مؤثر است.
اطلاعرسانی در اين زمينه حتی برای آنانی که امکان اين را داشته باشند که از طريق نهادها و مراجع به مسئولين ذیربط در جهت گشايش فضای فکری و فرهنگی فشار بياورند مؤثر است.
بحث سانسور همیشه بحث مطرحی بوده است. چه راههایی هست که شرايط رویارویی با سانسور آسانتر شود؟ و از نظر کانون چه امیدهایی در آينده در اين زمينه هست؟
ناصر زرافشان: به اعتقاد من، نيروی عمده و تعيين کننده مردم و خواست و اراده آنها ست.
ايران امروز را با ايران اواسط دوره قاجار مقايسه کنيد؛ و شرايط آن روزها و نوع برخوردی که با اهل قلم و انديشه میشد.
میبينيد که با همه موانع و مشکلاتی که امروز وجود دارد، دقيقا به دليل حرکت تاريخی جامعه، وضعيتی به وجود آمده است که به هيچ شکلی اعمال شيوههای قديمی و نوع برخوردهايی که مثلا بعد از تأسيس اولين مدرسه يا بعد از انتشار اولين روزنامه در ايران میشد ديگر وجود ندارد. چون جامعه جواب نمیدهد.
به اين دليل است که ما فکر میکنيم اساسیترين کارمان اين است که به مخاطب اصلی، يعنی مردم، رو کنيم و جامعه را آگاه کنيم، و در اين مسير حرکت کنيم.
مردم نيروی اصلی هستند که حقوق خودشان را مطالبه میکنند؛ میتوانند به دست بياورند، نگهش دارند، تضمين کنند و از آن محافظت نمايند.
- این گفت و گو بخشی از «جنگ فرهنگی» رادیو فردا بود. برنامه کامل جنگی فرهنگی را بشنوید