بیست روز بعد از گزارش رسانههای ایران از مرگ دستهجمعی هزاران ماهی کفال خزر در آبهای ساحلی ایران، موسسه تحقیقات شیلات ایران در گزارشی که در اختیار رسانهها قرار داد بروز نوعی بیماری ویروسی «جدید» به نام «ویروس نکروز عصبی» (VNN) را موجب تلف شدن هزاران ماهی کفال عنوان کرد.
در ابتدای این گزارش بلافاصله ذکر شده است که «این بیماری در اکثر نقاط دنیا به استثنای قاره آفریقا رخ داده است».
با این همه تاریئل ممدلی، معاون وزیر محیط زیست آذربایجان، مشاور شعبه حفاظت از منابع آبی وزارت و عضو کمیسیون مشترک منابع زیست آبی دریای خزر، به رادیوفردا میگوید: «اولا این ویروس در آبهای ساحلی ایران جدید نیست. ثانیا اگرچه این ویروس در بخشهای مختلف دنیا گزارش شده، در مقیاس دریای خزر، این ویروس چندین سال است که فقط در آبهای ساحلی ایران وجود دارد».
به گفته آقای ممدلی، در هیچ یک از کشورهای ساحلی دریای خزر این ویروس مشاهده نشده است.
ایران از سال ۸۵ در قالب یک طرح ملی در پژوهشکدههای سه استان شمالی کشور مبارزه با این ویروس را که برای ماهیهای جوان «بسیار خطرناک» توصیف شده آغاز کرده است.
آقای ممدلی میگوید که طبق گزارشاتی که ایران در کمیسیون مشترک عنوان کرده است، تقریبا هر دو سال یک بار این ویروس باعث کشته شدن انبوهی از آبزیان جوان، خصوصا ماهی کفال، در آبهای ساحلی ایران میشود.
علائم اصلی بیماری نکروز عصبی با حالات متنوعی از اختلالات عصبی مشخص میشود. مواردی همچون رفتارهای شنای نامتعارف و خونریزی داخلی از موارد شاخص این بیماری است که نهایتا منجر به مرگ ماهی میشود.
در این میان میترا البرزیمنش، عضو هیئت مدیره جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست ایران، در گفتوگو با رادیوفردا میگوید که بعضی از گونههای ماهی در مورد آلودگیها به عنوان شاخص عمل میکنند، یعنی خیلی سریعتر عکسالعمل نشان بدهند. مثلا ممکن است ماهی کفال در مواجهه با آلودگی زیستمحیطی، تغذیهای یا ویروسی حساستر باشد و آن را سریعتر بروز دهد. به گفته وی، آلودگیهای زیستمحیطی هم میتواند در مرگ دستهجمعی ماهیها موثر باشد.
خبرگزاری مهر طی گزارشی عامل زیستمحیطی را هم دخیل در مرگ ناگهانی و دستهجمعی آبزیان خزر عنوان کرده است. به گزارش این خبرگزاری، سالانه ۵ میلیون تن مواد آلاینده از استانهای شمالی ایران به دریای خزر وارد میشود.
خانم البرزی میافزاید که حدود ۲۸ درصد از آلودگی خزر از طریق ایران انجام میپذیرد و البته باقی کشورهای ساحلی هم نقش بیشتری در آلودگی دریای خزر دارند.
به گفته وی، بسیاری از فاضلابهای شهری و روستایی در ایران مستقیما به دریای خزر میریزد و هنوز دستگاههای تصفیه چرکابها در مسیر رودهایی که روانه خزر میشود تعبیه نشده است.
به گفته خانم البرزیمنش، هنوز برای تهران دستگاه تصفیه چرکاب تعبیه نشده است، چه رسد به روستاهای شمالی ایران. «مثلا در مسیر گرگانرود چندین پادگان، مراکز صنعتی و غیره وجود دارد که چرکابهای آنها مستقیما به دریای خزر وارد میشود.»
در همین حال رئیس موسسه تحقیقات شیلات ایران در خصوص راهکارهای مبارزه با این بیماری تصریح کرده است که باید اجرای اقدامات اساسی در خصوص رعایت مدیریت بهداشتی، کاهش بار آلودگی دریا و استرس ناشی از آن، اجرای اقدامات اساسی در خصوص رعایت مدیریت بهداشتی و کاهش بار انتقال آن به سایر گونههای اقتصادی دریای خزر مبنای برنامههای اجرایی کشور قرار گیرد.
آقای ممدلی میگوید که تبعات وضعیت نامناسب زیستمحیطی دریای خزر فقط به مرگ ماهی کفال محدود نمیشود.
به گفته وی، چندین سال است که موجودی سمی و درنده به نام «مینوپسیس شانهدار» در دریای خزر به صورت گستردهای تکثیر شده که با از بین بردن پلانکتونها که منبع تغذیه ماهیهای کوچک هستند باعث شده میزان ماهی کوچک «اسپرات» که منبع تغذیه ماهیهای خاویاری است، با کاهش ۱۰ برابری مواجه شود.
