مذاکرات اتمی استانبول بین ایران و گروه ۱+۵ در صورتی ادامه خواهد یافت که در گفتوگوهای جاری موافقت اصولی پیرامون مبادله حدود دو سوم ذخیره کنونی اورانیوم ۳.۵ درصد غنیسازیشده ایران به دست آید. برای توجیه «فرمول مبادله» علاوه بر تامین نیاز رآکتور آزمایشگاهی تهران، مشارکت ایران در تامین سوخت رآکتور بوشهر نیز پیشنهاد خواهد شد.
با توجه به افزایش ذخیره اورانیوم غنیشده ایران از یک سو و از سوی دیگر نیاز نسبتا اندک رآکتور آزمایشگاهی تهران به سوخت ۲۰ درصدی تنها راه باقیمانده برای توجیه ادامه مذاکرات استانبول و رسیدن به توافقی جامع در گفتوگوهای بعدی، مشارکت ایران در تامین سوخت رآکتور ۱۰۰۰ مگاواتی آب سبک بوشهر است.
در حال حاضر ایران بیش از ۴۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با غلظت ۲۰ درصد در اختیار دارد. ایران ماهانه قادر به تولید تا ۵ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد است. بر اساس فرمول وین، قرار بود دو سوم از ذخیره اورانیوم غنیشده ایران با ۱۲۰ کیلوگرم سوخت اتمی با غلظت ۲۰ درصد مبادله شود.
در صورت شکست مذاکرات استانبول، ایران عملا قادر خواهد بود طی ۶ تا ۱۰ ماه آینده ذخایر اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد خود را به ۱۲۰ کیلو گرم افزایش دهد.
کاهش زمان ساختن بمب
این میزان اورانیوم غنیشده با غلظت ۲۰ درصد در صورت افزایش غلظت تا ۹۰ درصد برای تولید یک بمب اتمی کافی است. در ضمن، زمان لازم برای تبدیل اورانیوم ۲۰ درصد غنیشده به اورانیوم ۹۰ درصدی پنجاه درصد کمتر از زمان لازم برای به دست آوردن همان حجم از اورانیوم با غلظت نظامی از راه تبدیل اورانیوم با غلظت ۳.۵ درصدی است.
به عبارت دیگر، تلاش کنونی ایران برای تولید اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد، ضمن فراهم ساختن زمینه تولید سوخت برای رآکتور آزمایشگاهی تهران، میتواند زمان بالقوه دست یافتن به بمب اتمی را نیز به نصف تقلیل دهد.
در حال حاضر ایران دارای ذخیره کافی برای تولید تا ۳ بمب اتمی است. در عین حال تمام شواهد کارشناسی حاکی از آن است که ایران توانایی فنی تولید یک بمب اتمی ابتدایی را هم اکنون در اختیار دارد.
عامل زمان
به این ترتیب، اگرچه زمان در زمینههای اقتصادی و اثرگذاری تحریمها به نفع ایران نیست، در زمینه دست یافتن به ظرفیت بالقوه اتمی، برخلاف اظهارات اخیر میئر داگان، رئیس بازنشسته موساد، رئیس سازمان اصلی جاسوسی اسرائیل، زمان به سود ایران و به زیان نگرانیهای جامعه جهانی است.
ایران علیرغم تمامی بازدارندهها، اگرچه با کندی و آهسته، اما مستمر و پیوسته، گزینهها و فرصتهای دست یافتن به ظرفیت نظامی اتمی خود را افزایش میدهد. از این لحاظ، هر دو سوی مذاکرات در استانبول، به گونهای خود را ملزم به تلاش برای یافتن راه خروج از بنبست طولانی کنونی میبینند.
برای ایران حفظ چرخه سوخت اتمی، تحت هر عنوان و با هر نامی و در هر ظرفیت و میزان، دارای اهمیت حیاتی است. قانونی ساختن فعالیت غنیسازی اورانیوم و حفظ چرخه تولید سوخت اتمی، هدف اصلی ایران در مذاکرات جاری است.
