ایدهٔ کمیتهٔ امداد از ابتدا مبتنی بوده است بر دولتی کردن مدیریت و سازماندهی امور خیریه و وابسته کردن میلیونها نفر به دولت در حالی که مردم کوچه و خیابان پرداختکنندهٔ نهایی باشند. حاکمان میخواهند اعتبار رسیدگی به فقرا را به خود اختصاص دهند، اما پرداختکننده نباشند و منابع را به خود اختصاص دهند. این ایده در عمل به کجا انجامیده است؟
هر نفر، یک صندوق
از سال ۱۳۸۳ تاکنون به صورت میانگین هر سال ۶۰۰ هزار صندوق صدقه جدید در کشور نصب شده است. سال ۱۳۸۳ تعداد کل صندوقهای نصب شده در کشور بیشتر از دومیلیون و ۶۵۰ هزارعدد شامل انواع صندوقهای کوچک، متوسط و بزرگ بود. با این حال آخرین رقمهایی که توسط مسئولان کمیته امداد اعلام شده نشان میدهد تعداد کنونی این صندوقها به بیش از هفت میلیون و ۵۰۰ هزار رسیده است. چهار میلیون و نیم نفر نیز تحت پوشش کمیتهٔ امداد هستند، به علاوهٔ سه میلیون نفر که به طور موردی از خدمات آن استفاده میکنند. (سرپرست کمیتهٔ امداد، ایرنا، ۲۸ آذر ۱۳۹۲) بدین ترتیب به ازای هر فرد تحت پوشش یا کمک در ایران یک صندوق هست.
هر فرد تحت پوشش، دو هزار تومان
با توجه به اعلام جمعآوری ماهانه ۱۵ میلیارد تومان از این صندوقها در کل کشور (معاون مشارکتهای مردمی کمیته امداد، عصر ایران، ۱ آذر ۱۳۹۲) برداشت از هر صندوق به طور متوسط عبارت است از دو هزار تومان در ماه. بنا به هر صندوق دو هزار تومان، سهم هر فرد از صدقات جمعآوری شده در کل کشور میشود ۲۰۰۰ تومان در ماه یعنی چیزی حدود ۷۰ سنت. دو هزار تومان امروز پولی است که دو نفر ممکن است کف دست یک گدا در خیابان بگذارند و این مبلغ برای یک صندوق در طول ماه یعنی هیچ.
البته کمیتهٔ امداد به هر فرد تحت پوشش ماهانه حدود ۴۰ هزار تومان (بودجهٔ کمیته در سال ۹۱، ۲۲۰۰ میلیارد تومان بوده است) میپردازد که بدین ترتیب حدود ۹۵ درصد آن از منابع دولتی است. بودجهٔ کمیتهٔ امداد عمدتا صرف پرداختهای ماهانه میشود. دولت این پول را بدون نیاز به کمیتهٔ امداد از مجرای سازمان بهزیستی نیز میتواند توزیع کند.
مقامات کمیتهٔ امداد ادعا دارند که سالانه چند صد هزار شغل ایجاد میکنند که این ادعا را نیز باید در کنار ادعاهای تولید شغل دولت احمدینژاد قرار داد (بنا به گفتهٔ مسعود نیلی خالص تولید شغل در دولت احمدینژاد سالانه ۱۴ هزار و بنا به گفتهٔ مرکز آمار ۷۸ هزار بوده است). وقتی دولت بخواهد امور خیریه را نیز برای بهرهگیریهای سیاسی تحت نظر خود داشته باشد طبعا هزینهٔ آن را نیز از جیب ملت باید بپردازد. اگر هدف از خیریه توزیع منابع و سرریز کردن منابع از بالا به پایین است، چرا دولت باید با دخالت بیجا مانع این کار شود؟
غیر شفاف، مظنون به فعالیت سیاسی
به دلیل فعالیت کمیتهٔ امداد تحت نظر ولی فقیه، این نهاد تحت نظارت مجلس نیست و گزارشی نیز از فعالیتهای آن توسط منبعی مستقل منتشر نشده است. میزان سرمایهٔ بنیاد نیز هیچ گاه اعلام نشده است. مقامات کمیته از سرمایهٔ درگردش آن سخن گفتهاند (حدود ۳۰ میلیارد تومان) که به وجوه در اختیار بنیاد اشاره دارد و نه مایملک آن. کمیتهٔ امداد در برخی دورههای انتخاباتی به حمایت از برخی نامزدها نیز متهم شده است.
