محمد ملکی، نخستین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب ۵۷، در اقدامی نمادین به خانه ترانه طائفی، یک دختر ۱۷ ساله بهایی، در تهران رفته و ضمن ادای احترام از او عذرخواهی کرده است.
به گفته آقای ملکی، ترانه طائفی که در دانشگاه قبول شده، تنها به خاطر اعتقادش به بهائیت از تحصیل در دانشگاه منع شده است.
محمد ملکی که ۸۱ سال دارد در دیدارش با ترانه طائفی میگوید، تحصیل و تدریس در هیچ نظامی جرم نیست.
رادیوفردا در گفتوگو با محمد ملکی در تهران، ابتدا از او میپرسد که هدف و انگیزهاش از رفتن به منزل این دختر بهایی چه بوده و برای چه از او عذرخواهی کرده است.
محمد ملکی: وقتی اطلاع پیدا کردم که این دختر قبول شده در دانشگاه و شمارهاش طوری هست که میتواند در دانشگاه تهران به آن دانشکدهای که مورد نظرش هست برود، ولی ردش کردند و قبولش نکردند، به بهانه این که پروندهات تکمیل نیست (از این صحبتهایی که با همه میکنند) من به عنوان یک استاد دانشگاه، به عنوان کسی که ۵۰ سال، بیشتر و کمتر، با دانشجویان سروکار داشته، احساس کردم که چون این کار از طرف یک نظامی انجام میگیرد که نام اسلامی را روی خودش گذاشته و یک عده ممکن است فکر کنند اسلام چنین برنامههایی دارد که فرضا یک دختر بهایی نتواند به تحصیلات خودش ادامه دهد... من از نظر این که یک مسلمان هستم و با این کارها و اعمالی که در ایران سابقه بسیار دارد، اصولا از موقعی که جمهوری اسلامی آمده روی کار، اینها کارشان این بوده که دانشجویان را به طرق مختلف ستارهدار کردند، نمیدانم بهانههای مختلف، تهمت زدند، نمیدانم پدر تو چون مخالف بوده و فرزند شهدا و به بهانههای مختلف... اصلا خود بنده چون در زندان بودم بچهها هم در دانشگاه هزار و یک مشکل داشتند. هزار و یک سد و مانع سر راهشان ایجاد کردند. من به عنوان یک استاد دانشگاه، یک کسی که در هر حال توی این مملکت در به وجود آمدن این نظام نقشی داشته و اوایل انقلاب رئیس همین دانشگاهی بوده که ایشان قبول شده بوده، رفتم در آنجا که به عنوان یک مسلمان از ایشان عذرخواهی کنم. معذرتخواهی بکنم و به ایشان بگویم که این مسئله که برای شما پیش آمده، این ظلمی که در حق شما شده، به اسلام ارتباط ندارد. این یک حکومتی است که نام اسلام به خودش گذاشته و برای خودش قانون وضع میکند که، عرض کنم، که کی بیاید دانشگاه و کی نیاید.
آقای ملکی، همان طور که میدانید بهاییان ایران را سرزمین مقدس میدانند، ولی در جمهوری اسلامی بهاییت به رسمیت شناخته نمیشود و بسیاری از آنها مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. آیا شما از عواقب احتمالی این گونه اقدامات خودتان نگران نیستید؟
برای من ۳۵ سال است که مسئله ایجاد میکنند. دیگر چه کار میخواهند بکنند؟ زندان و عرض کنم که مشکلات خانوادگی و دربهدری و بیکاری و اخراج از دانشگاه و همه این کارها را با من کردهاند. و من تا آخرین لحظه تا موقعی که زنده هستم و میتوانم نفس بکشم با ظلم و بیعدالتی مبارزه میکنم. و این عمل بسیار زشتی هم که با یک دختر بهایی کردند من حاضرم برای مبارزه با این قبیل اعمال حکومت جانم را هم بدهم. برای من هیچ مهم نیست. مسئله نیست.
آیا اقدام محمد نوریزاد و بوسیدن پای یک کودک بهایی که چندی پیش ایشان انجام داد باعث شده که شما هم دست به این گونه حرکات بزنید؟
من همیشه زندگیام نشان میدهد که همیشه مدافع دانشجویان بودم و همیشه پشتیبان دانشجویان بودم، همیشه با اخراج دانشجویان، ستارهدار کردن آنها و اخراج استادان مخالف بودم و مقالات مفصل هم در این زمینه نوشتم و همیشه نظرم را گفتم. من اعتقاد دارم که هر کسی عقیده خاصی دارد و عقاید افراد مورد احترام است. نمیشود افراد را به خاطر عقایدشان که این بهایی است، این مسلمان است، این مسیحی است، این سنی است، این شیعه است... از حقوق اجتماعی محرومشان کرد. من پای این حرفم تا هر جایی هم که باشد ایستادهام و ترسی هم ندارم. کسانی که خلاف این عمل میکنند من افشایشان میکنم و با آنها مبارزه میکنم. پای عواقبش هم ایستادهام.