از سوی دیگر، خنثی ساختن آن چه خطر تبدیل ایران به یک قدرت نظامی اتمی خوانده میشود، هدف کوتاهمدت گروه ۱+۵ و جامعه اروپاست. در صورت دست یافتن به این هدف که تحقق آن موکول به خروج بخش عمده اورانیوم غنیشده ایران است، گروه یاد شده میتواند حصول توافق پیرامون خارج ساختن باقیمانده اورانیوم غنیشده ایران یا محصولات آینده را به مذاکرات بعدی موکول سازد.
برای دست یافتن به چنین توافقی، مشارکت ایران در تامین بخشی از سوخت مورد نیاز رآکتور بوشهر میتواند خارج ساختن تدریجی بقیه اورانیوم غنیشده ایران را توجیه نماید. قبول چنین راهکاری در داخل ایران نیز به راحتی قابل فروش خواهد بود، چرا که از ابتدا ایران تلاش برای دست یافتن به چرخه سوخت اتمی را، نه با نیت دست یافتن به بمب اتمی، که به قصد دست یافتن به سوخت اتمی معرفی کرده است!
دشواریها
حصول احتمالی چنین توافقی در استانبول ظاهرا ساده مینماید. اما، با توجه به مشکلات بین راه، دست یافتن به چنین توافقی نیازمند شهامت سیاسی فراوان طرفین گفتوگو و انعطافپذیری آنهاست.
در درجه اول، مفهوم حصول چنین توافقی بیاعتبار ساختن و عملا لغو تمامی قطعنامههای شورای امنیت و همچنین تحریمهای یکجانبه علیه ایران است. در حال حاضر تحریمها در حال اثرگذاری است و شمار کشورهایی که تدریجا به تحریمها میپیوندد رو به افزایش.
در صورت پذیرفته شدن فرمول تازه مبادله سوخت و خارج ساختن تا ۱۶۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۳.۵ درصدی از ایران عملا ظرفیت تبدیل شدن ایران به یک قدرت نظامی اتمی از میان خواهد رفت. با از میان رفتن این ظرفیت، ایران قدرت چانهزنیهای آینده را در مقابل جامعه جهانی از دست خواهد داد.
مشکلات کنونی مناسبات خارجی ایران تنها محدود به برنامههای اتمی ایران نیست و صرفا با خروج از بنبست اتمی نیز مناسبات خارجی ایران متعادل نخواهد شد.
از سوی دیگر، نسبت مشارکت ایران در تامین سوخت رآکتور بوشهر، در صورت عدم افزایش ظرفیت کنونی غنیسازی اورانیوم در ایران، طبیعت این مشارکت را تنها به یک همکاری نمادین محدود خواهد کرد.
نیاز سالانه رآکتور بوشهر به سوخت اتمی معادل صد هزار کیلوگرم اورانیوم غنیشده با غلظت ۳.۵ درصد است. به این ترتیب تمامی ذخیره کنونی اورانیوم غنیشده در اختیار ایران، تنها قادر به تامین ۲ درصد از مصرف یکساله سوخت مورد نیاز رآکتور بوشهر خواهد بود. ضمن آن که روسیه تامین سوخت بوشهر را برای ده سال آینده تعهد کرده است.
مشارکت ایران در یک کنسرسیوم تولید سوخت اتمی، افزایش ظرفیت غنیسازی اورانیوم ایران از راه قانونی ساختن چرخه سوخت اتمی و اعمال نظارت کامل بر آن بعد از پیوستن جمهوری اسلامی به مفاد «معاهده الحاقی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای» از جمله راهکارهایی است که میتواند در استانبول مطرح شده و در مذاکرات کارشناسی بعدی مورد توافق قرار گیرد.
با توجه به مشکلات چندبعدی پرونده اتمی ایران، رسیدن به توافق اساسی در استانبول و طی دو روز مذاکره دور از دسترس به نظر میرسد.
در صورت شکست مذاکرات استانبول، اعتبار استفاده از راه حل نظامی برای حل مسئله اتمی ایران به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت. در چنین حالتی، استفاده از عنصر غافلگیری در مبادرت به حمله نظامی علیه ایران تا حدود زیادی خاصیت خود را از دست میدهد.
با توجه به این که تمامی قرینههای کنونی از فراهم نبودن ظرفیت مبادرت به جنگ و هزینههای سنگین و بینتیجه بودن آن حکایت دارد، ظاهرا ایران نیز در انتظار آن نیست که مورد حمله نظامی قرار گیرد.
در نهایت شگفتی، رئیس بازنشسته موساد نیز بر همین طبل میکوبد و در راه تقویت همین گمانه تلاش میکند. بیشک شکست احتمالی مذاکرات استانبول میئر داگان و طرفداران عنصر غافلگیری را متأسف خواهد ساخت!
با توجه به افزایش ذخیره اورانیوم غنیشده ایران از یک سو و از سوی دیگر نیاز نسبتا اندک رآکتور آزمایشگاهی تهران به سوخت ۲۰ درصدی تنها راه باقیمانده برای توجیه ادامه مذاکرات استانبول و رسیدن به توافقی جامع در گفتوگوهای بعدی، مشارکت ایران در تامین سوخت رآکتور ۱۰۰۰ مگاواتی آب سبک بوشهر است.
در حال حاضر ایران بیش از ۴۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با غلظت ۲۰ درصد در اختیار دارد. ایران ماهانه قادر به تولید تا ۵ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد است. بر اساس فرمول وین، قرار بود دو سوم از ذخیره اورانیوم غنیشده ایران با ۱۲۰ کیلوگرم سوخت اتمی با غلظت ۲۰ درصد مبادله شود.
در صورت شکست مذاکرات استانبول، ایران عملا قادر خواهد بود طی ۶ تا ۱۰ ماه آینده ذخایر اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد خود را به ۱۲۰ کیلو گرم افزایش دهد.
کاهش زمان ساختن بمب
این میزان اورانیوم غنیشده با غلظت ۲۰ درصد در صورت افزایش غلظت تا ۹۰ درصد برای تولید یک بمب اتمی کافی است. در ضمن، زمان لازم برای تبدیل اورانیوم ۲۰ درصد غنیشده به اورانیوم ۹۰ درصدی پنجاه درصد کمتر از زمان لازم برای به دست آوردن همان حجم از اورانیوم با غلظت نظامی از راه تبدیل اورانیوم با غلظت ۳.۵ درصدی است.
به عبارت دیگر، تلاش کنونی ایران برای تولید اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد، ضمن فراهم ساختن زمینه تولید سوخت برای رآکتور آزمایشگاهی تهران، میتواند زمان بالقوه دست یافتن به بمب اتمی را نیز به نصف تقلیل دهد.
در حال حاضر ایران دارای ذخیره کافی برای تولید تا ۳ بمب اتمی است. در عین حال تمام شواهد کارشناسی حاکی از آن است که ایران توانایی فنی تولید یک بمب اتمی ابتدایی را هم اکنون در اختیار دارد.
عامل زمان
به این ترتیب، اگرچه زمان در زمینههای اقتصادی و اثرگذاری تحریمها به نفع ایران نیست، در زمینه دست یافتن به ظرفیت بالقوه اتمی، برخلاف اظهارات اخیر میئر داگان، رئیس بازنشسته موساد، رئیس سازمان اصلی جاسوسی اسرائیل، زمان به سود ایران و به زیان نگرانیهای جامعه جهانی است.
ایران علیرغم تمامی بازدارندهها، اگرچه با کندی و آهسته، اما مستمر و پیوسته، گزینهها و فرصتهای دست یافتن به ظرفیت نظامی اتمی خود را افزایش میدهد. از این لحاظ، هر دو سوی مذاکرات در استانبول، به گونهای خود را ملزم به تلاش برای یافتن راه خروج از بنبست طولانی کنونی میبینند.
برای ایران حفظ چرخه سوخت اتمی، تحت هر عنوان و با هر نامی و در هر ظرفیت و میزان، دارای اهمیت حیاتی است. قانونی ساختن فعالیت غنیسازی اورانیوم و حفظ چرخه تولید سوخت اتمی، هدف اصلی ایران در مذاکرات جاری است.
از سوی دیگر، خنثی ساختن آن چه خطر تبدیل ایران به یک قدرت نظامی اتمی خوانده میشود، هدف کوتاهمدت گروه ۱+۵ و جامعه اروپاست. در صورت دست یافتن به این هدف که تحقق آن موکول به خروج بخش عمده اورانیوم غنیشده ایران است، گروه یاد شده میتواند حصول توافق پیرامون خارج ساختن باقیمانده اورانیوم غنیشده ایران یا محصولات آینده را به مذاکرات بعدی موکول سازد.