این امر نشان میدهد که اصولا چنین طرحهایی که عمدتا بر اساس ذهنیت پنهانکارانهٔ روحانیون و بازاریان شکل گرفته علیرغم دهها میلیارد تومان هزینه برای نصب صندوقها و صدها میلیون تومان هزینه برای تخلیهٔ ماهانهٔ آنها (سوخت، اتومبیل و نیروی کار) از اساس شکستخورده بوده است. کمیته امداد باید میزان هزینهٔ نصب صندوقها و میزان هزینهٔ ماهانهٔ جمعآوری صدقات از آنها را نیز اعلام کند تا مشخص شود که آیا اصولا این طرح کارایی داشته یا خیر. مشاهدات اولیه خلاف آن را نشان میدهد.
پیشفرضهای نادرست و تصمیمات بیاساس
این گونه طرحها بر اساس سه گونه فرض به اجرا درمیآیند:
۱- این که اکثر مردم ایران مذهبی هستند و افراد مذهبی بنا به دستور رهبران دینی صدقه میپردازند. در هر دو فرض خدشه وارد است، چون معلوم نیست که اکثر شهروندان ایرانی مذهبی باشند و معلوم نیست آنها که مذهبی هستند صدقه بپردازند. اصولا هیچ رابطهٔ ضروریای میان مذهبی بودن و پرداخت صدقه یا کمک به فقرا وجود ندارد.
۲. این که دولت امینترین نهاد برای جمعآوری صدقات مردم است. این هم نادرست است، چون با توجه به فساد حکومت مردم کمترین اعتماد را بالاخص در حوزهٔ اقتصادی به حکومت و دولت دارند. بالاخص این صندوقها و کمیتهٔ امداد مستقیما تحت نظر ولی فقیه و اقتدارگرایانی هستند که فساد اقتصادی و عدم شفافیت آنها برای اکثر مردم شناخته شده است. در شرایطی که پولشوییها و اختلاسهای چند هزار میلیاردی مقامات مطرح است، چگونه میتوان پذیرفت که اکثر مردم به آنها اعتماد کنند؟
۳. این که مردم برای توزیع صدقات به حکومت موجود اطمینان دارند. میزان موجود صدقات خلاف این را نشان میدهد. ۱۲۰ میلیارد تومان صدقه (معادل ۴۰ میلیون دلار) برای یک کشور ثروتمند با ۷۶ میلیون جمعیت یک شوخی سوگآور است.
هیئتهای مذهبی بدون کمک به مردم
کمیتهٔ امداد فرزند نگاه هیئتهای موتلفه به امور خیریه است. این هیئتها به جای تمرکز بر خدمت به مردم به کسب قدرت میپردازند و کمک به مردم را بر روی دوش دولت میگذارند (تصور اولیه از کمیتهٔ امداد). هیئتهای مذهبی در ایران به جای ارائهٔ خدمات به مردم خود به عامل مصرف منابع عمومی (خیریهٔ مردم و کمکهای شهرداریها) و منابع دولتی در برگزاری مراسم و تجملات آن تبدیل شدهاند. این هیئتها صرفا در مراسم مذهبی فعال هستند و به رقابت با یکدیگر در امور نمایشی مشغولاند.
به گفتهٔ معاون فرهنگی و امور تبلیغ سازمان تبلیغات اسلامی، بیش از ۸۰ هزار هیئت مذهبی در ایران فعالیت دارند (الف ۲۶ آذر ۱۳۹۲). انتظار حکومت از این هیئتها تبلیغات سیاسی و پیشبرد اسلام سیاسی است (علی خامنهای، تابناک، ۲۸ آذر ۱۳۹۲). اگر این هیئتها در حوزهٔ خیریه فعال شده و به جای مصرفکننده بودن به جمعآوری و توزیع کمکها بپردازند تحول عظیمی در کمک به نیازمندان صورت میگیرد و راه برای خروج حکومت و دولت از این بخش فراهم میشود. البته حضور نهادهای مدنی مذهبی و غیرمذهبی در بخش خیریه به هیچ وجه نافی حضور دولت و چترهای حمایتی در این بخش نیست.
شکست خیریهٔ دولتی
ناکارآمدی فضاحتبار کمیته امداد هزینهای است که دولت و مردم برای مقابلهٔ حکومت با نهادهای مدنی پرداخت میکنند. رژیم جمهوری اسلامی به خاطر خطری که از جانب نهادهای مدنی و مستقل احساس میکند در امور خیریه نیز از آنها اجتناب میکند. تجربهٔ فساد در سازمان تامین اجتماعی و حاتمبخشی منابع این سازمان که باید خرج نیازمندان و بیماران شود نشان میدهد که مجتمع شدن این منابع و دولتی بودن این امور (دولتی که شفاف و پاسخگو نیست) چقدر میتواند خطرناک باشد.
حتی در شرایط اقتصادی دشوار ایران امروز تنها یک نهاد غیر انتفاعی از میان صدها نهاد میتواند سالانه در همین حد ۱۲۰ میلیارد تومان ورودی داشته باشد. تنها راه معقولی که حکومت دارد آن است که کمیتهٔ امداد را منحل کرده و امکانات آن را به نهادهای خیریهٔ موجود واگذار کند و در کار آنها نیز دخالت نکند. حکومت باید پای خود را از همهٔ امور اجتماعی که نهادهای مدنی به راحتی میتوانند آنها را بر عهده بگیرند بیرون کشد.
چرا کمیتهٔ امداد با این ناکارآیی حیرتانگیز تعطیل نمیشود؟ چون اقتدارگرایان به نهادی برای نمایش اهل خیر بودن در دوران انتخابات نیاز دارند. آنها باید پول خود مردم را به آنها بدهند و از این طریق اقشاری را به خود وامدار کنند. اگر "سیاست" ماجرا برداشته شود، کار کمیتهٔ امداد تمام است.
هر نفر، یک صندوق
از سال ۱۳۸۳ تاکنون به صورت میانگین هر سال ۶۰۰ هزار صندوق صدقه جدید در کشور نصب شده است. سال ۱۳۸۳ تعداد کل صندوقهای نصب شده در کشور بیشتر از دومیلیون و ۶۵۰ هزارعدد شامل انواع صندوقهای کوچک، متوسط و بزرگ بود. با این حال آخرین رقمهایی که توسط مسئولان کمیته امداد اعلام شده نشان میدهد تعداد کنونی این صندوقها به بیش از هفت میلیون و ۵۰۰ هزار رسیده است. چهار میلیون و نیم نفر نیز تحت پوشش کمیتهٔ امداد هستند، به علاوهٔ سه میلیون نفر که به طور موردی از خدمات آن استفاده میکنند. (سرپرست کمیتهٔ امداد، ایرنا، ۲۸ آذر ۱۳۹۲) بدین ترتیب به ازای هر فرد تحت پوشش یا کمک در ایران یک صندوق هست.
هر فرد تحت پوشش، دو هزار تومان
با توجه به اعلام جمعآوری ماهانه ۱۵ میلیارد تومان از این صندوقها در کل کشور (معاون مشارکتهای مردمی کمیته امداد، عصر ایران، ۱ آذر ۱۳۹۲) برداشت از هر صندوق به طور متوسط عبارت است از دو هزار تومان در ماه. بنا به هر صندوق دو هزار تومان، سهم هر فرد از صدقات جمعآوری شده در کل کشور میشود ۲۰۰۰ تومان در ماه یعنی چیزی حدود ۷۰ سنت. دو هزار تومان امروز پولی است که دو نفر ممکن است کف دست یک گدا در خیابان بگذارند و این مبلغ برای یک صندوق در طول ماه یعنی هیچ.
البته کمیتهٔ امداد به هر فرد تحت پوشش ماهانه حدود ۴۰ هزار تومان (بودجهٔ کمیته در سال ۹۱، ۲۲۰۰ میلیارد تومان بوده است) میپردازد که بدین ترتیب حدود ۹۵ درصد آن از منابع دولتی است. بودجهٔ کمیتهٔ امداد عمدتا صرف پرداختهای ماهانه میشود. دولت این پول را بدون نیاز به کمیتهٔ امداد از مجرای سازمان بهزیستی نیز میتواند توزیع کند.
مقامات کمیتهٔ امداد ادعا دارند که سالانه چند صد هزار شغل ایجاد میکنند که این ادعا را نیز باید در کنار ادعاهای تولید شغل دولت احمدینژاد قرار داد (بنا به گفتهٔ مسعود نیلی خالص تولید شغل در دولت احمدینژاد سالانه ۱۴ هزار و بنا به گفتهٔ مرکز آمار ۷۸ هزار بوده است). وقتی دولت بخواهد امور خیریه را نیز برای بهرهگیریهای سیاسی تحت نظر خود داشته باشد طبعا هزینهٔ آن را نیز از جیب ملت باید بپردازد. اگر هدف از خیریه توزیع منابع و سرریز کردن منابع از بالا به پایین است، چرا دولت باید با دخالت بیجا مانع این کار شود؟
غیر شفاف، مظنون به فعالیت سیاسی
به دلیل فعالیت کمیتهٔ امداد تحت نظر ولی فقیه، این نهاد تحت نظارت مجلس نیست و گزارشی نیز از فعالیتهای آن توسط منبعی مستقل منتشر نشده است. میزان سرمایهٔ بنیاد نیز هیچ گاه اعلام نشده است. مقامات کمیته از سرمایهٔ درگردش آن سخن گفتهاند (حدود ۳۰ میلیارد تومان) که به وجوه در اختیار بنیاد اشاره دارد و نه مایملک آن. کمیتهٔ امداد در برخی دورههای انتخاباتی به حمایت از برخی نامزدها نیز متهم شده است.
این امر نشان میدهد که اصولا چنین طرحهایی که عمدتا بر اساس ذهنیت پنهانکارانهٔ روحانیون و بازاریان شکل گرفته علیرغم دهها میلیارد تومان هزینه برای نصب صندوقها و صدها میلیون تومان هزینه برای تخلیهٔ ماهانهٔ آنها (سوخت، اتومبیل و نیروی کار) از اساس شکستخورده بوده است. کمیته امداد باید میزان هزینهٔ نصب صندوقها و میزان هزینهٔ ماهانهٔ جمعآوری صدقات از آنها را نیز اعلام کند تا مشخص شود که آیا اصولا این طرح کارایی داشته یا خیر. مشاهدات اولیه خلاف آن را نشان میدهد.
پیشفرضهای نادرست و تصمیمات بیاساس
این گونه طرحها بر اساس سه گونه فرض به اجرا درمیآیند:
۱- این که اکثر مردم ایران مذهبی هستند و افراد مذهبی بنا به دستور رهبران دینی صدقه میپردازند. در هر دو فرض خدشه وارد است، چون معلوم نیست که اکثر شهروندان ایرانی مذهبی باشند و معلوم نیست آنها که مذهبی هستند صدقه بپردازند. اصولا هیچ رابطهٔ ضروریای میان مذهبی بودن و پرداخت صدقه یا کمک به فقرا وجود ندارد.
