لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۴۷

رئیس دولتی که آیت الله خامنه‌ای می‌خواهد


برای آن که ببینیم علی خامنه‌ای چگونه انتخاباتی در سال ۱۳۹۲ می‌خواهد، باید به سراغ این موضوع برویم که وی چگونه رئیس جمهوری می‌خواهد. طبیعی است که خامنه‌ای و بیت در جهت نصب رئیس جمهور دلخواه خواه از مسیر نظارت استصوابی و خواه از مسیر مهندسی انتخابات عمل خواهند کرد و نامزدهای وفادار نیز قبل از اعلام نامزدی مزهٔ دهان «آقا» و بیت را استمزاج خواهند کرد. همهٔ نامزدهای احتمالی هم «آقا» را به خوبی می‌شناسند و هم سازوکارهای بیت را و بدون آشنایی با این رودخانهٔ سهمناک به آب نمی‌زنند.

این‌ها ویژگی‌های رئیس جمهور ایده‌آل خامنه‌ای برای دورهٔ پس از احمدی‌نژاد است:

نه، به رئیس دولتی با بیش از بیست میلیون رای

خامنه‌ای رئیس دولتی با رایی در حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون می‌خواهد. روسای جمهوری ۲۰ میلیون به بالا خواه آرای واقعی (خاتمی) و خواه آرای قلابی (احمدی‌نژاد) برای وی شاخ و شانه می‌کشند یا کاملا تبعیت نمی‌کنند. احمدی‌نژاد دور اول را با احمدی‌نژاد دور دوم که توهم رای بالای بیست میلیونی داشت در برخورد با خامنه‌ای مقایسه کنید. هرچه رای علم شده برای یک رئیس دولت کمتر باشد مدعای اتکای مردمی کمتری داشته و بیشتر به خامنه‌ای وابسته خواهد بود.

بدین دلیل خامنه‌ای از کثرت نامزد‌ها در دور اول استقبال می‌کند، چون آرا سرشکن خواهد شد و برای همهٔ نامزدها در حدود ۵ میلیون رای یا کمتر اعلام خواهد شد. در انتخاباتی که ده تا پانزده نامزد حضور داشته باشند هیچ یک در دور اول بالای پنج تا هفت میلیون رای نمی‌آورد و هیچ یک در دور دوم بالای دوازده میلیون رای نخواهد آورد و خامنه‌ای مجبور نخواهد بود به عنوان رهبری غیر انتخابی از یک سو با رئیس دولتی انتخابی با ادعای بالای بیست میلیون و از سوی دیگر با نامزد ظاهرا یا واقعا شکست‌خورده‌ای با ۱۴ میلیون رای به چالش بپردازد.

از بر و بچه‌ها

احمدی‌نژاد فردی نبود که برای یک دهه در آب نمک بیت خوابیده و از خم و چم آن به خوبی خبر داشته باشد. بیت و خامنه‌ای و فرماندهان سپاه از سر ناچاری در برابر کروبی و هاشمی و در کنار اقتدارگرایان کم‌انگیزه‌تر وی را در سال ۱۳۸۴ برگزیدند چون تصور می‌کردند اگر بر شانه‌های بیت و سپاه بالا برود تا به آخر در برابر آنها زبان‌بسته می‌ماند و‌‌ همان خواهد کرد که از وی خواسته‌اند. اما احمدی‌نژاد آنها را نا‌امید کرد: «سپاه پاسداران در این سال‌ها از هیچ کمکی به دولت دریغ نکرده است و دست احمدی‌نژاد را خیلی جا‌ها گرفته است... آقای احمدی‌نژاد به طور واضح با سپاهی‌ها مشکل دارد و به هیچ وجه نمی‌خواهد که با آنها همکاری کند.» (محمد اسماعیل کوثری، مردمسالاری، ۹ دی ۱۳۹۱) از همین جهت حداد عادل یا علی‌اکبر ولایتی که غلام خانه‌زاد هستند و «از ولایت حرف‌شنوی دارند» نامزدهای مناسب‌تری برای بیت و خامنه‌ای هستند.

پیش‌بینی‌پذیری

این بار خامنه‌ای و بیت رئیس دولتی می‌خواهند که او را قابل پیش‌بینی بدانند. محمود احمدی‌نژاد چنین نبود و در رویدادهای متفاوت و متعدد آنها را شگفت‌زده کرد. برکناری منوچهر متکی وزیر خارجه، عزل مصلحی و خانه‌نشینی یازده روزه، عزل مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت، عزل استانداران در سال ۱۳۹۱ و در آستانهٔ انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، تعیین چهار مشاور سیاست خارجی، سخنان با گوشه و کنایه به سپاهیان، و تعیین رحیم مشایی به عنوان معاون اول رئیس دولت، بیت و خامنه‌ای و فرماندهان سپاه را شوکه کرد.

خاتمی اهل شوکه کردن نبود، اما از ابتدا با خامنه‌ای و بیت زاویه داشت. رفسنجانی نیز به جای شوکه کردن، مرتب توسط بیت و خامنه‌ای شوکه شد و به تدریج بسیاری از سنگرهای قدرت را به آنها واگذار کرد. اما احمدی‌نژاد حتی برای اعضای بیت و خامنه‌ای کاملا پیش‌بینی‌پذیر نیست و ظرفیت آن را داشته تا علیه نزدیک‌ترین افراد به بیت یا فرماندهان سپاه سخنی بگوید یا افشاگری کند. وجود پرونده‌های فساد مقامات نزدیک به بیت یا جناح اقتدارگرایان سنتی موجب بازدارندگی گرگ‌های طرف مقابل از حمله شده است.