برای دست یافتن به چنین توافقی، مشارکت ایران در تامین بخشی از سوخت مورد نیاز رآکتور بوشهر میتواند خارج ساختن تدریجی بقیه اورانیوم غنیشده ایران را توجیه نماید. قبول چنین راهکاری در داخل ایران نیز به راحتی قابل فروش خواهد بود، چرا که از ابتدا ایران تلاش برای دست یافتن به چرخه سوخت اتمی را، نه با نیت دست یافتن به بمب اتمی، که به قصد دست یافتن به سوخت اتمی معرفی کرده است!
دشواریها
حصول احتمالی چنین توافقی در استانبول ظاهرا ساده مینماید. اما، با توجه به مشکلات بین راه، دست یافتن به چنین توافقی نیازمند شهامت سیاسی فراوان طرفین گفتوگو و انعطافپذیری آنهاست.
در درجه اول، مفهوم حصول چنین توافقی بیاعتبار ساختن و عملا لغو تمامی قطعنامههای شورای امنیت و همچنین تحریمهای یکجانبه علیه ایران است. در حال حاضر تحریمها در حال اثرگذاری است و شمار کشورهایی که تدریجا به تحریمها میپیوندد رو به افزایش.
در صورت پذیرفته شدن فرمول تازه مبادله سوخت و خارج ساختن تا ۱۶۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۳.۵ درصدی از ایران عملا ظرفیت تبدیل شدن ایران به یک قدرت نظامی اتمی از میان خواهد رفت. با از میان رفتن این ظرفیت، ایران قدرت چانهزنیهای آینده را در مقابل جامعه جهانی از دست خواهد داد.
مشکلات کنونی مناسبات خارجی ایران تنها محدود به برنامههای اتمی ایران نیست و صرفا با خروج از بنبست اتمی نیز مناسبات خارجی ایران متعادل نخواهد شد.
از سوی دیگر، نسبت مشارکت ایران در تامین سوخت رآکتور بوشهر، در صورت عدم افزایش ظرفیت کنونی غنیسازی اورانیوم در ایران، طبیعت این مشارکت را تنها به یک همکاری نمادین محدود خواهد کرد.
نیاز سالانه رآکتور بوشهر به سوخت اتمی معادل صد هزار کیلوگرم اورانیوم غنیشده با غلظت ۳.۵ درصد است. به این ترتیب تمامی ذخیره کنونی اورانیوم غنیشده در اختیار ایران، تنها قادر به تامین ۲ درصد از مصرف یکساله سوخت مورد نیاز رآکتور بوشهر خواهد بود. ضمن آن که روسیه تامین سوخت بوشهر را برای ده سال آینده تعهد کرده است.
مشارکت ایران در یک کنسرسیوم تولید سوخت اتمی، افزایش ظرفیت غنیسازی اورانیوم ایران از راه قانونی ساختن چرخه سوخت اتمی و اعمال نظارت کامل بر آن بعد از پیوستن جمهوری اسلامی به مفاد «معاهده الحاقی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای» از جمله راهکارهایی است که میتواند در استانبول مطرح شده و در مذاکرات کارشناسی بعدی مورد توافق قرار گیرد.
با توجه به مشکلات چندبعدی پرونده اتمی ایران، رسیدن به توافق اساسی در استانبول و طی دو روز مذاکره دور از دسترس به نظر میرسد.
در صورت شکست مذاکرات استانبول، اعتبار استفاده از راه حل نظامی برای حل مسئله اتمی ایران به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت. در چنین حالتی، استفاده از عنصر غافلگیری در مبادرت به حمله نظامی علیه ایران تا حدود زیادی خاصیت خود را از دست میدهد.
با توجه به این که تمامی قرینههای کنونی از فراهم نبودن ظرفیت مبادرت به جنگ و هزینههای سنگین و بینتیجه بودن آن حکایت دارد، ظاهرا ایران نیز در انتظار آن نیست که مورد حمله نظامی قرار گیرد.
در نهایت شگفتی، رئیس بازنشسته موساد نیز بر همین طبل میکوبد و در راه تقویت همین گمانه تلاش میکند. بیشک شکست احتمالی مذاکرات استانبول میئر داگان و طرفداران عنصر غافلگیری را متأسف خواهد ساخت!