طبق گزارشهای رسمی، میزان استحصال ماهیهای خاویاری در سال ۱۹۸۵ سه هزار تن بود که این رقم در حال حاضر به خاطر کاهش شدید ماهیهای خاویاری خزر به کمتر از ۱۰۰ تن تقلیل یافته است.
در ابتدای این گزارش بلافاصله ذکر شده است که «این بیماری در اکثر نقاط دنیا به استثنای قاره آفریقا رخ داده است».
با این همه تاریئل ممدلی، معاون وزیر محیط زیست آذربایجان، مشاور شعبه حفاظت از منابع آبی وزارت و عضو کمیسیون مشترک منابع زیست آبی دریای خزر، به رادیوفردا میگوید: «اولا این ویروس در آبهای ساحلی ایران جدید نیست. ثانیا اگرچه این ویروس در بخشهای مختلف دنیا گزارش شده، در مقیاس دریای خزر، این ویروس چندین سال است که فقط در آبهای ساحلی ایران وجود دارد».
به گفته آقای ممدلی، در هیچ یک از کشورهای ساحلی دریای خزر این ویروس مشاهده نشده است.
ایران از سال ۸۵ در قالب یک طرح ملی در پژوهشکدههای سه استان شمالی کشور مبارزه با این ویروس را که برای ماهیهای جوان «بسیار خطرناک» توصیف شده آغاز کرده است.
آقای ممدلی میگوید که طبق گزارشاتی که ایران در کمیسیون مشترک عنوان کرده است، تقریبا هر دو سال یک بار این ویروس باعث کشته شدن انبوهی از آبزیان جوان، خصوصا ماهی کفال، در آبهای ساحلی ایران میشود.
علائم اصلی بیماری نکروز عصبی با حالات متنوعی از اختلالات عصبی مشخص میشود. مواردی همچون رفتارهای شنای نامتعارف و خونریزی داخلی از موارد شاخص این بیماری است که نهایتا منجر به مرگ ماهی میشود.
در این میان میترا البرزیمنش، عضو هیئت مدیره جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست ایران، در گفتوگو با رادیوفردا میگوید که بعضی از گونههای ماهی در مورد آلودگیها به عنوان شاخص عمل میکنند، یعنی خیلی سریعتر عکسالعمل نشان بدهند. مثلا ممکن است ماهی کفال در مواجهه با آلودگی زیستمحیطی، تغذیهای یا ویروسی حساستر باشد و آن را سریعتر بروز دهد. به گفته وی، آلودگیهای زیستمحیطی هم میتواند در مرگ دستهجمعی ماهیها موثر باشد.
خبرگزاری مهر طی گزارشی عامل زیستمحیطی را هم دخیل در مرگ ناگهانی و دستهجمعی آبزیان خزر عنوان کرده است. به گزارش این خبرگزاری، سالانه ۵ میلیون تن مواد آلاینده از استانهای شمالی ایران به دریای خزر وارد میشود.
خانم البرزی میافزاید که حدود ۲۸ درصد از آلودگی خزر از طریق ایران انجام میپذیرد و البته باقی کشورهای ساحلی هم نقش بیشتری در آلودگی دریای خزر دارند.
به گفته وی، بسیاری از فاضلابهای شهری و روستایی در ایران مستقیما به دریای خزر میریزد و هنوز دستگاههای تصفیه چرکابها در مسیر رودهایی که روانه خزر میشود تعبیه نشده است.
به گفته خانم البرزیمنش، هنوز برای تهران دستگاه تصفیه چرکاب تعبیه نشده است، چه رسد به روستاهای شمالی ایران. «مثلا در مسیر گرگانرود چندین پادگان، مراکز صنعتی و غیره وجود دارد که چرکابهای آنها مستقیما به دریای خزر وارد میشود.»
در همین حال رئیس موسسه تحقیقات شیلات ایران در خصوص راهکارهای مبارزه با این بیماری تصریح کرده است که باید اجرای اقدامات اساسی در خصوص رعایت مدیریت بهداشتی، کاهش بار آلودگی دریا و استرس ناشی از آن، اجرای اقدامات اساسی در خصوص رعایت مدیریت بهداشتی و کاهش بار انتقال آن به سایر گونههای اقتصادی دریای خزر مبنای برنامههای اجرایی کشور قرار گیرد.
آقای ممدلی میگوید که تبعات وضعیت نامناسب زیستمحیطی دریای خزر فقط به مرگ ماهی کفال محدود نمیشود.
به گفته وی، چندین سال است که موجودی سمی و درنده به نام «مینوپسیس شانهدار» در دریای خزر به صورت گستردهای تکثیر شده که با از بین بردن پلانکتونها که منبع تغذیه ماهیهای کوچک هستند باعث شده میزان ماهی کوچک «اسپرات» که منبع تغذیه ماهیهای خاویاری است، با کاهش ۱۰ برابری مواجه شود.
طبق گزارشهای رسمی، میزان استحصال ماهیهای خاویاری در سال ۱۹۸۵ سه هزار تن بود که این رقم در حال حاضر به خاطر کاهش شدید ماهیهای خاویاری خزر به کمتر از ۱۰۰ تن تقلیل یافته است.