رعایت محدوده‌های ولایت

کارهایی در کشور انجام می‌شود و تصمیماتی وجود دارد که مختص خامنه‌ای است (خواه در چارچوب قانون اساسی و خواه خارج از آن) و روال بیت و حکومت آن است که باید مختص به وی باقی بماند. احمدی‌نژاد از آغاز این روال را بر هم زد. سفرهای استانی ادواری به خامنه‌ای اختصاص داشت تا هزاران بسیجی و مردم فقیر را بسیج کرده و پشت سر خودروی ولایت بدواند. اما احمدی‌نژاد سه برابر خامنه‌ای به این سفر‌ها رفت.

صله دادن به استقبال‌کنندگان در سفرهای استانی به خامنه‌ای اختصاص داشت، اما احمدی‌نژاد در این حیطه وارد شد و حتی در برخی سفر‌ها بیش از خامنه‌ای هدیه و صله پرداخت (با ادعای ۳۰ میلیون نامهٔ دریافتی). تمسک به امام زمان و حکومت مهدوی و نیابت از وی به خامنه‌ای اختصاص داشت، اما احمدی‌نژاد به نمایندهٔ اختصاصی شیعیان برای آماده‌سازی زمینهٔ حضور تبدیل شد. عوام‌گرایی به بیت و خامنه‌ای تعلق داشت و دولت در دوران هاشمی و خاتمی به ادارهٔ کشور می‌پرداخت، اما احمدی‌نژاد در عوام‌گرایی از بیت و خامنه‌ای هم پیشی گرفت. رابطه با آمریکا ملک طلق خامنه‌ای است، اما احمدی‌نژاد رسما خواهان برقراری رابطه شد.

علی خامنه‌ای و بیت رئیس دولتی می‌خواهند که نه به قانون اساسی، بلکه به امیال و اراده‌های رهبر نگاه کند و بیش از کوپنش حرف نزند.

تدارکاتچی

محدود کردن کارکرد رئیس دولت به تدارکاتچی بیت رهبر و نهادهای انتصابی ذیل وی از نکاتی بود که خاتمی به خوبی متوجه شد و آن را پس از رد لوایح دوقلوی وی (نفی نظارت استصوابی و مشخص شدن اختیارات رئیس جمهور توسط شورای نگهبان) به زبان آورد. علی خامنه‌ای رئیس دولتی می‌خواهد که متوهم نشده و بیش از تدارکاتچی خوبی بودن برای بر عهده گرفتن این منصب، اعتباری را به حساب خود نگذارد. خامنه‌ای روسای دولتی مثل میرزا آقاخان نوری و امین‌السلطان در دربار ناصرالدین شاه می‌خواهد و نه امیرکبیر یا میرزا حسین خان سپهسالار.

رئیس دولت ایده‌آل خامنه‌ای کسی است که با مجموعهٔ مدیرانش نفت را استخراج کرده و می‌فروشد و هزینه‌های ماشین سرکوب و ماشین تبلیغات را به موقع و به اندازهٔ کافی تامین می‌کند و در مقابل سهم قابل توجهی از قدرت و ثروت و منزلت را نیز نمی‌خواهد (گرگی که باید در جمع گرگان ادای گربه‌ها را دربیاورد). اگر رئیس دولتی بخواهد بخشی از معوقات بانکی (امروز در حدود ۷۰ هزار میلیارد تومان معادل ۲۵ میلیارد دلار به قیمت ارز آزاد)، بخشی از امتیازات و رانت‌ها (در قالب خصوصی‌سازی یا اختلاس)، بخشی از سهم استخدامی دولت (با استخدام رسمی ۱۵۰۰ تن از نزدیکان دولت توسط ریاست جمهوری و هزاران تن توسط استانداران منصوب)، سهمی از سفرهای خارجی با اعضای خانواده (بالاخص به نیویورک) و سهمی از معادن و کارنجات و زمین‌های کشور را به خود و نزدیکانش اختصاص دهد صدای بیت و نزدیکان خامنه‌ای و دیگر وفاداران درمی‌آید که «رئیس دولت می‌خواهد زمین سوخته تحویل دهد». این‌ها فرا‌تر از تدارکاتچی‌گری است.

تایید تمام و کمال سیاست‌های «آقا»

رئیس دولت نباید حتی برای ابراز وجود با سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی خامنه‌ای در حوزه‌هایی مثل گزینش، سرکوب روشنفکران و رسانه‌ها (حتی اگر رفیق خودش را گرفتند)، شکنجه در زندان‌ها، تبعیض علیه زنان (حتی در حد درخواست حضور زنان در ورزشگاه‌ها)، اذیت و آزار و ارعاب جوانان در خیابان‌ها نظری متفاوت با ولی فقیه عرضه کند. او نباید در برابر تعابیری که رهبر می‌سازد (مثل بیداری اسلامی یا مکتب اسلام) تعابیر دیگری را برای پدیده‌های سیاسی و عقیدتی (مثل بیداری انسانی یا مکتب ایرانی) به کاربرد. اگر چنین کند، مورد بغض «آقا» قرار گرفته و نمی‌تواند با اعتماد وی به کارش ادامه دهد. رهبر جمهوری اسلامی کسی را می‌خواهد که طابق‌النعل بالنعل تابع رهبر باشد، حتی در کلمات و ناسزا‌ها و برچسب‌ها.

--------------------------------------------------------------
نظرات مطرح در اینجا الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG