لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۸ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۴:۲۷

دو روز گفت‌وگو درباره «سینمای ایران» در برلین


اصغر فرهادی (چپ) در کنار مدیر جشنواره فیلم برلین، با خرس طلای این جشنواره
اصغر فرهادی (چپ) در کنار مدیر جشنواره فیلم برلین، با خرس طلای این جشنواره
روزهای جمعه و شنبه، ۲۵ و ۲۶ آذر، برابر با ۱۷ و ۱۸ دسامبر کنفرانسی دوروزه با عنوان «سینمای ایران، در برلین، پایتخت آلمان، به همت دانشگاه‌های پنسیلوانیا و جرج واشینگتن آمریکا در محل دانشگاه آزاد این شهر برگزار شد.

در این کنفرانس تعدادی از کارشناسان و نظریه‌پردازان ایرانی و خارجی از دانشگاه‌های مختلف اروپا،‌ آمریکا و آسیا شرکت داشتند، از جمله حمید نفیسی، استاد و منتقد سینمای ایران، در این کنفرانس حضور داشت و سخنرانی کرد.

please wait

No media source currently available

0:00 0:08:49 0:00
لینک مستقیم


جان لیمبرت، دیپلمات پیشین سفارت آمریکا در ایران و یکی از ۵۲ گروگان سابق دانشجویان معروف به پیرو خط امام،‌نیز یکی دیگر از سخنرانان این کنفرانس بود.

درباره این که در این کنفرانس چه گذشت و به چه بخش از سینمای ایران پرداخته شد با آیت نجفی،‌ کارگردان تئاتر و سینما، که در این کنفرانس حضور داشت گفت‌وگو کرده‌ایم.

آقای نجفی،‌ در کنفرانس سینمای ایران در برلین به طور کلی چه موضوعاتی به بحث گذاشته شد؟

آیت نجفی:‌ می‌شود گفت همه چیز، یعنی از بحث‌های زییایی‌شناسی سینمای ایران،‌ مسائل فرهنگی، مشکلاتی که در جامعه هست،‌ یک نگاه کلی بود. مثلا سینمای جنگ،‌ سینمای بعد از جنگ،‌ حتی هویت ایرانی در سینمای ایران،‌ حضور اقلیت‌های قومی مذهبی در سینمای ایران.

اشاره کردید به مسائل فرهنگی و اجتماعی در سینمای ایران. با توجه به این که در دو سه سال اخیر دو فیلم از آقای اصغر فرهادی، فیلم‌های «درباره الی» و به‌خصوص «جدایی نادر از سیمین»، برنده جوایز متعدد شده‌اند و منتقدین بر این نکته اشاره داشتند که این فیلم‌ها مسائل اجتماعی فرهنگی جامعه ایران را خیلی دقیق بررسی کرده‌اند،‌ تا چه حد این موضوع محور بحث‌های این سمینار بود؟

نکته بسیار خوبی که مطرح می‌شد پویا بودن سینمای ایران بود. یعنی با وجود تمام مشکلاتی که هست الان در سینما متاسفانه روز به روز هم دارد بیشتر می‌شود،‌ به هر حال این پویایی حفظ شده و ما آثاری که از ایران می‌آید می‌بینیم و در واقع این دو فیلم آخر آقای فرهادی معضلاتی را که در جامعه هست مثل معضل دروغ یا نبود گفت‌وگو بین طبقات اجتماعی و اینها در این فیلم‌ها مطرح می‌شد. منتها چیزی که باید بگویم این است که این سمینار بیشتر بحث آکادمیک بود. کسانی که مهمان بودند و شرکت‌کننده فیلمساز به آن شکل نبودند و بیشتر دانشجوهای سینما و بیشتر تئوری سینما... حتی خیلی‌هایشان دانشجویان ادبیات بودند. دانشجوی ایران‌شناسی بودند. دانشجوی میدیا [رسانه] و علوم ارتباطات بودند. این طوری مباحث از زوایای مختلفی مطرح می‌شد.

در مورد این که در داخل ایران با سینمای ایران چه برخورد آکادمیکی صورت می‌گیرد چه بحث‌هایی شد؟

خیلی جالب است که این سوال را کردید. برای این که من یادم هست چند سال پیش یک استاد سینمای آلمانی در ایران بود و همین سوال را می‌کرد که در دانشگاه شما کی سینمای ایران درس می‌دهد؟ مثلا چه کسی عباس کیارستمی درس می‌دهد و خیلی برایش عجیب بود که چنین چیزی وجود ندارد. یعنی در دانشگاه‌های ایران سینمای ایران را درس نمی‌دهند.

ما تقریبا در تمام دانشگاه‌های مطرح دنیا بالاخره یک نگاهی به سینمای ایران هست. این خودش بحث جالبی بود. ولی نکته‌ای که من در این سمینار نسبت به آن مثبت هستم این است که این تمایز را قائل شدند که به هر حال ما در ایران سینمایی داریم که مردم می‌روند و می‌بینند و لزوما فیلم‌هایی که از ایران می‌آید بیرون نیست. یعنی خیلی از فیلم‌هایی که از ایران می‌آید بیرون و در فستیوال‌ها مطرح می‌شود،‌ فیلم‌هایی است که اصلا در ایران نمایش داده نشده یا اگر بشود خیلی هم برای تماشاگر موفق نیست. یا اصلا خیلی‌هایشان اجازه نمایش نخواهد گرفت. بعد در عین حال سینمایی هم هست که مثل فیلم «جدایی نادر از سیمین» در ایران هم برخورد خوبی با آن می‌کند تماشاگر و منتقدین هم مثبت و منفی راجع به آن می‌نویسند. جزو حتی فیلم‌های مطرح سال می‌شود حتی از نظر گیشه. خب در عین حال رکورد گرفتن جوایز بین‌المللی را هم می‌شکند. به هر حال این نوع سینما را هم داریم.

منظورم این است که این دسته‌بندی‌هایی که هست واقعا سینمای ایران یک سینما نیست. شاید در دهه ۹۰ میلادی اگر می‌گفتند سینمای ایران، طبیعت زیبا و چند تا کودک و اینها که به عنوان شاخص‌های سینمای ایران بود الان دیگر وجود ندارد. یک نگاه جامع به سینمای ایران هست و در این سمینار هم کسانی که صحبت می‌کردند تلاش می‌کردند این چند جانبه بودن و چند وجهی بودن سینمای ایران را نشان دهند.

در کنفرانس چند تن از چهره‌های منتقد سرشناس سینما همچون آقای حمید نفیسی و یا سیاستمدارانی چون آقای جان لیمبرت شرکت داشتند. بحث‌های آنها حول چه محورهایی بود؟

خب، آقای جان لیمبرت که متخصص سینما نیستند. دیپلمات هستند و حرفی که زدند و جالب بود این بود که نبود دیپلماسی بین ایران و آمریکا و نبود رابطه سیاسی یک‌خرده کار را سخت می‌کند برای شناختن ایران. می‌گفتند که سینمای ایران خیلی کمک می‌کند که ما سعی کنیم فراتر از تصویر سیاسی که ایران دارد و فراتر از تصویری که میدیا [رسانه‌ها] از ایران می‌دهند نگاه دیگری پیدا کنیم. می‌گفت ما وقتی یک فیلم ایرانی می‌بینیم با بچه‌ها اولین حرفی که همه می‌زنند در پایان فیلم این است که اینها هم که مثل ما هستند. دغدغه‌های‌شان، مشکلات‌شان، مسائل‌شان... مشکلاتی که ما هم در جامعه با آنها دست و پنجه نرم می‌کنیم.

آقای لیمبرت می‌گفت سینمای ایران چطور استفاده می‌کند برای این که یک تصویر واقعی به دانشجویانش از ایران بدهد. بیشتر شرکت‌کننده‌ها از دانشگاه‌های آمریکایی بودند و در واقع اساتید آمریکایی بودند و طبیعتا یک بخشی از بحث راجع به رابطه ایران و آمریکا بود و نقش سینما در آن. آقای نفیسی خیلی فراتر از سینما حرف زد و نقش میدیا را مطرح کرد. یعنی به طور کلی میدیا چه رلی بازی کرده در رابطه ایران و آمریکا در چند سال گذشته.

ارزیابی خودتان از دو روز بحث درباره سینمای ایران چیست؟

طبیعتا روی سانسور خیلی بحث کردند. روی این که در تلویزیون به خصوص یک سری تم‌هایی را دارند تشویق می‌کنند، مثل مسئله چند - همسری. این جزو بحث‌های جالب بود این که چطوری با یک سری سریال‌های داستانی که محبوب می‌شود یا آن برنامه‌ای که یک آقایی می‌آید می‌نشیند و چند تا همسر دارد و راجع به آن صحبت می‌کند یا حتی راجع به سینمای زیرزمینی ایران بحث‌های خیلی جالبی شد که خب پدیده خیلی جدیدی است.

به نظر من کسانی که شرکت کرده بودند آدم‌های آکادمیک بودند، طبیعتا نمی‌توانستند تصویری از مشکلات فنی سینمای ایران بدهند. این که تلاش می‌کرد یک دید کلی از سینمای ایران بدهد و این که سینمای ایران سینمایی که به فستیوال‌ها می آید نیست و خیلی فراتر است.

چیزی که برای خود من جالب بود یک نسلی بودند این سخنران‌ها که بچه‌های جوانی هستند که بیشتر زندگی‌شان را در بیرون از ایران بوده‌اند و در سال‌های اخیر برگشتند ایران و دارند تزهای دکترای‌شان را می‌نویسند و اینها تلاش کرده بودند گفت‌وگویی با بدنه جامعه بکنند و به نظر من این گفت‌وگو جالب آمد.

فکر می‌کنم این که یک نسلی پیدا شده که دارد سعی می‌کند این پل‌ها را برقرار کند دیگر این «دودوتا چهارتاهای» سیاسیون را ندارد، این خیلی عالی و نویدبخش است که نه فقط برای سینمای ایران، بلکه برای جامعه ایران یک کورسوهای امیدی پدیدار می‌شود که بالاخره ما یک روزی می‌توانیم بنشینیم کنار هم و با هم حرف بزنیم و مشکلات‌مان را حل کنیم.
XS
SM
MD
LG