به گفته آقای ملکی، ترانه طائفی که در دانشگاه قبول شده، تنها به خاطر اعتقادش به بهائیت از تحصیل در دانشگاه منع شده است.
محمد ملکی که ۸۱ سال دارد در دیدارش با ترانه طائفی میگوید، تحصیل و تدریس در هیچ نظامی جرم نیست.
رادیوفردا در گفتوگو با محمد ملکی در تهران، ابتدا از او میپرسد که هدف و انگیزهاش از رفتن به منزل این دختر بهایی چه بوده و برای چه از او عذرخواهی کرده است.
محمد ملکی: وقتی اطلاع پیدا کردم که این دختر قبول شده در دانشگاه و شمارهاش طوری هست که میتواند در دانشگاه تهران به آن دانشکدهای که مورد نظرش هست برود، ولی ردش کردند و قبولش نکردند، به بهانه این که پروندهات تکمیل نیست (از این صحبتهایی که با همه میکنند) من به عنوان یک استاد دانشگاه، به عنوان کسی که ۵۰ سال، بیشتر و کمتر، با دانشجویان سروکار داشته، احساس کردم که چون این کار از طرف یک نظامی انجام میگیرد که نام اسلامی را روی خودش گذاشته و یک عده ممکن است فکر کنند اسلام چنین برنامههایی دارد که فرضا یک دختر بهایی نتواند به تحصیلات خودش ادامه دهد... من از نظر این که یک مسلمان هستم و با این کارها و اعمالی که در ایران سابقه بسیار دارد، اصولا از موقعی که جمهوری اسلامی آمده روی کار، اینها کارشان این بوده که دانشجویان را به طرق مختلف ستارهدار کردند، نمیدانم بهانههای مختلف، تهمت زدند، نمیدانم پدر تو چون مخالف بوده و فرزند شهدا و به بهانههای مختلف... اصلا خود بنده چون در زندان بودم بچهها هم در دانشگاه هزار و یک مشکل داشتند. هزار و یک سد و مانع سر راهشان ایجاد کردند. من به عنوان یک استاد دانشگاه، یک کسی که در هر حال توی این مملکت در به وجود آمدن این نظام نقشی داشته و اوایل انقلاب رئیس همین دانشگاهی بوده که ایشان قبول شده بوده، رفتم در آنجا که به عنوان یک مسلمان از ایشان عذرخواهی کنم. معذرتخواهی بکنم و به ایشان بگویم که این مسئله که برای شما پیش آمده، این ظلمی که در حق شما شده، به اسلام ارتباط ندارد. این یک حکومتی است که نام اسلام به خودش گذاشته و برای خودش قانون وضع میکند که، عرض کنم، که کی بیاید دانشگاه و کی نیاید.
آقای ملکی، همان طور که میدانید بهاییان ایران را سرزمین مقدس میدانند، ولی در جمهوری اسلامی بهاییت به رسمیت شناخته نمیشود و بسیاری از آنها مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. آیا شما از عواقب احتمالی این گونه اقدامات خودتان نگران نیستید؟
برای من ۳۵ سال است که مسئله ایجاد میکنند. دیگر چه کار میخواهند بکنند؟ زندان و عرض کنم که مشکلات خانوادگی و دربهدری و بیکاری و اخراج از دانشگاه و همه این کارها را با من کردهاند. و من تا آخرین لحظه تا موقعی که زنده هستم و میتوانم نفس بکشم با ظلم و بیعدالتی مبارزه میکنم. و این عمل بسیار زشتی هم که با یک دختر بهایی کردند من حاضرم برای مبارزه با این قبیل اعمال حکومت جانم را هم بدهم. برای من هیچ مهم نیست. مسئله نیست.
آیا اقدام محمد نوریزاد و بوسیدن پای یک کودک بهایی که چندی پیش ایشان انجام داد باعث شده که شما هم دست به این گونه حرکات بزنید؟
من همیشه زندگیام نشان میدهد که همیشه مدافع دانشجویان بودم و همیشه پشتیبان دانشجویان بودم، همیشه با اخراج دانشجویان، ستارهدار کردن آنها و اخراج استادان مخالف بودم و مقالات مفصل هم در این زمینه نوشتم و همیشه نظرم را گفتم. من اعتقاد دارم که هر کسی عقیده خاصی دارد و عقاید افراد مورد احترام است. نمیشود افراد را به خاطر عقایدشان که این بهایی است، این مسلمان است، این مسیحی است، این سنی است، این شیعه است... از حقوق اجتماعی محرومشان کرد. من پای این حرفم تا هر جایی هم که باشد ایستادهام و ترسی هم ندارم. کسانی که خلاف این عمل میکنند من افشایشان میکنم و با آنها مبارزه میکنم. پای عواقبش هم ایستادهام.