۲. این که دولت امینترین نهاد برای جمعآوری صدقات مردم است. این هم نادرست است، چون با توجه به فساد حکومت مردم کمترین اعتماد را بالاخص در حوزهٔ اقتصادی به حکومت و دولت دارند. بالاخص این صندوقها و کمیتهٔ امداد مستقیما تحت نظر ولی فقیه و اقتدارگرایانی هستند که فساد اقتصادی و عدم شفافیت آنها برای اکثر مردم شناخته شده است. در شرایطی که پولشوییها و اختلاسهای چند هزار میلیاردی مقامات مطرح است، چگونه میتوان پذیرفت که اکثر مردم به آنها اعتماد کنند؟
۳. این که مردم برای توزیع صدقات به حکومت موجود اطمینان دارند. میزان موجود صدقات خلاف این را نشان میدهد. ۱۲۰ میلیارد تومان صدقه (معادل ۴۰ میلیون دلار) برای یک کشور ثروتمند با ۷۶ میلیون جمعیت یک شوخی سوگآور است.
هیئتهای مذهبی بدون کمک به مردم
کمیتهٔ امداد فرزند نگاه هیئتهای موتلفه به امور خیریه است. این هیئتها به جای تمرکز بر خدمت به مردم به کسب قدرت میپردازند و کمک به مردم را بر روی دوش دولت میگذارند (تصور اولیه از کمیتهٔ امداد). هیئتهای مذهبی در ایران به جای ارائهٔ خدمات به مردم خود به عامل مصرف منابع عمومی (خیریهٔ مردم و کمکهای شهرداریها) و منابع دولتی در برگزاری مراسم و تجملات آن تبدیل شدهاند. این هیئتها صرفا در مراسم مذهبی فعال هستند و به رقابت با یکدیگر در امور نمایشی مشغولاند.
به گفتهٔ معاون فرهنگی و امور تبلیغ سازمان تبلیغات اسلامی، بیش از ۸۰ هزار هیئت مذهبی در ایران فعالیت دارند (الف ۲۶ آذر ۱۳۹۲). انتظار حکومت از این هیئتها تبلیغات سیاسی و پیشبرد اسلام سیاسی است (علی خامنهای، تابناک، ۲۸ آذر ۱۳۹۲). اگر این هیئتها در حوزهٔ خیریه فعال شده و به جای مصرفکننده بودن به جمعآوری و توزیع کمکها بپردازند تحول عظیمی در کمک به نیازمندان صورت میگیرد و راه برای خروج حکومت و دولت از این بخش فراهم میشود. البته حضور نهادهای مدنی مذهبی و غیرمذهبی در بخش خیریه به هیچ وجه نافی حضور دولت و چترهای حمایتی در این بخش نیست.
شکست خیریهٔ دولتی
ناکارآمدی فضاحتبار کمیته امداد هزینهای است که دولت و مردم برای مقابلهٔ حکومت با نهادهای مدنی پرداخت میکنند. رژیم جمهوری اسلامی به خاطر خطری که از جانب نهادهای مدنی و مستقل احساس میکند در امور خیریه نیز از آنها اجتناب میکند. تجربهٔ فساد در سازمان تامین اجتماعی و حاتمبخشی منابع این سازمان که باید خرج نیازمندان و بیماران شود نشان میدهد که مجتمع شدن این منابع و دولتی بودن این امور (دولتی که شفاف و پاسخگو نیست) چقدر میتواند خطرناک باشد.
حتی در شرایط اقتصادی دشوار ایران امروز تنها یک نهاد غیر انتفاعی از میان صدها نهاد میتواند سالانه در همین حد ۱۲۰ میلیارد تومان ورودی داشته باشد. تنها راه معقولی که حکومت دارد آن است که کمیتهٔ امداد را منحل کرده و امکانات آن را به نهادهای خیریهٔ موجود واگذار کند و در کار آنها نیز دخالت نکند. حکومت باید پای خود را از همهٔ امور اجتماعی که نهادهای مدنی به راحتی میتوانند آنها را بر عهده بگیرند بیرون کشد.
چرا کمیتهٔ امداد با این ناکارآیی حیرتانگیز تعطیل نمیشود؟ چون اقتدارگرایان به نهادی برای نمایش اهل خیر بودن در دوران انتخابات نیاز دارند. آنها باید پول خود مردم را به آنها بدهند و از این طریق اقشاری را به خود وامدار کنند. اگر "سیاست" ماجرا برداشته شود، کار کمیتهٔ امداد تمام است.